تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):معناى گفته كسى كه بسم اللّه‏ مى‏گويد، يعنى نشانى از نشانه‏هاى خداوند را بر خود مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834886585




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- چند مقدمه پیرامون مباحث اخلاقی


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون: حضرت آیت الله مجتبی تهرانی با تشریح ریشه مشکلات اخلاقی جامعه امروز ، چند مقدمه پیرامون مباحث اخلاقی بیان کرد و به تبیین کیفیت سیر مباحث اخلاقی پرداخت . مروری بر مباحث گذشته در گذشته بحث ما راجع به تربیت، یعنی روش رفتاری و گفتاری دادن بود. عرض کردم به طور معمول، انسان در چهار محیط خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و شغلی روش می‎گیرد؛ فضای پنجمی هم داریم که حاکم بر هر چهار محیط است. اینها بحث‎های گذشته ما بود. من راجع به چهار محیط بحث کردم، اما بحث فضای پنجم ماند. در ضمن بحث محیط خانوادگی، دو سه جلسه به طور اختصار در مورد مسئله حیا در بُعد اخلاقی‎اش بحث کردم، چون حیا ارتباط تنگاتنگی با آن محیط داشت؛ اما به طور مستقل وارد این بحث نشدم. چند چیز موجب شد که احساس کنم «بحث حیا» مستقلاً، مورد ابتلا است و نه تنها نسبت به محیط خانوادگی بلکه به طور کلی، نسبت به کل جامعه نقش دارد؛ به خصوص نسبت به آن فضای پنجمی که می‎خواستم مطرح کنم. چون اصلاً رکن اساسی‎ در مورد فضای کلی جامعه حیا است. از طرفی هم، همان موقع نیز من مراجعات متعدّدی راجع به همین مسئله داشتم؛ لذا به ذهنم آمد که چون این بحث، نسبت به همه آنها نقش اساسی دارد، آن را مطرح کنم. اشاره به تاریخچه این بحث البته من در گذشته، در دو بُعد حیا را مستقلاً بحث کردم؛ یکی در بُعد اخلاقی در سال شصت و پنج، حدود بیست و پنج سال پیش بود. یکی هم در بُعد معرفتی، در منازل سلوک الی الله تعالی، بحث کردم که «حیا» سی و چهارمین منزل از منازل سلوک الی الله تعالی، است و من بعد از منزل شکر، آن بحث را کردم. این بحث هم حدود دوازده سال قبل بوده است. فعلاً نمی‎خواهم بحث حیا را در بُعد معرفتی مطرح کنم و به دنبال آن نیستم. چون این دوره بحث من، بحث تربیتی است؛ لذا در مورد بُعد اخلاقی حیا بحث می‎کنم. چون از آن هم تقریباً ده‎ها سال گذشته است و غالب افراد جلسه ما هنوز به دنیا هم نیامده بودند و از طرفی هم دیدم آن مباحث هنوز منتشر نشده است، احساس نیاز کردم که بحث حیا را دوباره مطرح کنم. چند مقدمه در مورد مباحث اخلاقی حالا برای آشنایی به مباحث اخلاقی، مقدمه‎ای را می‎گویم و بعد وارد بحث می‎شوم. 1- کیفیت سیر مباحث اخلاقی مباحث اخلاقی بر محور قوای درونی انسانی، یعنی قوه شهوت، غضب و وهم مطرح می‎شود. مباحث اخلاقی این‎طور هستند و من هم مفصّل راجع به آن بحث کرده‎ام. علمای اخلاق، برای هرکدام از این قوا رذایل و فضایلی را می‎شمارند و وارد بحث آن می‎شوند. مثلاً رذیله‎های قوه شهوت را شمارش می‎کنند، یا مثلاً راجع به خشم و غضب و رذایلش و مقابلاتش بحث می‎کنند. یک رذیله را می‎گویند بعد ضد آن را که فضیلت است، بیان می‎کنند. بحث می‎رسد به جایی که یک قوه به تنهایی نقش ندارد، مثلاً جاهایی ممکن است از دو قوه یا سه قوه، یک رذیله پیش بیاید. یعنی شهوت و غضب منشأ همان رذیله می‎شود. رذیله را موضوع بحث قرار داده و می‎گویند: گاهی ممکن است ریشه این رذیله، شهوت باشد و گاهی ممکن است، غضب باشد. اینها مقدّمه است برای این که به بحث‎مان برسیم. «وقاحت» یعنی «بی‎حیایی» در مباحث اخلاقی، رذیله‎ای تحت عنوان «وقاحت» مطرح است که من می‎خواهم توضیح دهم، گاهی در ارتباط با شهوت قرار می‎گیرد و منشأش شهوت است و گاهی منشأش غضب است. «وقاحت» از نظر لغت، به معنای «بی‎شرمی» است که ما هم این لفظ را در همین معنا استفاده می‎کنیم. بحث ما «حیا» است نه بی حیایی ولی از آنجا که گاهی تعریف به ضد، مطلب را خوب تفهیم می‎کند مجبورم اول این رذیله را بگویم بعد سراغ آن فضیلت بروم. علما می‎گویند: «یُعرَفُ الاشیاء بأضدادها». چون ضد او حیا است و من می‎خواهم بحث ضد را بکنم،. خود ما هم در محاورات عرفی‎مان می‎گوییم: فلانی خیلی بی‎حیا است؛ و منظورمان همین وقاحت است. یا می‎گوییم وقیح است یا بی‎حیا است. این یک بحث لغوی بود. علمای اخلاق، وقتی وقاحت را از نظر اصطلاح تعریف می‎کنند، می‎گویند: «وقاحت عبارت است از عدم مبالات نفس نسبت به ارتکاب محرمات شرعیه، قبایح عقلیه و عرفیه». «عدم مبالات نفس از ارتکاب» به تعبیر ما یعنی «پررویی». اگر انسان، کاری را که از دیدگاه عقل زشت است انجام دهد، و اصلاً هم به روی خود نیاورد و برایش اهمیت نداشته باشد، انسان پررو و بی‎حیایی است. از نظر درونی، برای چنین کسی ذره‎ای ناراحتی ایجاد نمی‎شود. قبایح عقلیه در ارتباط با عقل عملی است، چون ادراک حُسن و قُبح مربوط به عقل عملی است. محرمات شرعیه هم یعنی دستورات شرعی. لذا منشأ این که یک نفر با این که می‎گوید: من معتقد به معاد و نبوت و همه اینها هستم، در عین حال گناهی می‎کند و از نظر درونی هم هیچ ناراحتی برایش ایجاد نمی‎شود، منشأ این عدم مبالات نفس، بی‎حیایی است. حالا چه شده که او بی‎حیا شده است، بحث مفصلی است که قبلاً در همین مباحث تربیتی به آن اشاره‎ای کردم، اما در آینده به آن بحث می‎رسم و مفصل صحبت می‎کنم. روایتی در اصول کافی به نام حدیث عقل و جهل است که در آن بیش از هفتاد جنود عقل و جهل را شمرده است. لشکر عقل چیست؟ لشکر جهل چیست؟ در آنجا هم مسئله حیا مطرح هست. البته از ضد حیا که می‎گوییم قباحت و وقاحت است، در آنجا تعبیر به خُلع می‎کند که من ان‎شاءالله همه اینها را در آینده بحث می‎کنم که چرا در آن روایت، تعبیر خُلع است؟ روایت را سماعه از امام هفتم(ع) نقل می‎کند. من هم تحت همین عنوان خُلع در محیط خانوادگی، بحث کردم و گفتم که معنای خُلع، پرده‎دری است، حیا را هم گفتم که پرده‎داری است. 2. افراط و تفریط قوا منشأ گناه هستند انسان که مرتکب یک عملی زشت و قبیح یا مرتکب گناهی می‎شود، چه در بُعد عقلی‎ و چه در بُعد شرعی‎، این عمل در ارتباط با یکی از همین قوای درونی او است؛ یا شهوت بوده یا غضب بوده و یا وهم بوده است. انسان در ارتباط با خواسته‎های نفس است که گناه کرده و یا عمل زشتی را انجام می‎دهد که حتی عقل تقبیح می‎کند و می‎گوییم وقیح است؛ لذا گاهی ممکن است منشأ کار زشت و گناه، شهوت و گاهی غضب باشد. قوای نفسانی ما چه غضب و چه شهوت، ممکن است یک حالت افراطی و یا یک حالت تفریطی داشته باشند، ممکن هم هست که حالت اعتدالی داشته باشند. حالا من چند تا مثال می‎زنم. مثلاً فرض کنید در باب شهوت، شخص به دنبال ربا خواری، حرص و مال اندوزی است. این موارد در حالت افراطی شهوت است‎. یعنی حالت افراطی شهوت، او را به این رذیله حرص و مال‎اندوزی می‎کشد و منشأ این می‎شود که «پول و مال» را روی هم انباشته کند، از هر جایی و هر دری که می‎شود. چنین آدمی دیگر هیچ مرزی نمی‎شناسد. این شخص، آدم وقیحی است و غیر از این هم نمی‎شود چیزی در مورد او گفت. به این حالت افراطی در ربط با خشم یا غضب «بغی» می‎گویم که معنایش به اصطلاح ما «سرکشی» است. مثلاً  «ضرب و شتم» یا «ناسزاگویی» حالت افراطی غضب است. منشأ همه اینها آن حالت افراطی خشم است. این شخص حالت تعادلش را از دست داده و دیگر متعادل نیست که این کارها از او سر می‎زند. «بی‎حیا» دین ندارد ممکن است برخی بخواهند اعمال وقیح خودشان را توجیه کنند، ولی شما فریب این چیزها را نخورید و بدانید که این کارها از عدم تعادل قوای نفسانی نشأت گرفته است. من اخیراً می‎شنوم که درباره کسی که فحاشی می‎کند، می‎گویند: او ادبیاتش خوب نیست. او دارد فحش می‎دهد و دیگران می‎گوید: «چیز مهمی نیست ادبیاتش خوب نیست»! ما اخیراً داریم این حرف‎ها را می‎شنویم. یک نفر «آدم بی‎حیا و بی‎شرمی» است و حتی «آدم بی‎دینی» است، چون بسیاری از این بی‎شرمی‎ها خلاف شرع است، اما می‎گویند: «مهم نیست، ادبیّاتش خوب نیست یا بدسلیقه است»! حالا من روایاتی را می‎خوانم که فرمودند: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ». (الکافی، ج2، ص106) کسی که حیا ندراد، ایمان ندارد. در روایتی پیغمبر می‎گوید: «لا دینَ لِمَن لا حَیاءَ لَه» هرکس حیا ندارد، اصلاً دین ندارد. بحث ما بحث تقریباً سلسله‎وار و علمی است. من الآن در مورد بحث ریشه‎یابی حیا وارد شده‎ام که بسیاری از رذائل اخلاقی، به خاطر افراط قوای نفسانی است. حالت افراطی شهوت و غضب را گفتم و برایش مثال هم زدم. این قوا، حالت تفریطی هم دارند؛ یعنی گاهی شخص به آن مقدار که باید از این قوا بهره بگیرد، نمی‎گیرد. مثل «عدم‎غیرت» که ما به آن «بی‎غیرتی» می‎گوییم. این به خاطر حالت تفریط غضب است. یا فرض کنید «کتمان‎حق»؛ اینکه کسی حق را می‎پوشاند، برای این است که جرأت ندارد حق را بگوید. این حالت تفریطی غضب است و به چنینی شخصی می‎گویند: «ترسو!» گاهی ممکن است که شهوت منشأ یک رذیله شود و غضب هم منشأ همان رذیله شود، با این که اینها دو نیروی جدا از هم هستند؛ شهوت یک نیرو در انسان است، غضب هم نیروی دیگری در انسان است، ولی اینها هر دو منشأ یک رذیله می‎شوند. گاهی هم حتی ممکن است «وهم» نیز موثر باشد. البته من چون نمی‎خواهم بحث پیچیده شود، همین دو قوه را می‎گویم. ریشه غیبت‎کردن من می‎روم سراغ گناهانی که مبتلابه است، مثل: «غیبت کردن» گاهی ممکن است منشأ غیبت، غضب باشد، با کسی دشمنی دارد و این موجب شده است که غیبت او را کرده است، می‎خواهد رسوایش کند. در اینجا منشأ غیبت، خشم است. گاهی منشأ غیبت خشم نیست، شهوت است، مثلاً برای خوشایند دیگری غیبت می‎کند. این شخص خیلی بدبخت است! من از معاصی کبیره برایتان مثال ‎زدم که ان‎شاءالله مطلب جا بیافتد. حالا یک تقسیم بندی دیگر؛ گاهی رذیله، از فعل نشأت می‎گیرد و گاهی از ترک فعل. یک وقت فرد، فعل حرام انجام می‎دهد، مثل این که غیبت می‎کند، این یک فعل است و حرام هم هست، یک وقت ترک واجب است. مثل کتمان حق، که گفتن حق واجب است. آن فعل بود و این ترک است. چون هر دو قسم را گفته بودم این توضیح را دادم که کاملاً متوجه شوید. کسانی که اهل بحث هستند، خوب دقت کنند. تمام گناهان انسان از همین امور نشأت می‎گیرد؛ حالت افراط‎ و تفریط در ارتباط با نیروهای نفسانی، چه فعل باشد و چه ترک باشد. سرچشمه همه اینها هم «وقاحت، بی‎حیایی و بی‎شرمی» است. 3- بی‎حیایی سرسلسله شرارت‎ها است به جای حساس بحث رسیدیم که گفتم بحث اساسی است و مبتلابه جامعه ما بوده و بحث اساسی مباحث گذشته تربیّتی ما است. حالا من برایتان چند روایت می‎خوانم. یک؛ «القحة عنوان الشر»(غررالحکم، ص257) عنوان همه زشتی‎ها وقاحت و بی‎شرمی است. «عنوان» یعنی «تیتر»، یعنی اگر بخواهی برای شرور، یک تیتر بگذاری، آن بی‎حیایی است. همه شرور زیرمجموعه بی‎حیایی است. حالا روایت دیگری که خیلی روشن‎تر است، می‎فرماید: «رأس کل شر القحة» (غررالحکم، ص257) سرآمد هر شری بی‎حیایی است. یک روایت از امام صادق(ع) است که می فرماید: «الْوَقَاحَةُ صَدْرُ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ وَ الْکُفْرِ» (. بحارالأنوار، ج68، ص336 ) سرآمد همه اینها بی‎حیایی است، یعنی سرآمد نفاق، شقاق و کفر این است. همه دین، حیا است روایات دو نوع است، یک دسته وقاحت را مطرح می‎کند، مثل این روایاتی که الآن خواندم و در مورد با خود وقاحت بود. در یک دسته از روایات، ضدّش را وطرح می‎کنند و می‎گویند: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ» بی شرم ایمان ندارد. این ضدّ وقاحت است. روایتی از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «قال رسول‎الله(ص): الحیا هو الدین کلُّه» پیغمبر با این سخن، کار را تمام کرد. اصلاً دین حیا است. لذا آن روایتی که از امام صادق(ع) خواندم در باب وقاحت که فرمود: صدر نفاق و شقاق و کفر، بی‎حیایی است، همه با هم‎دیگر هم‎سو است. ا ین بحث، بحث مفصلی است که ان‎شاءالله اگر خدا توفیق عنایت کند بیش از سابق تذکراتی هم داشته باشم. وقاحت و در مقابلش حیا، در تخریب و سازندگی انسان نقش اساسی دارد که من بعد در بحثم وارد آن می‎شوم. اگر حیا نباشد، دست ما هم از انسانیت خالی است و هم ازالهیت. نه انسان هستیم و نه متدین. در دو رابطه من دارم مطرح می‎کنم، هم عقل عملی و هم بُعد معنوی. از هر دو، دست خالی می‎شود که بعد ان‎شاءالله وارد می‎شوم.   998   منتظراخبار ، انتقاد وپیشنهاد شما هستیم:    مشکلات اخلاقی   مباحث اخلاقی   اخلاق   بی‎حیایی   وقاحت 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن