واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: از آن جايي که با ازدواج ،مهمترين نهاد اجتماعي يعني خانواده تشکيل مي شود و رمز يک جامعه ي سالم، داشتن خانواده سالم است پس بايد به مسأله ي کفويت به عنوان يکي از ضروري ترين مباحث مربوط به ازدواج توجه ويژه داشته باشيد تا يک ازدواج سالم و پايدار در انتظارتان باشد. 1-آموزش هاي قبل از ازدواج 2- بررسي افراد کانديد ازدواج توسط مشاور متخصص و سوم تحقيق و بررسي زمينه ياب در زمينه هاي رشدي و شئونات خانوادگي و خصوصيات فردي و اجتماعي افراد از جمله راه هاي شناخت کفويت است. در اين ميان ضرورت آموزش هاي قبل از ازدواج در نزد دکتر منتظر الظهور يکي از پيشگامان مشاور به حدي است که آن را به صورت يک خواسته در سطح ملي از رئيس جمهور مطرح کرده است. مصاحبه ي زير حاصل گفتگو با دکتر اکرم منتظر الظهور داراي دکتراي تخصصي و روانشناسي تربيتي است. وي اولين مرکز مشاوره ي غير دولتي را در سازمان ملي جوانان تأسيس کرده و در زمينه هاي مختلف مشاوره اي از جمله آموزش هاي مربوط به قبل از ازدواج جزء پيشگامان مشاور به شمار مي آيد. به عنوان اولين سؤال بفرماييد تعريف شما از کفويت چيست؟همان طور که در آيات قرآني آمده است که «ما» شما را براي مکمل هم بودن، زوج آفريديم بحث کفويت به معناي شأن متناسب زن و مرد با يکديگر است و به نظر من با در نظر گرفتن تفاوت هاي فردي هر انساني و اينکه هر فرد به طور بي نظير خاص خود آفريده شده است. بايد بين يک زن و مرد از نظر شخصيتي، ريشه عاطفي، بلوغ رواني، هوش اجتماعي، شرايط اقتصادي و اجتماعي خانواده ها هماهنگي وجود داشته باشد. و در واقع کفويت به معناي هماهنگي در ابعاد مختلف بين 2 نفري است که مي خواهند وارد اين پيمان مقدس شوند. اين ابعاد چيست و به ترتيب اولويت، بيان کنيد؟ شخصيت انسان مجموعه اي از 5بعد است که درمراحل مختلف رشد ، تکامل مي يابد که از لحاظ اهميت اول بلوغ فکري دوم رواني و بعد عاطفي ، اجتماعي و بدني قرار مي گيرد که البته در مورد بعد بدني به عنوان بعد آخر هم بايد تا حدي هماهنگي وجود داشته باشد و خيلي ناهماهنگي وجود نداشته باشد ولي از آنجايي که اگر 2نفر، شخصيت و روحيه شان با يکديگر جفت وجور باشد اين عامل آخر يعني بعد بدني خيلي نمي تواند، مسأله ساز باشد. اين را هم اضافه کنم که بايد اين 5 بعد را در 2 سطح بررسي کرد 1- فردي 2- تناسب و هماهنگي بين 2 نفر در اين 5بعد. اگر ممکن است در اين خصوص بيشتر توضيح بفرمائيد: ببينيد اگر اين 5بعد را در سطح فردي بررسي کنيم آن شخصي سالم است که اين 5 بعد تقريباً با هم هماهنگ و موزون رشد کرده باشند اما در بحث ازدواج، کفويت به اين معني است که اين تناسب هماهنگي بين 2شخصيت در اين 5 بعد وجود داشته باشد. اساساً من معتقدم ازدواج بين 2 شخصيت تکامل يافته يا درحال تکاملي که با هم تناسب داشته باشند، مي تواند منجر به يک ازدواج موفق شود. چه بسا مواقعي پيش مي آيد که فرد الف که کانديداي ازدواج با فرد ب است از لحاظ شخصيتي کاملاً موزون و سالم است ولي با فرد ب تناسب ندارد يعني اينکه يک نوع ايده و نگرش هايي دارد که با ايشان و دنياي فرد ب کاملاً متفاوت است اگر چه هر دو از نظر شخصيتي کاملاً سالم هستند ولي براي هم متناسب نيستند کفويت هم به همين معني است در واقع ممکن است 2 نفري که از لحاظ رواني و عاطفي به بلوغ رسيده اند معيارهاي متفاوتي را براي زندگي برگزيده باشند. آيا مي توان گفت: متناسب بودن يعني کاملاً شبيه هم بودن است؟ خير، به هيچ وجه. در داخل يک خانواده 2 خواهر يا 2برادر هم دنيايشان با هم متفاوت است ويژگي هاي و ساختار ژنتيکي متفاوتي هم دارند حال اين مسئله براي 2 نفري که هم از لحاظ جنسيت و هم به لحاظ خانوادگي ، جسماني و رواني شرايط متفاوتي داشتند بيشتر نمود مي کند اما اينکه، اينها چقدر با هم هماهنگ باشند، باورها و اعتقادات متضاد به هم نداشته باشند و در يک راستا باشند اين کفويت محسوب مي شود. دليل شما براي اين اولويت بندي چيست؟ (1- بلوغ فکري 2- رواني3- عاطفي 4- اجتماعي و بدني) ببينيد، ويژگي هاي جسماني از جلمه رنگ پوست، چشم و.... استعداها و پتانسيل هاي خداداي است اما در بحث هوش و ادراک علاوه براينکه ما با خودمان آورده هايي داريم بنابرخواست خدا در دوره ي نوجواني، هويت يابي مي کنيم و به شناخت مجدد مي رسيم و اين قدرت تشخيص و شناخت انسان است که ساير بعدها را با هم هماهنگ مي کند در رابطه با ازدواج هم اگر به اين پيوند مقدس ، با ديده ي مسئوليت و تعهد بنگريم متوجه مي شويم که کسي مي تواند هيجاناتش را کنترل کند که به بلوغ فکري ، رواني و عاطفي رسيده باشد ودر راستاي اين 3 بعد فرد مسئوليت پذير و متعهد خواهد بود. به نظر شما فرهنگ در کدام يک از اين ابعاد جاي دارد؟اگر فرهنگ را مجموعه اي از آداب و رسوم - طرز تفکر- وسايل و..بدانيم در بعد اجتماعي جاي مي گيرد. به طوري که بايد ببينيم اولاً فرد با خودش چه نوع ارتباطي دارد يعني چقدر خود را شناخته است و دوم اينکه چقدر اطرافيان و محيط و هنجارهاي اجتماعي و فرهنگي را شناخته و تا چه اندازه مي تواند با ديگران ارتباط برقرار کند. اگر ممکن است در رابطه با اهميت خود شناسي و ارتباط آن با کفويت توضيح بيشتري بفرماييد؟از آنجايي که آيين ما برمبناي شناخت و آگاهي است و از فرمايشات معصومين (ع) بر مي آيد که خود شناسي خدا شناسي است .بنابراين من معتقدم که يکي از مهارت هاي اصلي وکارهايي که به عنوان مقدمه ي ازدواج سالم است اين است که فرد چقدر خود شناسي کرده است. چون مهارت خود شناسي واقعاً کمک مي کند که فرد بتواند در انتخاب شريک زندگي اش، کسي را انتخاب کند که در واقع با وجود خودش هماهنگ باشد بنابراين کسي که خودش را بشناسد وبر نقاط ضعف و قوت خود واقف باشد خيلي بهتر مي تواند در راستاي يک ازدواج موفق اقدام کند. به نظر شما آيا قرار دادن ويژگي هاي جسمي در رده هاي آخر در ازدواج و بعد از آن مشکل سازنيست؟ مسائل انساني نسبي است و ازدواج هم يک امر عقلاني- عاطفي است. همان طور که قبلاً گفتم از لحاظ رتبه بندي بعد از بلوغ فکري و.... قرار مي گيرد ولي نه اينکه اصلاً توجه نشود يک فرد کانديد ازدواج به دليل همبستر شدن و... هم بايد از لحاظ جسمي و ويژگي هاي ظاهري به دل بنشيند ولي نه اينکه همه ي جوانب را تحت تأثير قرار دهد به طوري که بعضي از افراد با دوست داشتن ظاهر، معتقدند بقيه کارها درست مي شود و اين ايده ي غلطي است در واقع در ازدواج حرف اول را عقل مي زند و حرف آخر را احساس در ازدواج با اول راه ها را منطقي سنجيد و بعد عاطفه را هم چاشني قضيه کرد.
آيا عشق بعد از ازدواج وارد زندگي مي شود؟عشق به معني هيجان پايدار و درست بر اثر شناخت پيش مي آيد وگرنه اين احساس هاي ظاهر زودگذر بعد از مدتي به بن بست مي رسد بنده اگر بحث هاي آشنايي و ارتباط قبل از ازدواج، به معني شناخت باشد قبول دارم ولي اگر درگيري احساسي پيش بياورد وجلوي شناخت را بگيرد به هيچ وجه قبول ندارم بنابراين يادمان باشد در بيشتر موارد عشق هاي پايدار و سالم در اثر ارتباط هايي با شناخت پيش مي آيد. لطفاً اگر مطلب ناگفته اي مانده است بفرماييد:آمار 4 برابري طلاق نسبت به ازدواج دربعضي از شهر ها مثل اصفهان اهميت و ضرورت آموزش هاي قبل از ازدواج را مي رساند که سالهاست دلمان مي خواهد مصوبه ي مجلس باشد و قبل از ثبت ازدواج در دفترخانه، مثل يک آزمايش خون ، افراد گواهي آموزش هاي قبل از ازدواج را داشته باشند. البته در مهر ماه سال 88 در همايشي که با موضوع ازدواج در تهران برگزار شد دکتر افروز رئيس نظام روانشناسي به صورت بيانيه اي، اين مطلب را تأکيد کردند و خود من هم ،سال پيش که به عنوان مرکز پيشگام در آموزش هاي قبل از ازدواج رتبه آوردم همين خواسته را نزد رياست محترم جمهور مطرح کردم و ايشان هم در اين رابطه قول مساعد دادند و از آنجايي که آموزش هاي قبل از ازدواج به شناخت افراد کمک مي کند و همين ابزاري مي شود جهت تأمين کفويت به معناي واقعي آن از شما به عنوان اصحاب رسانه مي خواهم به ترويج اين مساله بپردازيد. پس باز هم مي گويم آموزش هاي قبل از ازدواج را يک ضرورت مي بينم چرا که هميشه پيشگيري بهتر از درمان است گفتگو از سمانه بنازاده /1002
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2579]