تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831130070




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه - «اخلاق» يا «سياست»


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: انديشه - «اخلاق» يا «سياست»


انديشه - «اخلاق» يا «سياست»

گروه انديشه: در پي مجادله قلمي ميان عبدالكريم سروش و جعفر سبحاني درباره نظريه «بسط تجربه نبوي»، محمد‌رضا نيكفر به بررسي پروژه فكري سروش در ساليان گذشته پرداخت و در مقاله‌اي با عنوان «‌تفسير و تجربه ستم» نشان داد كه چرا «‌بسط تجربه نبوي» نظريه مهمي نيست. نيكفر معتقد بود عبدالكريم سروش، در دوره اخير فكري خويش روي مسئله «تجربه نبوي» (يعني آن «تجربه»‌اي كه محمد‌بن‌عبدالله را «نبي» كرد) متمركز شده و به دليل اهميت صدر اسلام براي كل تاريخ اسلام گويا اين تصور را دارد كه با تفسير تازه‌اي از تجربه‌ صدر مي‌تواند آن تاريخ را بازنويسي كند. از نظر وي اين تلاش به عنوان يك تلاش ذوقي فردي ارزشمند است، اما بعيد است كه به سرانجام مؤثر راهگشايي برسد. نيكفر مي‌پرسد: «در تفسير دين، چه درون‌ديني و چه برون‌ديني، اولويت با چه موضوعي است؟ اگر اولويت، با بصيرت اخلاقي و نظر منصفانه به الزامات عصر تعيين شود، بايستي موضوع ستم و خشونت را در كانون توجه قرار داد.» اين نكته برجسته‌كردن آن بخش از مقاله سروش بود كه در آن از آيت‌الله طلب مي‌كرد «در مقابل انحرافات عملي و اخلاقي ساكت ننشيند و اگر ظلم و جفايي بر مظلومي مي‌رود آرام نگيرد و به پيمان خداوند با عالمان وفادار بماند و با جفاكاران همسويي نكند». آيت‌الله نيز در پاسخ اشاره كرد كه «‌ما كي با جفاكاران همسو بوده‌ايم و هم‌كاسه؟» و تلويحا پرسشِ «‌كدام ستم؟» را در قالب استفهام انكاري مطرح كرد. چندي پيش در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران سلسله جلسات «‌هنر و نظريه» با سخنراني صالح نجفي برگزار شد، كه در يكي از جلسات آن مراد فرهادپور به عنوان ميهمان با سخنراني «‌اخلاق يا سياست» حضور يافت. در اين سخنراني در تالار مطهري فرهادپور به بررسي نكات مطرح‌شده توسط نيكفر درباره روشنفكري ديني پرداخت. آنچه در زير مي‌آيد متن كامل سخنراني فرهاد‌پور است كه پس از پياده‌سازي توسط خود وي ويراستاري و با افزودن نكات ديگري به‌صورت مقاله مستقلي درآمده است.

مراد فرهادپور: صحبت‌هاي من ناظر است به مقاله اخير محمد‌رضا نيكفر درباره روشنفكري ديني با تاكيد بر نظريه «بسط تجربه نبوي» عبدالكريم سروش. اين مقاله تصور قبلي مرا از نظريات ايشان كه جسته‌گريخته اين‌طرف و آن‌طرف خوانده بودم تكميل كرد. در كل از نظر من مطالب و موضع‌گيري‌هاي مختلفِ مطروحه توسط نيكفر هوشمندانه و با‌درايت بوده است. از جمله ويژگي‌هاي مهم نيكفر آشناييِ او با الاهيات مسيحي و هرمنيوتيك و وضعيت نظري غرب، و نيز صراحت و روشني وي در آراي مرتبط با ايران و الاهيات اسلامي ـ كه شايد هر دوي اينها نيز ناشي از خوش‌اقباليِ اقامت در آلمان باشد ـ همچنين نداشتن دعوي نظريه‌پردازي، به‌ويژه ارائه راه‌حل‌هاي نظريِ ناب و نظريه‌هاي كلي درباره ايران در مقام «نظريه‌پردازِ جهاني» تحت عناوينِ كلي‌اي همچون «‌قبض و بسط‌» و «‌غربزدگي‌» و «‌امتناع تفكر»؛ نظريه‌هايي كه در ايران جديد و خلاق به نظر مي‌رسند ولي عمدتاً پاره‌هايي از آراي كم‌و‌بيش قديمي غربي‌ها و اِعمال آن‌ها بر وضعيت ايران هستند. اين‌كار البته به خودي خود كم‌اهميت نيست و علاوه بر آشنايي با تكه‌پاره‌هاي نظري غرب، نيازمند شناخت تاريخ و ادبيات ايران، زبان عربي و علوم ديني است. لذا قصد من كوچك‌شمردن چنين تلاش‌هايي نيست. منتهي نيكفر در معرفي سنت مورد علاقه خود (‌هرمنيوتيك‌) تا حد ممكن به‌صورتي كامل و صادقانه رفتار كرده است. اينچنين نبوده كه مثلاً معرفت‌شناسي پوپر مطرح شود اما از ليبراليسم سياسي او اسمي به ميان نيايد، يا سويه‌هاي شبه‌عرفاني و معنوي هايدگر مطرح شود اما آنچه او را در دوران خود جذاب كرد يعني گسست از سنت‌هاي پيشين و نوآوري‌هاي ماترياليستي وي ديده نشود. (براي مثال، مواردي كه نظرات هايدگر بسيار مشابه يا حتي تكرار آراي ماركس و وبر است؛ نظير فصول اوليه «وجود و زمان» در تحليل ابزار يا مقاله‌اي كه بعدها درباره تكنولوژي نوشت.‌) يا فروكاستن فقر فلسفي، كلامي و فكري ايران به ضعف متفكران و اهمال روشنفكران در انديشيدن به مباني و بنيادها، و در عين حال كم‌بها دادن به عامل و مقصر اصلي؛ يعني همان تاريخِ طولانيِ قدرت، حاكمانِ جبار و هوس‌هاي آني و تصادفي ايشان، و هزاران بداقبالي تاريخي و عامل حادث و سراپا غير‌نظري ديگر كه در اين فقر تئوريك موثر بوده است. مورد خاص محمدرضا نيكفر لااقل از اين‌گونه سوءتفاهم‌ها بري است.
مثال بارز اين‌گونه عشق به تئوري و نظريه‌پردازي به‌ويژه مونتاژ نظريه (كه امروزه به بن‌بست و بي‌فايدگي و سترونيِ اجتماعي و سياسيِ مبحث هرمنيوتيك ديني و غير‌ديني، و نيز تكراري شدن و خستگي همگاني از اين‌گونه مسائل دامن زده است) نظريه «‌بسط تجربه نبوي» است همچنان كه نيكفر بدان اشاره مي‌كند، به‌ويژه با توجه به مطلق (‌و الاهي‌) بودن متون مقدس و تجربه نبوي، هر دو، تاكيد صريح يا اشاره ضمني به ثبات اولي و تفسيرپذيريِ دومي يا سنت‌گرايي اولي و نوآوري اجتماعي دومي تا حد زيادي بي‌پايه است. بنابراين اشاره نيكفر به اينكه «‌بسط تجربه نبوي» نظريه مهمي نيست، به خصوص از نگاه ناظري بيروني، درست و بسيار هوشمندانه است. با اين‌حال نيكفر بررسي تئوري بسط تجربه نبوي را از رويكردي بيروني فراتر مي‌برد و نقد درون‌ماندگار خود را نيز از بن‌بست هرمنيوتيكِ معرفت‌شناختي (‌كه درايران بسيار رايج است و افراد پركار و از جهاتي خلاق همچون مجتهد شبستري و سروش و ديگران بدان پرداخته‌اند‌‌) ارائه مي‌دهد. اما موضع من به‌طور خلاصه اين است: دفاع نيكفر از رواج و تداوم «نسبي‌سازي شريعت» در ميان روشنفكران مسلمان حال حاضر، گوياي علاقه و دل‌نگراني تاريخي نيكفر نسبت به آينده ايران است و قابل تقدير، اما حتي اين راه‌حل بيرونيِ وي براي رفع اين بن‌بست نيز به‌نوعي پايش در قلمرو نظريه‌ي صرف يعني در هرمنيوتيك و معرفت‌شناسي (‌به مفهوم محدود و يكسويه آن) گير است. لذا بيشتر به توانايي‌ها و محدوديت‌هاي نظري روش نسبي‌سازي توجه دارد تا به توانايي‌ها و ضعف‌هاي سياسي‌ـ اجتماعي هواداران و پاسداران اين قسم نسبي‌سازي و اين شيوه از اصلاح ديني. همين نكته در مورد نقد دروني وي از بن‌بست هرمنيوتيك متون مقدس در ايران و اتخاذ مواضع كلان و كلي، نيز صادق است. جوهر يا عصارۀ نقد و راه‌حلِ درون‌ماندگار نيكفر، در ارتباط با روشنفكراني كه به‌دنبال هرمنيوتيك ديني‌اند، توجه به «اخلاق» و «پارسايي» و پيش‌چشم داشتن ستم اجتماعي است.
بسط تجربه نبوي
بن‌بست هرمنيوتيكِ معرفت‌شناختي را مي‌توان اين‌گونه توصيف كرد: اصلاح‌طلبي ديني يا همان «پروتستانيسم اسلامي» جرياني است كه در مقابل گروه محافظه‌كاران شكل مي‌گيرد. دغدغه اصلي اين گروه تفسير متون ديني است. اما محافظه‌كاران ضد تفسير‌اند و طرفدار پايبندي تمام‌عيار به نصّ و سنت براي حفظ معناي مطلق و يگانه‌ي ايمان و آموزه‌هاي ديني در برابرِ مصلحانِ اهل تفسير و تغيير و تجدد؛ يعني همان نزاع كهن و هميشگي ميان طرفدارانِ The letter of the Law (يا همان ‌نصّ قانون شرع‌) و هوادارانِ The spirit of the Law (يا همان ‌روح شريعت‌). اما نكته اصلي اين است كه اين مدل يا شيوۀ مناظره از اساس نسبت به وضعيت ما بي‌ربط است و بصيرت نيكفر نيز به همين بصيرت اساسي برمي‌گردد كه ميزان انتزاعي‌شدن و جداشدن آموزه‌هاي ديني از زمينه‌هاي تاريخي‌شان تفاوت مي‌كند. تاكيد او بر اين نكته است كه در مورد اسلام توانايي انتزاع يا كَندن از زمينه تاريخي، يعني صدر اسلام، بسيار كم است؛ آموزه‌هاي اسلامي همواره در قالب زمينه تاريخي و حوادث خاص و مشخص و در قالب روايات و احاديث درك مي‌شوند. براي مثال مفهوم عدالت از طريق حادثه‌اي خاص همچون بيرون كشيدن خلخال از پاي زن يهودي تشريح مي‌شود. مسلماً روحِ عدالت و برابري انسان‌ها در پيشگاه الاهي و كرامت انساني در اين واقعه حضوري محسوس دارد؛ ولي اين حضور به يك مورد بسيار خاص وصل است. مفهوم عدالت جدا از اين حادثه خاص چندان تعريف‌شده نيست. لذا فرضاً اگر كسي اين واقعه را نديده بود آن‌وقت چه مي‌شد؟ به همين سبب است كه مدل فوق در اين‌جا جواب نمي‌دهد. اين‌گونه نيست كه در اين مناظرۀ اسلامي نيز در يك‌سو نص‌گرايانِ افراطيِ مخالف هر‌گونه تفسير همچون وهابي‌ها و سلفي‌ها، ايستاده باشند، و در سوي ديگر اهالي تفسير. چراكه در واقع گروه اول نيز ناگزير از تفسير هستند، همچنان كه از اسم‌شان (‌سني) هم پيدا‌ست. اين‌طور نيست كه بتوان همچون پروتستان‌ها دو هزار سال تاريخ كليسا و چهار قرن مباحثه داغ كلامي و نتايج آن (‌مثلاً تصميمات شوراي كالسدون‌) را قيچي كرد و به نصّ كتاب مقدس بازگشت (‌گذشته از مسائل به‌غايت مهمي نظير نحوۀ خاص پيوند تاريخ با متن، رخداد با روايت، يا كنش با كلام كه متكي بر ساختار اجراييِ، Performative‌، پيشگويي يا نبوت است و گذشته و آينده، عهد عتيق و عهد جديد، را به شيوه و با «اعجازي» كاملاً متفاوت از رسالت يا ارسال پيام، در هم مي‌تند).(‌1) در مورد اسلام، كاملاً به‌عكس، آنچه به عنوان نصّ وجود دارد مستقل از سيره نبوي و صدر اسلام حتي براي خود وهابي‌ها بي‌معناست، بنابراين آنها هم اهل تفسير هستند.
هزار‌و‌چهارصد سال تفسير
همه سخناني كه در هرمنيوتيك گفته مي‌شود، همچون اينكه «متن را بايد در زمينه تاريخيِ خود فهميد»، و گمان مي‌رود حرف‌هاي جديد و بديعي است، بيش از هزار سال گفته و تكرار شده است و حتي قشري‌ترين گروه، يعني وهابيون هم، همين كار را كرده و مي‌كنند؛ يعني نص را بر اساس زمينه و وضعيت اجتماعي آن مي‌فهمند و از اين لحاظ بسيار هم اهل هرمنيوتيك‌اند و مي‌توان بدان‌ها گفت هرمنيوتيسين.
پس چنان كه نيكفر مطرح مي‌كند خود متن مقدس به شكلي در فضا و محدوده سنتي كه خود برسازندۀ آن بوده است در بند افتاده؛ خودِ متن بر اساس زمينه تاريخيِ نگارش‌اش به سنتي شكل بخشيده كه مستقل از آن نمي‌توان متن را فهميد و معنا كرد. پس تنش ميان «‌روح» و «كلمه»، به آن‌صورت كه در غرب موجود است، در اينجا معنا و مصداقي ندارد. در نهايت هر دو طرف بايد اين تنش را، كه غير‌قابل حل مي‌نمايد، به ياري امري فرا‌معرفتي همچون قدرت يا زور حل كنند. در تاريخ اسلام، كَندن(abstraction)، جداكردن، يا تجريدِ آموزه‌ها و معاني از دل روايات و حوادث و زمينه خاص تاريخي، و تثبيت آنها، همواره با كاربرد شكلي از قدرت همراه بوده است. اين جداسازي بيشتر به زور نياز داشته تا به معرفت هرمنيوتيكي.
دقيقاً به همين دليل روش‌هايي همچون «تعويض زمينه تاريخي» يا توسل به روش «نسبي‌سازي» گرچه مي‌تواند مفيد باشد اما راهگشا نيست. براي مثال پرداخت پول به‌جاي شتر براي زكات با همين روش‌ها صورت مي‌گيرد. منتها اين كاري است كه فقها خيلي بهتر انجام مي‌دهند بدون نياز به هرگونه هرمنيوتيك گادامري.
پس هر دو طرف به زمينه تاريخي حوادث و ساخته‌شدن سنت و رشد و تثبيت آن وابسته‌اند. بر اين اساس مي‌توان گفت بي‌معنايي و عبث‌بودن هرگونه راه‌حل صرفاً معرفتي و هرمنيوتيكي و تفسيري، چه در جهت نوآوري و استدلال عقلاني مصلحان و چه حتي براي متعصبان وهابيِ ظاهراً خلوص‌گرا و پاسدارِ بازگشتِ كامل به متن، روشن است. لذا نكته مهم بحث نيكفر همين مسئله دشواري يا ناممكن بودنِ انتزاع است.
راه‌حل‌هاي مرسوم
در مقابل اين بحث كه تفسير ابزاري آزموده و اجباري است و كاري از پيش نمي‌برد يك راه‌حل عرفاني وجود دارد: كنار گذاشتنِ زمينه تاريخي و قوانين گره‌خورده بدان، به نفع ايماني صرفاً مبتني بر عشق. اما نتيجه اين رويكرد از ديدگاه فقهي خروج از دين است، همچون حلاج و همه عرفايي كه مُهر تكفير خوردند.
راه‌حل ديگري كه بسيار رواج دارد همراهي و سازش با سنت است: طريقت به همراه شريعت. اين راه‌حل در طول تاريخ به تقويت ايدئولوژيِ صاحبان قدرت و حفظ وضعيت موجود منجر شده است. بر خلاف همه حرف‌هايي از قبيل تلطيف شريعت، يا تاكيد‌نهادن بر عرفان و عشق، به لحاظ تاريخي نمونه‌اي سراغ نداريم كه اين نوع عرفانِ معتدل مشكلي را حل كرده باشد و از ستم و تبعيض اجتماعي كاسته باشد. به نظر من نحله‌هاي عرفاني در تاريخ ايران نقشي شديداً ارتجاعي ايفا كرده‌اند. مسئله گرايش به عرفان هم صرفاً در اين امر خلاصه نمي‌شود كه شماري از افراد گوشه‌گير شدند و به مسائل اجتماعي كاري نداشتند، بلكه درست برعكس، بيشتر آنها مدافع حاكمان و قدرت و جزئي از ايدئولوژي حاكم بودند و اكثراً در دربار ارج و قربي فراوان و مال‌و‌منال و زندگي خوبي داشتند. اغلب هم «مراد»هايي بودند با «مريد»هاي بسيار.
پي‌نوشت‌:
1- ساده‌ترين و كوتاه‌ترين راه براي آشنايي با مفهوم پيشگويي يا نبوت در الاهيات يهودي و مسيحي، پرداختن به رابطه آن با مفهوم «معجزه» (miracle) است. به اعتقاد بسياري از متالهان مسيحي مفهوم معجزه، درست بر خلاف تصور «‌جهان‌بيني علمي» عصر جديد، هيچ ربطي به نقض قوانين طبيعت يا وقوع حوادث مافوق طبيعي ندارد؛ بلكه معناي حقيقي معجزه، رخداد يا گسستي در زمان آينده است كه از ديد مومنان به ظهور امري نو، بي‌سابقه، پيش‌بيني‌ناپذير، غير‌علّي و آزاد از هر‌گونه حتميت حاكم بر وضعيت تاريخي مي‌انجامد؛ و يگانه دليل باور به وقوع آن نيز پيشگويي انبياي الاهي است. (‌حتي به تعبيري مي‌توان معجزه و «پايبندي» بدان را همان «‌رخداد» مورد نظر آلن بديو دانست كه به آينده انتقال يافته است، البته تاكيد بديو بر «وفاداري» به آنچه قبلاً رخ داده است به عوض «باور» به آنچه قرار است در آينده رخ دهد، تفاوت اصلي ميان اين «رخداد ماترياليستي» و «‌معجزه ديني» است). شمار انبوهي از وقايع و گفته‌هاي موجود در «‌عهد جديد» را بايد تحقق پيشگويي‌هاي مندرج در «‌عهد عتيق» دانست.
اما ساختار پيشگويي از اين هم پيچيده‌تر است، و به‌همين سبب كسي چون ژاك رانسير مي‌تواند مدعي شود كه حتي كنش ساختن كشتي نوح نيز به‌واقع در حكم پيشگويي رستگاري همه جهان و جانوران به دست عيسي مسيح است. با اين حال اين ساختاري تاريخي و معجزه‌گون است، ونه ساختاري (مافوق) طبيعي و (‌ضد‌) علمي. تفسير نبوغ‌آميز فرانتس روزنتسوايگ از آيات 7-2 فصل 17 در «‌سفر خروج» و آيات 12 و 13، فصل 20 در «سفر اعداد»، پيوند سياسي و ذاتي پيشگويي يا نبوت با تاريخ و جدايي آن از طبيعت و مافوق طبيعت (‌اسطوره) را به خوبي روشن مي‌كند.
بر اساس اين تفسير محروم‌شدن موسي از گام‌نهادن به ارض موعود، پيامد يگانه واقعه‌ي حقيقتاً مافوق طبيعي به هنگام خروج بني‌اسرائيل از مصر بود، زيرا جاري شدن آب از دل سنگ براي رفع تشنگي بني‌اسرائيل مبتني بر هيچ‌گونه پيشگويي قبلي نبود و هيچ ربطي به «رخداد» و «معجزه» به معناي نبوي آن نداشت؛ بلكه به‌راستي يك واقعه مافوق طبيعي و ناقض قانون طبيعت بود. خشم خداوند پيامد كنار نهادن ساختار پيشگويانه وحي و ايمان، و غلبه بي‌صبري و شك بر معجزۀ حقيقي بود. همين توصيف موجز از تحليل فلسفي‌ـ الاهياتي روزنتسوايگ براي روشن ساختن تفاوت پيشگويي با رسالت كافي است.
 جمعه 31 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 438]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن