تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826098847




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چطور غم غربت را كم كنيم؟


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: چطور غم غربت را كم كنيم؟
«غم غربت» يك حس طبيعي تنهايي و سردرگمي در موقعيت غربت است...
روان‌شناسان مي‌گويند غم غربت در ابتداي مهاجرت كاملا طبيعي است اما راه‌هايي وجود دارد كه از اين غم پيشگيري يا دوره آن را كوتاه‌تر كنيم.
سال اول دانشگاه بود. 5 نفر سال اولي با هم توي يك اتاق بوديم و تقريبا همه‌مان از يك استان دور آمده بوديم.
كسي كه خانه‌اش از همه به دانشگاه نزديك‌تر بود، 10 ساعت تا پدرو مادرش فاصله داشت و كساني كه دورتر بودند، فاصله‌شان به 15 ساعت هم مي‌رسيد. چند تا از بر و بچ كه بيشتر به خانه و خانواده وابسته بودند، وقتي دلشان هواي خانه را مي‌كرد كار جالبي مي‌كردند؛ كاري كه هيچ‌وقت يادم نمي‌رود؛ شب كه مي‌شد چراغ‌ها را خاموش مي‌كردند، به يكي كه صدايش غمگين‌تر بود مي‌گفتند بخوان و هركس مي‌رفت روي تخت خودش، زير پتوي خودش و مي‌زد زير گريه! «غم غربت» در روزهاي اول مهاجرت بيداد مي‌كرد اما كم‌كم، هم غم غربت كمتر شد و هم بچه‌ها ديگر توي اتاق گريه‌و‌زاري نكردند!
اين آدميزاد هم معلوم نيست چه‌جور موجودي است؛ اگر بگذاري در همين محيط آشناي خودش روزهايش را بگذراند، كم‌كم از روزمرگي حالش به هم مي‌خورد و شروع مي‌كند به شعاردادن كه «آب هم اگر يك جا بماند مي‌گندد»؛ حالا همين آدميزاد را اگر از همين روزمرگي‌ها كه گذشته و خاطره‌هايش را ساخته‌اند جدا كني و بگذاري‌اش توي يك محيط جديد، چنان نوستالژي گذشته مي‌گيردش كه مي‌دهد با خط خوش و جوهر طلا برايش بنويسند «به ياد يار و ديار آن‌چنان بگريم زار / كه از جهان ره و رسم سفر بر اندازم».
حتي اگر آن‌قدر پوست‌كلفت باشد كه مثل آن امير دوره رودكي چندين و چند سال با غربت حال كند، يكدفعه يك شعر چنان دگرگونش مي‌كند كه كاروان راه مي‌اندازد و هي از رودكي مي‌خواهد كه بخوان «بوي جوي موليان آيد همي!». اصلا مانايي يك دوبيتي مشهور نشان مي‌دهد كه غريبي يكي از غم‌هاي سه‌گانه هميشگي ما ايراني‌هاست. نگوييد شما تابه‌حال بيت «سه غم اومد به جونم هر سه يك‌بار/ غريبي و اسيري و غم يار...» را زير لبتان زمزمه نكرده‌ايد.
از طرف ديگر اصلا اين آميزاد مشتاق است كه حالش گرفته باشد؛ حالا چه به بهانه قرارگرفتن در سن خاص (بحران 30 سالگي كه يادتان هست؟) و چه به بهانه قرار‌گرفتن در مكان خاص. خلاصه اينكه اين آدميزاد، هميشه خدا، بين دوتاقطب فرار از محيط آشنا و نوستالژي به محيط آشنا گير كرده بوده است و نشانه‌اش هم، همين ضرب‌المثل‌ها و بيت‌ها كه ذكرش رفت.

هواي خانه چه دلگير مي‌شود گاهي
ظاهرا روان‌شناس‌ها قبلا با تحقيق درمورد غم غربت بيشتر حال مي‌كرده‌اند. اواسط قرن هفدهم ميلادي يك بابايي آمد واژه «نوستالژي» را ابداع كرد و اين را انداخت توي دهان جماعت. بعدها روان‌شناس‌ها يك واژه اختصاصي‌تر براي غم و غصه اول مهاجرت در نظر گرفتند؛ "Home sick" كه معناي تحت‌اللفظي‌اش مي‌شود «بيماري خانه» و معنايش همان غم غربت است.
جالب است بدانيد كه فرويد حتي اسهال و يبوست روزهاي اول مسافرت را هم به اضطرابي كه مكان جديد و خود سفر براي آدم به وجود مي‌آورد ربط مي‌داد. از 30 سال گذشته به اين طرف كه مهاجرت‌ها خيلي گسترده‌تر و طولاني‌مدت‌تر شده‌اند و مخصوصا جهان‌سومي‌ها ترجيح مي‌دهند كشورهايي كاملا دور از وطن و فرهنگ وطن را به عنوان مقصد انتخاب كنند، هم اين بحث «غم غربت» دارد جدي‌تر دنبال مي‌شود و هم بحث‌هاي جدي‌تري مثل بحران هويتي كه نوجوانان نسل دوم مهاجرت با آن درگير مي‌شوند؛ بحران هويتي كه دوبرابر شديدتر از بحران هويت نوجوانان بومي است.
آنها، هم بايد با بحران معمول نوجواني كنار بيايند و هم بايد با ارزش‌هاي جامعه پدري و ارزش‌هاي جامعه فعلي درگير باشند.

نگاه مردم بيگانه در دل غربت...
«غم غربت» يك حس طبيعي تنهايي و سردرگمي در موقعيت غربت است.
حالا بعضي‌ها مي‌گويند كه اين غربت كاري به مكان ندارد و آدم از كارهاي روزمره كه خلاص شد، توي ننوي خانه پدري هم كه باشد «غم غربت» مي‌آيد سراغش. بعضي‌ها حتي معناهاي ماوراء‌الطبيعي به اين قضيه مي‌دهند و آن را ربط مي‌دهند به دوري بني بشر از وطن اصلي‌اش كه همانا بهشت باشد.
بعضي‌ها هم معنا‌هاي فلسفي به آن مي‌دهند و مي‌گويند اين حيرت و سردرگمي كه بعد از فراغت از روزمرگي پيش مي‌آيد، اتفاق مباركي است و اصلا فلسفيدن و پرسش از چيستي و چرايي جهان از همين‌جا شروع مي‌شود و خلاصه اينكه اگر اين سردرگمي‌ها را جدي بگيريد كم‌كم‌اش مي‌شويد «دريدا».
ادبياتي‌ها هم دست از سر غم غربت بر نداشته‌اند. ميلان كوندرا در كتاب زيباي «جهالت» غم غربت را با يك تحليل زبان‌شناسانه به بي‌خبري ربط مي‌دهد و مي‌نويسد: «تو از من دوري و من از تو بي‌خبرم. كشورم از من دور است و نمي‌دانم آنجا چه خبر است».
اما متاسفانه ما روان‌شناسيم و مي‌خواهيم غم غربت را در معمولي‌ترين معنايش در نظر بگيريم. در اين معنا از نظر فيلسوفان چيپ و پيش پا افتاده، غم غربت وقتي سراغ آدم مي‌آيد كه فرد از خانواده يا محيط هميشگي‌اش جدا مي‌شود؛ حالا هرچه اين جدايي هميشگي‌تر و دورتر باشد، احتمال بيشتري دارد كه غم غربت شديد‌تر بيايد سراغ آدم.
غم غربت ربطي به سن ندارد ولي خب، قبول كنيد كه هرچه آدميزاد بزرگ‌تر بشود، سنگدل‌تر (شما بخوانيد دل‌گنده‌تر و دانشجويان روان‌شناسي بخوانند تمايزيافته‌تر!) مي‌شود؛ به همين خاطر است كه كودكان دور از خانه، بيشتر از جوانان، و جوانان بيشتر از بزرگسالان غم غربت مي‌آيد سراغشان. جالب است بدانيد كه كودكان مثل بچه آدم غم غربتشان را با غمگيني نشان نمي‌دهند؛ آنها كارهايي مي‌كنند كه بيشتر جلب توجه كند.
مسلما مسئولين يك مدرسه شبانه‌روزي بيشتر به معده درد، گلودرد، سردرد و تهوع توجه مي‌كنند تا به يك غم پيش پا افتاده. خب، كودكان هم در ناخودآگاه‌ترين شكلش همين نشانه‌ها را نشان مي‌دهند و در خودآگاه‌ترين حالتش تمارض مي‌كنند و نمي‌روند مدرسه؛ به همين راحتي!
اگر آن نظر اول - كه گفتيم غم غربت را به فراغت از روزمرگي ربط مي‌دهد - را با نظر دوم - كه غم غربت را به جدايي فيزيكي ربط مي‌دهد - تركيب كنيم نتيجه‌اش اين مي‌شود كه ما زماني بيشتر احساس غربت مي‌كنيم كه هم در شهر غريبي زندگي كنيم و هم موقع استراحت‌مان باشد و تقريبا كاري براي انجام نداشته باشيم. اول صبحگاه و آخر شامگاه پيش از رفتن به خواب شيرين، بيشتر احتمال دارد كه اشك غربت گوله گوله از چشم‌هايمان بريزد.
بعضي آدم‌ها هم هستند كه به دلايل پيچيده روانكاوانه بيشتر مستعد غم غربتند. مثلا آدمي‌ كه طلاق گرفته‌ يا كسي كه در كودكي يك فقدان بزرگ مثل از دست دادن مادر را تجربه كرده‌، ممكن است نگاهش به جهان جور ديگري باشد؛ ممكن است فرض اوليه‌ او اين شده باشد كه كلا جهان و اهل جهان كمر بسته‌اند كه چيزها و كساني را از او بگيرند.
حالا كه غربت دوباره در شكل يك «از دست دادن» ظاهر مي‌شود، فرض اوليه او دوباره تاييد مي‌شود و خب، معلوم است كه از آدم‌هاي ديگر غمگين‌تر مي‌شود و ممكن است حتي غمگيني‌‌اش به افسردگي تبديل شود.
بعضي‌ها هم بر عكس، كمتر غم غربت را تجربه مي‌كنند؛ مثلا كساني كه خودشان غربت را انتخاب كرده‌اند و به اجبار ديگران يا شرايط مهاجرت نكرده‌اند يا كساني كه كلا شخصيت‌شان جوري شكل گرفته است كه به تجربه‌هاي تازه اشتياق بيشتري دارند.
همان‌طور كه از اول متن هي داريم تكرار مي‌كنيم، غم غربت طبيعي است و معمولا با خوگرفتن به محيط جديد از بين مي‌رود يا در مواقع خيلي كمتري به سراغتان مي‌آيد.
اما ممكن است كه همين غربت باعث شود يك افسردگي پايه‌اي‌تر در وجودتان زنده شود يا بدنتان شروع كند به پارازيت انداختن. اين‌جور موقع‌ها بهتر است كه سري به يك روان‌شناس يا پزشك بزنيد.

غريبي و اسيري چاره داره...
همان‌طوري كه شاعر شيرين‌سخن، قرن‌ها پيش‌تر از ما تشخيص داده است «غريبي و اسيري چاره دارد» و خدا به «غم يار و غم يار و غم يار» مبتلايتان نكند! ما نمي‌دانيم چاره‌هايي كه در ذهن آن شاعر غليان مي‌كرده، چه بوده است اما چاره‌هاي مدرن غم غريبي اينها هستند:

1 - نشانه‌هاي پيوستگي را با خودتان ببريد
همان‌طور كه ميلان كوندرا مي‌گويد، هر چيزي مي‌تواند نوستالژي شما را زنده كند؛ يك مزه، يك منظره، يك صدا و حتي يك بو. در مورد اين آخري يعني ربط بو و خاطره حتي پاي عصب‌شناس‌ها هم به قضيه باز شده است و آنها فهميده‌اند كه به اين خاطر بوي گذشته بدجوري خاطره‌ها را تحريك مي‌كند كه مركز بويايي و مركز تشكيل حافظه در مغز همسايه‌اند.
اينها را گفتيم كه به اينجا برسيم كه مي‌توانيد همين واقعيات را خودتان مديريت كنيد؛ يعني به جاي اينكه يكدفعه با رسيدن بوي گندم در مركز تحقيقات كشاورزي كرج ياد گندمزارهاي ولايت‌تان بيفتيد، خودتان از اول نشانه‌هايي هميشگي از خانه را با خودتان داشته باشيد.
آوردن يك قاب عكس، يك مجسمه، يك كتاب قديمي، يك شيشه عطر، يا يك سفره كوچك از خانه پدري به خوابگاه يا خانه مجردي باعث مي‌شود با گذشته احساس پيوستگي كنيد، احساس نكنيد كه يكدفعه جدا افتاده‌ايد و لااقل اشيايي فيزيكي شما را به گذشته‌تان وصل ‌كنند.

2 با يك نفر از غم غربت حرف بزنيد
چه روان شناس‌ها بگويند و چه نگويند، همه عالم و آدم مي‌دانند كه حرف‌زدن درباره غصه‌ها، آدم را سبك كرده و هيجان‌ها را خالي مي‌كند. اما مهم اين است كه با چه كسي از غم غربت حرف بزنيم. بدترين انتخاب كساني هستند كه هنوز در وطن حضور دارند.
تصور كنيد شما در روزهاي اول دانشگاه‌تان زنگ بزنيد به مامان جانتان و با او از غربت بدجور دم غروب حرف بزنيد؛ با اين كارتان هم يك نفر ديگر را غصه‌دار مي‌كنيد و هم با صداي مادر كه خواهش مي‌كند پيشش برگرديد، غم و غصه خودتان شديدتر مي‌شود.
بهتر است به جاي اين «بچه ننه» بازي‌ها، زنگ بزنيد به يكي از نزديكان‌تان كه از شما باتجربه‌تر است و قبلا غم غربت را پشت‌سر گذاشته؛ مثلا خواهر و برادر بزرگ‌تري كه قبلا دانشگاه را در يك شهر دور گذرانده‌اند يا اينكه دارند سال‌هاي آخر را مي‌گذرانند.
اگر هم هيچ‌كس را پيدا نكرديد، در مركز مشاوره دانشگاه و مراكز مشاوره سطح شهر هميشه به روي شما باز است؛ رو‌به‌روي يك متخصص مي‌نشينيد كه هم شما را از طبيعي‌بودن غم غربت مطمئن مي‌كند، هم خودتان خالي مي‌شويد و هم دست خالي بر نمي‌گرديد؛ يعني ديگر دلتان پر نيست اما دست‌تان پر است!

3 به غربت يك‌جور ديگر نگاه كنيد
تصور كنيد كه شما تا آخر عمرتان در همان شهر خودتان مي‌مانديد. از بالا به اين كره خاكي نگاه كنيد و خودتان را تصور كنيد كه فوق فوقش داريد در دورترين خيابان‌هاي شهر خودتان ورجه ورجه مي‌كنيد. حالا يك خط بكشيد از شهر خودتان به يك شهر ديگر. آن آدم كوچولو را از اين خط عبور دهيد و وارد شهر جديد كنيد؛ يك عالمه آدم جديد، جاي جديد، هنجارها و نابهنجاري‌هاي جديد، رسم و سنت‌هاي جديد و خلاصه يك دنياي جديد.
حالا فكر كنيد آن آدمي كه تا آخر عمرش توي شهر خودش مي‌ماند داناتر، بالغ‌تر و براي ادامه زندگي آماده‌تر است يا شمايي كه از اين خط فرضي گذشته‌ايد و دنياي ديگري را تجربه كرده‌ايد؟ زود درمورد مكان جديد قضاوت نكنيد و با تمام بدي‌ها و خوبي‌هايش آشنا شويد. شايد بدي‌هاي فراوان روزهاي اول به ناآشنايي شما برگردد وگرنه «چيزهايي هم هست» به قول سهراب.

4 صبور باشيد
البته غم غربت اگر هيچ كاري انجام ندهيد، به خودي خود حل نمي‌شود. اگر شما تا ابد توي اتاق خودتان بمانيد، تا ابد غم غربت رهايتان نمي‌كند. يكدفعه وسط امتحان‌هاي ميان‌ترم يا وقتي تازه دارد كارتان مي‌گيرد، «بوي جوي موليان» نزند زير دماغ مبارك‌تان و برويد خانه؛ ببينيد كي سرتان خلوت‌تر است كه به خانه برويد.
وقتي هم زنگ مي‌زنيد به اعضاي محترم خانواده، از حال و احوال خودشان بپرسيد و از حال و احوال خودتان – البته غير از غم غربت- بگوييد. اين‌طوري حس مي‌كنيد در جريان كارهاي ولايت قرار داريد و يك جورهايي انگار در آنجا حضور داريد. خلاصه آن «بي‌خبري» ميلان كوندرايي باعث غم غربت‌تان نمي‌شود.

5 دوستان جديدي پيدا كنيد
اين يكي به همين سادگي‌ها هم نيست. براي اينكه دوستان محترم توزرد در نيايند، بهتر است آنها را به واسطه يك جاي ديگر بشناسيد؛ يعني يكدفعه در اتوبوس طرح دوستي با يك نفر نريزيد. شركت در كلاس‌هايي كه به آنها علاقه داريد، هم سرگرم‌تان مي‌كند و هم شما را با يك عالمه آدم آشنا مي‌كند كه هم با شما علايق مشترك دارند و هم ممكن است همدم و همراه شما باشند در غم غربت.
 پنجشنبه 30 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن