تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند در بهشت هفتاد هزار قصر از يا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798962610




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دیدار با نیما


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Asalbanoo31-07-2007, 02:25 PMترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم ترا من چشم در راهم. یوش دهکده بسیار کوچکی است ؛در دل کوهستان ؛با راهی نسبتا دشوار و کم تردد.احاطه شده در میان کوههای برفگیر و سرد و دره هایی که چون مرده ماران خفتگانند؛ ؛و رودخانه ای غران و جاری در پیش پایش. به یوش که می روی ،این روستای کوچک و کم جمعیت؛تنها به خاطر یک چیز است و آن نیماست. پیرمردی مهجور و دور افتاده ؛خفته در میان حیاط خانه اش. خانه ای مهجور و غریب؛ولی ایستاده هنوز در دل کوچه ای تنگ و باریک و گل آلود. براستی که نیما این مروارید گرانبها و درخشنده هنوز سر از صدف کج و کوله خویش بیرون نکرده است؟ نه ! هنوز نیما در همان صدف کج وکوله اش در زیر یک آلا چیق در حیاط خانه اش خفته است. در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه ؛من از یادت نمی کاهم؛ از کوچه خلوت و پر و گل ولای که بگذری دیوارهای خانه نیما را می بینی با در چوبی آن ،که قفل بزرگی رویش خود نمایی می کند.آن روز صبح که ما به یوش رفتیم روزی نسبتا ابری و گرفته بود در زمستانی سرد و برای دیدن نیما چه روزی بهتر از این روز! همسایه روبرویی کلید قفل را آورد و در را گشود... بر سنگ مزار نیما شعری نوشته نشده بود و پایین پایش سیروس طاهباز خوابیده بود... اتاقها لخت و عور و تماما سفید سفید بودند و اتاقی که چند عکس از نیما در آن بود ؛درش قفل بود ...در حیاط برف انباشته شده بود و در باغچه ها چیزی نبود به جز یک سرو تازه کاشته شده .یک توپ پلاستیکی و یک قوطی خالی کنسرو در حیاط افتاده بود ....در یکی از اتاقها یک شانه تخم مرغ نیمه خالی کپک زده بود... ساختمان در حال تعمیر و بازسازی بود . نشانه اشنا از نیما تنها یاد او در فضای خالی خانه اش بود و مزارش . مزارش و خانه ا ش چه غریب و دور افتاده و مجهور می نمودند. در شب سرد زمستانی کوره خورشیدهم؛چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد. و به مانندچراغ من نه می افروزد چراغی هیچ؛ نه فرو بسته به یخ ماهی که از بالا می افروزد. من چراغم را در آمد رفتن همسایه ام افروختم در یک شب تاریک و شب سرد زمستان بود؛ باد می پیچید با کاج؛ در میان کومه ها خاموش گم شد او از من جدا زین جاده ی باریک. و هنوز قصه بر یادست وین سخن آویزه ی لب: که می افروزد ؟که می سوزد؟ چه کسی این قصه را در دل می اندوزد؟ در شب سرد زمستانی کوره ی خورشید هم ؛چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد زبان نیما زبان خاصی است .زبانی است که در وهله اول کمتر مخاطب را جلب میکند .زبان نیما احتیاج به ؛درست خواندن ؛تعمق ؛و ادراک دارد.شعر نیما شعری است که باید یه عمق مفهوم آن نزدیک شد تا بتوان از آ ن لذت برد شعر نیما سرشار از صفای و روشنی طبیعت است و در عین حال متکی به اندیشه های ژرف و عمیق که حکایت از درد های بشری را دارد . شعر نیما دارای جهان بینی است با ابهامی راز گونه و با بیانی تمثیلی.نیما تعادل بین حوهر شعر و عنصر تفکر را چه زیبا یافته و آ ن را حفظ کرده است.او نمو نه های عالی از شعر محض را در حد اعلای شکل و محتوا به زبان پازسی هدیه کرده است. نیما یکی از بزر گترین نمایندگان هنر ایران و پاسدار شرف و حیثیت انسانی است ؛زیرا که زبان گویای او زبان زمانه ماست.او معلم شکیبایی و برد باری و وفادار بودن به نیکی و بی ادعایی و بی ریایی است. نیما خشم نجیب بود. او مردانه و یک تنه دل به کار بست زیرا که مردی بود مردستان. ● نامه ای از نیمایو شیج: دوست من! برای خوب دویدن؛میدان لازم است. انسان قفسه نیست که هر وقت هر دارویی را که بخواهداز یکی از جعبه های معین آن بیرون بکشد. به گمانم کمتر کسی اگر به وضع زندگی من بود قادر به ادا مه حیات می شد و کسی جز خود من نمی داند چطور و چرا. درست مثل داروهای رطوبت زده شده ام . برای من حرارت و افتاب کافی و اسمان؛ که متاسفانه ابری است و من به خوبی می دانم که این ابرها در همه وقت و زمانی بو ده اند. بعضی از روی دریاها بلند می شوند؛بعضی از روی مردابها و جاهایی که نمی دانند کجاست و مرغابی های ترسو در کجاهای ان منزل دارند. باید در حساب گرفت که دنیا جای چشم دریده هایی هم که افتاب نمی خواهند هست؛آنها هم سهم می برند. جوری برای زندگی کردن خود دست و پا می کنم که خودم خنده ام می گیرد.مثل کبوتر هایی که از پرواز طولانی برگشته ؛ زیاد پرسه زده اند. در دایره امکان همه ما را به مثابه ی یک مشت ریزه خوار مفلوک و عاجز به هم ریخته اند. پر از فکرهای علیل و طولانی برای رهایی.معنی کمال را در پیرامون این بهم خوردگی ها برای پیدا کردن یک توانایی مختصر باید به دست آورد. آنچه دایمی ست همین حرکت است از برای همان توانایی یا کمالی که گفتم. از نوشتن دست بر می دارم. رفتم به سر وقت آب دادن بوته هایی که با دست خودم آنها را کاشته ام. در صورتیکه من تابستان به ییلاق می روم و می ماند برای دیگران؛ نمی دانم چرا وقت مرا می گیرد؟ خدا حافظ شما دوست شما ــفروردین ماه ۱۳۳۴ـــنیما یوشیج منصوره اشرافی دو هفته نامه فریاد magmagf14-10-2007, 09:51 PMدر این مقاله سعی شده است نخستین شعرهای رمانتیك نیما بررسی شود. این شعرها در حد فاصل رمانتیسم اجتماعی عصر مشروطه و رمانتیسم احساساتی دوره بعد جای دارند و رمانتیسم طبیعت گرای نیما بازتاب می دهند. مهم ترین ویژگی های رمانتیك این شعرها عبارت اند از: عشق رمانتیك، طبیعت گرایی، بدوی پسندی، احساسات اندوه بار، ستایش كودكی، پناه بردن به خاطرات گذشته، دلبستگی به مفهوم وحشی نجیب و غیره. علی اسفندیاری با نام شعری نیما یوشیج (تولد: ۱۲۷۶ ش وفات: ۱۳۳۸)، تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش یوش فراگرفت و سپس در مدرسه فرانسوی زبان سن لویی تهران به اتمام رساند. شهرت نیما در ادبیات معاصر به اعتبار نقش عمده و اصلی ای است كه در بنیان گذاری شعر نو ایفا كرده است. اما نیما به تعبیر شفیعی كدكنی سرشاخه نوعی برداشت از رمانتیسم اروپایی محسوب می شود و تحت تأثیر رمانتیسم فرانسه است۱. برخی از مهم ترین آثار رمانتیك نیما در سال های آغازین شاعری او در ابتدای قرن حاضر سروده شده اند، ولی گرایش رومانتیك نیما صرفاً اختصاص به این آثار ندارد و رگه های رمانتیك و بازتاب آن در شخصیت و آثار نیما تا سال های پایانی زندگی او به شكلی ملایم تداوم می یابد. البته اوج رمانتیسم نیما در همان سال های اولیه شاعری اوست. در واقع در آثار نیما هم نمونه های شعر كلاسیك را می توان دید و نمونه های شعر رمانتیك و نیز مدرن. این پدیده هم گواهی بر كوتاه بودن دوره رمانتیك در ادبیات معاصر ایران است و هم نشان دهنده سرعت تحولات ادبی و ابعاد كوچك و نه چندان عمیق این ادبیات و تحولات آن. مهم ترین خصوصیت رمانتیسم نیما طبیعت گرایی نسبتاً سالم آن است. رمانتیسم نیما از رمانتیسم بیمارگونه و احساساتی دوره بعد كاملاً متمایز است و هرچند از پاره ای جهات مثل اصالت، طبیعی بودن و خود جوش بودن می توان آن را دنباله رمانتیسم دوره مشروطه به شمار آورد، ولی برخلاف رمانتیسم دوره اول توجه كمتری به جنبه های آشكار اجتماعی دارد و خصوصاً به ناسیونالیسم دوره قبل كاملاً بی اعتناست و از نظر هنری و ادبی نیز در سطح متعالی تری قرار دارد. رمانتیسم نیما به گونه ای شگفت از دو نحله و رگه رمانتیك عصر خود یعنی رمانتیسم احساساتی و رمانتیسم ناسیونالیستی فاصله گرفته و عمدتاً طبیعت گرا است. به هر حال، رمانتیسم نیما از برخی جهات اوج هنری رمانتیسم در كل ادبیات معاصر ایران محسوب می شود. چنان كه گفتیم در مجموعه اشعار نیما سه گونه عمده شعر كلاسیك، رمانتیك و مدرن دیده می شود بیشتر اشعار رمانتیك در سال های آغازین شاعری او و تعداد زیادی از اشعار كلاسیك او در فاصله شعرهای رمانتیك آغازین و شعرهای مدرن او سروده شده است. اما این تقسیم بندی به هیچ روی كامل و دقیق نیست و مثلاً نیما در سال های پایانی زندگی نیز شعر كلاسیك سروده است و چندین شعر رمانتیك كوتاه او نیز مربوط به همین دوره است. در واقع نیمای سال های آغازین قرن بیستم را می توان «نیمای رمانتیك» نامید. اگر شاخص ترین شعرهای رمانتیك نیما را در نظر بگیرم كه عبارت اند از: «قصه رنگ پریده»، «ای شب»، و «افسانه»، این دوره سال های ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۱ را در بر می گیرد. اما براساس دیگر نوشته های نیما گرایش اصلی رمانتیك نیما تا حدود سال های ۱۳۰۹ آشكارا تداوم یافته است و می توان این ده سال را دوره رمانتیك زندگی نیما به معنی اخص آن، به شمار آورد. نیما در حدود سال ۱۳۱۰ سعی می كند از رمانتیسم سال های قبل خود فاصله بگیرد. نیما در این دوره به آموزه های فلسفه مادی نزدیك می شود سپس از حدود سال های دهه بیست مجدداً از این آموزه ها دور می شود. البته در این دوره پایانی نمی توان نیما را همچون دوره ده ساله اول زندگی ادبی اش «رمانتیك» به معنی خاص آن به حساب آورد. اما به هر حال در این سال ها پاره ای تمایلات رمانتیك آغازین نیما به شكلی ملایم، تلطیف شده و بدون این كه چندان توجه ما را جلب كند، گهگاه در آثار او دیده می شود. در اینجا صرفاً به نخستین شعرهای نیما می پردازیم كه عبارت اند از «قصه رنگ پریده»، و «ای شب».۲ این دو شعر كه كمتر به جنبه های رمانتیك آنها توجه شده است، در تحول رمانتیسم در ادبیات جدید فارسی نقشی اساسی ایفا كرده اند. نیما در سرآغاز جوانی و به هنگام سرودن «قصه رنگ پریده» همچنان كه خود می گوید، نخستین شعر جدی و مهم اوست،۳ به لحاظ فكری و شخصیتی دو ویژگی ممتاز داشته است: یكی خاستگاه روستایی او و دلبستگی شاعر جوان به زندگی طبیعی دوران كودكی و نوجوانی اش در دل كوهستان ها و جنگل های شمالی و دیگری آشنایی شاعر جوان با زبان فرانسه كه راه تازه ای پیش پای او می گذارد.۴ نیما با این پشتوانه و زمینه فرهنگی و شخصیتی در سال هایی كه آخرین شعله های قیام و نهضت های مردمی عصر مشروطه رو به خاموشی می رود و نخستین جلوه های نظم اجتماعی تازه ای به چشم می آید. قدم در عرصه حیات ادبی و اجتماعی می گذارد. نیما در همین سال های آغاز جوانی با عشق نیز آشنا می شود. قصه رنگ پریده مثنوی بلند «قصه رنگ پریده، خون سرد» یا «به دل های خونین»، به لحاظ مضمون شعری است كاملاً رمانتیك۵ و جنبه هایی از رمانتیسم را نشان می هد كه غلبه روح اجتماعی در دوره قبل مجال بروز آن را در اشعار رمانتیك عصر مشروطه فراهم نیاورده بود. این مثنوی نخستین اثر منظوم نیما یا دست كم نخستین شعر موجود اوست.۶ از نظر فرم و قالب هیچ نوآوری ای در این مثنوی دیده نمی شود اما همچنان كه شفیعی كدكنی می گوید، در همین شعر هم نوعی فرا رفتن از سنت های ادبی معمول به چشم می خورد زیرا برای تقلید از زبان كلاسیك شعر فارسی شاعر باید نمونه های زیادی از اشعار كهن در حافظ داشته باشد. و كلمات را در زنجیره ای مرسوم و شناخته شده در كنار هم قرار دهد؛ عدم تسلط نیما بر زبان شعر كلاسیك خود به خود موجب شده تا شعرش متفاوت و ناهمگون باشد و زبانی وحشی و خام و غیر كلیشه ای داشته باشد.۷ زبان این شعر از پاره ای جهات دچار صعف و نقص است از یك سو حضور كلیشه ها و كلمه های قدمایی و كهنه كه مناسبت چندانی با مضامین شعر ندارد و از سوی دیگر پاره ای تعقیدها و سستی ها كه ناشی از عدم تسلط و مهارت شاعر است. ضیاء هشتروردی كه در همان سال ها در صدد بوده تا مجموعه ای از آثار متجددانه عصر را گردآوری كند، بخش هایی از این مثنوی را نیز در كتاب منتخبات آثار خود نقل كرده است. از نظر هشترودی این شعر نیز همچون شعر افسانه «ترجمان مسلك بدبینانه» نیما محسوب می شود.۸ هشترودی كه ظاهراً دغدغه ها و گرایش های اجتماعی را مهم می داند معتقد است كه «سوانح ی زندگانی حساس و یك قلب پر از محبت در رشته این مثنوی خوانده می شود. منصف در این اثر ابداً به علل فساد جامعه اشاره نكرده تنها تأثیرات و نتایج آن را درخود با یك لسان مأیوس حكایت می نماید»۹ حمید رزین كوب می گوید كه این مثنوی نشان می دهد كه در نیما قدرت تقلید بسیار اندك و نیروی خلاقیت و ابتكار فراوان است. وی به پاره ای از ناهنجاری ها و ضعف های زبانی و روح فردگرایی این شعر اشاره می كند. دیگر ویژگی های این شعر از نظر او عبارت اند از: شاعرانه دیدن جهان، از دریچه چشم خود نگاه كردن به جهان، پیوند با طبیعت بیان احساس شخصی، خاطرات كودكی و عشق، شكایت از مردم و ستایش طبیعت ساده روستایی.۱۰اولین چیزی كه توجه ما را، از همان بیت های آغازین این مثنوی به خود جلب می كند حضور متفاوت و آشكار «من» فردی و شخصیت غیر تكراری شاعر است. در آثار دوره قبل (عصر مشروطه) می توان نمونه هایی از فردیت و از خود گفتن رمانتیك ها را مشاهده كرد، ولی در آن دوره به دلیل غلبه دغدغه های اجتماعی و پاره ای مسائل دیگر،‌این فردیت و حدیث نفس دامنه اوج چندانی نداشت و غالباً به مسائل اجتماعی ختم می شد. در این شعر شاعر بدون اینكه مستقیماً به بیان مسائل اجتماعی بپردازد. از خود و روحیات خود سخن می گوید و البته دلالت های اجتماعی غیر مستقیم این از خود گفتن را نیز نمی توان نادیده گرفت مثلاً در عشقی كه به حق و حقیقت ابراز می كند و گویی كه به نوعی تعهد و رسالت خاص پای بند دارد.۱۱ چون این شعر در قالب رایج و مرسوم مثنوی سروده شده، در نگاه اول شعری سنتی و نه چندان متفاوت به نظر می رسد اما عمده مضامین و حال و هوای آن، چیزی از مقوله شعر افسانه و همچنان كه اشاره كردیم تازگی ها و تفاوت های چشمگیری نسبت به شعر كلاسیك در آن دیده می شود همین حالت فردی و جنبه حدیث نفس و اعتراف گونه اولین ویژگی تازه این شعر است، شاعر می خواهد سرگذشت روح و درون رنجدیده و پراندوه خود را برای مخاطب بازگوید. شاعر در ابتدای اعترافات و حدیث نفس به دوران كودكی اشاره می كند و از كسی سخن می گوید كه از كودكی همواره با او همراه بوده است. این همراه شاعر را در عوالم گوناگون و رنگارنگی سیر می داده و با دلبران مختلف رویاروی می كرده است. شاعر با برگزیدن دلبر و محبوبی از عالم كودكی خارج می شود. در واقع شاعر كه در عوالم سرخوشانه كودكی با همه پدیده های زیبای جهان مأنوس بوده در اوایل جوانی بدین گونه وارد جهان بزرگسالی می شود اما شاعر بزرگسال همچنان بی قرار و شیفته كودكی می ماند و همچون بزرگسالان دیگر سرگرم دنیا و زندگی نمی شود و تلاش می كند تا كودك درونش را حفظ كند. البته آن «همراه» و همزاد دوران كودكی هنوز با اوست. شاعر سرانجام از این همزاد نام و نشانش را می پرسد و او خود را «عشق» می نامد. همین همزاد بعداً در شعر افسانه نیز به گونه ای دیگر با شاعر وارد گفت و گو می شود. شاعر بیش از پیش با این عشق مأنوس می شود تا این كه سرانجام دچار رنج و سوز عاشقی می شود. شاعر شیفته از مردم می گریزد و سر به كوه و بیابان می نهد. در شبی تنها در كوهستانی دور در حالی كه شاعر غرق زاری و پریشانی است با عشق سر سخن را باز می كند و از رنج ها و عذاب هایی كه به جانش ریخته شكوه سر می دهد. اما عشق پاسخی نمی دهد و شاعر در می یابد كه چاره ای به جز سوختن و ساختن ندارد. magmagf14-10-2007, 09:52 PMشاعر زندگی ساده مردم كوهستان را می ستاید و همچون رمانتیك های اروپایی با ابراز دلبستگی به ارزش های كیفی ماقبل سرمایه داری و طبیعت و زندگی بدوی می گوید: به به از آنجا كه مأوای من است و ز سراسر مردم شهر ایمن است اندر او نه شوكتی نه زینتی نه تقید، نه فریب و حیلتی به به از آن شورش و آن همهمه كه بیفتد گاهگاهی در رمه...... زندگی در شهر فرساید مرا صحبت شهری بیازارد مرا شاعر شهر را سراسر پراكنده از فساد و تقلید و عیب و شر میداند و همچون ژان ژاك روسو دوران توحش و بدویت غیر متمدن و وحشیان نجیب را می ستاید. زین تمدن خلق در هم اوفتاد آفرین بر وحشت اعصار باد جان فدای مردم جنگل نشین آفرین بر ساده لــوحان آفریــن۱۲ نیما درجایی گفته است كه «قصه رنگ پریده» را وقتی نوشتم كه در شهر بودم. ببین آن روزها من چطور فكر می كردم.۱۳ شاعر گریزان از فساد شهر و مذاهب و سیاست، همچون دیوانه ای افسون زده به طبیعت پناه می برد. پیوند شاعر با طبیعت نیز پیوندی غیر قدمایی و كاملاً رمانتیك است و مبتنی است بر همدلی با طبیعت و بازنمایی عواطف انسانی در آن: جنبش دریا، خروش آب ها پرتو مه، طلعت مهتاب ها ریزش باران، سكوت دره ها پرش و حیرانی شب پره ها ناله جغدان و تاریكی كوه های های آبشار با شكوه بانگ مرغان و صدای بالشان چون كه می اندیشم از احوالشان گوئیا هستند با من در سخن رازها گویند بر درد و محن گوئیا هر یك مرا زخمی زنند گوئیا هر یك مرا شیدا كنند شاعر همه گرفتاری های خود را ناشی از عشق می داند و در پایان با حسرت از دوران كودكی و سادگی های آن یاد می كند و به ستایش روزگاران خوب از دست رفته می پردازد و در بیت پایانی یك بار دیگر غفلت جاهلان را می ستاید.۱۴ چندین مضمون عمده رمانتیك در این شعر دیده می شود : ستایش دوران كودكی و تحسر بر آن پناه بردن به طبیعت و همدلی با آن و انزوا و گریز از مردم تصویری از هنرمند نابغه و منزوی بازگویی رنج های درون و حدیث نفس بدگویی از شهر و آداب و روسم آن و ستایش بدویت و توحش توأم با نجابت.۱۵ چنان كه می بینیم این مضامین عمدتاً به نوعی با درون گرایی و روحیات خاص شاعر تناسب دارد و نشان می دهد كه نیما از همان اولین شعر خود ذاتاً با چنین پدیده هایی همدلی داشته است.۱۶ و به تعبیر شفیعی كدكنی «تازه جویی ذاتی بوده» و در شعرهای كلاسیك اولیه اش نیز دیده می شود.۱۷ای شبشعر «ای شب» كه پیش از «افسانه» سروده شده و به قول نیما در بین خوانندگان شعر دست به دست شده۱۸ نخستین بار در آذماه ۱۳۰۱ در نشریه نوبهار به چاپ رسیده است.۱۹ خانلری شعر «ای شب» را یكی ا زنمونه های نخستین «وصف طبیعت آمیخته با افكار و احساسات» در شعر جدید فارسی شمرده است.۲۰ شفیعی كدكنی این شعر را نمونه ای از توفیق نسبی نیما برای رسیدن به یك «دید» تازه می شمارد كه از نوع صور خیال قدما نیست.۲۱ پورنامداریان شعر « ای شب» را در حد فاصل شعرهای سنتی و نو نیما و نمونه ای شعرهایی به شمار آورده كه حالتی نیمه سنتی دارند.۲۲ شعر «قصه رنگ پریده» چنانكه دیدیم از نظر محتوا تازگی داشت و شاعر بی اعتنا به فرم سنتی شعر، همچون رومانتیك های اروپایی به محتوا و غلیان عاطفه و افكار اولویت داده بود. همین تازگی محتوا به تدریج راه را برای تحول فرم نیز هموار كرد و اصولاً در ایران نیز همچون اروپا،‌یك جنبه بارز تحولات هنری و ادبی عصر رمانتیك تغییر محتوایی وسیعی است كه در این دوره پدید می آید و بر فرم هم تأثیرات و تغییرها محدود است، اما در شعر «ای شب» این نوآوری های محتوایی و صوری ابعاد گسترده تری پیدا كرده است. پیش از نیما كسانی چون دهخدا و عشقی فرم و محتوای تازه را آزمودند. در اشعار آنان، معمولاً دغدغه های اجتماعی و عمیق نبودن ذهن گرایی و تخیل باعث می شد كه شعر در آستانه ورود به قلمرو استعلایی رمانتیسم متوقف شود شعر «ای شب» نمونه تكاملی تر و عالی تر شعرهای رمانتیك دوره قبل است. نخستین نكته ای كه در این شعر توجه ما را جلب می كند فرم و قالب تازه آن است. تمام شعر از بندهایی چهار مصراعی كه مصراع های دوم و چهارم آنها هم قافیه انر تشكیل شده و هر بند نیز با یك بیت مقفا كه قافیه ای متفاوت دارد پایان می گیرد. در واقع به جز تك بیت های آخر هر بند، خود بندها چارپاره هایی هستند كه مصراع های دوم و چهارم هر یك از آنها قافیه جداگانه ای دارد: هان ای شب شوم وحشت انگیز تا چند زنی به جانم آتش یا چشم مرا ز جای بر كن یا پرده ز روی خود فرو كش یا باز گذار تا بمیرم كز دیدن روزگار سیرم .... آرین پور به شباهت این شعر با ترجیع بند مشهور سعدی اشاره كرده است.۲۳ اما این شعر هر چند در همان وزن شعر مشهور سعدی سروده شدو تك بیتی های آخر بندهای آن بی شباهت به تركیب بند نیست، شاید بیش از آنكه یادآور شعر سعدی باشد ما را به یاد مسمط مشهور دهخدا می اندازد. شعر دهخدا با تلقی تازه نمادین از عناصر مألوف كهن فضای نوینی در شعر فارسی پدید آورد. نیما نیز در این شعر به گونه ای استعاری و از طریق صناعت تشخیص، شب را مورد خطاب قرار داده و به او شخصیتی انسانی بخشیده است. بنابراین پس از فرم و قالب، دومین ویژگی جدید و مهم این شعر عبارت است از تازگی تخیل و درآمیختن با طبیعت. رمانتیسم نیما در این شعر نه دچار گرایش محدود كننده اجتماعی دوره قبل است و نه دستخوش احساسات زدگی هیجانی دوره بعد. البته احساسات فردی و فردیت شخصی شاعر و اصولاً بیانگری كه ویژگی اصلی آثار رمانتیك است.۲۴ در این شعر نیز دیده می شود به گونه ای كه غالباً می توان «من» حاضر را در این گونه اشعار و آثار با «من» فردی هنرمندی كه این آثار را آفریده تا حدودی تطبیق داد. در این شعر شاعر به صیغه اول شخص سخن می گوید و احساسات فردی خود را بیان می كند. تفاوت اصلی شعر نیما، از این لحاظ به شعرهای رمانتیك اجتماعی دوره قبل در خود بسنده بودن و محوری بودن این فردیت شاعرانه است و تفاوت آن با شعرهای احساساتی دوره بعد در طبیعت گرایی، نوعی سلامت نسبی و حالت غیر بیمارگونه احساسات شاعرانه مطرح در شعر و ابهام و راز آلودگی نسبی آن قابل مشاهده است. جریان انتقال احساس در شعر «ای شب» به گونه ای است كه گویی نیما نیز همچون ور دزورث۲۵ و برخلاف احساسات گرایان دوره بعد معتقد است كه برای سرودن شعر علاوه بر حساسیت خارق العاده تفكر و تأمل نیز لازم است و نباید یكسره خود را به دست احساسات سپرد.شاعر برای بیان احساسات فردی و غیر كلیشه ای خود از فرم و قالبی تازه كه تناسب بیشتری با محتوای تازه دارد استفاده می كند. موسیقی پر طنین و همگون با فضای شعر به این ناهماهنگی مدد می رساند. بنابراین در شعر «ای شب» ناهمگونی بین صورت و محتوا كه در اغلب اشعار شاعرانی چون میرزاده عشقی و در مثنوی قبلی نیما وجود داشت دست كم به گونه ای آشكار و ارزنده دیده نمی شود . درواقع نیما در گریز از فقدان هماهنگی صورت و محتوا و اندیشه تفكیك این دو، كه یك ویژگی بارز ادبیات دوره قبل (عصر مشروطه) محسوب می شود، به جانب نوعی تلقی ارگانیك از اثر ادبی حركت می كند و معماری و ساخت شعر «ای شب» با محتوا و احساسات بیان شده در آن تقریباً نوعی گره خوردگی و پیوند متقابل دارند. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 612]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن