واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خبرنگار ما در مزار شريف محمود صارمي چند روزي است كه براي درمان بيماري اش به ايران رفته است و ايرنا در افغانستان عملا خبرنگاري ندارد. محمود برخي اوقات ازاينكه من خبرهاي افغانستان را مي دهم شاكي است . او هم مي داند كه اغلب رهبران گروههاي مخالف طالبان در آسياي مركزي يعني حوزه ماموريتي من به سر مي برند. احمد شاه مسعود روزهايي كه در بيرون از افغانستان به سر مي برد در تاجيكستان است و گاه به قزاقستان هم مي آيد . برهان الدين رباني رييس دولت افغانستان چند روز پيش براي ملاقاتي با مقامات قزاقستان و منطقه به آلماتي آمد . من هم از مستقبلين او بودم . دو سالي است كه اخبار منطقه را از طريق راديو مشهد براي سرويس دري و تاجيكي آن نيز مي خوانم كه به نام ايرنا در منطقه پخش مي شود. جمعه شب - 16 مرداد 1377- تا دير وقت مشغول دريافت و ارسال اخبار تحولات نظامي افغانستان بودم . طالبان آنقدر سريع در حال پيشروي هستند كه در باور ها نمي گنجد . كسي انگار در برابر آنها مقاومت نمي كند. طالبان جنگ رواني شديدي در منطقه به راه انداخته اند . سالهاي طولاني است كه در افغانستان جنگ است مردم واقعا از جنگ خسته شده اند و بنظر مي رسد كه از هر كس كه بتواند آرامشي حتي اندك به آنها و زندگي شان بدهد ، استقبال مي كنند. شنبه 17 مرداد 1377 - از صبح بي بي سي خبرهاي نااميد كننده بسياري از افغانستان مي دهد . آخرين خبرها اين است كه طالبان وارد حومه مزار شريف شده و جنگ در برخي نقاط به داخل شهر نيز كشيده شده است . تلفات بالاست . در اين سالها دوستان بسياري در داخل مزار شريف پيدا كرده ام كه تلفن همراه آنها از طريق ازبكستان پشتيباني مي شود كه يكي از كشورهايي است كه من آنرا پوشش خبري مي دهم. ازبكستان مرز قابل توجهي و در عين حال بسيار مهمي از نظر استراتژيك با افغانستان دارد به نام ترمذ . محسن پاك آيين سفير جمهوري اسلامي ايران در ازبكستان درروزهاي اخير گفت و گوهاي بسياري با مقامات ازبك داشته تا اين مرز را به روي كاميونهاي ايراني كه آن سوي مرز در داخل خاك افغانستان گير افتاده اند ، بازكنند. حداقل 32 كاميون ايراني تا اين لحظه صبح براي ورود به خاك ازبكستان كنار گذرگاه مرزي و نزديكي پل حيرتان تجمع كرده اند. تلويزيونهاي بين المللي گزارشهايي مستقيمي از مزار شريف پخش مي كنند كه شهر را غرق در دود و آتش نشان مي دهد. مقاومت و مقابله شديدي دربرخي خيابانهاي شهر ميان مدافعان و مهاجمان جريان دارد. خبر كوتاهي از محمود صارمي روي خروجي ايرنا قرار مي گيرد . طالبان وارد شهر مزار شريف شدند . از مبدا مزار شريف دقايق بسياري مي گذرد ،خبر ديگري از محمود نمي رسد . محمود چند روزي مي شود كه به مزار برگشته است . در تهران عمل جراحي روي او شده است و بايددوران نقاهت را طي مي كرد كه ظاهرا به او گفته اند بايد زودتر به محل ماموريت خود باز گردد . ماشاالله كدخدايي خبرنگار ديگر ايرنا هم در مزار شريف است ، از او اصلا خبري ندارم . شديدا دل نگران همكاران هستم . در گزارشهايي كه در روزهاي اخير به تهران فرستادم بارها پيشنهاد كرده ام همكاران را از مزار شريف خارج كنند. سقوط شهر كاملا قابل پيش بيني است . شبرغان سقوط كرده ، طالبان در همه ي راههاي منتهي به مزار مستقر شده اند . گروههاي مجاهد ! افغاني يكي پس از ديگري تسليم مي شوند . بهتر است بگويم كه مقاومت ! را با كيسه اي پول !! عوض مي كنند . انگيزه مقاومت خيلي پايين آمده است . با ژنرال ريگستاني ( از ياران احمد شاه مسعود – اولين دادستان نظامي افغانستان بعد از سقوط طالبان – هم او بود كه بعد از رفتن من به كابل در سال 1380 براي پوشش خبري جنگي كه به سرنگوني طالبان انجاميد ، به ما اجازه داد تا اولين فيلم خبري را از اعضاي بازداشت شده طالبان و القاعده در زندان تهيه كنيم كه به نام ايرنا در سرتاسر جهان پخش شد ) تماس مي گيرم . خبرها به هيچ روي اميدوار كننده نيست . پيش بيني همه سقوط شهر است . مدافعان استراتژي مشخصي ندارند . در بسياري از خطوط فرماندهان زودتر از نيروهايشان يا تسليم شده اند و يا فرار را ترجيح داده اند. زمان با كندي وسختي بسيار مي گذرد. از صبح بارها با آقاي پاك آيين سفير جمهوري اسلامي ايران در ازبكستان درباره تحولات افغانستان صحبت كرده ام . از آخرين اقداماتي كه براي خروج ديپلماتها و خبرنگار ايرنا و ديگر ايراني ها از مزارشريف صورت داده گزارشهايي داد. ظاهرا آقاي ناصر ريگي سرپرست كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف مخالف خروج حداقل خودش از مزار است او به آقاي پاك آيين گفته است كه ما بايد اينجا بمانيم چون اگر سركنسولگري تعطيل شود ، مردم ميترسند و از مقاومت دست ميكشندا . ساعت حدودا 13 و 30 دقيقه به وقت محلي 12به وقت تهران است . تلفن زنگ مي زند. گوشي را برمي دارم . آقاي پاك آيين پشت خط است . از من درباره آخرين خبرهاي افغانستان مي پرسد . دارم مي گويم كه درگيري در مزار شدت گرفته و شهر دارد سقوط مي كند كه مي گويد : بنويس شهر سقوط كرد . كنسولگري ايران اشغال شد و طالبان ديپلماتها و خبرنگار ايرنا را نيز شهيد كردند. فرماندهي مهاجمين را ملاي طالبان دوست محمد بر عهده دارد . باورم نمي شود. اگر صداي آقاي پاك آيين را كاملا نمي شناختم شايد در اين گفته هم ترديد مي كردم . خودم را به سختي كنترل مي كنم و از او مي پرسم : راست مي گوييد؟ مي گويد : بله . دقيقه اي پيش با مزار صحبت مي كردم و از آقاي نوروزي از ديپلماتهاي ايراني خواستم تا سريعا محل را ترك كنند . او خبر ورود طالبان به كنسولگري را داد. صداي تيراندازي هم مي آمد . منابع سفارت هم تاييد كردند. بلافاصله با منابع خودم در مزار تماس مي گيرم . آنها هم خبر را تاييد مي كنند. ساعتي بعد خبر مي رسد كه طالبان اجساد شهدا را از طبقه زيرين ساختمان كنسولگري خارج و به مدرسه سلطان راضيه كه يك مدرسه دخترانه و محل فرماندهي طالبان است ، مي برند و در حياط آنجا دفن مي كنند. در اين فاصله خبرهاي دريافتي را به تهران مخابره مي كنم . بعد از خبر شهادت ديپلماتها و خبرنگار ايرنا به فاصله دقيقه اي اسامي تمامي شهدا و مشخصات گذرنامه اي آنها را از آقاي پاك آيين مي گيرم و به تهران مخابره مي كنم. در تهران خط خبري ظاهرا اين است كه همچنان بگويند كه طالبان را مسئول سلامت و حفظ جان ديپلماتهاي ايراني مي دانند. ساعتهاست كه آنها ديگر بين ما نيستند و آسماني شده اند. در اين فاصله دو پيام هم از تهران گرفته ام ولي فرصت خواندن آنها را ندارم . در لحظه اي به آنها چشم مي اندازم . پيام هابا امضاي صادق معاون خبري ايرناست . هر دو تشويق با درج در پرونده پرسنلي در يك روز دو تشويقي دارم . شبكه خبري اي كه در طول اين سالها براي كار روي افغانستان ساختم امروز به خوبي جواب داد . خبرنگاران افتخاري من در داخل افغانستان همچنان خبرهاي تكميلي را مي دهند. حالا وقت نوشتن جزييات حمله طالبان به كنسولگري ايران در مزار شريف است و... * ديروز : سالها بعد در هجوم آمريكا به افغانستان و سقوط طالبان براي پوشش خبري اين جنگ به افغانستان و كابل مي روم . يكي از سران طالبان كه حالا عابد ! شده است ، ملا خاكسار 42 ساله پشتون تبار ، وزير اطلاعات و امنيت استخبارات طالبان ، و مدتي معاون وزير كشور آن است . او خيلي سعي دارد كه خود را طرفدار احمد شاه مسعود نشان دهد و ادعاهايي دارد و فكر مي كنم اينطور دوست دارد برداشت كنم كه نفوذي جبهه شمال در ميان تشكيلات طالبان بوده است ! در مصاحبه مفصلي با او كه درروز 28 آذر 1380 و عنوان كابل ،بن لادن و ملاعمر از نگاه تنها ملاي باقيمانده از دوران طالبان در دو قسمت توسط خبرگزاري جمهوري اسلامي ايرنا توزيع جهاني شد ، بخش هايي هم به گفت و گويي چالشي با او درمورد واقعه مزار شريف اختصاص يافت . متن آن بخش از گفت و گو را در اينجا بازخواني مي كنيم : .... - پاسخ هاي شما من را قانع نمي كند، پاسخ ها كلي است ! * شما حق داريد باور نكنيد ؛اما در تشكيلات طالبان اينطور بود كه هر كس تنها در حوزه اي كه مسئوليت داشت فعال بود و از ديگرامور بي اطلاع . من درحقيقت مسول امنيتي كابل بودم . - آيا از همفكران و همكاران خود مثلا نشنيديد كه ديپلماتهاو خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي در كابل را جه كسي و يا كساني به شهادت رساندند ؟ * روزي كه آنها كشته شدند ، مزار شريف سقوط كرده بود و اوضاع بشدت در اين شهر به هم ريخته بود. چند تن از افراد طالبان فرماندهي نيروها را به عهده داشتند كه افراد هر يك از آنها ممكن است اين كار را كرده باشند و شايد هم در آن وضعيت به هم ريخته افرادي خواسته باشند براي اهدافي اين كار را كرده باشند. - به همين سادگي ؟ * موضوع را ما با هياتي از ايران هم بررسي كرديم و اعلام كرديم كه آماده همكاري براي شناسايي عاملين اين حادثه هستيم . - در يك تماس تلفني كه خود من در آن زمان از محل ماموريتم در آسياي مركزي با كنسولگري ايران در مزار شريف داشتم ، افراد شما كه خود را طالب معرفي مي كردند ،گفتند كه محل را اشغال كرده اند! سكوت و بعد ... * اين هم موضوعي است كه قابل بررسي است اگر نواري از آن صحبت باشد شايد بشود ردي از آن افراد پيدا كرد اگر چه صدا در تلفن تغيير مي كند. - مشهور است كه طالبان داراي تشكيلات منسجمي بودند و در بين آنها موضوع وحدت فرماندهي و اطاعت از آن قوي بود ، به چه دليل شما مي گوييد كه نمي دانم چه كسي عامل شهادت ديپلماتها و خبرنگار ايراني است ؟ سكوت ملا ... - اين مصاحبه و پاسخ هاي شما به هيچ روي من را قانع نكرد . من هنوز حتي نمي توانم باور كنم آنطور كه شما گفتيد طالبان آدم هاي ساده انگاري بودند كه روي سادگي اين چنين با اسلام و حيثيت آن بازي كردند . و... * امروز – يك ماه پيش فرصتي بود تا از جانب يك نهاد فرهنگي مزار شريف را ببينم . شهر به سرعت تغيير چهره داده است . نمادهاي مصرف و مصرف زدگي خيلي سريع در حال گسترش است . مزار آهسته ، آهسته اما خيلي عميق دارد هويت فرهنگي خود را به پاي فرهنگ وارداتي از غرب مي ريزد . كسي در كوچه هاي آن ملا محمد جان نمي خواند . فيلم هاي هاليودي و باليودي و موسيقي هاي رو زميني و زير زميني همه جا ديده مي شود و به گوش مي رسد. در يكي از اين روزها به ديدن ساختمان سابق كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف و مشهد ديپلماتها و خبرنگار ايرنا مي روم . ساختمان را به دولت افغانستان فروخته اند و حالا وزارت حقوق بشر افغانستان در آن مستقر است . طبيعي است كه به عنوان يك محل در اختيار دولت افغانستان نامي و يادي از آن شهدا در اين ساختمان نباشد . ازخودم مي پرسم خوب مي شد كه حداقل يك تابلو با شرحي كوتاه از ماجرا روي ديوار بيروني آن نصب مي شد تا لااقل عابران بدانند كه در اين مكان چه اتفاقي افتاده است . در ساختمان كنسولگري هم نشاني و عكسي از شهدا نمي بينم . به همراهم پيشنهاد مي كنم پيگيري كند تا شايد نام خياباني – ميداني و يا مكاني شاخص به نام اين شهدا نام گذاري شود. پيشنهاد مي كنم كه وزارت امور خارجه هم پيگيري كند شايد بشود بناي يادبوي و يا نمادي به ياد آن شهدا در مزار شريف بنا كرد. * نقل از وبلاگ من ،خبر،خاطره http://pishdar2.blogfa.com تهرام 1666/1666
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]