واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: دنیا خمامی: «بوعلی سینا»ی جوان سینمای ما حالا دیگر مردی پخته شدهاست که اگر نگاهی به کارنامهاش بیاندازیم نام تولیداتی را میبینیم که افتخار تاریخ سینما و تلویزیونمان نیز هست. «مادر، مجسمه، دلشدگان، سربداران و...» همه و همه سندی است بر اینکه امین تارخ راه را اشتباه نرفتهاست. همین است که خیلی از ستارگان دنیای بازیگری در کلاس درس او تعلیم بازیگری دیدهاند و از اینکه صفت «استاد» را کنار نام امین تارخ بیاورند، ابایی ندارند. در این گفتوگو که به دلیل مشغلههای کاری تارخ به درازا نکشید، مصلحتهای شخصی و البته صنفی باعث شد که او از پاسخگویی به چند سوال اساسیتر طفره برود، اما به موضوع اصلی گفتوگو که حضور در تلویزیون پس از 3 سال غیبت بود مفصل پرداختیم. آنچه میخوانید حاصل پرسش و پاسخی است که با بازیگر نقش «بزرگ» در تازهترین ساخته محمدمهدی عسگرپور داشتیم اگرچه بیشتر از آنچه که درباره این مجموعه حرف بزنیم، بازیگری تارخ را واکاوی کردیم. *** آقای تارخ! نقش «بزرگ» چه ویژگیهایی داشت که حاضر شدید پس از سه سال دوباره به تلویزیون برگردید؟ «جراحت» هم از فیلمنامه خوبی برخوردار بود، هم کارگردان آن کارگردان موفقی است و هم نقش برایم خوشایند بود. به همین دلیل نقش «بزرگ» برایم وسوسهکننده بود و دوست داشتم آن را بازی کنم. این حضور چقدر به خاطر همکاریهای صنفی با محمدمهدی عسگرپور بود؟ اصلا به خاطر همکاریهای صنفی نبود و من قویأ این موضوع را رد میکنم. مهدی عسگرپور در درجه اول برای همه ما یک کارگردان است و من از قبل با کارهای ایشان آشنا بودم و تولیداتشان را دوست داشتم. «جراحت» یک سریال خانوادگی است که اتفاقا گاهی ساختار سنتی هم دارد. بعد از سریال «اغما» که سریالی ماورایی و مدرن بود چگونه به این کار رسیدید؟ قبول ندارم که این سریال سنتی است. فکر میکنم که این سریالی است که به خانواده سنتی پرداخته است. این سریال آدمهای خودش را دارد و قصهاش مربوط به خانواده است. یکی از نکات تمایز «جراحت» با باقی سریالهای ماه رمضان، نوع دیالوگهاست. چگونه با این نوع دیالوگ ارتباط برقرار کردید؟ نکته بارز این فیلمنامه همانطور که شما اشاره کردید، نوع دیالوگهایش است. دیالوگهای این سریال آهنگین و وزین است در عین اینکه با ظرافت خاصی، روزمرگی در آن به کار گرفته شدهاست. شما هیچ وقت احساس نخواهید کرد که این سریال در مقطع زمانی خاصی رخ داده چون کاملا امروزی است، آدمهایش با موبایل حرف میزنند، سوار بنز میشوند و محاسبات متمدنانه دارند. اما لحن آهنگینی دارند که به بافت دراماتیک قصه کمک میکند و از لحاظ نمایشی به مجموعه جذابیت میبخشد. اما قبول دارید لحن رایج افراد جامعه نیست؟ این درست، که رایج نیست اما این آدمها حرفهای عجیب و غریبی هم نمیزنند. حرفهای کاملا معمولی و روزمره میزنند که در قالب یک ادبیات شریف به زبان میآید. نقش «بزرگ» یکی از کاملترین شخصیتپردازیها را در سریال دارد، اما نکته اینجاست که هیچ بدی در این نقش نیست و این شخصیت به مثابه اسمش واقعا بزرگ است، این سپیدی کمی غیرواقعی نیست؟ من این نگاه به کاراکتر را دوست ندارم. نمیتوان این طور گفت که یک آدم به صورت مطلق خوب یا به طور مطلق بد است. همه آدمها زیر و بمهای شخصیتی دارند. «بزرگ» هم به هر حال ممکن است که نقش پدری این خانواده را به خوبی ایفا کند، اما در بعضی موارد خشن هم میشود. من «بزرگ» را این طور ندیدم که از اشتباه مبرا باشد، اتفاقا اگر دقت کنیم او در بعضی موارد دچار اشتباهاتی هم شدهاست. ما عادت کردیم که آدمها را دستهبندی کنیم و بگوییم بعضی آدمها مثبت هستند و بعضی آدمها منفی، این تقسیم بندی اشتباه است و لااقل در این سریال آدمها همه هم خوب هستند و هم بد. احساس میشود کاراکتر «بزرگ» متکی بر احساس است، اینکه میگویم احساس به این معنی است که شما در مقایسه با باقی مردان این سریال از واکنشهای بیشتری برخوردار هستید و احساسات شما نمایانگر کنتراست نسبت به باقی کاراکترهاست. کدام آدم را سراغ دارید که احساس نداشته باشد؟ «واکنش» در این سریال اساس هر کاراکتری است. انسی تصمیم به خودسوزی میگیرد، اسماعل تهدید به سوزاندن خانه بچهاش میکند. اما در «بزرگ» این واکنشها باید به شکل دیگری باشد چون مسئولیت این خانواده تقریبا بر عهده اوست. این بار مسئولیت، دل نگرانی بیشتری را برایش به همراه دارد که این موضوع شاید برای بیننده عیانتر باشد و بیشتر دیده شود. آخرین حضور تلویزیونی شما برمیگردد به سریال «اغما» که بازهم یک مجموعه مناسبتی برای ماه مبارک رمضان بود و حالا هم که «جراحت» با حضور شما باز در ماه رمضان به روی آنتن رفته است. تعمدی از جانب شما برای این انتخابها وجود داشته است؟ نه تعمدی نبوده و من اگر پس از اغما به مدت سه سال در تلویزیون حضور نداشتم به خاطر این بود که پیشنهاداتم اصلا قابل تامل نبود وگرنه اگر پیشنهاد مناسبی میشد حتما کار میکردم. فکر میکنم امین تارخ موفقیتش را مدیون انتخابهایش است، میخواهم کمی درباره حساسیتتان و نحوه گزینش نقش توضیح دهید؟ ببینید جدا از نقش برای من در درجه اول کارگردان و فیلمنامه خیلی مهم است. همه چیز باید با معیارهای فکری من همسان باشد در غیر این صورت در آن پروژه حاضر نمیشوم. اما گذشته از همه اینها من برای بازیگری عجلهای ندارم. به نظرم نباید با شتاب کار کرد و گزیدهکاری در خیلی از موارد بهتر است، چون اگر غیر از این باشد بازیگر تبدیل به یک چهره مصرفی میشود. این زیاد کارکردن باعث میشود حساسیتهای بازیگر درباره حرفهاش از بین برود و مهمتر از هر چیز، برای مخاطب تبدیل به یک چهره تکراری و بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشود. من این نظر را قبول ندارم که اگر بازیگر تند، تند کار نکند، فراموش میشود. گاهی به خاطر زیاد از حد کار کردن است که یک بازیگر فراموش میشود. خیال شما بابت فراموش نشدنتان از این جهت راحت است که چند نقش ماندگار در کارنامهتان دارید که هیچ چیز نمیتواند خاطره حضورتان در آنها را از اذهان مردم پاک کند. اگر این نقشها در کارنامهتان نبود آیا بازهم همین نظر را داشتید؟ بازیگر هیچ وقت خیالش راحت نیست، اما با شتاب کارکردن باعث میشود که بازیگر با سر به زمین بخورد. بازیگرهای زیادی را داشتیم که دائما در تلویزیون و سینما بودند و آنقدر دیده شدند که جذابیتشان از بین رفت و دیگر کسی حاضر به همکاری با آنها نشد. این گزیده کاری به ضرر شما نشده، از این جهت میگویم که خارج از باندبازیهای مرسوم قرار بگیرید؟ من نه باند بازم نه در باندی هستم و نه به باندبازی اعتقاد دارم. من تا الان با آرامش سرم را پایین انداختم و بیسرو صدا کارم را انجام دادم و خدا را شکر تا الان هم، باختی از این بابت نداشتم و واقعا راضی هستم که تا به امروز وابستگی به هیچ باندی نداشتم و از جای دیگری ارتزاق نکردم و نان بازوی خودم را خوردم. در کل به نظر من باند هر هنرپیشهای، توانایی و استعداد خودش است. از این مسیری که تا به الان در بازیگری طی کردهاید، راضی هستید؟ چرا ناراضی باشم؟ 37سال با آبرو کار کردن و با حفظ کارنامه متوسط رو به بالا میتواند برای هرکسی ایدهآل باشد. فکر میکنید سکوی پرش شما در این مسیر کدام یک از کارهایتان بود؟ فکر میکنم برای شناخته شدنم «بوعلی سینا» خیلی موثر بود. اما سکوی پرش آنقدر مهم نیست که ماندگاری را در پی داشته باشد. میشود از یک سریال یا یک فیلم بعنوان سکوی پرش استفاده کرد و شناخته شد، اما مهمتر این است که خودت را حفظ کنی، این برای من باارزشتر است. من هم میتوانستم با قبول کردن خیلی از پیشنهادات در خیلی از پروژهها حضور پیدا کنم و دائما در چشم باشم، اما در نهایت چه کسی سود میکند؟ من سود کردم که گزیده کار بودم وگرنه ویترین مخاطب را پر کردن کار سادهای است. من بازیگر ماندگاری هستم و به این موضوع افتخار میکنم. احساس میکنم هر بازیگری سهمیهای دارد و مهم این است که آن بازیگر چطور از این سهمیه استفاده میکند. من دوست داشتم این سهمیه را در 50 سال استفاده کنم، همیشه باشم و مهمتر از آن خوب باشم چون عقیده دارم هرچه سن بالاتر میرود برای بازیگر نقشهای بهتری وجود دارد. داشتن کلاس بازیگری و تدریس این رشته، به شما هنگامی که جلوی دوربین میروید اعتماد به نفس میدهد یا هنوز هم مثل هر بازیگری موقع جلوی دوربین رفتن، دلهره دارید؟ اگر یک بازیگر 80 سال هم سابقه بازیگری داشته باشد زمانی که جلوی دوربین میرود یک جور استرس دارد، اما این استرس برای بازیگران باتجربه باید تبدیل به یک تمرکز بشود. آموزش به بازیگر کمک میکند که همیشه به روز باشد و خدا را شکر من این شانس را داشتهام که تدریس بازیگری کنم و هیچ وقت از جهان بازیگری عقب نیفتم. برخی معتقدند فن بیان امین تارخ نقطه عطف بازیگری اوست. شما این موضوع را قبول دارید؟ یک بازیگر مجموعهای از انتخابهای بدنی و بیانی است. طبیعتأ یک درصد بالایی از موفقیت نقش بر عهده بیان است. در «جراحت» لحنی دارم که کاملا متفاوت با با لحنی است که در مادر یا معصومیت از دست رفته داشتهام. من درباره بیانم خیلی حساسیت دارم و خیلی روی آن کار میکنم. فن بیان یکی از ابزارهای مهم بازیگری است که بازیگر باید روی آن حساسیت داشته باشد. یک بازیگر حرفهای باید برای هر نقشی یک انتخاب خاص بیانی هم داشته باشد، چون لحن هیچ آدمی شبیه آن یکی نیست و اگر این حساسیت وجود نداشته باشد بعد از یک مدتی حرف زدن آن بازیگر عادی میشود و از چشم مخاطب میافتد. به خاطر همین است که با نظر شما درباره بیانم موافقم اما باید این را هم اضافه کنم که من همان طور که روی بیانم حساسیت دارم بر روی انتخاب های بدنیام هم تمرکز میکنم. نحوه راه رفتن «بزرگ» با «دکتر پژوهان» در سریال اغما کاملا متفاوت است. به هر صورت فکر میکنم بازیگری بازیگر است که جزییات بازیاش برایش مهم باشد نه حاشیههای دنیای بازیگری. باتوجه به حساسیتی که در انتخاب نقشهایتان دارید خیلی دوست دارم بدانم با چه انگیزهای در فیلم باغ قرمز امیر سماواتی حضور پیدا کردید؟ با خواندن فیلمنامه به نظرم آمد که باغ قرمز صاحب یک سینمایی بسیار عامهپسند و در عین حال حرفهای بوده است، البته من آن چیزی که در اجرا درآمده را ندیدم. برسیم به خانه سینما و فعالیتهایتان. همایش صنفی 18 مرداد چرا برگزار نشد؟ (سکوت میکند) یعنی هیچ توضیحی نمیخواهید درباره برگزار نشدن این همایش بدهید؟ ( سکوت میکند) آقای تارخ! ما نگران برگزار نشدن جشن خانه سینما هم هستیم؟ هیچ دلیلی نمیتواند مانع برگزار شدن این جشن شود. منبع : خبر آنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 591]