واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون:اولين بار در فيلم عاشقانه عليرضا داوود نژاد بود که تماشاگران سينما، با چهره تازه بازيگر جواني روبه رو شدند که در رقابتي عاطفي رو در روي خسرو شکيبايي مي ايستاد و مي خواست حقش را بگيرد. آنهايي که قدري با سينما آشناتر بودند، مي دانستند بازيگر اين نقش، کسي است که مدتي قبل تر فيلمنامه من زمين را دوست دارم را نوشته بود. پيمان قاسم خاني آن سال ها ذوق خودش را در فيلمنامه نويسي نشان داده بود. شايد عاشقانه، زورآزمايي ديگري براي نمايش بخش ديگري از توانايي هاي او بود. قاسم خاني ظاهراً چندان علاقه اي به ادامه اين حرفه نداشت و بعد از اين فيلم، ديگر نامش به عنوان بازيگر در عنوان بندي فيلمي ديده نشد. ولي قصه حضور پيمان قاسم خاني و سينما به سال ها قبل بر مي گردد. پيمان قاسم خاني سي ام دي ماه سال 1345 در تهران متولد شد و در نوجواني بيشتر وقتش را با مطالعه کتاب مي گذراند. خودش مي گويد: «کسي که مرا راه انداخت و کتاب خوان کرد،مجموعه کتاب هاي کانون پرورش فکري بود که به شدت به آنها مديونم،مثل کوچه هاي سفيد، ميگل و فلفلي، سبز انگشتي و ... بعد ژول ورن را کشف کردم. هميشه ادبيات علمي -تخيلي را خيلي دوست داشتم، مثل آثار آرتور سي کلارک که آثارش ضمن تخيل غني داراي بار فلسفي هستند.» او بعد از اتمام درسش در رشته آمار انفورماتيک دانشکده اهواز، به تهران آمد و از سال 1370 به مرکز آموزش فيلم سازي باغ فردوس رفت و دوره فيلمنامه نويسي را در اين مرکز گذراند. علاقه او به ادبيات علمي -تخيلي باعث شد سال 1372 فيلمنامه من زمين را دوست دارم را براي ابوالحسن داوودي بنويسد. يک موجود فضايي به زمين مي آيد و با يک راننده تاکسي آشنا مي شود. راننده تاکسي نمي داند که چرا آن موجود فضايي به زمين آمده است. او رفته رفته در ارتباط با زميني ها خلق و خوي آنان را به خود مي گيرد. اما مدتي که مي گذرد، زني فضايي نيز به زمين مي آيد و معلوم مي شود که آن مرد فضايي به زمين تبعيد شده. قاسم خاني با اولين فيلمنامه خود مسير همواري را براي خود در دنياي سينما سبب شد. من زمين را دوست دارم جزو اولين فيلمنامه هايي بود که دنياي فانتزي را با فضاي واقعي ترکيب مي کرد و البته در اين امر موفق هم بود. قاسم خاني همواره نشان داده که به قصه هاي فانتزي علاقه مند است و رد اين علاقه را مي توان تا سريال مسافران که جزو کارهاي اخير اوست، دنبال کرد. مسافران نيز از قصه اي مشابه من زمين را دوست دارم برخوردار بود.اين بار موجودات فضايي براي انجام تحقيقاتي در رابطه با زندگي زميني ها به زمين مي آيند. اين سريال تلويزيوني بيشتر به هنجار و ناهنجاري هاي زميني ها نظر داشت و به لحاظ لحن، از لحني کنايي استفاده مي کرد. قاسم خاني بيشتر دانسته هايش را مديون ادبيات جهان است و ريموند کارور نويسنده شماره يک اوست.«از بچگي تا دوران دبيرستان جزو گروهي بودم که به خوره کتاب معروف اند. هيچ وقت کتاب از دستم نمي افتاد و هنوز هم دارم از آن منبع استفاده مي کنم. مطالعه مستمر، ذهن و سليقه را تربيت مي کند. مطالعه کتاب خوب اجازه نمي دهد آدم کارهاي دم دستي بکند. راستش اين مطالعه ها حتماً قرار نيست باعث توليد کار خوب شود، ولي مي تواند جلوي توليد کار بد را بگيرد.شايد استعدادم به اندازه چخوف نباشد و نتوانم مثل چخوف بنويسم، ولي وقتي کتابهاي چخوف را مطالعه مي کنم و طنز مي نويسم، اثر همين مطالعه آثار او باعث مي شود حداقل کار مبتذل و دم دستي ننويسم.» پيمان قاسم خاني از مرحوم سيف الله داد به عنوان اولين استادش نام مي برد و ورودش به دنياي سينما را مديون او و ابوالحسن داوودي است.«سيف الله داد اولين استادم بود؛ تهيه کننده اولين فيلم سينمايي من. مديون ايشان هستم که من را به فضاهايي آوردند که نبودم. از شهاب الدين عادل و ابوالحسن داوودي واقعاً چه چيزها که ياد گرفتم. از نظم و انظباط آقاي داوودي اگر کمي به زندگي خودم بياورم، قطعاً خيلي لذت مي برم.» قاسم خاني درباره دشواري ها و پيچيدگي هاي کار نويسندگي در حوزه طنز مي گويد: «کار آساني نيست. واقعاً به کسي که مي خواهد وارد اين کار شود مي گويم بيشتر از سواد و استعداد، بايد پوست کلفت داشته باشي که اگر نداري نيا! سليقه هاي خيلي خيلي زيادي، نه فقط در مردم بلکه در مسئولان و تصميم گيران موازي کار و ارگان هاي تأثيرگذار وجود دارد و اين سليقه ها به نوعي اعمال مي شود که مثلاً در جايي کار شما مجوز مي گيرد، اما در جايي همان کار تصويب نمي شود!» او جزو گروهي است که با کمدي حرف دلش را مي زند و به نظرش آفرينش بايد به نوعي فرهنگ سازي بينجامد.«مثلاً هري پاتريک دنياي ويژه براي خودش ساخت.بنابراين در کل دنيا طرفدار داشت. فرهنگ سازي در کمدي، چيز جالبي است و طبق تجربه هاي ما جواب داد واقعاً... مردم از اصطلاحات ما خوششان آمد و هنوز هم تکيه کلام هاي برره اي را مي شنويم و متداول است. اگر چه همين زبان برره اي باعث شد خيلي از ظرايف سريال ديده نشود.» همه او جزو فيلمنامه نويساني است که هم در سينما موفق بوده و هم در تلويزيون. همکاري اش با مهران مديري خلاقيت و هوشمندي او را بيش از پيش نشان داد و خيلي ها از او و مهران مديري به عنوان زوج طلايي طنز ايران نام مي برند. هر چند در سال هاي اخير اين همکاري کم رنگ شده است. قاسم خاني در سال 1377 با رسول صدر عاملي آشنا شد و فيلمنامه دختري با کفش هاي کتاني را بر اي اين کارگردان نوشت. فيلمنامه اي که به خاطرش جايزه بهترين فيلمنامه نويسي را از خانه سينما دريافت کرد. تداعي دختري نوجوان به همراه آيدين در پارک توسط مأموران نيروي انتظامي دستگير مي شود. والدين دختر تداعي را به پزشک قانوني مي برند تا از سلامت او مطمئن شوند. رفتار نامناسب والدين، تداعي را به فرار از خانه ترغيب مي کند.صبح روز بعد تداعي به مدرسه نمي رود و تصميم مي گيرد ديگر به خانه نرود. او با آيدين تماس مي گيرد، اما موفق به صحبت با او نمي شود. تداعي در طي مسيري که انتخاب کرده اتفاقات ناخوشايندي را تجربه مي کند و سرانجام با ديدگاهي ديگر به خانه باز مي گردد. اين فيلم نيز در زمانه خود تبديل به فيلمي جريان ساز شد؛ طوري که شماري فيلم ديگر و با مضمون هايي مشابه در پي آن ساخته شد. قرار بود ادامه همکاري قاسم خاني و صدر عاملي فيلم ديشب باباتو ديدم، آيدا باشد، اما اين اتفاق نيفتاد. چون فيلمنامه اي که او نوشت، لايه هايي ظنز داشت مثل فيلم درباره اشميت و ماجرا به سبک کمدي نزديک بود،اما صدرعاملي نگاهي تلخ و جدي به قصه داشت و به همين دليل به تفاهم نرسيدند. بعد سرپرست نويسندگي سريال پاورچين را به عهده گرفت. فيلم کوتاهي نيز به نام هزارپا با بازي بهاره رهنما، مهران مديري، سروش صحت و پگاه آهنگراني ساخت.همچنين فيلمنامه سريال خانه ما به کارگرداني مسعود کرامتي و گالري 9 ساخته علامرضا رمضاني را براي تلويزيون نوشت. محبوبيت قاسم خاني وقتي بيشتر شد که فيلمنامه فيلم مارمولک را براي کمال تبريزي نوشت. او با مارمولک برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه از بيست و دومين جشنواره فيلم فجر شد.مارمولک داستان رضا مثقالي معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داري را تعريف مي کرد که با سوء استفاده از لباس روحانيت از دست پليس فرار مي کرد.
او در مصاحبه اي در جواب اين سؤال که چطور سوژه هايش را پيدا مي کند، گفته است خيلي ها مي پرسند که سوژه ها را از کجا پيدا مي کنم. من هم در جوابشان مي گويم اين شغل ماست و قضيه برمي گردد به همان ترتيب ذهن و شکار و اين که پس از مدتي شکارچي مي شويم. فقط نکته اين است که عده اي بعضي وقت ها به شکارهاي دم دستي قناعت مي کنند.اما به شکارهايي مثل گنجشک نبايد قناعت کرد.گاهي پشت درخت ها، شکارهايي، لحظه ها و سوژه هايي پنهان شده اند که مي ارزد به خاطرشان کاوش و جست و جو کرد و رنج را به جان خريد. طبيعتاً به عنوان آدمي که مي نويسد،اگر درباره داستان هايي که مربوط به جامعه و اجتماع است،شناخت نداشته باشيم،از پس کار بر نمي آيم. قضيه تحقيق خيلي مهم است و عضو جدايي ناپذير ماجراست و بالاخره نوشته از صافي ذهن من مي گذرد و دوست دارم هر کاري را يک جوري مال خودم کنم.مي خواهم اثر انگشت خودم را در آن پيدا کنم...من موقع کار اين حس را دارم.» قاسم خاني سال گذشته يعني 14 سال بعد از اولين نقش آفريني اش در سينما براي دومين بار جلوي دوربين رفت. سن پترزبورگ نام فيلم جديد بهروز افخمي است که قاسم خاني هم نويسنده فيلمنامه آن است و هم يکي از نقش هاي اصلي را در کنار محسن تنابنده بازي مي کند. اين روزهل پيمان و مهراب قاسم خاني مشغول نگارش مجموعه طنز«ساختمان پزشکان» براي شبکه سه هستند.تهيه کننده اين مجموعه تلويزيوني محسن چگيني است و قرار است پاييز يا زمستان روي آنتن برود. کارهای پیمان قاسم خانی: من زمين را دوست دارم(1372)،بوي خوش زندگي (1373)،دختري با کفش هاي کتاني (1377)،نان و عشق و موتور 1000(1380)،مارمولک(1382)،مکس(1383)،سن پترزبورگ (1388)،ورود آقايان ممنوع (1389) هتل(1377)،گالري 9،خانه ما (1379)،پاورچين (1381)،کمربندها را ببنديم(1383) ،شب هاي برره (1384)،باغ مظفر(1385)،مرد هزار چهره(1387)،مسافران(1388) 1000
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]