واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: پلهپله پيشرفت كردن در حرفه ما معنايي ندارد نفيسه روشن از آن دسته بازيگراني است كه از همان ابتدا قدم اول را محكم برداشته و امروز يكي از بازيگران مطرح تلويزيون است. اين گفتوگو در شرايطي انجام شد كه اين بازيگر جوان بتازگي از سفر زيارتي خود برگشته بود و در حالي مهمان گفتوگوي ما بود كه حرفهاي زيادي براي گفتن داشت. ميخواهم از خيلي سالهاي پيش شروع كنم، از سالهاي ورود به تلويزيون. از سال 79 با سريال روزهاي به يادماندني شروع كردم، يادم ميآيد آن موقع در يك سريال عظيم تاريخي حدود 6 يا 7 سكانس بازي داشتم. بعد از آن به كيانوش عياري معرفي شدم و بعد ادامه مجموعههايي كه در طي اين سالها ناخواسته من را وارد اين حرفه كرد. چرا ناخواسته؟ شايد به دليل اين كه فكر ميكردم خيلي طول بكشد تا امروز به اينجا برسم، پيشرفت خوبي بود و خدا را شكر كه كارهاي خوبي اين مدت بازي كردم، خيليها را ميشناسم كه در طي شروع فعاليتشان آغاز خوبي نداشتند. اولين سكانسي كه جلوي دوربين قرار گرفتي را به خاطر داري؟ اولين سكانس را دقيقا به خاطر دارم. سكانسي بود كه من بايد يك تفنگ برنو دست ميگرفتم و با آن شليك ميكردم، وقتي ميخواستم زبانه آن را بكشم و تيراندازي كنم دستم بشدت زخمي شد، ولي اصلا به روي خودم نياوردم، كار اول بود و شايد مراعات خيلي چيزها را ميكردم. وقتي شليك كردم آنقدر ترسيدم كه خودم از صداي شليك، ناگهان تفنگ را رها كردم. خاطره خوبي بود و يك تير با دو نشان شد، هم اولين باري بود كه جلوي دوربين قرار ميگرفتم و هم اولين تجربه دست گرفتن تفنگ برنو. از اول با اين هدف وارد اين حرفه شدي كه بازيگري را به عنوان يك شغل دنبال كني؟ نه. از اول فقط دوست داشتم در كنار زندگيام يك تجربه تفريحي باشد، ولي خوشبختانه يا متاسفانه الان برايم به صورت يك شغل درآمده چون فرصتي براي انجام كارهاي ديگر برايم باقي نميگذارد. جواب اين خوشبختانه يا متاسفانه را هنوز پيدا نكردي؟ نه هنوز، از يك طرف خيلي خوب است چرا كه وقتي يك شغل به عنوان تنها هدف درميآيد ديگر مسير كاري تو را مشخص ميكند. چون همه هم و غم تو ميشود. از طرفي هم چه سينما و چه تلويزيون و به قول معروف مديوم بيرحمي است، چراكه ممكن است در اوج كارهاي يك بازيگر ناگهان اتفاقي بيفتد و بيدليل به حاشيه بروي، جوابي كه حتي اگر مدتها هم به دنبال آن باشي پيدايش نميكني. واقعا قابل پيشبيني نيست. درست است كه از سال 82 با سريال بچههاي خيابان به كارگرداني همايون اسعديان بود كه كارهايي كه بازي كردي رنگ و لعاب بهتري به خود گرفت و شناختهتر شدي؟ نه نظرم با گفته شما متفاوت است. نقش من در اين سريال زياد نبود و اتفاقاتي در حاشيه اين سريال ميافتاد كه خيلي برايم خوشايند نبود، مخصوصا اين كه در آن كار من نقش يك دختر معتاد و افسرده را بازي ميكردم كه نياز به حمايت بيشتري داشت. فكر ميكنم پرش كاري من با سريال برف و بنفشه اتفاق افتاد. فكر ميكني كدام يك از نقشهايي كه تا به حال بازي كردهاي بيشتر در خاطر مردم مانده است؟ نقش پري در اغما، نقشي بود كه همه چيز را برايم متفاوت كرد. هم داستان نو و خاصي داشت و هم مناسبتي بود. استقبال خوبي از اين مجموعه انجام گرفت و بعد از آن به قول معروف خيلي حواسم جمعتر شد. آن سال به جز يكي دو تا تلهفيلم كار ديگري انجام ندادم و بازي بعدي من به سريال مناسبتي مثل هيچ كس در ماه رمضان سال آينده موكول شد. همه چيز خيلي خوب بود و شايد تنها يكي از نكات منفي فيلم تعدد زياد بازيگران بود. بيشتر كارهايي كه در آن حضور داشتي به نوعي مناسبتي بودهاند، چه مناسبت ماه رمضان و چه عيد نوروز! بله. سريال ماه عسل را براي عيد نوروز كار كردم، يك كار حرفهاي با بازيگران چهره. اين انتخاب گيرنده همچنان با من بود. سريال دارا و ندار مسعود دهنمكي را هم عيد سال گذشته بازي كردم كه آن هم كار خوبي بود، شايد اين كار خيلي توقعم را برآورده نكرد، چون من از خودم انتظار داشتم كه وقتي 3 سال پيش سريال اغما را كار كردم الان بايد خيلي بهتر از آن را در كارنامهام داشته باشم. حاشيههاي دنياي سينما و تلويزين به كار حرفهايات لطمهاي نميزند؟ اين حاشيهگوييها از ما انرژي زياد ميبرد. متاسفانه خيلي افراد هستند كه تلاش ميكنند تا بسياري از هنرمندان، ورزشكاران و حتي سياستمداران را در نظر و ذهن مردم خراب كنند و تلاش خيلي از آنها هم در نهايت بيثمر ميماند. سفري كه اخيرا با گروهي از بايگران به مكه داشتم خيلي از سايتها به نقل و قول كذب دست زده بودند. چرا بايد اين اتفاق بيفتد. مني كه به عنوان يك بازيگر 50 روز در جزيرهاي كار ميكنم كه يك متري من پر از مين است و هر آن خطر انفجار وجود دارد، جايي كه پر از حشرات ميكروبي است، آيا واقعا من نفيسه روشن حق گرفتن يك جايزه را ندارم؟ اين سفر حق همه آنهايي بود كه اين سالها زحمت كشيده بودند. اميدوارم ستادي تشكيل شود كه من نوعي به استناد آن بتوانم از حق قانوني خودم و احاديث كذبي كه گفته ميشود دفاع كنم. تا به آنجا كه يادم ميآيد هميشه در نقش يك دختر معصوم و مهربان ظاهر شدهاي، اين قضيه تا به امروز برايت تكراري نشده است؟ خيليها اين سوال را از من ميپرسند. شايد 70 درصد روحيه خودم اينگونه بوده است. به همين دليل نقشهاي اينچنيني كه به من پيشنهاد ميشد را انتخاب ميكردم. همه اين سالها هم از پذيرفتن نقش منفي ترس داشتم. شايد اشرفالسادات سريال داداشي تنها نقش كمي منفي من بود. يكي از خصوصيات بارز بازيات اين است كه خيلي احساساتي ميشوي و به گريه ميافتي. شايد اين قضيه مربوط به بخش نهفته غصههاي درونم است. اين اتفاق هميشه برايم فرصتي ميشود كه با حسي كه براي نقشم ميگذارم تخليه شوم و اين حس را دوست دارم، دلم ميخواهد هميشه گريههاي من همذاتپنداري مخاطب را به دنبال داشته باشد و برايش باورپذير باشد. برايت مهم بوده كه هميشه نقش اول را بازي كني؟ ببينيد به هر حال وقتي من نقشي مثل پري را در سريال اغما بازي ميكنم، پس بالطبع توقع دارم كه نقشهاي پيشنهادي بعديام خيلي از آن پايينتر نباشد، چون چيزي كه امروزه يك روال طبيعي و شناخته شده در دنياي بازيگري ماست اين است كه در هر نقشي كه ظاهر شوي و اين نقش در هر اندازه و سطحي كه باشد ذائقه مخاطب به پذيرفتن آن عادت ميكند و به قول معروف در همان نقش جا ميافتي. به جرات ميتوانم بگويم كه پلهپله پيشرفت كردن در حرفه ما معنايي ندارد. هميشه اين اتفاق است كه بازيگر را ارتقا ميدهد. دوست دارم كمي هم از سفر زيارتيات به مكه بگويي، قطعا حس و حال خوبي را برايت به همراه داشته... . چند وقت پيش در زندگي خصوصيام دچار مشكل شدم كه خيلي كنار آمدن با آن برايم ساده نبود. يك هفته به ماه ذيالحجه مانده بود كه با من تماس گرفته شد و مطلع شدم كه سفر مكه را در پيش دارم. اتفاق خيلي خيلي خوبي بود. من به اين سفر دعوت شدم و واقعا احساس كردم كه به خدا نزديك شدهام. كعبه برايم بينظيرترين جاي دنيا بود، وقتي جلوي كعبه ميايستادم قدرت هيچ كاري را نداشتم. انگار وارد دنياي ديگري شده بودم. براي همه عزيزانم آرزو ميكنم كه به اين سفر دعوت شوند. شايد باورتان نشود از زماني كه برگشتم، انگار همه چيز برايم بوي تازگي ميدهد. نگاهم به همه چيز متفاوت شده است. از نقش عارفه در سريال قفسي براي پرواز برايمان بگوييد، لهجه جنوبي را خيلي خوب توانستي صحبت كني. فضاي سريال جنگي با اين محتوا را خيلي دوست داشتم. من سالها پيش به خاطر شغل پدرم جايي زندگي ميكردم كه هواپيماي عراقي درست از بالاي سرم رد ميشد. من جنگ را به واقع لمس كردم. اين كار يك ملودرام عاشقانه را به همراه داشت و سعي كردم با تمام و كمال در كنار اين گروه خوب ايفاي نقش كنم. عارفه را بخشي از زندگي خودم ميديدم. براي لهجه هم كمك داشتم و فكر ميكنم بد درنيامده باشد. از همكاري با مهدي فخيمزاده و آپارتمان 85 هم صحبتي داشته باش. كار در كليت پرجمعيت است و با شخصيتپردازي خوب مهدي فخيمزاده در كل حس ميشود. همكاري با آقاي فخيمزاده هميشه برايم افتخار بزرگي بود و خوشحالم كه اين اتفاق بالاخره افتاد. چرا فعاليتت در سينما كم است؟ نقشها در حد و اندازهاي نبود كه بخواهم به آن فكر كنم، خيلي از آنها حتي جايي براي شخصيتپردازي نداشت من تنها يك فيلم سينمايي كار كردم و اميدوارم از اين به بعد نقشهاي خوبي به من پيشنهاد شود. من ميخواهم سينما را با يك كارگردان خوب و درست شروع كنم. و صحبت آخر... باهم مهربان باشيم و قدر يكديگر را بدانيم، قدر لحظاتي را بدانيم كه گذراست و ديگر برنميگردد. تنها چيزي كه ميماند مهرباني، لبخند و گذشت است. به خودمان كمك كنيم كه سالم باشيم و سالم زندگي كنيم. شبنم مدني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 379]