تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):درگذشت عالم مصيبتى جبران ‏ناپذير و رخنه ‏اى بسته ناشدنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835067962




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- قانون شکنان، تندروها و نخبگانی که کنار کشیدند مسئولند


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون: چند وقت پیش، دکتر محسن رضایی از پایگاه خبری «خبرآنلاین» و روزنامه «خبر» بازدیدی داشت که خبر آن منتشر شد.  به گزارش «تابناک»، وی در این بازدید، گفت و گویی با دوستان و همکاران ما در این رسانه داشت و درباره مسائلی از جمله رخدادهای پس از انتخابات، آثار تربیتی ـ عقیدتی این حوادث بر نسل آینده، مباحث مربوط به آینده اصلاح طلبان و اصولگرایان، حادثه 14 خرداد امسال و... اظهار نظر کرد. بنا بر این گزارش، اهم مطالبی که وی در این گفت و گو به آنها اشاره داشته، به شرح زیر است: * آثار تربیتی ـ عقیدتی پس از انتخابات و پیش‌بینی آثار و پیامدهای آن در یک دهه آینده تقریباً هیچ حادثه سیاسی نیست که آثار اعتقادی و تربیتی در جامعه پدید نیاورد. مثلاً در حادثه انقلاب در حادثه دفاع مقدس، آثار اعتقادی و تربیتی این دو حادثه بسیار عمیق و سازنده و بسیار بالنده بود؛ اما غالب حوادثی که در درون کشور رخ می دهد، هر چه این حوادث پیچیده‌تر و ابهام‌‌آمیزتر باشد و غیرشفاف‌تر، آثار اعتقادی و تربیتی که روی جامعه می‌گذارد، به جای اینکه مثبت باشد، جنبه‌های تخریبی و تضعیف‌کننده دارد. در رخدادهای پس از انتخابات، از مسأله ولایت فقیه گرفته تا امام تا یاران امام، یاران رهبری، اصول انقلاب همه این‌ها زیر سؤال رفت و چون این زیر سؤال‌ رفتن اولا توسط خودی‌ها و کسانی که در جبهه انقلاب بودند، صورت می گیرد و دوم آن که پاسخ قانع کننده به پرسش های مردم داده نمی شود، پاسخ ها عمدتا شعاری و احساسی است؛ بنابراین، اثرات آن روی نسل سوم و چهارم بسیار سنگین بود. آثار منفی این رویدادها در ذهن نسل سوم و چهارم رسوب می‌کند و ممکن است پنج سال دیگر و یا  ده سال دیگر حوادثی را در جامعه دیدیم که ریشه در رخدادهای سال 88 ایران خواهند داشت. در حوادث پس از انتخابات تصویری که از نظام جمهوری اسلامی درست شد، تصویر غیرواقعی بود؛ تصویری که از آزادی و دمکراسی در ایران درست شد، تصویری که از زندان‌های ایران درست کردند، این تصویرها، تصاویر غیرواقعی و مخرب بود و این می‌تواند در ذهن نسل سوم و چهارم آثار منفی خودش را داشته باشد. گروههای سیاسی و سیاستمداران نباید مردم و نظام را زیر پای بگذارند و از روی آنها عبور کنند. * بیشترین نفع را در مسائل پس از انتخابات ضدانقلاب برد به نظر من، ضدانقلاب و دشمنان ملت ایران و جمهوری اسلامی، بیشترین سود را از رخدادهای پس از انتخابات بردند، نخست این که آبروی انقلاب ما را در جهان اسلام و نیز حیثیت سیاسی ما را در روابط بین‌الملل زیر سؤال بردند، دوم آن که جنبه‌های اعتقادی ما هم در درون کشور زیر سؤال رفت و کسانی که این کارها را کردند، بیشترین ضرر را به ملت ایران زدند. از سوی دیگر، انسجام ملی را تضعیف کردند. * مقصرین این ماجرا به نظر من، دو کاندیدای معترض اشتباه بزرگی مرتکب شدند. وقتی شورای نگهبان نتایج انتخابات را اعلام کرد، باید این آقایان به آن نتایج تن می‌دادند. ممکن است یک کسی نتیجه قانون را باور نداشته باشد، ولی باید به آن قانون تن بدهد؛ در حقیقت باید نتیجه قانون را بپذیرد، چرا که در غیر این صورت، مثل این است که افرادی که به قاضی رفته‌اند، قاضی حکم بدهد، ولی یک نفر بیاید بیرون و بگوید من حکم قاضی را قبول ندارم. او می‌تواند در ذهن خودش یک اعتقاد دیگری داشته باشد، ولی باید به حکم قاضی تن بدهد؛ حتی اگر قاضی اشتباه کرده باشد و اگر این کار صورت می‌گرفت، خیلی وضع عوض می‌شد. غیر از خطای استراتژیک این افراد در تمکین نکردن به قانون افراط‌گرایی و در حقیقت تندروی و همچنین تفریط و کنار کشیدن یک عده‌ای از نخبگانی که می‌توانستند نقش‌آفرینی کنند، نیز خیلی مؤثر بود. افراطی ها مرتب هیزم در آتش می‌انداختند و آتش را شعله‌ور می‌کردند. نخبگان مؤثری که می‌توانستند بیایند و این آتش را خاموش کنند، خودشان را کنار کشیدند. بنابراین، دو گروه دیگر هم بودند که به طولانی‌شدن این حوادث کمک کردند. این حادثه اگر یک ماهه جمع می‌شد، خساراتش خیلی کمتر بود، اگر دو هفته‌ای جمع می‌شد، خساراتش خیلی کمتر بود. حتی اگر سه ماه بعد این حادثه جمع می‌شد، خیلی خسارات کمتری داشت؛ اما افراطی ها و تفریط کارها کمک کردند که مرتب این آتش طولانی‌تر شود و زمان بیشتری را به خودش اختصاص دهد. هر یک روزی که آن حوادث طول می‌کشید،‌ خسارات بیشتری به جامعه ما وارد می‌شد. به طور کل، می توان گفت که رفتار گروهی از کسانی که در حوادث بودند،‌ عقلانی نبود. برخی به خاطر انتقام‌کشی و لجبازی حادثه را ادامه می‌دادند. انتقام‌کشی و لجبازی منافعی برای کسی ندارد. کار عقلانی نبود ولی حتی کسانی که جزو عقلا بودند به کارهای غیر عقلایی دست زدند. برخی هم که ضد انقلاب بودند و مشخصاً منافعی داشتند، دیده بودند حادثه خیلی ارزانی در جمهوری اسلامی برایشان درست شده، چرا نیایند سواری بگیرند؛ بنابراین، سوارکارهای ماهری که این‌ها عمدتاً ضد جمهوری اسلامی بودند،‌ سوار این حوادث شدند و تا آنجا که توانستند، خنجر زدند به مردم و به نظام جمهوری اسلامی. این‌ها ضد انقلاب داخلی، مخالفین جمهوری اسلامی در درون کشور، آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها بودند. فرصت‌ خوبی برایشان پیدا شده بود و بیشترین سوءاستفاده را از این فرصت‌ها بردند. * نخبگانی که کنار کشیدند به نظر من، افرادی چون آقای هاشمی، باید نقش فعالتری را در کنار رهبری ایفا می کرد مانند نقش مرحوم احمد آقا که بازوی حضرت امام بودند. احمد آقا فرزند امام از فاصله گرفتن بسیاری از اشخاص از حضرت امام جلوگیری کردند. از جمله آنها ماجرای حضرت آیت الله طالقانی بود. * دمکراسی دو روی سکه دارد یکی مشارکت کردن یکی اعتراض کردن مهمترین آسیبی که شناسایی شد، این بود که معلوم شد فعالان سیاسی،‌ احزاب گروه‌ها و نهادهای حکومتی ظرفیت بسیار بالایی برای مشارکت‌پذیری مردم دارند، ولی ظرفیت کافی برای مدیریت و هدایت اعتراضات مردم را ندارند. دمکراسی دو روی سکه دارد؛ یکی مشارکت کردن و دیگری اعتراض کردن. مشارکت کردن یعنی مردم از دمکراسی و فضاهای آزاد استفاده کنند، حکومت و‌ ملت را تشکیل می‌دهند، مجلس را تشکیل می‌دهند ولی این یک روی دمکراسی است. روی دوم دمکراسی، مطالبه‌گری از حکومت است. مطالبه‌ کردن از دولت و این که دولت و فعالان سیاسی باید پاسخگوی خواسته‌ها و مطالبات مردم باشند. این رخدادها نشان داد، فعالان سیاسی و سران احزاب و همچنین دولتمردان تمرین خیلی کمی در این بخش دارند؛ اما در مشارکت کردن، بیش از سی انتخابات تاکنون برگزار شده که این نشان می دهد هم فعالان سیاسی خیلی خوب شرکت کردند، مردم خیلی خوب شرکت کردند، ارگان‌های حکومتی تجربه بالایی دارند، برای همین، در این انتخابات ریاست جمهوری دهم 40 میلیون نفر آمدند و ما در حقیقت، دمکراسی مشارکتی را در ایران و دنیا رکورد زدیم. اما در بخش دیگر که بخش اعتراضات بود، نخستین خطا را خود فعالان و سران احزاب سیاسی مرتکب شدند؛ یعنی نامزدهای انتخاباتی، نخستین خطا را انجام دادند و نگذاشتند که پیروزی دوم که شامل مدیریت اعتراضات بود شکل بگیرد. اگر اعتراضات به خوبی مدیریت می شد و شکل سیاسی - امنیتی به خود نمی گرفت، دمکراسی در ایران به اوج خود می رسید. هنوز نتیجه اعلام نشده، نامزدهای انتخاباتی سبقت می‌گرفتند که چه کسی رئیس‌جمهور شده است. خب این خیلی خطای بزرگی بود و بعدش که نتایج اعلام شد، باز فعالان سیاسی اشتباهاتی پشت ‌سر هم انجام دادند. بعد که مردم به خیابان‌ها آمدند، در اینجا نهادهای حکومتی‌‌ آن آمادگی لازم را نداشتند برای مدیریت اجتماعات چند میلیونی مردم. نتیجه‌اش این شد که این انتخابات به ما نشان داد که باید ظرفیت اعتراض‌پذیری و اعتراض گری را بالا ببریم. باید هم فعالان سیاسی اجازه ندهند شعارها و رفتارها از حدود و محدوده قانونی تجاوز کند و هم نهادهای دولتی باید با تجارب و مهارت‌ بیشتری اعتراضات را کنترل و مدیریت کنند. بنابراین، ما امروز نیاز به یک ظرفیت جدید در رویارویی با اعتراض و مدیریت اعتراضات داریم و فعالان سیاسی و احزاب و نخبگان سیاسی نقششان اگر بیشتر از حکومت نباشد، کمتر نیست، چرا که اگر سران معترضین نتوانند شعارها و رفتارها را کنترل کنند که در چهارچوب قانونی کارها صورت بگیرد، ‌نهادهای حکومتی کار برایشان بسیار سخت و دچار مشکلات بیشتری می‌شوند؛ بنابراین، بحث اعتراضات تنها مربوط به رفتارهای دولتمردان نمی‌شود، فعالان سیاسی، رهبران احزاب و رهبران جناح‌های سیاسی باید بتوانند در این موضوع برای خودشان ظرفیت‌سازی کنند و اعتراضات را کنترل کنند تا مردم سخنانشان را در چهارچوب ضوابط و معیارهای قانونی بیان کنند و کسی هم از خطوط قرمز عبور نکند. از آن طرف دولت و حکومت هم پاسخگوی مردم باشند. * گذار از عصر دولت سازی و ملت سازی به عصر جامعه سازی ما از مرحله دولت‌سازی و ملت‌سازی گذر کرده‌ایم، یعنی امروز سیاست داخلی و خارجی داریم، نیروی دفاعی قدرتمندی داریم. دمکراسی ایران امروز مستقر است، ملت ایران به معنای واقعی سرنوشت سیاسی خودش را به دست گرفته و در انتخابات شرکت کرده و اظهار وجود می‌کند؛ بنابراین، ما از عصر دولت‌سازی و ملت‌سازی عبور کرده‌ایم، ولی وارد عصر جامعه‌سازی شده‌ایم؛ یعنی ما با جامعه‌ای که امروز روبه رو هستیم این جامعه، مطلوب و ایده آل نیست. اقتصادش را نگاه کنید! مشکلات فراوانی می‌بینید. به زندگی مردم که نگاه می‌کنید، می‌بینید مردم مشکلات جدی دارند. به شهرها که نگاه می‌کنید، به معماری به فرهنگ و ادبیات که نگاه می‌کنید، می‌بینید ما با یک جامعه آرمانی خیلی فاصله داریم.  آن زمانی که خانواده‌، شهر، اقتصاد، فرهنگ، معماری و ادبیات ما به یک بالندگی برسد و به یک شاخص خوب و استاندارد بالا برسد، ما آن موقع می‌توانیم بگوییم وارد یک جامعه آرمانی شده‌ایم. بنابراین، یک جامعه‌ای که سالی بیست و سه هزار کشته در تصادفات می‌دهد و بالای دویست هزار تا زخمی می‌دهد، چند میلیون معتاد دارد، چند میلیون بیکار دارد، چندین میلیون پرونده قضایی دارد، معلوم است که بین جامعه کنونی ما و جامعه آرمانی فاصله است. بین خانواده، بین آموزش و پرورش ما، بین شهرهای ما، بین معیشت مردم با یک حالت آرمانی فاصله زیادی است. خوب حالا ما وارد این عصر شدیم. انتقادی که به روشنفکران کشورمان و به ویژه فعالان سیاسی و رهبران احزاب ایران دارم، این است که عموما فضای ذهنی این دوستان سیاست است هنوز؛ یعنی هنوز به دولت- ملت فکر می‌کنند. به جامعه‌سازی و شکل‌گیری جامعه و رسیدن به یک جامعه آرمانی کمتر می‌اندیشند. هنوز بحث قدرت محور فعالیت‌های سیاسی نخبگان کشور است. امروز روزی است که ما باید از محور قدرت به محور زندگی و جامعه انتقال ذهنی و معرفتی پیدا کنیم. زمان این انتقال در جامعه رسیده؛ اما نخبگان ما و دولتمردان ما هنوز یک برنامه کارآمد برای گذر از شرایط قدیم به شرایط جدید را ندارند. می‌توانم بگویم عده‌ای هنوز در گذشته نگاه می‌کنند. اگر فعالان سیاسی یک چنین دیدی داشتند، اجازه نمی‌دادند که رخدادهای پس از انتخابات از اعتراضات اجتماعی به سمت اعتراضات سیاسی پیش برود. اینها باید جامعه را در همان سمت اعتراضات اجتماعی نگه می‌داشتند و با آن کار می‌کردند. * آینده اصلاح طلبان در گرو... من نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. بستگی به خود مدیران و رهبران اصلاح‌طلب دارند که چگونه می‌خواهند از این وضعیت که هم اکنون برایشان پیش آمده عبور کنند. اگر بتوانند با یک مدیریت خوب از این حوادثی که پدید آمده، عبور کرده و فاصله خودشان را با رهبری و نظام کم کنند و مرزهای خود را با بیگانگان شفافتر سازند، می‌توانند دوباره به صحنه سیاسی کشور برگردند. امروزه یک تهدید جدیدی با کمک دشمنان ملت ایران آغاز شده است. اصلاح طلبان باید مواضع خود را شفاف در برابر تحریم ها و زیر سوال بردن مواضع و اندیشه حضرت امام (ره) روشن کنند. * ارزیابی از حادثه 14 خرداد امسال به هر روی، چه سازمان یافته بود، چه نبوده سالگرد حضرت امام (ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری را تحت‌الشعاع قرار داد و از سوی دیگر، در کنار مرقد حضرت امام (ره) به نوه ایشان توهین شد. این کار خوبی نبود و مورد سوء استفاده دشمنان ما قرار گرفت که خوراک تبلیغاتی بیش از یک هفته‌ای برای دشمنان ما درست کرد. * ارزیابی آینده اصولگرایان حامی و منتقد دولت و اختلافات آنها هیچ کدام از این دو جریان به تنهایی نمی تواند کار مهمی انجام دهد. تنها راه فراروی جریان اصولگرا این است که همه دور هم جمع شوند و بر محور برنامه روشن و شفاف، پشت سر مقام معظم رهبری و بر محور ولایت، یعنی ولایت و برنامه توافق کنند. به نظر من، غیر از این راهی نداریم. اگر گروه آقای احمدی نژاد و دوستانشان را هم اگر کنار بزنند و گروه دیگری از اصولگرایان بر سر کار بیاید، باز هم از همه ظرفیت ها استفاده نمی شود. به طور کل، به نظر من نخستین تهدید جریان اصولگرا تکروی است؛ یعنی هیچ خطری بالاتر از تک روی در جریان اصولگرا نیست. مسأله دوم، بی برنامه بودن است و سلیقه محوری یعنی به جای اینکه برنامه روشن و شفافی برای اداره کشور داشته باشیم، به سلیقه هایمان تکیه می کنیم. باید سلیقه محوری را کنار بگذاریم و برنامه محوری را در پیش بگیریم. مسأله سوم هم خودمان را بی عیب و نقص دانستن و تجدید نظر نکردن در رفتارهایمان است. به همین دلیل من بر این باورم که جریان اصولگرایی باید یک انتقاد درونی از خودش را شکل دهد و صادقانه همه باید بیایند و بنشینند و انتقاد سازنده ای از خودشان داشته باشند. همه آسیب هایی که در این بیست سال اخیر داشته اند، آسیب شناسی کنند و اگر هم لازم شد، صادقانه مردم را در جریان بگذارند و بگویند نقاط آسیب اصولگرایی کجا بوده است. 1002





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن