محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828831614
- آمريكا گسترش حجاب را نقطه آغاز صعود اسلامگرايان ميداند
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: وزير امور خارجه آمريكا بهدرستي ميداند كه گسترش حجاب همچون پلهاي است براي صعود اسلامگرايان سنتي در منطقه و مسيري كه به صعود آنها از پله قدرت منجر ميشود. به گزارش راسخون به نقل از فارس، "جفري گلدبرگ "، روزنامهنگار آمريكايي مجله "آتلانتيك " به عنوان كارشناس مسائل خاورميانه سالها است كه در نشريات معتبري همچون "نيويورك تايمز " به نگارش مقاله مي پردازد و تحليل هاي وي از سوي مراجع مختلف مورد توجه قرار ميگيرد. وي در جديدترين مقاله خود با تحليل آخرين شرايط انقلاب هاي منطقه به پيشبيني تبعات و تاثيرات خيزش هاي انقلاب مردم منطقه مي پردازد. گلدبرگ در ادامه مقاله خود كه در نشريه آتلانتيك منتشر شده است، مينويسد: * "سلفيان " در كمين انقلاب تونس همان روز چند ساعت بعد، با يكي از آشنايان تونسيام صحبت ميكردم كه خبر ايجاد حزب محلي " سلفيه " را داد. خيلي تعجب كردم. " سلفيه " تاركدنيايي قرون وسطايي هستند- آنها از برادران مسلمانشان خيلي افراطيترند، گرچه خود مسلمانان هم نمونه ميانهروي نيستند. (مثلاً روحانيون برجسته وهابيهاي عربستان سعودي "سلفي " هستند.) ديدار از حزب سلفيه در تونس به ظاهر سكولار مثل يافتن يكي از دوستانت از مهماني عصرانه در شوراي شهر بركلي است. ولي از اين دست اوضاع آشفته ديگر دارد در خاورميانه عادي ميشود. در اولين روزهاي شورش اعراب، اوباما و دولتش، كه همزمان درگير جنگهاي ديگري بودند، در تلاش براي روشنگري اوضاع بودند. در زماني كه سياستسازان در حال دستوپنجه نرم كردن با آنچه اوباما آن را غيرمستقيم عدم انسجامي خشمگينانه از اوضاع كنوني ناميد، دولت بايد شرايط را طوري فراهم كند كه باعث به حاشيه كشيدهشدن احزاب ضدتجدد، ضدغربي، و اسلامگرا شود و در عين حال نبايد آشكار شود كه هدف واقعيشان اين بوده است. مدام بايد تصميم بگيرد كه كدام دولتها در خاورميانه شايستگي حمايت آمريكا را دارند و كدام دولتها را بايد رها كند. اين سؤال ما را به تضادي مهم و اصلي در اين دوران ميكشاند: در همان زماني كه آمريكا به دنبال تغييرات پايدار و چشمگير دموكراتيك در برخي از جمهوريهاي خاورميانه است، خود صدها سال بعد از آزادياش از چنگال پادشاهي خودكامه، در تجارتي مستبدانه گرفتار شده كه مانع پادشاهان، امرا، و شيوخي شده است كه گرچه ممكن است رشوهخواراني چون بنعلي، قذافي، و مبارك باشند، ولي داراي نفتي هستند كه غرب نياز دارد، و توازني را با بزرگترين تهديد آمريكا در خاورميانه، يعني جمهوري اسلامي ايران برقرار ميكنند. * مردم در خاورميانه از آمريكا فاصله ميگيرند ايجاد دكترين همهجانبهاي كه براي شرايط فعلي مناسب باشد تقريباً ناممكن است، خصوصاً در طي بحراني كه خواستار تواضع در تحليل، آرامش عقيدتي، و تحمل تناقضات از سوي سياستسازان آمريكايي است. تواضع در تحليل لازم است چرا كه نتايج انقلابهاي خاورميانه هنوز قابل تشخيص نيست، و چون هنوز روشن نشده است كه حكومت ديكتاتوري واقعاً رو به زوال ميرود يا نه. آرامش عقيدتي كه شيوهاي خنثي است را ميتوان دورويي ناميد، و وجودش ضروري است زيرا درست است كه اوباما با وجود تعجب بسياري خود را ليبرالي مداخلهجو نشان داد و نه واقعگرايي بيطرف، اين هم درست است كه آمريكا منافع ثابت و حياتياش را در خاورميانه حفظ ميكند، منافعي كه همين الان آمريكا را مجبور به طرفداري از مستبداني ميكند كه بر توده مردم حكومت ميكنند، تحمل تناقضات هم حياتي است نه فقط چون دولت منتخب دموكرات آمريكا در جستجوي راهي براي حفظ اين مستبدان بر مسند حكومت است، بلكه چون مردم در خاورميانه اعتقادات ايدهآل آمريكايي را با آغوش باز ميپذيرند- آزادي بيان، شفافيت در سرمايهگذاري، رهبراني كه مردم انتخابشان كنند و بتوانند به آنها تكيه كنند- با اينكه همزمان از خود آمريكا فاصله ميگيرند، و فرضيات آمريكايي را مبني بر معناي درست آزادي رد ميكنند. *كلينتون: اگر از نيروي بالقوه نيمي از جمعيت كشورتان استفاده نكنيد، نميتوانيد پيشرفت كنيد همانطور كه در روز پيش از تظاهرات در حمايت از حجاب اتفاق افتاد، وقتي هيلاري كلينتون ديداري كوتاه از تونس كرد، تا انقلابشان را بستايد، با رهبراني كه در جريان انقلاب به قدرت رسيدهاند ديدار كرد؛ و به سخنان شهروندان عادي گوش داد، كه شامل بانوان هم ميشد، كه جايگاهشان در جهان يكي از نگرانيهاي او در دوره وزارتش به عنوان وزير امورخارجه است. اولين پيشامدي كه در اين ديدار در ميان عموم مردم رخ داد، در استوديوي تلويزيوني خارج از تونس بود، در مقابل مخاطبان اكثراً جوانش كه از ظاهرشان برميآمد كه مسلماناني سنتگرا باشند. *تظاهرات براي حمايت از حجاب در تونس براي من ضربهاي تكاندهنده بود مبارزات كلينتون براي دادن حق رأي به زنان، البته در تمام دنيا شناخته شده است، و حتي نخستوزير ملت كوچكي كه مدت كوتاهي به طرز نامناسبي در اين جايگاه نشسته بود (خصوصاً كسي كه به دنبال افزايش كمك مالي آمريكا بود) ميدانست كه ميتواند بر انگيزه كلينتون با اهميت قائل شدن براي احساسات عميق فمينستگرايش پيشي بگيرند. اما تجربه به درستي ثابت كرده است كه در ارتباط با موضوع زنان، تونس در ميان جهان عرب موردي استثنا است. در قاهره، ديدن خانمي بيحجاب خيلي عجيب است ولي در تونس اين امر عادي است. به همين دليل است كه تظاهرات براي حمايت از حجاب آن هم در تونس براي من ضربهاي تكاندهنده بود، و به همين دليل هم وقتي كلينتون را چند هفته پيش در دفتر وزارت امور خارجه ديدم، اين موضوع را مطرح كردم. او درباره اين موضوع داشتن حجاب و موارد مربوط به آن خيلي منطقي برخورد كرد. فقط خاطرنشان كرد كه نگراني اصلياش اين است كه قانونگذاران داشتن حجاب را اجباري كنند. *بسياري از زنان مسلمان از اين كه آمريكا از مسئله حجاب حمايت كند،راضي نيستند ادعاي اين امر بخصوص در سخنراني قاهره به مذاق برخي از فعالان حقوق زنان كه با من صحبت كردند خوش نيامد، زناني كه معتقد بودند كه آمريكا نبايد افراد را به داشتن حجاب ترغيب كند- چيزي كه بسياري زنان مسلمان اميدوارند با رفتن به آمريكا بتوانند آن را كنار بگذارند. *كلينتون: من مخالف اين هستم كه در برخي از كشورها قوانيني براي منع زنان از انجام برخي كارها دارند گرچه وقتي كلينتون درباره حجاب با من صحبت ميكرد، به روشني گفت كه هرگونه تلاشي درجهت تحتفشار قراردادن بانوان براي پوشاندنشان- هرآنچه كه در "محدوده اجبار " باشد- از نظر او خط قرمز است: "وقتي مردم شروع به صحبت درباره مسائلي ميكنند كه خانمها اجازه انجامش را نبايد داشته باشند، و تنها راهي كه از آن طريق بتوانيم مانعشان شويم قانون است، مثل قانون ممنوعيت رانندگي براي خانمها در عربستان سعودي، يا نداشتن حق رأي... اين خط قرمز است، و اين يعني تخطي از حقوق زنان. بنابراين من مخالف آن هستم. در هرجامعهاي در قرن بيست و يكم كه به دنبال تجدد باشد، و مطمئناً [هر جامعهاي] كه ادعاي داشتن دموكراسي ميكند، بايد از حق انتخاب آنان در اين زمينه حمايت كند. *از نظر آمريكا گسترش حجاب نقطه آغاز صعود اسلامگرايان است از قرار معلوم، اين پيغام به صراحت نيروهاي محافظهكار مذهبي را مورد خطاب قرار داد؛ وزير امور خارجه به درستي ميداند كه گسترش حجاب همچون پلهاي براي صعود اسلامگرايان سنتي است. سپس درباره برخاستن " اخوانالمسلمين " پرسيدم، و احزابي كه از ايدئولوژي مشابه به " اخوان " حمايت ميكنند. مثل وقتي كه زمستان جايش را به بهار مي دهد، روشن است كه در مصر هم "اخوان " همچون وسيلهاي براي درهم شكستن قدرت حاكم عمل كرد، موضوعي كه بسياري از مفسران غربي در روزهاي ابتدايي شورش مصريان آن را دستكم گرفته بودند. * "اخوانالمسلمين " سازماني جهاني است كه معتقد به برتري و حاكميت اسلام است "اخوانالمسلمين " سازماني جهاني است كه شاخههايش مستقل از يكديگرند، و برخي افراطيتر از ديگري هستند (مثلاً "حماس " در غزه، كه شاخهاي از "اخوانالمسلمين " است). عقايد مختلفي دارند، ولي كساني كه وابسته به اخوان هستند همگي به حاكميت قوانين مسلمين، و برتري اسلام اعتقاد دارند و بر اين عقيده هستند كه زنان و مردان بايد نقش سنتي خود را در جامعه ايفا كنند. آنها همچنين بر اين باورند كه غرب (اسرائيل كه آن را پايگاه نظامي غرب در خاورميانه ميدانند) گرچه به صورت مخفيانه، به دنبال تضعيف شيوه زندگي آنهاست. تحليلگران آمريكايي مدتي طولاني براي تحقيق و مطالعه درباره "اخوانالمسلمين " چه در مصر و يا جاهاي ديگر صرف كردهاند (شاخه اخوان اردن، جبهه پيكار اسلامي، قويترين نيروهاي سياسي مخالف كشور است)، و بحثهايي هم چه در محافل دولتي يا غيردولتي درباره ديدگاههاي واقعي اين سازمان خصوصاً در مصر بوده است. از وقتي كه قيام اعراب آغاز شد، "اخوانالمسلمين " نشانههايي از ايجاد شكاف در خطوط ايدئولوژيكي را بروز داد، ولي رهبرانشان ثابت كردند كه در بازي سياست مهارت دارند، خصوصاً در جنبههايي از سياست كه در آن از بيان مسائل مشكل طفره ميروند. در گفتگويي كه اخيراً با " محمد مرسي " يكي از رهبران بلندمربته اخوان، كردم، در آن با حالتي طنزگونه بحث بر سر دو سوال مهم را رد كرد: ممكن است كه اخوان از رياست جمهوري يك فرد مسيحي در مصر حمايت كنند؟ ممكن است از كانديداتوري يك خانم حمايت كنند؟ *درباره عقايد "اخوان " هنوز اطلاعات كافي نداريم از كلينتون پرسيدم كه آيا نگران فراگير شدن عقايد "اخوان " خصوصاً در مسائل مربوط به زنان عرب در خاورميانه نيست؟ پاسخ داد: "خب، فكر ميكنم هنوز اطلاعات كافي نداريم تا دقيقاً بفهميم به چه چيزي تغيير شكل ميدهند. از نظر من، هنوز براي تصميمگيري زود است. فكر ميكنم كه برخي از عناصر اسلامي كه در مصر روي كار آمده حتي در ظاهر، مانع دموكراسي هستند، يا آزادي بيان، آزادي براي تجمع، آزادي وجدان كه خواست مردم در ميدان تحرير بود - مثل اين كه دارند از زندانها فرار ميكنند، گويي از تاريكي به روشني آمده تازه دارند ديده ميشوند. *با انتقادهاي شديداللحن از آمريكا، "اخوانالمسلمين " ميتواند حمايت عدهاي را جلب كند اين پاسخ دقيقاً همان جواب منطقي است كه از كسي مثل كلينتون انتظار ميرود. ولي در اين دوران تغييرات، شانس موجهي وجود دارد- گرچه خيلي هم شانس بزرگي نيست، ولي منطقي است- كه "اخوانالمسلمين " از هم پاشيده و گروهگروه شود، يا شايد متوجه شود كه مجبور است به سختي با احزابي با افكار سكولارتر رقابت كند، تشخيص كلينتون واوباما اين است كه "اخوان " ميتواند انتقادهاي شديد عليه آمريكا را به صورت مزيتي براي مبارزاتش دربياورد، خصوصاً در ميان روستاييان،كمسوادان، و رأيدهندگان سنتگرا. *آمريكا: دشمني ما با "اخوانالمسلمين " هيچ ضرري به آنها نميرساند بلكه كمكي به آنهاست در چند ماه گذشته، مقامات دولت اوباما بيشتر درباره برقراري خط قرمز جهاني صحبت كردهاند (اوباما احزابي راكه به عنوان مثال طرفدار خشونت هستند، تقبيح ميكند) و همينطور كمك به تمام احزاب در روند رسيدن به دموكراسي، و به فكر خطرات ايدئولوژيكي كه قيام احزاب اسلامگرا به همراه دارند نبودهاند. "بنجامين جي رودز "، معاون مشاور امنيت ملي به من گفت: "به نفع ماست كه در اين تغييرات مطمئن شويم كه مجموعهاي از احزاب گوناگون و فراگير قادر به سازماندهي و مديريت گروههاي مبارز توانا هستند. " همچنين اضافه كرد كه دولت اوباما نميخواهد نگران قيام احزاب مسلمان باشد البته تا وقتي كه تأثيري بر سياستهايش ندارد. ديدگاه رئيسجمهور اين است كه نبايد بابت تغيير ترس به دلمان راه دهيم، خصوصاً اين كه تغيير در حال رخ دادن است. وي در ادامه گفت: "اين سپردن خود به قضا و قدر نيست. بايد قدمي به عقب برداريم تا اذعان كنيم كه مردم همان حقوقي را ميخواهند كه ما به آنها اعتقاد داريم و اين خوب است. جنبشهاي دموكراتيك بومي همانهايي هستند كه آمريكا ميخواهد، حتي اگر چالشها و پيچيدگيهايي كوتاهمدتي به وجود آورند. " يكي ديگر از مقامات دولتي كه نخواست نامش فاش شود، اين موضوع را صريحتر بيان كرده گفت: "آيا فكر نميكنيد اگر ما اعلام دشمني با "اخوانالمسلمين " كنيم، هيچ چيزي عايدمان نخواهد شد جز اينكه به آنها كمك كردهايم؟ " *رژيم پادشاهي اردن به شيوه مورد حمايت آمريكا اداره ميشود رژيم پادشاهي اردن از همان نوع حكومتهايي است كه آمريكا هميشه از آنها دفاع كرده است. سختترين حكومت براي حمايت در خاورميانه نيست- در اولين مراحل شورش اعراب، خانواده سلطنتي "براهين "، درگير سركوبي خشونتهايي بودند كه اكثريت شيعه ايجاد كردند، اين امر كوچكترين مشكل رژيم پادشاهي به شيوه آمريكايي است- ولي اردن را هنوز هم به شيوهاي ناهماهنگ با حالوهواي ميدان تحرير اداره ميكنند، حالوهوايي كه وقتي رئيسجمهور اوباما و وزيرش كلينتون درباره دموكراسي خواست اعراب صحبت ميكنند، به مذاقشان خوش ميآيد. *در قاهره بسياري بر اين باورند كه كلينتون آشكارا نقش پرستار مبارك را به عهده دارد همانطور كه انتظار ميرود، هيلاري كلينتون خيلي به اتهاماتي كه دولت براي حفظ مبارزات تفرقهبرانگيز با آنها درگير است فكر نميكند. همانطور كه شخص اول دولت درمورد مسائل زيادي خشم خاورميانه را برانگيخته است، او به طرز چشمگيري متوجه راههاي زيادي شده است. در قاهره، بسياري از فعالان دموكراسي بر اين باورند كه او آشكارا از مبارك پرستاري كرده، حمايتش ميكند؛ همزمان هدف اعمال نفوذ مبارزات شديد رهبران كشورهاي عرب حاشيه خليجفارس است كه بر طبق گفتگويي كه با سفرا و وزراي امورخارجه انجام دادم، ميترسند كه به نوعي تبليغ براي محافظهكاري نوگرايانه بپردازد. يكي از مقامات خليج كه با او صحبت ميكردم مجدانه از من پرسيد كه آيا "پل ولفوويتز " نظريهپرداز و رهبر محافظهكاري نوگرايانه در دوران پيشين رياستجمهوري مشاور اوست. به كلينتون اظهار داشتم كه در برخي محافل او را به چشم "ولفوويتز " داراي چشمان وحشي ميبينند. او گفت: "نه! اين يكي ديگر نه! مرا چشم وحشي بنامند ولي "ولفوويتز " نه! " *آمريكا از طرفي از ايجاد دموكراسي در برخي كشورها حمايت ميكند و از طرف ديگر از حاكمان نالايق ديگر كشورها طرفداري ميكند وقتي از او پرسيدم كه چگونه اين ناهماهنگيها را تطبيق ميدهد- فعاليت براي ايجاد دموكراسي در برخي كشورها و در عين حال نگهداشتن حاكمان نالايق بر تخت سلطنت در ديگر كشورها- كلاً وجود چنين موضوعي را رد كرد. اظهار داشت: "اصلاً اين فرضيه را قبول ندارم. فكر ميكنم كه ما همگي به يك سري ارزشها و اصول پايبند هستيم، همين. ما بر اين باوريم كه كشورها بايد به مردمشان اختيار بدهند. معتقديم كه مردم تمام جهان بايد از حقوق خاصي برخوردار باشند. باور داريم كه نظاماقتصادي مطمئني كه براي اكثريت وسيع مردم بهتر جواب دهد بر ديگر نظامها برتري دارد. فكر ميكنم كه خيلي هم هماهنگ هستيم. " *آمريكا پيشنهادات زيادي به مبارك داد كه او همه را ناديده گرفت كلينتون گفت: "آمريكا بايد به حاكمان كمك كند تا از ناآراميهايي كه به زودي در محدوده پادشاهيشان رخ ميدهد جان سالم به در ببرند حتي اگر آنها توجهي به اندرزهاي آمريكا نكنند "- و واقعاً بر روي حرفش ماند (همانطور كه اسناد واقعاً نشان ميدهند) كه پيشنهادهاي زيادي به حسني مبارك دادند كه تمامشان را ناديده گرفت- دولت باقي خواهد ماند با اين كه او اين را ناهماهنگي نميداند. *ما با تمام كشورها فارغ از اختلافاتمان در نظام اقتصادي يا سياسي رابطه داريم كلينتون گفت: "ما در دنيايي واقعي زندگي ميكنيم، كشورهاي زيادي هستند كه با آنها رابطه داريم زيرا منافع مشتركي داريم، همچنين مسائل امنيتي خاصي هست كه هردو به دنبالشان هستيم. واضح است كه در خاورميانه، ايران چالش بزرگي براي همه ما محسوب ميشود. ما با كشورهاي زيادي كه نظام اقتصادي يا سياسيشان مشابه ما نيست روابط تجاري داريم. همه را به صورت يكدست ميانگاريم. و چه به صورت خصوصي و چه در ملاءعام به انجام اصلاحات و حمايت از حقوق بشر تشويق ميكنيم. ولي ما از تجارت با چين دست نميكشيم آن هم به اين دليل كه سابقه خوبي در حقوق بشر ندارد. با عربستان سعودي هم همينطور. " اظهار داشتم كه چينيها از اين كه نيروهايشان تحتتأثير خودكشي فروشنده تونسي قرار بگيرند و اين موضوع به ميدان "تيان ان من " هم برسد ميترسند. در پاسخ گفت: "نگران هستند. ميخواهند جلوي تاريخ را بگيرند، كه يعني پي نخود سياه رفتن. نميتوانند اين كار را انجام دهند، ولي تا آنجا كه ميتوانند آن را به تأخير مياندازند. " *براي مردمي كه فقط ديكتاتوري را ميشناسند، دموكراسي لقمه بزرگي است اگر اين موضوع درست باشد، كه به قول "مارتين لوتر كينگ " شخصيت مورد علاقه اوباما، گردش اخلاقيات در جهان به طول ميانجامد،ولي به سوي عدالت پيش ميرود؛ همينطور اين امر كه تاريخ دير يا زود به چنگ ميآورد حزب كمونيست چين را خواهد كرد، پس چرا اين امر هم صحت ندارد كه تاريخ به زودي مجموعهاي از پادشاهان مستبد ازكار افتاده را گرفتار خواهد كرد؟ پاسخم را به صورت غيرمستقيم وقتي گرفتم كه از كلينتون پرسيدم كه آيا از ناپديد شدن رژيم بشاراسد غمگين ميشود يا نه. همين چند وقت پيش بود كه از كلينتون به دليل پيشنهادش به اسد براي تبديل به اصلاحطلب شدن انتقاد شد؛ بااينكه خودش اذعان داشت كه اسد در بسياري مسائل مهم مخالف آمريكاست (نه فقط در خدماتش به ايران). او گفت: "بستگي دارد به اينكه چه كسي جاي او را بگيرد. " پاسخش تركيبي از عدم احترام براي اسد و درك سياسي بالايش بود كه بر اساس آن اتفاقاتي درحال وقوع است، عليرغم قولشان به اعراب براي روي كار ماندن، زيرا خطرات بالقوهاي براي منافع آمريكا نسبت به برخي ديكتاتورها دارند. اين براي مردمي كه فقط ديكتاتوري را ميشناسند و اكنون تشنه دموكراسي هستند، لقمه بزرگي است. " *اصل كليدي در دولت اوباما پيدا كردن زماني است كه بايد از رهبران موردتنفرش حمايت كند ايجاد اين توازن-درك اين كه چه زماني آمريكا بايد فقط از رهبراني حمايت كند كه مورد تنفرش هستند- اصل كليدي چالش سياست خارجي دولت اوباما و شايد جانشينان او در سالهاي آينده است. فقط مديريت خانواده سلطنتي دور از تجدد عربستان سعودي كاري شاق است. ولي اگر آمريكا مسئوليت اصلياش را كه نسبت به مردمي است كه زير يوغ ظالمان زندگي ميكنند فراموش كند قطعاً شكست ميخورد، مردمي كه خواستار آزادياي هستند كه آمريكاييها از آن برخوردارند. شما مي توانيد آخرين اخبارايران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رساني راسخون"مشاهده نماييد. 998
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]
-
گوناگون
پربازدیدترینها