واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: آنتونيا زربيسياس قصه تلخ دختران مدل صنعت پوشاك و مد
خبرگزاري فارس: سالهاست كه مديران شركتهاي طراحي لباس و پوشاك زنانه، براي نمايش كارهايشان از دختران لاغر اندام و كشيده و زيبارو به عنوان مدل استفاده ميكنند. البته به دنبال موفقيتهاي تجاري آنان، از اين دختران معصوم براي تبليغات آرايشگاهها و باشگاهها و عطر و خودرو و ساير محصولات مصرفي نيز بهره برده ميشود.
سالهاست كه مديران شركتهاي طراحي لباس و پوشاك زنانه، براي نمايش كارهايشان از دختران لاغر اندام و كشيده و زيبارو به عنوان مدل استفاده ميكنند. البته به دنبال موفقيتهاي تجاري آنان، از اين دختران معصوم براي تبليغات آرايشگاهها و باشگاهها و عطر و خودرو و ساير محصولات مصرفي نيز بهره برده ميشود. نويسنده با اشاره به حقايق فراسوي اين صنعت نظير وادار كردن مدلها به استفاده از رژيمهاي غذايي طاقتفرسا، استفاده روزافزون از لباسهاي سكسيتر و وقيحتر، دور انداختن مدلهاي قديمي و تلاش براي يافتن دختر كاني لاغرتر و ناشناس تر، در كنار جذب گسترده دختران مهاجر اروپاي شرقي و آمريكاي لاتين به اين صنعت، معتقد است، آنچه اين عروسكهاي زيباي صنعت مد قادر به درك آن نيستند، اين حقيقت است كه در زندگي ما جايي براي نقش بازي كردن وجود ندارد.
اينك به پايان عصر مدل ها نزديك شدهايم. هرچند هنوز هم دختران بر روي سكوهاي نمايش لباسهاي طراحان پوشاك مد، در حال خراميدن هستند. ما شاهد تشابهات زيادي ميان اين دختران بسيار لاغر و جوان در شهرهاي نيويورك و لندن و پاريس هستيم. اين عروسكهاي خوش خرام با چهرههايي دوست داشتني، چشمهايي درشت، لبهايي كلفت و برآمده و هيكلهايي درشت مشابه نژاد اسلاو، همچنان به فعاليت مشغولند. به همين خاطر اگر يكي از اين افراد را ببينيد، گويي كه همه آنها را ديدهايد.
نكته اصلي چيست؟
اين دختران قرار نيست كه جايگاه طراحان را ارتقا دهند و البته اين وضعيت به اين معنا نيست كه آنان را بايد برهنهتر نمود. اين دختران معصوم به سادگي و همانند يك دستمال كثيف، جاي خود را به ديگري ميدهند. درست همانند كاري كه يك فروشنده پس از چند روز با يك مانكن پلاستيكي قرار داده شده در دكور مغازهاش انجام ميدهد.
بر خلاف دهههاي پيشين كه اين مدلها نه تنها در سكوهاي نمايش مد، بلكه بر روي فرشهاي قرمز، جلدهاي مجلات، صفحات تبليغاتي، فروشگاههاي عرضه محصولات آرايشي و باشگاهها و آرايشگاهها هم ظاهر ميشدند، اين دختران ديگر فاقد قدرت شدهاند، به گونهاي كه حتي توانايي كنترل اندامهايشان را ندارند؛ و ديگر نميتوان براي آنها هيچ وزني (با تمام ابعاد آن) قائل شد.
بايد يادآوري كنم كه روزنامه «نيويورك تايمز» در شماره هفته گذشتهاش اين چنين نوشته بود: «ما در ميان اين مدلها، به ندرت شاهد حضور زنان دورگه و يا سياهپوست هستيم.» در يك چتي هم در بهار گذشته به اين روند اشاره كرده بود. روزنامههاي «واشنگتن پست» و «اينديپندنت» هم پرده از اين وضعيت برداشته و يادآوري نمودهاند كه در بازار مد ما شاهد افول تدريجي تنوع هستيم.
مثلاً اگرچه در شوي لباس ميلان در ماه مارس گذشته، بيش از 000/2 مدل وجود داشت، اما چتي ميگويد كه در ميان آنان كمتر از تعداد انگشت دست ميتوانستيد مدلهاي آسيايي و يا سياه را ببينيد. البته مجله پوشاك زنان (WWD) هم در بررسي نمايشهاي مد فصل پاييز امسال به اين نكته اشاره كرده بود.
اما چرا؟ زيرا اين مدلها بايد ديده شوند و در عين حال نبايد توجه بينندگان را به خود جلب كنند. چرا كه به عنوان مثال، يك زن سياه ميتواند افكار بيننده را بيش از آنچه كه بايد، به خود مشغول نمايد.
نبايد از يك نكته مهم چشمپوشي كرد، چرا كه بنا به خواست صاحبان صنعت مد، دختران وارد شده به اين بخش، بايد از يك سوپراستار شناخته شده، به كارگراني بينام و ناشناخته كه نان بدن خود را ميخورند، تبديل گردند. ما شاهديم كه دختران ترك تحصيل نموده از دبيرستانها و يا مهاجران فقير اروپاي شرقي و يا آمريكاي لاتين، به دليل تلاش براي امرار معاش و يافتن شغل، در دام اين صنعت ميافتند.
از سوي ديگر، خانم ماگالي آمادي كه يكي از زنان كنار گذاشته شده از اين صنعت است، در مورد بازار مد چنين ميگويد: «يكي از ويژگيهاي جذاب اين صنعت در دنياي امروز اين است كه دختران به سرعت وارد اين تجارت ميشوند و خيلي زود هم دور انداخته ميشوند… اين دختران جوان، مثل يك زباله به سرعت مچاله شده و با مدلهايي تازه وارد تعويض ميشوند.»
من به خوبي به ياد ميآورم كه در دوره نوجواني، با مشاهده مجلات ادواري مد آرزو ميكردم كه قيافهاي شبيه لاندنر جين شريمپتون و آرايش مو و صورتي نظير توييگي داشتم. در آن سالهاي دهه شصت ميلادي، وروشگا ملكه آلماني صنعت مد در مجله Vogue، الگوي چهره همه زنان آمريكايي به شمار ميرفت.
كمي بعد هم لاورن هوتون به معروفيتي جهاني دست يافت. بعدها نيز تصوير بورلي جانسون اولين مدل سياه پوست، بر روي جلد مجلات مد (آمريكا) نقش بست. بعدها ما شاهد به صحنه آمدن مدلهايي نظير كارن گراهام، رنه روسو، كارول آلت، كيلي ليبروك، آيمن، راسل هانتر، پاولينا پريزكوا، كلوديا شيفر، اله ماكپرسن، استفان سيمور ، آمبر والتا، تيرا يانكز، شالوم هارلو و ديگران بوديم.
در آن سالها، مدلها به زمين و زمان فخر ميفروختند و ستارههاي زمين بودند. آنها براي كالاهاي بازار، تقاضا ايجاد ميكردند و شما در هر جايي ميتوانستيد چهرههاي آنان را ببينيد. حتي هنگامي كه سايز لباسهاي آنان كوتاهتر و كوتاهتر ميشد، بسياري فكر ميكردند كه مدلهاي بر تن كننده اين لباسها، كوتاه قدتر شدهاند.
امروزه ما شاهديم كه ستارههاي فيلمهاي هاليوود، به قراردادهاي تبليغاتي محصولات آرايشي و پوشاك روي آوردهاند و چهرههايي نظير راسل زو بر صنعت مد سلطهاي تمام عيار دارند. آيا اين شرايط به خروج طراحان پوشاك از صحنه منتهي نخواهد شد؟
همه ميدانند كه دختران فعال در اين صنعت بايد همراه با رژيمهاي غذايي سخت و طاقتفرسا و گرسنگي دست و پنجه نرم كنند. حداقل 3 نفر از اين افراد در 18 ماه گذشته به دليل افراط در رژيمهاي توصيه شده، جان خود را از دست دادهاند. آنان بايد همواره با لباسهايي كوتاهتر و تلاش براي متناسب نمودن اندامهايشان با لباسهاي جديد طراحي شده بكوشند تا در مراسم و افتتاحيهها، بتوانند نمايش خود را به بهترين صورت انجام دهند.
با بزرگتر شدن اين دختران كوچك، آنان مشاهده ميكنند كه مديران اين صنعت، همواره چشم به ورود دختركاني لاغرتر و كشيدهتر دارند. آنها درمييابند كه بازوهايي استخواني و زانواني ناصاف و برآمده، مورد توجه هستند و بايد سينهها و سرشانههايي سكسيتر از ديگران داشته باشند. به علاوه، آنان شاهد اين حقيقت هستند كه دختركان بدون نام و صامتي هستند كه تنها به خاطر ظاهر برازنده و معدههاي خاليشان ارزش گذاري ميشوند.
آنچه كه نميبينند اين حقيقت است كه در زندگي جايي براي نقش بازي كردن وجود ندارد.
منبع: WWW.thestar.com
* آنتونيا زربيسياس (Antonia Zerbisias) : بانوي روزنامهنگار و وبلاگنويس كانادايي و برنده چند جايزه ملي در حوزه وبلاگنويسي و روزنامهنگاري.
...............................................................................
منبع: ماهنامه سياحت غرب، شماره 57
شنبه 1 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]