واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: pedram_ashena20-06-2007, 02:25 AMبا هزار مكافات سايمون را از تخته سياه(سبز)پيدا كردم و كشوندمش اينجا براي اينكه هديه بدهم به 2 دوستي كه (30خرداد)يادشون بود فعلا اميدوارم در تالار بماند چند روزي (اگر لازم شد پس از چند روز منتقل بشود) اين سايمون عشق من بود.(قيافه هامون هم به هم رفته-يا من به اون رفتم:27: ) http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/lcl_cinar_simon[1].jpg شيرجه در قصههاي سرشار از تخيل کودکانه سايمون در سرزمين نقاشيها يک نعلبکي پر از راز٭ http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon_258[1].gif سايمون، پسر بچهاي است با موهاي چتري و عينکِ درشت و گرد. پيراهن آستين کوتاه و کراوات و شلوارک تميز و مرتباش، زودتر از فرم ظاهري خانهها و شهر ميگويد که سايمون اهل لندن است. بيشتر موقعها صبح زود از لاي درِ خانه نگاهي به پيادهروِ خلوت مياندازد و بعد هم به طرف حصارک اسرارآميز نزديک خانهشان قدم ميزند. از نردبان حصارک که بالا ميرود، قصه شروع ميشود و ناگهان خودش را در سرزمين نقاشيهاي سادهاي که شب قبل، با گچ روي تخته سياهِ شگفتانگيزِ اتاقش کشيده ميبيند، با اين تفاوت که نقاشيها با اندازة واقعيشان جان گرفتهاند. گاهي که در سرزمين نقاشيها اتفاقي عجيب و غريب ميافتد، هنري (اولين نقاشي سايمون و بهترين دوستش) يا افراد ديگر سرزمين، روي حصارک چوبي ميآيند تا به سايمون خبر بدهند. اولين سري تلويزيوني اين کارتون ساده و دلنشين، سال 1974 و براساس قصههايي از ادوارد مکلاخن (Edward McLachlan)، در دوازده اپيزود 5 دقيقهاي، توسط فيلم فير لندن و براي بيبيسي تهيه شد و «ايور وود»مشهور (کارگردان انيميشنهايي مثل پت پستچي) آن را کارگرداني کرد. نسخة اصلي کارتون با گويندگي يک نريتور است به نام برنارد کريبينز که با صدايش تيپهاي مختلف ميگيرد؛ نکتهاي که در نسخة دوبلة فارسي هم به درستي رعايت شده و صداي نوستالژيک غلامعلي افشاريه اين نقش را برعهده گرفته است. با يادآوري خلاصه قصههاي ساده اما پررمز و راز و سرشار از تخيلهاي نابِ کودکانة اين کارتون انگليسي (و مقايسة آن با فضايي که شعرهاي سيد برت در آلبوم « نيزن در آستانة سپيدهدم» به وجود آورده!) نياز به پرحرفي نيست. فقط حيف که نميشد صداي گرم غلامعلي افشاريه را به کاغذ سنجاق کرد. ٭ نام آخرين آلبومي که سيد برت همراه پينک فلويد بود. http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-early2[1].jpg خلاصه داستانهاي پنج اپيزود انتخابي سايمون و صبح زود (Simon and the Early Morning) : سايمون صبح زود از خواب پا ميشه، از خونه ميره بيرون و توي پيادهرو قدم ميزنه. کنارِ حصارِ نزديک خونه، معلم سرزمين نقاشيها رو ميبينه که ناراحته و ميگه هيچکدوم از شاگردهاش سر کلاس نيومدن و خواب موندن. سايمون قبول ميکنه که بياد و يه راهحلي پيدا بکنه. سايمون از بالاي حصار، سرزمين رو نگاه ميکنه و ميبينه که تمام مردم سرزمين، حيوانات و حتي خورشيد سرزمين هنوز بيدار نشدن. فورا ايدهاي به ذهنش ميرسه. اون شب توي خونه و روي تخته سياه شگفتانگيزش يک خروس ميکشه. اما مشکل خواب موندن افراد سرزمين فقط براي يک روز حل ميشه، چون از روزهاي بعد، صداي خروس هم ميگيره! سايمون ايندفعه يه ساعت بزرگ روي تخته سياهش ميکشه تا از فردا صبح، مردم سرزمين نقاشيها ساعت 7:30 از خواب بيدار بشن. http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-measle5[1].jpg سايمون و شواليه:( Simon and the Knight ) سايمون توي خونه نشسته و دربارة شواليههاي دوران قديم ميخونه و بعد تصميم ميگيره شواليهاي روي تخته سياهش بکشه. روز بعد هنري (اولين و بهترين دوست سايمون در سرزمين نقاشيها) رو ميبينه. هنري به سايمون ميگه که در سرزمين نقاشيها اتفاق جالبي افتاده. سايمون به سرزمين ميره و ميبينه که شواليهاي ميخواد مردم رو از حملة يک اژدها نجات بده. آخه شواليه فکر ميکرد که قطار سرزمين نقاشيها اژدهاست و بايد مردم رو از خطر دور نگه داره! سايمون و رنگينکمان:( Simon and the Rainbow ) سايمون فورا به سرزمين نقاشيها ميره تا يک چيزي رو بين ابر و خورشيد و توي آسمون بکشه. چون ابر ميخواست بباره و خورشيد هم مجبور بود تا هوا تاريک نشده توي آسمون سرزمين باقي بمونه. صداي بلند و وحشتناکي که رعد و برق ايجاد کرده بود، براي مردم سرزمين، عجيب بود و همه ترسيده بودن. بالاخره سايمون با موشک مخصوص سرزمين نقاشيها به آسمون ميره و يک رنگينکمان بين خورشيد و ابر ميکشه تا بارون بند بياد. http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simonchalkdrawingsback[1].jpg سايمون و دانههاي سرخک:( Simon and the Measles ) سايمون سرخک گرفته بود و بهخاطر اون توي رختخواب بود. اون که از اين مريضي کسل شده بود، تصميم گرفت روي تخته سياه شگفتانگيزش نقاشي بکشه. همون موقع، پسر همسايه به اتاق سايمون اومد و پرسيد که سرخک چهجور مريضياي هست؟ سايمون که حال حرف زدن نداشت، اون رو روي تخته سياهش کشيد. روز بعد که سايمون به سرزمين نقاشيها رفت، متوجه شد که تموم مردم سرزمين و حيوانات و پرندهها و گلها و حتي قطار و ساختمانهاي سرزمين، نقطهنقطهاي شدن. سايمون ميتونست نقطهها رو يکييکي پاک کنه اما ميخواست بفهمه که منبع اونها کجاست. بالاخره فهميد که نقطهها توي يه درخت ميوه مخفي شده بودن و با کمک افراد سرزمين، اونها رو گرفت. سايمون با موشک سرزمين نقاشيها، نقطهها روبه سمت ماه فرستاد تا به ستارههاي اطراف ماه تبديل بشن. http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-measle7[1].jpg سايمون و کارآگاه:( Simon and the Detective ) هنوز سايمون نزديک حصار نشده بود که هنري از اون پرسيد آيا اخيرا ستارهاي يا سيارهاي روي تخته سياه کشيده؟ چون يه چيز عجيب توي آسمون سرزمين ظاهر شده. هر دوي اونها فورا با موشک سرزمين به سمت اون چيز عجيب چشمکزن حرکت ميکنن و توي اون سيارة ناشناخته يک صورت عجيب و غريب با يک ذرهبين بزرگ ميبينن. سايمون يادش ميآد که اين همون کارآگاهيه که اخيرا کشيده. بعد هم تعداد زيادي اثر انگشت رو ميبينه که همينطور منتظر بودن روي چيزهاي مختلف قرار بگيرن و به وسيلة فردي که به اين کارها علاقهمنده آزمايش بشن. سايمون گلها و درختهاي زيادي رو براي اونها ميكشه و اثرهاي انگشت روي اونها قرار ميگيرن و اينطوري کارآگاه هم ميتونه اونهارو آزمايش کنه. همه شاد ميشن و سايمون و هنري به خونه برميگردن. http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-rainbow3[1].jpg http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-cars4[1].jpg http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-cars1[1].jpg http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-detective1[1].jpg http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-dino6[1].jpg http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-early5[1].jpg http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-early4[1].jpg http://www.prfco.com/cartoon/SAYMON/simon-pied 4[1].jpg *PiNk PaNTHeR*20-06-2007, 03:15 AMبابا پدرام جان تو که همش توی خاطرات گذشته ای! یکم به حال و آینده روی بیار. Asalbanoo20-06-2007, 08:28 AMواقعا ممنون....ممنون من خیلی این کراتونو دوست داشتم... اما کاملا اسمشو فراموش کرده بودم.... یک قسمتش بود روی تخته سیاه دو تیم فوتبال می کشید.... بعد هی می دید تیم خودشون گل می خوره. بعد دید که روی تخته سیاه فلشهارو یه جوری کشیده که خودشون گل بخورن مرسی Ar@m20-06-2007, 11:06 PMواقعا ممنون....ممنون من خیلی این کراتونو دوست داشتم... اما کاملا اسمشو فراموش کرده بودم.... یک قسمتش بود روی تخته سیاه دو تیم فوتبال می کشید.... بعد هی می دید تیم خودشون گل می خوره. بعد دید که روی تخته سیاه فلشهارو یه جوری کشیده که خودشون گل بخورن مرسی پس معلومه دیگه کارتون نگاه نمی کنی! چون همین چند هفته پیش خودم دیدم شبکه 2 گذاشتش ( صبح ساعت 10 ) !! Behroooz20-06-2007, 11:12 PMياد دوران بچگي به خير ... pedram_ashena26-06-2007, 02:08 AMمتاسفانه انگار هم سن كم دارم اينجا.بقيه احتمالا موقع پخش اين كارتون لالا بودند Hamed-Dehghani26-06-2007, 07:35 AMعکساشم که می بینم اصلاً یادم نمی یاد شماها درباره چی حرف می زنید ؟!!!! M a r i o26-06-2007, 03:38 PMعکساشم که می بینم اصلاً یادم نمی یاد شماها درباره چی حرف می زنید ؟!!!! آخه شما سنتون به اون موقعها قد نميده. http://soheilstar.persiangig.com/smile/pashmaloo/ker7.gif Hamed-Dehghani26-06-2007, 04:56 PMعجب سوتی !! اینجاست که معلوم شد بابا بزرگ M a r i o سنش بالای 80 وای میسه چون این تاپیک رو من و پدرام با هماهنگی هم زدیم تا هر کی این کارتون رو یادش بیاد بفهمیم سنش چقدره ؟ این کارتون مال دهه 30 هست http://www.pic4ever.com/images/sarcastic.gif Ar@m26-06-2007, 07:16 PMحالا کی الفی اتکینز یادشه ؟ pedram_ashena26-06-2007, 07:22 PMحالا کی الفی اتکینز یادشه ؟ اين يكي ديگه به سن شما نميخوره.از كجا تقلب كرديد؟ Ar@m26-06-2007, 07:30 PMدهه تقلب چیه من از وقتی یادم می یاد عاشق کارتون بودم حتی کارتون هایی که توی 3 سالگی دیدم یادمه در ضمن مثل اینکه به قدرت تکرار شونصدمین مرتبه تلوزیون ایران شک داری!!!! mghj5130-07-2007, 11:53 AMمتاسفانه انگار هم سن كم دارم اينجا.بقيه احتمالا موقع پخش اين كارتون لالا بودند بابا بزرگ ! ما اون موقع لالا نبوديم ! من آون موقع سال سوم دبيرستان بودم (البته چون روال كار اينه كه هر كارتون چند سري پخش بشه تا همه عزيزان كودك استفاده ببرند ! احتمالا ما اولين مشتريان اين كارتون بوديم !)يه معلم فيزيك داشتيم كه بدليل كمبود دبير هندسه هم درس مي داد اسمش آقاي شهيدي بود بجه ها بدليل شباهت (از نظر قد و عينك ) بهش مي گفتن سايمون اومد! pedram_ashena30-07-2007, 04:24 PMبابا بزرگ ! ما اون موقع لالا نبوديم ! من آون موقع سال سوم دبيرستان بودم (البته چون روال كار اينه كه هر كارتون چند سري پخش بشه تا همه عزيزان كودك استفاده ببرند ! احتمالا ما اولين مشتريان اين كارتون بوديم !)يه معلم فيزيك داشتيم كه بدليل كمبود دبير هندسه هم درس مي داد اسمش آقاي شهيدي بود بجه ها بدليل شباهت (از نظر قد و عينك ) بهش مي گفتن سايمون اومد! 3 دبيرستان؟:18:مطمئني سري اول را ديدي؟؟؟اوايل دهه 60 بودا:31: mghj5102-08-2007, 02:38 PM3 دبيرستان؟:18:مطمئني سري اول را ديدي؟؟؟اوايل دهه 60 بودا:31: چيه به قيافم نمي خوره ؟:20: <<<==== منو اين شكلي نيگاه نكنيد! اين عكس بچگي هامه ! شايد هم بقول معروف عكس "كودك درون " من باشه:27: Asalbanoo02-08-2007, 02:45 PMسلام دوستان به موضع تاپیک بپردازیم.... ممنون mghj5108-08-2007, 10:53 AMسلام دوستان به موضع تاپیک بپردازیم.... ممنون چشم ! بپردازيم:20: من در خدمتم ! هر امري داريد بفرمائبد :11: سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 379]