واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: مردم تشنه صداقتند - هيوا يوسفي
راستگويي فضيلتي اخلاقي است. همه جوامع بشري هم آن را پذيرفتهاند اما در اينجا دعوت به راستگويي از برخي بلندگوهاي رسمي و غيررسمي پررنگتر از برخي جوامع ديگر است. خانوادهها سعي ميكنند به بچههايشان ياد بدهند كه دروغ نگويند، كتابهاي درسي پر است از متوني كه دروغ را گناه نابخشودني معرفي ميكنند. در تلويزيون، در راديو، در شعارهاي روي ديوارهاي شهرها و روستاها، يادآوري ميشود كه بترسيد از عاقبت دروغ گفتن و راست بگوييد كه اين دستور دين است. اما افسوس كه برخي از اينها فقط شعار هستند و آنچه در واقعيت اتفاق ميافتد، اين نيست.
درست يك سال پيش محمدحسن انصاريفرد از مديرعاملي باشگاه پرسپوليس كنار رفت در حالي كه دوست داشت و تلاش ميكرد بماند. شايعه شده بود كه حبيب كاشاني كه همراه حسن بيادي، به تازگي عضو هياتمديره شده بود، طبق دستور رئيس جمهور، جاي او را خواهد گرفت. خيليها از جمله حبيب كاشاني و بيادي اين گفته را تكذيب كردند و وانمود كردند كه دنبال پست و مقام نيستند. شايعه شد كه اگر كاشاني مديرعامل شود، دوست نزديكش، حميد استيلي هم برميگردد و روي نيمكت مينشيند. اين هم تكذيب شد. اخبار موثقي به گوش ميرسيد كه همه اين تغييرات برخلاف ميل محمد عليآبادي، رئيس سازمان تربيتبدني و علي سعيدلو، رئيس هياتمديره باشگاه است، اما جواب آمد: مگر نميبينيد كه حكم كاشاني و بيادي را عليآبادي نوشته است؟ بله، حكم اعضاي جديد هياتمديره را عليآبادي نوشته بود، با همان ادبيات مرسوم كه:
به ظاهر اين حكم با آن متن و ادبيات، پاسخ محكمي بود به كه ميگفتند عليآبادي با بيادي و كاشاني - اعضاي شوراي شهر - مخالف است چون در انتخاب شهردار تهران، از قاليباف حمايت كردهاند نه از او.
يك سال گذشت و پرسپوليس با مديريت حبيب كاشاني - خوب يا بد - قهرمان ليگ برتر فوتبال ايران شد اما حتي شادي اين قهرماني هم براي آنكه حقايق پنهان بماند، كافي نبود. چند روز پيش كاشاني استعفا داد. او چند بار ديگر هم استعفا داده بود، با اين تفاوت كه پيش از اين هيچگاه نگفته بود دليل استعفايش ، ، و البته است كه از او خواسته بود به پرسپوليس بيايد.
كاشاني وقتي تصميم گرفت كه كنار برود، پرده را هم كنار زد و يادآوري كرد كه سعيدلو و عليآبادي، حتي در جلسه معارفه او هم شركت نكرده بودند.
خدا ميداند در يك سال گذشته در جلسات هياتمديرهاي كه اعضايش اينچنين با هم مشكل داشتهاند، چه گذشته. از اين جلسات فقط خبرهاي خوش بيرون ميآمد و گاه و بيگاه عكسهايي كه همه را در حال لبخند نشان ميداد.
داستان راست و دروغ گفتن برخيمديران به پرسپوليس ختم نميشود. يك مثال ديگرش باشگاه استقلال است. شبي كه خبر كنارهگيري فيروز كريمي از مربيگري اين تيم منتشر شد اصغر حاجيلو، سرپرست تيم و بعد علي فتحاللهزاده، مديرعامل باشگاه در برنامه تلويزيوني 90 قصيدهها گفتند در مدح بزرگواري و بزرگمنشي او كه چطور برخلاف ميل مديريت باشگاه و فقط با اصرار خودش، استعفايش را نوشت و كنار رفت. فتحاللهزاده افسوس خورد كه چرا در آن لحظه دوربين تلويزيون نبوده تا بزرگي آن مرد را به تصوير بكشد. حاجيلو هم توضيح داد كه فتحاللهزاده به خاطر اين استعفا يك ساعت تمام گريه كرده و هر دو گفتند هيچكس از جمله عليآبادي، رئيس سازمان تربيتبدني از اين موضوع اطلاع نداشته است. كمتر از يك هفته بعد، عليآبادي در گفتوگويي كه چند خبرگزاري آن را منتشر كردند به صراحت گفت از مديرعامل استقلال خواسته بود سرمربي تيمش را بركنار كند وگرنه خودش بركنار ميشود.
داستان سوم در فدراسيون فوتبال اتفاق افتاده است. روزي كه علي دايي سرمربي تيم ملي شد گفتند به زودي كمپاني توليدكننده پيراهنهاي تيم ملي هم تغيير ميكند چراكه دايي از طرفي با مجيد ساعديفر صاحب كمپاني كه آن زمان پيراهن تيم ملي را توليد ميكرد مشكل دارد و از طرفي اجازه نخواهد داد تيمش پيراهني جز پيراهن كمپاني مورد نظرش را بپوشد. مثل همه شايعاتي كه بعدها تاييد ميشود در ابتدا بيشتر مديران فدراسيون شايعه را تكذيب كردند. در اردوي تداركاتي تيم ملي در اردبيل، بالاخره بازيكنان تيم ملي، پيراهن را پوشيدند. ايسنا گزارش داد كه برخلاف تمام دنيا كه فروش امتياز توليد لباس تيم ملي يكي از راههاي درآمدزايي فدراسيونهاست، فدراسيون فوتبال ايران از علي دايي پولي نگرفته و بدتر از آن پول هم داده است! سردار محمد درخشان، رئيس سابق فدراسيون جودو كه حالا مسوول كميته بازاريابي فدراسيون فوتبال شده منكر چنين قراردادي با دايي شد و او توضيح داد كه فدراسيون قطعا امتياز پيراهن تيم ملي را به كمپانيهاي خارجي خواهد فروخت و اين پيراهنها كه مردم بر تن بازيكنان ميبينند، 25 دست بوده كه از كمپاني دايي خريده شده است، فقط براي اردوي اردبيل.
اردوي اردبيل تمام شد، بازي دوستانه ايران با زامبيا در تهران، بازيهاي رسمي با امارات در تهران، با امارات در العين و با سوريه در دمشق هم گذشت، و تيم ملي هنوز همان چند دست پيراهن مورد نظر سرمربي را ميپوشد!
اينها، تنها بخشي از گفتار و رفتار ضد و نقيض مديران ورزش ايران است. كافي است اتفاقات متعدد حوزههاي مختلف در برههاي از زمان را بررسي كنيم تا مشخص شود كه و ، كيميا است.
در چنين فضايي، عجيب نيست كه مردم شيفته افشين قطبي ميشوند و وقتي قرار است از بين دلايل موفقيت او، يكي را انتخاب كنند، نه به توانايي فني كه به صداقتش راي ميدهند. در برنامه تلويزيوني 90 كه از پربينندهترين برنامههاي تلويزيون است، بيش از 70 درصد مردم دليل محبوبيت قطبي را صداقتش دانستند. اين پيام بزرگي بود، اگرچه ظاهرا مديران ارشد صدا و سيما، اصرار داشتند كه در نظرسنجي برنامه 90 به جاي واژه از استفاده شود چون لابد به زعم آنها، قطبي معيارهاي محبوبيت در جامعه ايران را ندارد. علاقه به افشين قطبي و حمايت چشمگير مردم از او در همه نظرسنجيها- از جمله در تلويزيون- يك پيام روشن داشت. مردم تشنه صداقتند و بدانيم كه اين تشنگي روزبهروز بيشتر ميشود.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
پنجشنبه 30 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]