تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس وصيت ميت را در كار حج بر عهده بگيرد، نبايد در آن كوتاهى كند، زيرا عقوبت آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815295456




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ادبيات و فرهنگ اصفهان


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: magmagf30-06-2007, 09:26 PMسلام به همه دوستی گلم توی این تاپیک قرار هست اشعاری که در وصف اصفهان ( کل استان منظورم هست ) هست یا به لهجه های مختلف شهرهای استان اصفهان گفته شده را قرار بدهیم . خیلی خوشحال می شم اگه همه با هم کمک کنید تا تاپیک خوبی ایجاد کنیم . بحث هم فقط ادبی هست راجع به شعر یا متن ادبی و یا فرهنگ اصفهانی به جغرافی و ...... قرار نیست اشاره کنیم کل کل هم قرار نیست بکنیم فقط می خواهیم با کمک هم یک مجموعه ای درست کنیم امیدوارم چیز خوبی بشه با کمک همگی :40: magmagf30-06-2007, 09:32 PMباشد ز بسكه روحفزا اصفهان ما پیوسته شاد باشد از آن جسم و جان ما تنها نه باغ و بیشه ما سبز و خرم است پر از گل است باغچه و بوستان ما یك لكه ابر دیده نبیند به روى شهر آئینه وار جلوه كند آسمان ما یك عمر در نظر بودش خاطرات خوش روزى مسافرى شد اگر میهمان ما برند گوى لطف و ملاحت به روزگار از گلرخان روى زمین گلرخان ما در كام خضر خون شود آب بقا اگر در زنده رود بنگرد آب روان ما مى ‏گویم این كلام و برآیم ز عهده ‏اش باشد عروس كشور ما اصفهان ما جمشیدى از هواى فرح بخش اصفهان چون زنده رود صاف و روان شد بیان ما اكبر جمشیدى magmagf30-06-2007, 09:34 PMاى صفاهان چقدر زیبائى چه فرح بخشى و روح افزایى چشم ما خیره به زیبائى تست دل ما محو دل آرائى تست مظهر لطف و صفائى اى شهر مایه عشرت مائى اى شهر سبز و خرم همه سرتاسر تست پر زگل خاك نشاط آور تست بس هوایت ز صفا معتدل است خرم از نكهت آن جان و دل است آسمان تو ز بس صاف بود همچو آئینه شفاف بود گشته تاریخى و پر قدر و بها هر بنائى كه شده در تو بنا زنده رودت بود از بسكه زلال شوید از چهره جان گرد ملال بس نسیمش فرح ‏انگیز بود عشرت افزا و طرب خیز بود پل خواجوى تو از بس زیباست خوشترین منظره اهل صفاست ساكنینت همگى رنجبرند صاحب علم و كمال و هنرند مركز و مهد هنرمندانى مایه آبروى ایرانى از پى دیدنت اى شهر قشنگ خلق آیند ز صدها فرسنگ گویم از وصف تو هر چند كم است وصف افزون ز بیان و قلم است اى صفاهان چقدر دلشادم كه به دامان تو مادر زادم هست جمشیدى از آنرو سرشار كز هواى تو بود بر خوردار اكبر جمشیدى magmagf30-06-2007, 09:37 PMدیدى تو اصفهان را آن شهر خلد پیكر آن سدره مقدس و آن عدن حور پرور آن بارگاه ملت و آن تخت گاه دولت آن روى هفت عالم و آن چشم هفت كشور شهرى چه خلد اكبر هم میوه هایش باقى هم فرش‏هاى مشكین هم تربتش معطر اشفرده - اشفرده - (شرف الدین) magmagf30-06-2007, 09:38 PMشب سیاه ز روز سفید نشناسد كسى كه گفت به از اصفهان بود شیراز ابواسماعیل، بن ابى ظاهر magmagf30-06-2007, 09:39 PMشهرى روشن چو فكر دانا در وى همه كاینات پیدا چون عارض دوست از نكویى در وى همه آرزو كه جویى تریاك ده اوست مشك ده او چون چشم گوزن و ناف آهو ارواح كه بر درش گذشتند فردوس مهین بر او نوشتند magmagf30-06-2007, 09:43 PMنسخه فردوس اعلا اصفهان است اصفهان نیست شهرى مثل آن از قیروان تا قیروان عرصه میدان مردان روضه ارباب فضل بیشه شیران جنگى، جاى شاهان جهان هروى - سعدالدین mohammad 9930-06-2007, 10:10 PMاحسنت بر شما کاری است بسیار زیباست اینم یه شعر فولکلور به زبان محلی ابیانه عروس ججه اور پرژه/ ننور ججه نونور ججه Aroos jeje orpareje/ nenvar jeje noonvar jeje فلانی چی چی بزایونوع /کوتور کوا بزیوینا felani chi chi bezainoa/ kotre kooa bezai noa فعلا:20: magmagf01-07-2007, 08:24 PMدر جائى خواجه حافظ، شیراز خود را بهتر از اصفهان دانسته و چنین سروده است: اگر چه زنده رود آب حیاتست ولى شیراز ما از اصفهان به حافظ و یاد اصفهان محمد مهدى بن محمد رضا الاصفهانى، در كتاب نصف جهان فى تعریف الاصفهان، درباره دیدار حافظ از اصفهان و یادنامه او چنین مى ‏نویسد: خواجه حافظ شیرازى علیه الرحمه در اثناء اسفار خود به اصفهان رسیده مدتى متوقف گشته است و با اهالى اصفهان خوش بر آمده، كمال الفت را پیدا نموده و چون به شیراز رفته است این غزل را در حسرت و افسوس از مفارقت اهل اصفهان و یادآورى ایشان گفته و ضمناً مدح زاینده رود و باغ كاران نموده است: غزل: روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد این زمان در كس وفا دارى نماند زان وفاداران یاران یاد باد كامم از تلخى غم چون زهر گشت بانگ نوش باده خواران یاد باد من كه در تدبیر غم بیچاره‏ام چاره آن غمگساران یاد باد گر چه یاران فارغند از یاد من از من ایشان را هزاران یاد باد مبتلا گشتم در این دام بلا كوشش آن حق گزاران یاد باد گر چه صد رود است از چشم روان زنده رود و باغ كاران یاد باد راز حافظ بعد از این ناگفته ماند اى دریغ از روزگاران یاد باد magmagf01-07-2007, 08:25 PMبر اصفهان گذشتم من بود یك زمان در وى شد همان و برون آمدن همان خاقانى magmagf01-07-2007, 08:25 PMحمد الله مستوفى مورخ و نویسنده مشهور ایران در قرن هشتم هجرى درباره زاینده رود مى ‏نویسد: رودخانه اصفهان امروز به ندرت «زنده رود» مشهور است و مصنفین مختلف آن را «زاینده رود» و «زرین رود» نیز نوشته ‏اند. خاقانى شاعر مشهور ایران درباره زاینده رود چنین گفته است: روید است كه كوثرش عدیلست آبش سلسال و سلسبیلست نه بلكه زرشك او همه سال شیداى مسلسلت سلسال گر سیمگرى نماید آبش گر شیشه گرى كند حبابش آبش بدل گلاب دانند زو دردسر سران نشانند گر شیشه كند حباب شاید شیشه ز پى گلاب باید و در جاى دیگر گوید: یاد آن عهدى كه دور از چشم زخم آسمان با تو بودم در كنار زنده رود و مرز جى magmagf01-07-2007, 11:27 PMمؤلف هفت اقلیم درباره زنده رود مى ‏نویسد: لب زنده رود و نسیم بهار لب دلستان و مى ‏خوشگوار ز دل بیخ آن ده چنان بركند كه بیخ ستم خنجر شهریار magmagf02-07-2007, 11:08 AMخاقانى از شعراى مشهور ایران در قرن ششم هجرى است و در قصیده طولانى خود در وصف اصفهان، از آب و هوا، موقع طبیعى، سرمه، و از دو نام مشهور جى و صفاهان یاد كرده است: نكهت حور است یا صفاى صفاهان جبهت جوز است یا لقاى صفاهان چاه صفاهان مدان نشیمن رجال مهبط مهدى شمر فناى صفاهان راى برى چیست خیز و جاى به جوى جوى كانكه رى ار داشت، داشت راى صفاهان آن دگرى گفت كز ز كوه تن كرخ هست هناب جى و نواى صفاهان كرخ كلوخ سقایه خانه جى دان دجله نم قربه سقاى صفاهان نیل كم از زنده رود و مصر كم از جى قاهره مقهور پادشاى صفاهان باغچه عین شمس گلخن جى دان وز بلسان به شمر گیاى صفاهان دولت و ملت دوگانه زاد چو جوزا مادر بخت یگانه زاى صفاهان خاك صفاهان نهال پرور سدره است سدره توحید منتهاى صفاهان دیده خورشید چشم درد همى داشت از حسد خاك سرمه زاى صفاهان لا جرم آنك براى دیده خورشید دست مسیح است سرمه ساى صفاهان چرخ نبینى كه هست هاون سرمه رنگ گرفته ز سرمه‏ هاى صفاهان یرحمك الله زد آسمان كه دم صبح عطسه مشكین زد از صباى صفاهان دست خضر چون نیافت چشمه دوباره كرد تیمم به خاك پاك صفاهان Asalbanoo02-07-2007, 12:41 PMخجندى - صدرالدین عبداللطیف نقاط دلگشاى اصفهان ای كه از لطف روح رامانى از تو در رشك آرزو مانى نقش بندى و دلگشائى تو روح محضى و جان فزایى تو اى تواناى ناتوان كه توئى وى جهان و جهان جان كه توئى شكل جسمى و رنگ جان دارى بوى باران اصفهان دارى اصفهانا در آرزوى توام گشته انده فزون و شادى كم عكس شكلت بخواب مى ‏جویم زنده رودت در آب مى ‏جویم مار بینت كه نسخه ارم است آفتاب اندرو درم درم است هر یك از باغ هاى صد بیشه گم شده در میانش اندیشه هر كه اكنون به با كاران است گونگه دار جا كه كارانست گرد هم شرح میوه زشت بود مختصر میوه بهشت بود اى چو سیم مذاب زرین رود اصفهان پرنوا شده ز تو رود كشته عین زندگى در جى فى مجاریك كل شیى حى ------------ فرانک جان این تاپیک ایده بسیار جالبی است... دستت درد نکنه.. زحمت می کشی magmagf03-07-2007, 08:03 AMبزاد و بوم جى اندر شتافتم از رى چنان به شوق كه كودك به جانب مادر سواد شهر صفاهان چو گشت سرمه چشم به هر چه دید دگر گونه آمدش به نظر شكسته باره از این پیش بود و تنگ فضاى كنون درست و قوى پاره است پهناور دستگردى - وحید ــــــــــــ خواهش می کنم مرسی از کمکت magmagf03-07-2007, 04:38 PMشمس الشعراء، سروش اصفهانى، ضمن قصیده ‏اى در مدح ناصرالدین شاه قاجار از سرمه اصفهان چنین یاد كرده است: كرد سپاهان به از حدیقه رضوان آمدن شاه دادگر به سپاهان شمس ملوك زمانه، ناصر دین شاه بر سر خلق خداى، سایه یزدان شهر سپاهان به فر خویش بیاراست همچو صبا را به فر خویش سلیمان بود گر این شهر تختگاه ملكشاه این ملكشه درین مبارك ایوان مردم از خطه سپاهان سرمه روشنى دیده را بند به كیهان خلق سپاهان كنند روشن دیده اكنون از گرد موكب شه ایران سروش اصفهانى magmagf05-07-2007, 12:06 AMكنون سوى راه سپاهان شوید وزین لشكر خویش پنهان شوید (فردوسى) سالار سپاهان چو ملك شد به سپاهان بر شد به هوا همچو یكى مرغ هوایى (منوچهرى) میوه ‏هاى لطیف طبع فریب از رى انگور از سپاهان سیب (نظامى - هفت پیكر) 68vahid 6805-07-2007, 10:47 PMعرب د ر بيابان ملخ ميخورد سگ اصفهان آب يخ مي خورد اين هم براي اصفهاني هاي عزيز sise06-07-2007, 12:56 AMاستاد تاج ميگه : يك شب و فقط يك شب پيش اومد كه من و استاد شهنازي و ملك الشعرا سه نفري با هم باشيم و هيچ كسي ديگه اي با ما نباشه. اون شب به قصد نشون دادن زيبايي اصفهان بردمشون كنار زاينده رود و داشتيم در وصف اصفهان گل ميگفتم و گل ميشنفتيم. همان موقع ملك الشعرا گفت چطور ما اصفهان را داريم با اين همه عظمت و زيبايي و كسي تا بحال در موردش شعري و ترانه اي نسروده؟ و شروع ميكنه همان جا به خواندن .. به اصفهان رو كه تا بنگري بهشت ثاني است... به فاصله چند دقيقه استاد شهناز هم آهنگ را زمينه اون ابيات ميكنه و من خواننده هم كه اونجا حاضر بودم! وشب كه برگشتيم منزل اين تصنيف آماده شده بود. به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی ببر از وفا کنار جلفا به گل چهرگان سلام ما را شهر پر شکوه قصر چلستون کن گذر به چارباغش گر شد از کفت یار بی وفا کن کنار پل سراغش بنشین در کریاس یاد شاه عباس بستان از دلبر می بستان پی در پی می از دست وی تا کی تا بتوانی ساعتی در جهان خرم بودن بی غم بودن بی غم بودن با بتی دلستان همدم بودن محرم بودن با هم بودن ای بت اصفهان زان شراب جلفا ساغری در ده ما را ما غریبیم ای مه بر غریبان رحمی کن خدا را انشاا.. لینک دانلود تصنیف را بعدا براتون میزارم pedram_ashena07-07-2007, 03:07 PMاگر در جهان اصفهانى نبود خداى جهان را جهانى نبود اصفهان نیمى از جهان گویند نیمى از وصف اصفهان گویند كه گفته است اصفهان نصف جهان است اگر باشد جهانى اصفهان است pedram_ashena07-07-2007, 03:10 PMهمایى - استاد دانشگاه صد جهان در اصفهان اصفهان را نیمه خوانند از جهان صد جهان من دیده ‏ام در اصفهان هفتدست و هشت خلد و چهارباغ جنت و باغ ارم رشك جنان باغ تخت آیینه خانه چار حوض هم نگارستان و هم نقش جهان قصر عباسى نمكدان طوقچى باغ وحش و شیرخانه پلیكان لب زنده رود و نسیم بهار رخ دلستان و مى ‏خوشگوار چنان بیخ انده ز دل بر كند كه بیخ ستم خنجر شهریار pedram_ashena07-07-2007, 03:11 PMدیشب زتهرون اومدم خسته و نالون اومدم هر چی بوگوی پكر بودم پشیمون از سفر بودم از سر گرفته تا به پام خورد و خمیر بود همه جا یه هفته پیش با دلخوشی گفتم به خود كه چكشی یه سری به تهرون می زنم خب همه جاشا می بینیم سیروسیاحت می كونم آ استراحت می كونم دلم یه قدری وا میشه از رنجی كار رها می شه از رفقای تهرونی از خویشاقو مای جون جونی یه دیدنی بجا كونم حاجتی دل روا كونم خدای یكتا می دونه كه پاك شدم من دیوونه یه حاجتم روا نشد یه دردی من دوا نشد یه تهرونی شلوغی بود شهر شلوغ پلوغی بود هرجا كه آدم پا میذاشت فقط یه زرق وبرقی داشت اسبابی گول بود همه جاش وه تله پول بود همه جاش خیابوناش غلغله بود كوچاش پر از ولوله بود آدم تواونجا لول می زد ماشین و دوچرخه وول می زد از اون همه ماشین چه سود یه تاكسی خالی نبود صفی اتوبوس سوار شدن از اینجا بود تا جوشقون هر كی روان تو صف می شد وقتی خوشش تلف می شد یه اتوبوس كه می رسید صد تا آدم توش می طپید اون ماشینای پر زدود جونا را به لب رسونده بود یه روز تو یه خیابوناش روان بودم یواش یواش یه جیب بری جیبمو برید جیبم برید و ورمالید یكباره اونجا لات شدم بی پول و سور و سات شدم ساعتی نازنینمو دقیق و وقت بینمو فروختم و با چند تومن خودما رسوندم به وطن وقتی به منزل رسیدم این سخن از دل شنیدم قربونی اصفهونمون شهر پرآب و نونمون زندگی توش چه آسونه راحتی جونی انسونه هر كی تواون مكون داره هر چی بخواد تو اون داره این شهری شهری زندگی جون میده بهر زندگی اكبر جمشیدی 68vahid 6807-07-2007, 04:31 PMخداوندا دلم زار و فكارس دلم پر درد و چشمم اشگبارس تا گیسی گردنم در زیر قرضس طلب كار از پیم آن بی تبارس دیگه نسیه نمیدد مشدی اسمال زبس بدخلق و كوفت و زهر مارس سر و سوری همه رندون سیبیلس ولی كاری من افسرده زارس مسی مور و ملخ دورم طلب كار صف اندر صف قطار اندر قطارس بدهكارم بهر بقال و چقال همش پولی نون و چای و سیكارس برام پیغموم دادس احمد سیفیدگر بده پول كاری مام مثلی تو زارس میكوند نق و نق از بس بچامون كه تنبونی حسینی كم آهارس سری رام در كمینس عبدل آشپز براموش مثلی گربه در شیكارس ز دستی اخم و تخمش ور میمالم پدر سوخته چو برجی زهر مارس علیرضا شفیعی Asalbanoo07-07-2007, 05:22 PMتو اين شعر ها انقدر تعريف كرده اند كه اگه سالي يه ماه اصفهان نبودم باورم ميشد اصفهان بهشته همین الان هم باورتون بشه... من فکر کنم درباره شعرها نظر بدیم بهتره.. ... تو تاپیک ایران شناسی استان بعدی استان اصفهان هست.. شاید بخواین اونجا نظراتتون را بگید.... میوه‏ هاى نیكوى اصفهان استاد سعدالدین سعید هروى در قرن هشتم هجرى ضمن قصیده ‏اى كه درباهر محاسن اصفهان سروده است از میوه‏ هاى نیكوى آن به شرح زیر یاد كرده است: انگبینش را كه همتا نیست الا در بهشت.... جان شیرین خوان اگر ارزان برآید در گران میوه ‏ها دارد كه در لطف و لطافت مثل آن ..... كس ندارد از جمله سیاحان بحر و بر نشان عقل مى ‏افزاید از لطف گلابى در دماغ ........ وین سخن را پیش از این بسیار كردند امتحان سیب آزایش چو ایمان قوت دل مى ‏دهد .... من نكو دانسته ‏ام اگر تو نمى ‏دانى بدان معده را بس نیك باشد از خشونت كاندروست .... به كه از بویش صبا را طعنه زد باد خزان وصف حسن هر یك را از نعیم او جدا ..... گر بگویم سال هاى مشغول باشد بدان ملك ایران را كه از اطراف عالم خوشترست ... همچو شخصى دان كه باشد از هنر او را روان اصفهان او را سر و كرمان و شیرازش دو پاى... رى یكى دستت و دیگر دستش آذربایجان magmagf07-07-2007, 07:53 PMسلام به همه دوستی گلم توی این تاپیک قرار هست اشعاری که در وصف اصفهان ( کل استان منظورم هست ) هست یا به لهجه های مختلف شهرهای استان اصفهان گفته شده را قرار بدهیم . خیلی خوشحال می شم اگه همه با هم کمک کنید تا تاپیک خوبی ایجاد کنیم . بحث هم فقط ادبی هست راجع به شعر یا متن ادبی و یا فرهنگ اصفهانی به جغرافی و ...... قرار نیست اشاره کنیم کل کل هم قرار نیست بکنیم فقط می خواهیم با کمک هم یک مجموعه ای درست کنیم امیدوارم چیز خوبی بشه با کمک همگی :40: گمونم پست اول تاپیک برای این موضوع بود که کار به اینجا کشیده نشه و شفاف توضیح داده شده که فقط قراره اشعاری در وصف اصفهان یا به لهجه اصفهانی در این تاپیک قرار بگیره پس لطفا فقط همین روند را ادامه بدهید و از موارد دیگه که در حد و حدود تاپیک نیست پرهیز کنید ممنون:11: Kolang09-07-2007, 02:50 AMگمونم پست اول تاپیک برای این موضوع بود که کار به اینجا کشیده نشه و شفاف توضیح داده شده که فقط قراره اشعاری در وصف اصفهان یا به لهجه اصفهانی در این تاپیک قرار بگیره پس لطفا فقط همین روند را ادامه بدهید و از موارد دیگه که در حد و حدود تاپیک نیست پرهیز کنید ممنون:11: سلام خانم رئيس با لهجه شهرضايي هم خوبه؟:31: وصف اصفهان نيست اما خيلي شعراش باحاله؟ راستي ممنون به خاطر تاپيك خوبت اينم يه شعر... Kolang09-07-2007, 02:51 AMوصف اصفهان جهان آفرین را جهانى نبود جهان را اگر اصفهانى نبود دریغ از اصفهان و از صفاى او كه بوى مشك مى ‏دهد هواى او هواش غم زداید از دل حزین خوشا، خوشا هواى غمزداى او ز كعبه فرهى بود حجاز را عراق راست فره از فضاى او ز مردمان شهرهاى روم و چین به هند مردمان روستاى او گل و گیاى خلد را بود بدل به ماه فروردین گل و گیاى او به گاه گشت گل بتان سرو قد چمان چمان به زیر سروده ‏هاى او «قصیده شمس الشعرا سروش اصفهانى» sise09-07-2007, 10:57 AMسلام خانم رئيس با لهجه شهرضايي هم خوبه؟:31: وصف اصفهان نيست اما خيلي شعراش باحاله؟ راستي ممنون به خاطر تاپيك خوبت اينم يه شعر... یه سوال: من یه دوست شهر رضایی هم دارم!! چرا شما ها "ح" را اینجوری تلفظ میکنید؟ آخه مگه عربید؟! Asalbanoo09-07-2007, 11:17 AMیه سوال: من یه دوست شهر رضایی هم دارم!! چرا شما ها "ح" را اینجوری تلفظ میکنید؟ آخه مگه عربید؟! البته این دوست عزیزمون شهرضایی نیستند...در مورده "ح"نیز نه بابا عرب چیه.. عربها شهرضایی هستند.. درباره نوع تلفظ "ح"نیز.. در برخی نقاط دیگه هم اینجوری تلفظ می شه.. اشراق اصفهانی عبدالرزاق پسر حاج سید محمد از شاعران عهد ناصر الدین شاه قاجار بود و مدتی در اصفهان و تهران با قلندران می زیست و شمع محفل آنان بود سرانجام آهنگ هندوستان كرد و چندی در شیراز در منزل رضا قلیخان هدایت اقامت گزید و آنگاه به هندوستان رفت این بیت از اوست : از خدا برگشتگان را كار چندان سخت نیست ...... سخت كار ما بود كز ما خدا برگشته است اكبر اصفهانی میرزا علی اكبر پسر آقا میرزا گویندگان و معماران قرن یازدهم اصفهان بود بیت زیر از اوست : گر خاك شود دشمن و بر باد رود ........ غافل نشوی كه باز گردی دارد . الهام اصفهانی میرزا شریف شاعر قرن یازدهم وی مدتی در هند بود و به سال 1086 ه.ق به اصفهانی برگشت این اشعار از اوست : دل عبث لب به شكوه وا نكند...... شیشه تا نشكند صدا نكند وعده گریك نفس بود عمریست......... بلكه عمر اینقدر وفا نكند خوشا دلی كه ز عالم كناره جو باشد ...... چراغ خلوتش از حفظ آبرو باشد از خیال عشق دل میل رمیدن می كند ........... حمله بر نقاش این نقش از كشیدن می كند pedram_ashena10-07-2007, 04:59 PM!!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! آموزش لهجه اصفهاني اينطوري راحت تر با اين شعرها ارتباط برقرار ميكنيد:46: Kolang13-07-2007, 03:11 AMیه سوال: من یه دوست شهر رضایی هم دارم!! چرا شما ها "ح" را اینجوری تلفظ میکنید؟ آخه مگه عربید؟! آخر هفته احتمالا میزارم شعرشو حتما بیا و ببین :46: صد جهان در اصفهان اصفهان را نیمه خوانند از جهان صد جهان من دیده ‏ام در اصفهان هفتدست و هشت خلد و چهارباغ جنت و باغ ارم رشك جنان باغ تخت آیینه خانه چار حوض هم نگارستان و هم نقش جهان قصر عباسى نمكدان طوقچى باغ وحش و شیرخانه پلیكان لب زنده رود و نسیم بهار رخ دلستان و مى ‏خوشگوار چنان بیخ انده ز دل بر كند كه بیخ ستم خنجر شهریار همایى - استاد دانشگاه magmagf16-07-2007, 02:09 AMثانى فردوس ایران است گوئى نیست هست تالى جنت صفاهان است گوئى نیست هست خاك پاك این دیار نامدار اصفهان دردها را جمله درمان است گوئى نیست هست ظاهر از آن هر طرف آیات جنات نعیم خاصه آن قسمت كه لنبان است گوئى نیست هست نهر تیرانش همانا هست رشك سلسبیل سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2517]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن