واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: جام جم آنلاين: سريال «جراحت» ساخته محمدمهدي عسگرپور را ميتوان يكي از موفقترين سريالهاي ماه رمضان امسال دانست. اين موفقيت از چند زاويه قابل بررسي است. فيلمنامه: سعيد نعمتالله در زمان پخش سريال «زير هشت» گفت كه فيلمنامه جراحت را با حساسيت ويژهاي نوشته است. او در مخاطبان تلويزيون و منتقدان اين توقع را به وجود آورد كه در ماه رمضان با سريالي روبهرو خواهند شد كه فيلمنامهاي كاملا متفاوت دارد و مخاطبان خود را غافلگير خواهد كرد. در زمان پخش «زير هشت» منتقدان به اين گفتهها با ترديد نگاه كردند. فضاي زير هشت خيلي تلخ بود و آدمهاي داستان چندان در دسترس نبودند و محور اصلي فيلمنامه هم چندان براي عموم مردم دوستداشتني نبود و كم بودند كساني كه توانستند با آن ارتباط برقرار كنند. اما «جراحت» كه شروع شد از قسمت دوم به بعد مخاطبان شبكه 3 سيما را به خود جذب كرد. نگاهها بعد از افطار به تلويزيون دوخته شد. مخاطبان جراحت قصه آدمهايي را ببينند كه دور از دسترس نيستند و در اطراف ما زندگي ميكنند اما تاكنون تلويزيون كمتر به سراغ آنها رفته است. چون خيليها روايت چنين قصههايي را عبور از خط قرمز ميدانستند. اما نعمتالله در زمان پخش زير هشت در گفتگوهاي مختلفي عنوان كرد كه اگر به سوژه درست نزديك شوي در تلويزيون هيچ خط قرمزي وجود ندارد. شايد به دليل همين نگاه و شناخت تلويزيون است كه اين نويسنده در جراحت توانسته موفق به بازگو كردن مسائلي شود كه برخي فكر ميكردند تلويزيون ايران جاي طرح اين حرفها نيست. مثلا اين كه گره اصلي داستان در جايي شكل گيرد كه دختري از نامزد خود باردار شود. در حاليكه فقط بين آنها صيغه محرميت جاري شده است و عقدي در شناسنامه آنها ثبت نشده است. حتي نعمتالله خودكشي يك دختر جوان در اوج ناچاري را هم در داستان خود گنجانده است. انسي، همسر اسماعيل مدام ميگويد دچار نفرين زهره شده است. زهره نامزد اسماعيل بوده كه بعد از علاقه اسماعيل به انسي، اسماعيل او را ترك ميكند. در سريالهاي تلويزيوني كشورمان تاكنون كمتر به اين گونه مسائل توجه شده است. از ديگر نقاط قوت فيلمنامه جراحت چينش آدمهاي داستان است. آنها هم خوب هستند هم بد، اما در دو رديف مجزا از هم قرار نگرفتهاند. آنها به موازات هم حركت ميكنند و در كنش و واكنشهاست كه ذات خود را نشان ميدهند. همين عكسالعملهاست كه باعث شده مخاطبان جراحت با شخصيتهاي اين سريال همذاتپنداري كنند و بنابه ديدگاه خود با برخي از آنها ارتباط برقرار كنند و گروهي را دوست نداشته باشند. مثلا برخي شخصيت «بزرگ» را ميپسندند و عدهاي هم موافق انسي هستند. اما با يك تحقيق ميداني از اطرافيان ميتوان به اين نتيجه رسيد كه بزرگ طرفداران بيشتري دارد. اكرم و اميرحافظ قهرمانان جواني هستند كه همه را طرفدار خود كردهاند. همين طرفداري نشان ميدهد كه جراحت توانسته نظرات مختلف را در داستان خود مطرح كند. نعمتالله براي داستان خود يك شخصيت منفي قوي و منطقي هم طراحي كرده كه بدرستي به داستان وارد ميشود و تاثير خود را بر شخصيتها و قصه ميگذارد. قصه جراحت يك داستان خانوادگي است كه همه اعضاي خانواده را درگير كرده است و مهمتر اينكه خانواده جراحت بشدت يك خانواده ايراني هستند، خانوادهاي كه مقيد به سنتهاست اما بزرگترها و جوانها آنجا كه لازم باشد، تصميمهايي ميگيرند كه با دنياي امروزي و خاستگاههاي آن مطابقت دارد. كارگرداني: محمدمهدي عسگرپور كه كارگرداني جراحت را به عهده گرفته تا قبل از اين سريال هم در سينما و هم در تلويزيون تجربيات زيادي را از سر گذرانده است. او سالها پيش سريال «روحالله» را به مناسبت 22 بهمن و با موضوع برگشت امام (ره) براي تلويزيون ساخت. او هميشه در سينما يا تلويزيون مسووليتهايي داشته است، فيلمنامه زياد خوانده و از خيلي از كارگردانان براي ساخت آثارشان حمايت كرده است. او اصول كارگرداني را خوب ميشناسد اين را با ساخت فيلمهاي «قدمگاه» و «اقليما» ثابت كرده است. در قدمگاه يك فضاي روستايي را به نمايش گذاشت و در ميان روابط انساني به اعتقادات مذهبي توجه نشان داد و در اقليما در كنار مناسبات زندگي شهري و خانوادهاي كه از رفاه كامل برخوردار هستند نشان داد كه زيادهخواهي آدمها و عدم پايبندي آنها به اخلاقيات ميتواند همه زيباييها را غرق كند و از بين ببرد. عسگرپور سريال «گلهاي گرمسيري» هم بر مبناي ارتباطات انساني ساخت و اكنون همه اين تجربيات را به سريال جراحت آورده تا نشان دهد كه انسانها فقط به ظواهر زندگي چسبيدهاند و از عمق غافل شدهاند. اين ظاهربيني را ميتوان در سكانسي ديد كه بزرگ، اكرم و اميرحافظ را راهي خانه مامان لطيفه ميكند و به خانه برميگردد؛ آنجا برادرش منتظر اوست تا از عشق برادري سخن بگويد و از اينكه چاكر بزرگ است. اما بزرگ به او ميگويد اكرم الان خانه شوهرش است و بايد هميشه آنجا بماند. بعد رو به اسماعيل ميكند و ميگويد: حالا باز هم از برادري و بزرگتري دفاع ميكند؟.... اسماعيل از خانه بزرگ ميرود... عسگرپور اكنون ديگر آنقدر تجربه دارد كه بداند به عنوان كارگردان نماهايي را بايد در كار خود استفاده كند كه بيننده حضور او را در پشت دوربين احساس نكند تا قصه را باور كند و احساس كند كه يك اتفاق واقعي را دارد از دور نظاره ميكند. كارگردان جراحت اين باورپذيري را با انتخاب درست بازيگران نقش اكرم و اميرحافظ بيشتر كرده است. 2 بازيگري كه تاكنون ديده نشدهاند و بيننده از آنها ذهنيتي ندارد به همين دليل قصه زندگي آنها را بدون كم و كاست ميپذيرد. لوكيشنهاي جراحت نيز هوشمندانه انتخاب شده است. خانههاي قديمي كه در محلههاي قديمي قرار دارند. خانه بزرگ بيرون سنتي دارد، اما دكوراسيونش امروزي است. درست مثل تفكر خود بزرگ. او در ظاهر آدم سنتي است اما هر جا كه لازم باشد امروزي فكر ميكند. اما خانه اسماعيل بيروني قديمي دارد، اما دكوراسيونش درهم و برهم است. سليقهاي در چيدمان آن ديده نميشود. درست مثل انسي كه حتي در صحبت كردن يك جورايي به ادبيات قديم تهران پايبند است. او فكر ميكند نفرين زهره ـ نامزد اسماعيل ـ دامن زندگيش را گرفته به همين دليل ميترسد او حتي از تسري اين نفرين به زندگي پسرش هم وحشت دارد. خانه انسي يك جورايي دلمرده است و رنگ و بوي زندگي در آن ديده نميشود. طراحي صحنه و لوازم خانه انسي اين حس را در بيننده بيشتر ميكند. همه اينها نشان از اين دارد كه عسگرپور دقيقا ميدانسته كه چه آدمها و چگونه روابطي را ميخواسته به نمايش بگذارد. تركهايي كه روي تيتراژ جراحت به وجود ميآيد نشان از تركهايي دارد كه روابط بين آدمهاي خانواده را مخدوش ميكند. بازيگران: بدون هيچ اغراقي ميتوان گفت كه امين تارخ در سريال «جراحت» يكي از بهترين بازيهاي خود را به نمايش گذاشته است. او خود را كاملا با نماهايي كه كارگردان براي او در نظر گرفته تطبيق داده و به كارگردان اين اطمينان را داده كه ميتواند در نماهاي بسته روي بازي او حساب كند چون او كم نميگذارد و بهترين واكنشها را در نماهاي بسته بروز خواهد داد. بازي تارخ در جراحت چند لايه است. او گاهي آرام صحبت ميكند اما به يكباره در زماني كه نه بيننده و نه بازيگر و شخصيت مقابل او انتظار دارد، فرياد ميكشد چون ميخواهد حرف خود را ثابت كند چون ميخواهد از دختر خود حمايت كند. تارخ براي جراحت حتي روي راه رفتن خود هم كار كرده همانگونه كه روي بيان خود كار زيادي كرده تا به سخن خود اقتدار يك بزرگ را بدهد. آتنه فقيه نصيري را تاكنون هميشه در نقشهاي مثبت ديدهايم. نقشهايي كه دل به دل بيننده ميدهد و او را با خود همراه ميكند. اما نقش انسي چهره جديدي از اين بازيگر به نمايش گذاشته است. چهرهاي كه نشان از توانمنديهاي فقيه نصيري ميدهد. انسي متفاوتترين نقش فقيه نصيري است كه ميتواند در پرونده كاري او به عنوان يكي از بهترين نقشهايش ثبت شود. او آنقدر انسي را خوب بازي كرده كه توانسته بيننده را از اين شخصيت دلزده كند و همين براي نشان دادن موفقيت يك بازيگر در ارائه نقشش كافي است. علي عمراني از راديو و تئاتر به تلويزيون آمد و اكنون ميتوان او را يكي از بهترين بازيگران تلويزيون دانست كه در جراحت نقش اسماعيل را بازي ميكند. عمراني را ميتوان در رديف بازيگران تلخ قرار داد، بازيگراني كه بندرت ميخندند چون هميشه جراحتي در دل دارند. هميشه چيزي در زندگي هست كه آنها را آزار ميدهد. يك نامردي يا يك ناجوانمردي. در سريال «به كجا چنين شتابان» علي عمراني بازي داشت. مردي بود كه از شوهر خواهر خود زخم خورده بود و از او متنفر بود. عمراني در جراحت هم مردي زخمخورده است. او در ظاهر به كساني آسيب زده اما در واقع او در ميان عزيزانش مانده است و نميتواند تصميم درست را بگيرد. از يك طرف پسر و همسرش قرار دارد و در طرف ديگر برادر بزرگش و دختر او. اسماعيل ميخواهد دل همه را به دست بياورد اما نميتواند. تقدير او اين است كه براي تصميمات و اهداف ديگران وارد جنگ شود و عمراني اين چالش شخصيتي اسماعيل را بخوبي اجرا كرده است. بقيه بازيگران جراحت هم فراخور نقشي كه به آنها سپرده شود، توانايي خود را به نمايش ميگذارند. مامان لطيفه با بازي ثريا قاسمي ديدني شده و نقش مادربزرگ خانواده با بازي اين هنرمند پيشكسوت در جراحت بازخواني شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 750]