واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شصت سال جنايت ، شصت سال مقاومت(31) جنگ سايه ها
خبرگزاري فارس: رژيم صهيونيستي، پس از پايان عمليات فداييان فلسطيني در المپيك مونيخ ، وعده داد كه "جنگ انتقامجويانهاي در همة جبههها آغاز خواهد شد". متعاقب اين وعده ، ميان اعضاي «ساف» و واحد هاي تروريستي رژيم صهيونيستي در كشور هاي اروپايي ، جنگي خونين آغاز شد كه مطبوعات به آن لقب«جنگ سايه ها» را دادند.اين جنگ سرانجام در خاك لبنان به پايان خود رسيد.
چهل و هشت ساعت پس از پايان "عمليات مونيخ"، رژيم صهيونيستي اولين واكنش خود را به اين حادثه نشان داد و 75 بمبافكن را براي انهدام آنچه كه پايگاههاي فدائيان در سوريه و لبنان توصيف ميكرد به آسمان فرستاد. اين تهاجم كه سنگينترين حملة هوايي ارتش صهيونيستي از "جنگ شش روزه" به اين سو محسوب ميشد بيش از 200 غيرنظامي را در اردوگاههاي آوارگان فلسطيني كشته و زخمي كرد.اكثريت شهداي اين حمله هوايي زنان و كودكاني بودند كه فرصتي براي گريز نداشتند.
در مرحلة بعد خانم "گلداماير" نخستوزير 70 سالة رژيم صهيونيستي، در مجلس سوگواري صهيونيستهاي كشته شده در مونيخ، قول داد كه "جنگ انتقامجويانهاي در همة جبههها آغاز خواهد شد" ، اما مبارزه با "سازمان سپتامبر سياه" حتي براي سرويسهاي امنيتي مغرور صهيونيستي هم كار آساني نبود. اين گروه، از سرّيترين سازمانهاي فلسطيني بود كه اسراييل از وابستگي آن به "سازمان فتح" اطمينان داشت، اما "عرفات" مصرانه چنين ارتباطي را تكذيب ميكرد. با اين حال نخستوزير رژيم صهيونيستي، فرمان قتل 35 تن از رهبران شناخته شدة "ساف" و "الفتح" را صادر كرد.
*رويارويي در اروپا
عوامل "موساد" (سازمان اطلاعاتي و امنيتي "رژيم صهيونيستي") در 16 اكتبر سال 1972، "عبدالوائل عادل زعيتر" كارمند سفارت ليبي و نمايندة "ساف" در شهر "رم" را در منزل مسكونياش ترور كردند. هدف بعدي، "محمود همشهري" نمايندة "ساف" در شهر "پاريس" بود كه در روز 8 دسامبر بر اثر انفجار بمبي در تلفن منزل مسكونياش، زخمي عميق برداشت و يك ماه بعد جان سپرد.
روز 24 ژانويه سال 1973، "حسين البشير ابوالخير" نمايندة "ساف" در "قبرس" نيز، زماني كه چراغ اتاقش را در طبقة دوم هتلي در شهر "نيكوزيا" خاموش ميكرد، با انفجاري مهيب قطعه قطعه شد.
در 6 آوريل پرفسور "باسل الكبيسي" از اعضاي عراقي "ساف" و استاد دانشگاه آمريكايي بيروت ، در پاريس به ضرب گلوله از پا درآمد و شش روز بعد "موسي ابوزياد"، يكي ديگر از نمايندگان مؤثر "ساف" در قبرس، توسط بمبي كه در شهر آتن منفجر شد كشته شد. همچنين، "محمد بعوديا" كه از فعالين سياسي "ساف" در اروپا بود بر اثر انفجار اتومبيلش در پاريس جان سپرد.نمايندة "ساف" در الجزاير طي سوءقصدي به شدت مجروح شد، نمايندة "ساف" در ليبي براثر انفجار بستهاي انفجاري فلج و نابينا شد. همچنين "فاروق قدومي" و "هايل عبدالحميد"، كه از اعضاي شوراي رهبري "فتح" بودند، از يك عمليات تروريستي "موساد" جان سالم به در بردند. علاوه بر اين، رژيم صهيونيستي موفق شد با ارسال بستههاي حامل بمب به دفاتر و مراكز متعلق به فلسطينيان در اروپا تعداد ديگري از فعالان فلسطيني را كه برخي از آنان هيچ وابستگي تشكيلاتي به "ساف" يا "فتح" نداشتند، بر ليست قربانيان عمليات انتقامجويانه خود بيفزايد.
"موساد" براي افزايش رعب و وحشت در ميان فعالان سياسي فلسطيني، حكم اعدام برخي از آنان را آشكارا به صورت آگهي در روزنامههاي محلي عرب زبان چاپ ميكرد. مطبوعات و رسانههاي غربي نيز با افسانهپردازي و گزارشهاي اغراقآميز خود، تهاجم "رژيم صهيونيستي" را عليه فلسطينيان پوشش ميدادند و از تيمهاي تروريستي اين رژيم با عناوين مرموز و ترسآوري چون "ژوئن سياه"، "خشم خدا"، "واحد انتقام" و "گروهان 101" ياد ميكردند. عليرغم تمامي اين بزرگنمايي تبليغاتي، تمامي كساني كه توسط تروريستهاي "موساد" به قتل رسيدند، از رهبران معروف فلسطيني بودند كه زندگي و فعاليت سياسي علني داشتند و به همين دليل از هيچگونه محافظت يا پوشش امنيتي برخوردار نبودند، مضاف بر اينكه تاكنون هيچ مدرك و دليل قابل اعتنايي مبني بر ارتباط آنان با "سازمان سپتامبر سياه" از سوي "دولت يهودي" ارائه نشده است. در حقيقت، رژيم صهيونيستي به هيچ عنوان نميتوانست ثابت كند كه توانسته است ضربات سختي بر مجريان "عمليات مونيخ" وارد كند، اما به كمك رسانههاي گروهي، با نسبت دادن عناويني چون "مسؤول ايستگاه سپتامبر سياه در فلان منطقه" يا "از طراحان حمله به مونيخ" به قربانيان عمليات تروريستي خود، سعي كرد كه اقدام به ترور آنان را در افكار عمومي جهان موجه كند.
در جريان اين كشاكش مرگبار، طرف فلسطيني هم بيكار ننشست. روز 10 سپتامبر سال 1972، تلاش براي كشتن يك ديپلمات سفارت رژيم صهيونيستي در "بروكسل" كه عضو "موساد" و نيز مأمور نفوذ به درون "سازمان سپتامبر سياه" بود ناكام ماند.
در 19 سپتامبر عضو سفارت "رژيم صهيونيستي" در لندن "آرمي شاشوري" بر اثر انفجار بمبي به هلاكت رسيد. اما موفقترين پاسخ فلسطينيان به ترورهاي رژيم صهيونيستي در "اسپانيا" عملي شد.
تنها سه روز پس از قتل "محمود همشهري" نمايندة "ساف" در فرانسه، شخصي به نام "باروخ كوهن" در رستوراني واقع در مركز شهر "مادريد" هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد. بعدها منابع امنيتي "رژيم صهيونيستي" افشا كردند كه وي با نام اصلي "موشهحنان ايشاي" رئيس ايستگاه موساد در اسپانيا بوده است. او كه مأموريت داشت در ميان فعالان فلسطيني در اسپانيا نفوذ نمايد ، در حين عمليات جاسوسي خود، توسط اعضاي "سپتامبر سياه" شناسايي شد و در حالي كه فكر ميكرد موفق به نفوذ در اين سازمان شده است به قتل رسيد. طرح كشتن "كوهن" با چنان دقت و پيچيدگي طراحي شده بود كه "موساد" مجبور شد تمامي شبكة خود را در اسپانيا منحل كند.
يك ماه و نيم بعد، صهيونيست ديگري به نام "سيمياگلازر" در قبرس به ضرب گلوله از پا درآمد. هويت او نيز توسط خود صهيونيستها مشخص شد: افسر ارشد موساد در قبرس و از اعضاي قديمي سازمان تروريستي "ايرگون".
*انتقام بلند پروازانه
عمليات بعدي "سپتامبر سياه" حمله به سفارت "رژيم صهيونيستي" در "بانكوك"(پايتخت تايلند) به تاريخ 28 دسامبر سال 1972 بود. به هنگام اين تهاجم، سفير در سفارت حاضر نبود اما شش صهيونيست عضو سفارت به دست مهاجمان فلسطيني افتادند.
مبارزان فلسطيني پس از به اهتزاز درآوردن پرچم فلسطين بر فراز ساختمان سفارت، اعلام كردند كه اين شش نفر را در برابر آزادي 36 زنداني فلسطيني از بند "رژيم صهيونيستي"، رها خواهند كرد. پس از يك ساعت مذاكره، گروگان گيران، با آزادي گروگانها در برابر خروج خود از تايلند موافقت كردند. معامله انجام شد و فلسطينيان، صبح روز بعد با هواپيمايي به مصر پرواز كردند. چنين پايان خوشي براي يك عمليات "سازمان سپتامبر سياه" واقعاً حيرتانگيز بود. بعدها "ويكتور استروفسكي" يكي از چهرههاي امنيتي "رژيم صهيونيستي" مدعي شد كه حمله به سفارت اين رژيم در "بانكوك"، در حقيقت يك عمليات انحرافي بوده كه براي پنهان ماندن تحركات وسيع "سپتامبر سياه" از چشم جاسوسان و نفوذيان اسراييلي طراحي شده است. طبق اين ادعا، "سپتامبر سياه" قصد داشت "گلداماير" را در جريان سفرش به "واتيكان" با شليك يك موشك دوشپرتاب "استرلا" به هواپيماي حامل او در فرودگاه "رم"، از بين ببرد. حمله به سفارت رژيم صهيونيستي در بانكوك تنها سه هفته قبل از سفر "گلداماير" انجام شد.
مبارزان فلسطيني با زحمت و پيچيدگي فراوان موفق شد 12 قبضه موشكانداز "استرلا" تهيه كرده و به ايتاليا قاچاق كنند. روز 15 ژانوية سال 1973، پنج فدايي فلسطيني به همراه يازده قبضه موشكانداز در محوطه فرودگاه "رم" توسط پليس ايتاليا دستگير و سه فدايي نيز طي درگيري با پليس و نيروهاي "موساد" كشته شدند و به اين ترتيب بلندپروازانهترين عمليات ضدصهيونيستي گروه "سپتامبر سياه" ناكام ماند.
در بيست و يكم فوريه (36 روز بعد از شكست عمليات ترور "گلداماير")؛ جنگندههاي نيروي هوايي ارتش صهيونيستي، يك هواپيماي مسافربري خطوط هوايي ليبي را در آسمان صحراي سينا، با شليك چندين راكت منهدم كردند. بيش از يكصد مسافر و خدمه هواپيما كشته شدند. "صالح مسعود بوبصير"، يكي از وزراي دولت ليبي نيز در ميان كشته شدگان بود. "رژيم صهيونيستي" در توجيه اين جنايت هولناك، مدعي شد كه هواپيماي ليبيايي وارد حريم هوايي اين رژيم در مناطق اشغالي سينا شده بود و به هشدارهاي ما نيز پاسخي نداد و ارتش از بيم اينكه اين هواپيما مملو از مواد منفجره باشد و بخواهد به شهرهاي صهيونيستنشين حمله كند مجبور به انهدام آن شدهاست.
كمتر شنوندة عرب و مسلماني اين توضيحات عجيب را باور كرد. بسياري متوجه شده بودند كه اين جنايت جنگي با هدف تحريك كشورهاي عربي براي "مقابله به مثل" انجام شده است، اما اين بار هيچ پاسخي به "رژيم صهيونيستي" داده نشد. ارتشهاي عربي در سكوتي معنادار، انتظار ميكشيدند. عليرغم فضاي تبليغاتي منفي در جهان عليه "تلآويو" به خاطر ارتكاب چنين عملي، "رژيم صهيونيستي" از پيگيري برنامههاي تلافيجويانة خود منصرف نشد.
"واحد اطلاعات نظامي ارتش صهيونيستي" اين بار تصميم گرفت ضربة مرگباري بر "ساف" وارد كند. در اواخر بهار سال 1973، دو اردوگاه آوارگان فلسطيني در شمال لبنان با نامهاي " نهر البارد" و "البدوي" مورد حمله كماندوهاي رژيم صهيونيستي قرار گرفت و طي نبردي كوچه به كوچه حدود 70 فلسطيني كشته و زخمي شدند. تعداد زيادي زن و كودك نيز در ميان مقتولين ديده ميشد.
*ساف در خون
روز 9 آوريل سال 1973 (57 روز پس از سوءقصد به "گلداماير") واحدهايي از يگان ويژه اطلاعات و عمليات ارتش صهيونيستي موسوم به «سايرت ماتكال» به فرماندهي افسري به نام "ايهود باراك"، با قايق در سواحل بيروت پياده شدند. شب بعد، اين افراد محل اقامت رهبران "ساف" در بيروت را كه قبلاً شناسايي كرده بودند مورد هجوم قرار دادند و سه تن از رهبران ارشد "ساف" را در خانههايشان با صدها گلوله، سوراخ سوراخ كردند. اين سه تن عبارت بودند از "يوسف نجار" (معروف به "ابويوسف") از بنيانگذاران و فرماندهان عملياتي "فتح" (در جريان اين عمليات تروريستي، همسر "يوسف نجار" هم به ضرب گلولة صهيونيستها به شهادت رسيد)، "كمال عدوان" مسوول تبليغات "ساف"(صهيونيست ها مدعي شدند كه او فرماندة عملياتي "فتح" در نوار غزه و كرانة باختري بوده است) و "كمال ناصر" شاعر فلسطيني و سخنگوي رسمي "ساف"."كمال ناصر" يك مسيحي بود و مهاجمان صهيونيست در حركتي نمادين و سفاكانه، ابتدا وي را به صورت يك مصلوب روي زمين خواباندند و سپس بدنش را تيرباران باران نمودند و در نهايت نيز دهان سخنگوي رسمي "ساف" را پر از سرب گلوله كردند. تصاويري كه از پيكر"كمال ناصر" منتشر شد براي فلسطينيان وخصوصا اعراب مسيحي بسيار درد ناك بود
در اين تهاجم، مقر "جبهه دموكراتيك خلق" نيز توسط صهيونيستها منهدم شد. در تمام مدت سه ساعتي كه كماندوهاي اسراييلي مشغول اجراي عمليات خود بودند، دواير امنيتي و انتظامي لبنان هيچ تحركي از خود نشان ندادند. اين مسأله حاكي از همكاري اين مراكز يا حداقل هماهنگي آنان با مهاجمان صهيونيست بود.(اين حقيقت كه آن روزها در حد ظن و گمان بود، بعدها در جريان جنگهاي داخلي لبنان به خوبي آشكار شد.)
اسراييليها كه عمليات خود را در بيروت "بهار جوانان" (با تلفظ عبري«آويو نعاريم») نام گذاشته بودند، پيروزي جديد خود را با تفاخر فراوان جشن گرفتند و بعدها مدعي شدند كه كم شدن عملياتهاي "سپتامبر سياه" در ماههاي بعد، دليلي براي هدفگيري صحيح آنان در ترورهاي بيروت بوده است. اما هم صهيونيستها و هم فلسطينيها به خوبي ميدانستند كه عمدهترين رهبران "سپتامبر سياه" در اروپا و خاورميانه هنوز در قيد حياتند و نقشههاي فراواني در سر دارند. با اين حال شواهد و قرائن نشان ميدهد كه پس از ترورهاي بيروت، تمامي سازمانهاي فدايي فلسطيني گرفتار شوك سختي شده و كندي و انفعال محسوسي از خود نشان دادند. حمله كماندوهاي صهيونيست به بيروت نمايش خيرهكنندهاي بود از توانمنديهاي "رژيم صهيونيستي" در ضربه زدن به دشمنان خود.
كمتر از يك ماه پس از اين حمله، "دولت يهود" بيست و پنجمين سالگرد پديد آمدن خود را جشن گرفت. در اين جشن كه توسط رسانههاي گروهي جهان پوشش وسيعي داده شد، ارتش رژيم صهيونيستي رژة بزرگي را با حضور نخست وزير و ساير مقامات اين رژيم و درست در كنار ديوار قديمي شهر "بيتالمقدس" به انجام رساند. ربع قرن از تأسيس اين دولت در اراضي فلسطين ميگذشت و هنوز هيچ عاملي نتوانسته بود ضربهاي خردكننده به آن وارد كند. تنها پنج ماه پس از برگزاري اين جشن كه دهنكجي آشكاري بود به جهان عرب و اسلام، آتش چهارمين جنگ ميان كشورهاي اسلامي و رژيم صهيونيستي زبانه كشيد.
*محمدعلي صمدي
*انتهاي پيام/
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]