واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: بسته پيشنهادهاي هستهاي ايران و غرب - محمدصادق رباني
نامگذاري بسته هستهاي بر پيشنهادهاي ايران و غرب براي حل مسائل هستهاي كشورمان يك نامگذاري بامسمايي است. چون كشف مقاصد واقعي تهيهكنندگان آنها به ماهها مذاكره و مكاشفه نياز دارد. اگر نخواهيم سابقه رسيدن به اين مرحله را چندان به عقب ببريم كه از حوصله خوانندگان خارج شود، ميتوانيم از زمان تلاش براي تكميل نيروگاه بوشهر در بعد از انقلاب آغاز كنيم. نيروگاهي كه با 85 درصد پيشرفت ساختماني تا قبل از انقلاب و صرف ميلياردها دلار 88/5 ميليارد مارك آلمان) هزينه، با وقوع انقلاب اسلامي و خروج كارشناسان و متخصصان سازنده آن از ايران، متوقف شد.
پس از مخالفتهاي اوليه با نيروگاه هستهاي و فروكش كردن احساسات ضد غربي و چندي هم بلاتكليفي ناشي از جريان جنگ تحميلي، انديشه تكميل اين نيروگاه ذهن مسوولان تراز اول كشور را به خود مشغول كرد. اولين مذاكرات با كشور آلمان صورت گرفت. اين كشور از تكميل كار نيمهتمام خود، احتمالا به توصيه آمريكا، سر باز زد. كشورهاي غربي ديگر هم براي تكميل نيروگاه نيمه تمام گذاشته آلمان رغبتي نشان ندادند، سپس نوبت به مذاكره با كشورهاي غيروابسته، از جمله چين و هندوستان رسيد كه اين تلاشها هم عليرغم آمد و شدها، بررسيها و مذاكرات مقدماتي به جايي نرسيد. نهايتا مذاكره با روسيه در دستور كار قرار گرفت. اين كشور تكميل نيروگاه را با استفاده از تكنولوژي خويش و انجام تغييراتي اساسي در طرح اوليه و طبعا با هزينهاي نسبتا بالا پذيرفت. عقد اين قرار داد براي ايران، پس از تلاشهاي ناموفق گذشته از يك سو و براي روسيه در شرايط نامطلوب سياسي و اقتصادي پس از فروپاشي شوروي، از سوي ديگر، يك موفقيت مهم به حساب ميآمد. البته از همان ابتدا هم پيشبيني ميشد كه بلوك غرب از عقد چنين قراردادي ناخرسند است. روسيه هم در اوج بحرانهاي اقتصادي و از هم پاشيدگي اجتماعي، اهميتي به اين ناخشنوديهاي بيپاداش نميداد. با تكميل تدريجي نيروگاه و استواري نسبي نظام حكومتي روسيه و بر قراري روابط سياسي و اقتصادي بيشتر اين كشور با غرب، فشارهاي غرب به ويژه آمريكا، براي جلوگيري از تكميل نيروگاه افزون ميشد. روسيه براي حفظ پرستيژ خويش و يافتن جاي پاي بيشتر براي ساخت نيروگاههاي هستهاي بعدي در ايران و منطقه، به توقف كار تن نداد، اما تحت تاثير اين فشارها، قرارداد تكميل چهارساله نيروگاه، بارها دچار تاخير شد و بيش از 10 سال به درازا كشيد. با توجه به اين پيشينه و اينكه گلوگاه اصلي تكميل و بهرهبرداري نيروگاه در بخش پاياني يعني تامين سوخت آن است؛ كشورمان با آيندهنگري راسا به تاسيس چرخه سوخت هستهاي و از جمله مرحله پيچيده و پر هزينه غنيسازي اورانيوم پرداخت. با ارسال گزارش اين پيشرفتها به آژانس و شيطنتهاي جاسوسي داخلي و اطلاعات ماهوارهاي، بانگ و فرياد برآمد كه اقدام ايران براي اعلام فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم و توليد آب سنگين ديرهنگام و نوعي پنهانكاري بوده است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي به عنوان ناظر فعاليتهاي هستهاي كشورهاي عضو NPT ، خواستار بازديد از تاسيسات هستهاي جديد ايران گرديد. اين آژانس در بازديدهاي مكرر خود گزارشهايي را به شوراي حكام آژانس ارائه كرد. گزارشهاي منظم و پياپي آژانس، به طور كلي حاكي از آن است كه هيچگونه انحرافي در استفاده از مواد و تجهيزات هستهاي اظهار شده ايران، به سوي ساخت سلاحهاي هستهاي، مشاهده نكرده است. مصراع دوم اين گزارش نيز همواره به اين عبارت ختم ميشده (و در آينده نيز خواهد شد) كه آژانس نميتواند در مورد صلح آميز بودن استفاده از مواد و تجهيزات اظهار نشده ايران، مادامي كه ايران پروتكل الحاقي را امضا نكرده، اظهارنظر كند. البرادعي در اين دو مصراع بينظم و قافيه، به ترتيب ايران و غرب را به طور نسبي راضي (ناراضي) نگه داشته است و هر طرف به عبارتهاي مطلوب خود از گزارش تمسك ميجويند و عليه ديگري به تبليغ ميپردازند. ارسال پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت و صدور سه قطعنامه تنبيهي آن شورا عليه كشورمان، بهايي است كه در قبال تسلط نسبي بر فناوري غنيسازي اورانيوم، پرداخت شده است؛ البته بايد اذعان كرد كه اين تسلط، به ترخيص سوخت هستهاي ايران از روسيه كمك كرده و بسته پيشنهادهاي هستهاي كشورهاي 551 را تا حدودي پربارتر كرده است. بسته پيشنهادي ايران در مقابل، به صلح و امنيت و ساماندهي اقتصاد جهان هم پرداخته است. اين بسته هيچگونه اشارهاي به درخواستهاي بينالمللي براي تعليق غنيسازي اورانيوم نكرده است.
البته اين درست است كه پرونده هستهاي ايران داراي ابعاد سياسي زيادي است. محتواي بستههاي پيشنهادي طرفين هم ناظر بر اين ابعاد سياسي قضيه است، اما ناديده گرفتن ابعاد فني قضايا ميتواند كشورمان را از چاله به چاه بيندازد. به طور مثال بسته پيشنهادي كشورهاي 551 ساخت نيروگاههاي هستهاي نوع آب سبك به عنوان يك مشوق گنجانيده شده است كه تكنولوژي پيشرفته توليد سوخت آن منحصرا در اختيار كشورهاي پيشرفته بوده و استقلال و خودكفايي در زمينه هستهاي را براي مدت نامعلومي از ايران سلب ميكند. قابل ذكر است كه دولت آمريكا با همين ترفند از تكميل نيروگاه نوع آب سنگين كره شمالي جلوگيري كرد و تحويل نيروگاه آب سبك را نيز از آن كشور دريغ نمود. واضح است كه مسائلي از اين نوع جنبههاي منحصرا فني دارد و در هيچ كشوري هم سياستمداران و مسوولان اجرايي بلند پايه، تصميمات فني و حساسي مثل موضوع هستهاي را به تظاهرات خياباني و شعارهاي برآمده از آن پيوند نميزنند و دست مسوولان خود را پيشاپيش در جريان مذاكرات نميبندند. با برگزاري جشن هستهاي سالانه انتظارات و دستاوردهاي علمي و فني ملموسي در مردم ايجاد ميشود. آنها كه در جشن هستهاي و تظاهرات خياباني شركت ميجويند منافع هستهاي و پيشرفتهاي به اصطلاح شگرف آن را كمتر از افزايش قيمتها و تورم افسارگسيخته حاصل از قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل درك ميكنند. چرخش مداوم سه چهار هزار سانتريفوژ و غنيسازي اورانيوم در مقياس نيمه صنعتي به عنوان ابزاري جهت مانور در مذاكرات سياسي به سهم خود تاثيرگذار و با ارزش است، اما اگر اين چرخش بخواهد ملتي را براي مدت نامعلومي در تنگناهاي علمي، فني، اقتصادي و رفاهي قرار دهد؛ به اين سوال مقدر بايد پاسخ داد كه در يكدندگي و جزميت بازگشت ناپذير مسوولان در ادامه اين چرخش چه منافع حياتي ديگري نهفته است؟
قائم مقام سابق سازمان انرژي اتمي
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
جمعه 31 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]