واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
![نفت ،بی ثباتی ودیگرهیچ!](http://rasekhoon.net/_WebSiteData/News/NewImages/d2845c7d-9540-4dba-90cd-329515f605c1.jpg)
راسخون: آیا بیثباتی دیگری در راه بود؟ آیا قطار اقتصاد جهان دوباره از خط خارج میشد؟ یا شاید سکته قلبی یورو بر بازار نفت تأثیر میگذاشت؟ بیثباتی در بازار نفت همواره هراسآور بوده است. گزارش حاضر نگاهی دارد به سابقه موضوع با استفاده از تحولات دو ماه اخیر در بازار این کالای استراتژیک. ثبات نسبی قیمت نفت در یک محدوده کمابیش 80 دلاری در اوایل سالجاری میلادی جای چندانی برای نگرانی از تحولات شدید باقی نمیگذاشت. رسیدن نفت از 40 به حدود 70 تا 80 دلار روندی تدریجی و همگام با بازگشت آرام اقتصاد جهانی به روی ریل ثبات و رشد بود و همین اطمینان میآفرید. گویا دوران تلاطم گذشته بود. اما از ماه گذشته برخی نوسانات از وقوع تلاطم تازه خبر دادند و بحران یورو در اروپا تصویری از تأثیرپذیری بازار نفت و قیمت آن و درنتیجه درآمد صادرکنندگان به نمایش درآورد. نگرانی از اینکه اوضاع مالی شرکتها چه بر سر نفت خواهد آورد، شیوع پیدا کرد. سران جهان در نشست اخیر گروه هشت، که ژوئیه سال گذشته در ایتالیا برگزار شد، از مجمع جهانی انرژی خواسته بودند که «گزینههای مختلف را برای کاهش بیثباتی قیمتهای نفت ارزیابی کنند»، اما مقامهای آمریکا با هرگونه تلاش مجمع جهانی انرژی در نشست کانکن برای بررسی این موضوع که برای بیثباتی قیمت نفت چه کاری میتوان انجام داد، مخالف بودند. درمقابل، دبیرخانه مجمع معتقد بود جایگاه مجمع جهانی انرژی در کاهش بیثباتی بازار باید همچنان غیر قانونگذارانه باشد و مسئولیت نظارت مستقیم بر بازار را به دولتها بسپارد. بیانیه مجمع جهانی انرژی در کانکن میافزود: درواقع با توجه به نبود اطلاعات فراگیر، مجمع جهانی انرژی باید از وضع شکل خاصی از مقررات بپرهیزد. پیش از آنکه سالجاری پایان یابد، آژانس بینالمللی انرژی و اوپک بههمراه مجمع جهانی انرژی در کارگروه مشترکی رابطه میان بازارهای فیزیکی و بازارهای مالی را بررسی خواهند کرد. در این کارگروه چگونگی محاسبه قیمتهای پایه نفت نیز بررسی خواهد شد. بیانیه مجمع جهانی انرژی اعلام میکند: برای درک بهتر مسأله، به پژوهش بیشتری نیاز است و باید اطلاعات دقیقتری درباره چگونگی تعیین قیمتهای پایه نفت خام و همچنین بازارهای آتی آن و بازار فرآوردهها در دسترس باشد. بیانیه میگوید: ماهیت دوگانه نفت خام بهعنوان یک کالای فیزیکی و یک دارایی مالی، تفکیک بازارهای فیزیکی و مالی را دشوار میسازد. دیدگاه اوپک میگوید: اینکه سوداگری سبب نوسان شدید قیمتهای نفت شده است، چندان مورد قبول مصرفکنندگان نیست. فیلیپ هانت، وزیر انرژی وقت انگلستان گفت: «جهش قیمتها در سال 2008 ریشه در بنیادهای بازار داشت.» هرچند که بهنظر وی فعالیت بازارهای مالی نیز «احتمالا آن را تشدید کرده است». دادههای کمیسیون دادوستد کالاها برای تحویل آتی (CFTC) مستقر در آمریکا نشان میدهد که بنگاههای غیرتجاری در افزایش قیمت نفت به 147 دلار در هر بشکه در تابستان 2008 نقش چندانی ایفا نکردهاند. درپی نوسانهای شدید بهای نفت در سال 2008، درخواست وضع مقررات شدیدتر برای بازار نفت افزایش یافت. در آن سال، قیمتهای بازار به اوج خود یعنی 147 دلار در هر بشکه رسید و سپس با آغاز بحران مالی جهانی به 40 دلار در هر بشکه سقوط کرد و دوباره به بیش از 80 دلار در بشکه افزایش یافت. اوپک و بزرگترین تولیدکننده آن یعنی عربستان سعودی، معتقدند 70 تا 80 دلار در هر بشکه محدوده قیمتی مطلوبی است. همه طرفها قبول دارند که شفافیت بیشتر، کلید دستیابی به ثبات بیشتر در بازار است. «ابتکار دادههای مشترک نفتی» (Jodi) در مجمع جهانی انرژی سبب ایجاد تلاشهایی برای شفافیت بیشتر شده است، اما برخی اعضا (ازجمله مصرفکنندگان عمدهای که عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه نیستند، همچون چین)، اطلاعات کافی ارائه نمیکنند و باعث میشوند که مجمع جهانی انرژی نتواند عوامل تأثیرگذار بر قیمت را، آنگونه که باید، بررسی کند. بهای نفت در دو هفته حدود 16 دلار کاهش یافت و از 87 دلار و 15 سنت به 71 دلار و 61 سنت رسید. اگرچه کاهش شدید بهای نفت به تحولات ناحیه یورو و نگرانی از تاثیر کاهش رشد اقتصادی این ناحیه بر رشد اقتصادی جهان و درنتیجه کاهش تقاضای نفت نسبت داده میشد، بهنظر میرسد این رویداد بازتاب همه واقعیات نباشد. به این ترتیب همچون نیمه اول سال 2008، یعنی پیش از آغاز بحران مالی جهانی، یک بار دیگر این پرسش مطرح است که نقش هریک از عوامل بنیادی و غیربنیادی در نوسانهای بهای نفت چیست؟ پیش از آنکه بهای نفت در تیرماه 1387 (جولای 2008) به 147 دلار در هر بشکه برسد، ساموئل بادمن، وزیر انرژی وقت آمریکا پیوسته ادعا میکرد که نبود عرضه کافی از سوی اوپک سبب افزایش قیمت نفت شده است و اوپک پاسخ میداد که نفت کافی در بازار موجود است و افزایش قیمتها ناشی از سفتهبازی و سودجویی است. در فاصله سالهای 2008 تا آغاز 2010 بررسیها و مطالعات چندی درمورد وضع مقررات بیشتر بر بازارهای نفت انجام شد، اما نتیجه ملموسی حاصل نشد. اکنون، پیش از آنکه مقررات بیشتری بر بازارهای مبادله نفت، وضع شده باشد، با کاهش 18 درصدی بهای نفت یک بار دیگر این پرسش مطرح است که برای خلاصی از نوسانهای شدید بهای نفت چه باید کرد؟ اوپک در گزارش ماهانهاش در 11 مه (21 اردیبهشتماه) سالجاری اعلام کرد که انتظار میرود تقاضای جهانی نفت در سالجاری میلادی در مقایسه با سال قبل از آن 1/1 درصد افزایش یابد و به 85 میلیون و 380 هزار بشکه در روز برسد. اوپک در گزارش ماه پیش خود این رقم را 85 میلیون و 210 هزار بشکه در روز اعلام کرده بود. به این ترتیب اوپک در گزارش این ماه خود در مقایسه با ماه قبل پیشبینی کرده است که تقاضای جهانی نفت روزانه 170 هزار بشکه افزایش مییابد. دیگر عامل غیربنیادی که در کاهش اخیر بهای نفت نقش ایفا کرد، کاهش ارزش یورو در برابر دلار بود. روی دیگر سکه آن است که ارزش دلار در برابر یورو افزایش یافته است و از آنجا که نفت در بازارهای بینالمللی به دلار معامله میشود، خرید آن برای سرمایهگذارانی که با یورو اقدام به مبادله میکنند، گران تمام میشود. این خود عامل غیربنیادی دیگری است که تقاضا برای خرید نفت را کاهش داده است. در تاکید بر نقش یورو در تعیین سرنوشت نفت، «گلوبال مارکتز» در آخرین شماره خود در سوم خرداد نوشت: «قیمتهای نفت کاهش یافته است زیرا دامنه اخبار ناخوشایند اقتصادی بر اخبار امیدوارکننده میچربد. تازهترین شاخصهای اصلی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به «توقف احتمالی» بهبود وضعیت اقتصادی و گسترش رشد به ترتیب در برزیل و چین اشاره دارد. بسته 750 میلیارد یورویی اتحادیه اروپا و صندوق بینالمللی پول برای تثبیت یورو که در حمایت از تلاشهای یونان برای مقابله با بدهی و کسریهایش تصویب شد، تنها این نگرانی را ایجاد کرد که اروپا وارد مرحله جدیدی از بحران مالی شده است که در آگوست سال 2007 آغاز شد. کاهش ارزش یورو و معکوسشدن روند بهبود اقتصادی اروپا که بخشی از آن ناشی از اقدامهای ریاضتی در کشورهای بدهکار منطقه یورو است، تهدید کاهش واردات کشورهایی را که اقتصادشان در حال بهبود بود، بههمراه دارد.» بازار نفت با دادههایی که بسیار پیش از انتشار آمار رسمی تولید ناخالص داخلی در اختیار دارد، گاهی چون یک شاخص اقتصادی کلیدی عمل میکند و بهای نفت روشنترین و تازهترین نشانه موازنه عرضه و تقاضا را به نمایش میگذارد. ذخایر نفت دوباره در حال افزایشاند زیرا رشد تقاضا درحال کاهش است. کل ذخایر نفتی که آرگوس آنها را زیر نظر دارد، ماه گذشته حدود دو میلیون بشکه در روز افزایش یافت و به این ترتیب روند برداشت از ذخایر در زمستان کمابیش معکوس شد.» روند بهبود تقاضای نفت در مناطقی بجز چین، اگرچه شکننده، در ماههای فوریه و مارس سالجاری نمایان شد و به کاهش تقاضا که برای مدت دو ساله ادامه داشت، پایان داد. تا آن زمان چین منبع عمده افزایش تقاضا برای نفت بود زیرا بقیه جهان میکوشید تا از رکود خارج شود. تقاضای ظاهری چین برای نفت در چهار ماه نخست سال 2010 در مقایسه با مدت مشابه سال پیش از آن، یک میلیون و 300 هزار بشکه در روز بیشتر بود. اگر روند رو به رشد توسعه اقتصادی چین، آنگونه که شاخصهای کلیدی گویای آن است متوقف شود؛ روند شکننده بهبود تقاضای جهانی نفت بهسرعت تغییر خواهد یافت. رشد تقاضای جهانی برای سوختهای مورد نیاز بخش حملونقل متاثر از وضعیت چین است و تقاضا برای فرآوردههایی که برای ایجاد گرمایش و یا بهعنوان سوخت نیروگاهها بهکار میروند، پیوسته در حال کاهش است زیرا گاز طبیعی و زغال از نفت ارزانترند. اما عرضه نفت غیراوپک در سالجاری بهشدت در حال افزایش است و اگر تقاضا بهبود نیابد اوپک برای کاهش تولید تحت فشار خواهد بود. بازار نفت در امتداد زنجیره عرضه، از سرچاه گرفته تا پالایشگاه و مصرفکننده، تابع تاخیر زمانی است. تولید نفت در برابر تغییرات قیمت و تقاضا به آهستگی واکنش نشان میدهد و نوسان قیمتها را بهگونهای ساختاری اجتنابناپذیر میسازد. کاهش فوری بهای نفت و افزایش ذخایر گویای آن است که عرضه در حال پیشی گرفتن از تقاضاست. در شرایطی که روند بهبود اقتصادی جهان متوقف میشود، کاهش قیمتهای نفت بازتابدهنده ابهام فزاینده درمورد بنیادهای بازار در آینده، یعنی کاهش تقاضا و افزایش عرضه است. اکنون افزایش قیمتهای نفت در مقایسه با دو ماه پیش کمتر محتمل مینماید. /1027 1002
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 406]