واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: سبك زندگي - ساختار رنگ در چيدمان اتاقها
سبك زندگي - ساختار رنگ در چيدمان اتاقها
مريم جليلي :بازرگاني ميهماني ترتيب داد و بانوان و آقاياني را به شام دعوت كرد. ميهمانان هنگام ورود با بوي مطبوع غذا كه از آشپزخانه به مشام ميرسيد، مواجه شدند و براي خوردن آن غذا مشتاق شدند. وقتي اين جمع شاد دور ميز انباشته از خوراكيهاي لذيذ گرد آمدند، ميزبان آپارتمان را غرق نور قرمز كرد. زير نور قرمز گوشت بسيار خوشمزه و اشتهاآور جلوه كرد اما اسفناج سياه و سيبزميني، قرمز روشن به نظر آمد. قبل از اينكه ميهمانان فرصت بيرون آمدن از حيرت اين صحنه را داشته باشند، نور قرمز تبديل به نور آبي شد. كباب حالت گنديده به خود گرفت و سيبزميني حالت كپكزده به نظر آمد. تمام كساني كه مشغول شام خوردن بودند فورا اشتهاي خود را از دست دادند. وقتي نور زرد وارد كار شد و رنگ قرمز شربتها را تبديل به رنگ مهوع روغن كرچك كرد، ميهمانان تبديل به نعشهايي متحرك شدند. عدهاي از بانوان كه ظريفطبعتر بودند به شتاب برخاستند و اتاق را ترك كردند. با وجود اينكه ميدانستند تغييرات بهوجود آمده صوري بوده و فقط ناشي از تغيير نور است. با اين حال كسي ديگر به خوردن فكر نميكرد. سپس ميزبان با خنده چراغهاي سفيد را روشن كرد و خيلي زود ميهمانان روحيه شاد خود را باز يافتند. راستي چه كسي ميتواند منكر تاثير عميق رنگ بر ما شود. رنگها حامل نيروها و انرژيهاي درخشندهاي هستند كه بر حسب اينكه از آنها آگاه باشيم يا نه بر ما اثرات مثبت و منفي خواهند گذاشت. مسلما هنرمندان براي خلق آثار اسرارآميز و آسماني خود از انواع رنگ استفاده ميكنند كه نهتنها از لحاظ بصري بلكه از جنبه روانشناسي نيز تاثيرات شگرفي بر آدمي ميگذارد. در چين فروزانترين رنگها براي امپراتور يا فرزند خدا محفوظ بود. هيچكس حق نداشت جامه زرد بر تن كند، رنگ زرد نشانه دريايتو روشني افكار برتر بود. همچنين وقتي چينيها در مراسم عزا جامه سفيد بر تن ميكنند، نشانه آن است كه متوفي به قلمرو خلوص و بهشت مشايعت شده. رنگ سفيد، به مفهوم يك اندازه شخصي نيست و براي هدايت درگذشتگان به سوي كمال پوشيده ميشود. به طور كلي ميتوان گفت تنها كساني كه عاشق رنگ هستند ميتوانند زيبايي و كيفيت ذاتي آن را درك كنند. رنگ، مواهب خود را تقديم همگان ميكند ولي رموز نهاني خود را براي شيفتگان واقعي به جلوه درميآورد.
درجه روشنايي و تاريكي رنگها...
بدون ترديد انسانها از طريق حواس پنجگانه خود (لامسه، بينايي، شنوايي، چشايي، بويايي) كه خداوند رحمان به آنها عنايت كرده، نسبت به مسائل پيرامون محيط زيست خود شناخت و معرفت پيدا ميكنند و از راه چشم با پديدهاي به نام رنگ آشنا ميشوند. برداشت انسان از رنگها بستگي به طول موج آنها دارد و اين موضوع را براي نخستينبار، اسحاق نيوتن- دانشمند معروف انگليسي- با كشف علت رويت شدن رنگينكمان، در قرن هفدهم به اثبات رساند.
رنگها به طور كلي به دو دسته تقسيم ميشوند؛ رنگهاي گرم و رنگهاي سرد.
رنگهاي گرم موجب ايجاد هيجان و شادابي در روحيه انسان ميشوند و حتي در شدت جريان خون نيز بيتاثير نيستند. اين نوع رنگها عبارتند از: زرد، نارنجي و قرمز كه حالت پيشرويكننده دارند؛ به اين معني كه در كوچكنمايي محيطهاي بزرگ، نقش اساسي را ايفا ميكنند.
رنگهاي سرد از هيجانات ميكاهند و حالت پسروي دارند و در بزرگنمايي محيطهاي كوچك مورد استفاده قرار ميگيرند، همچنين اين رنگها از شدت جريان خون ميكاهند. بهتر است در مناطق گرمسير از اين نوع رنگها بيشتر استفاده شود تا از گرماي محيط تا حدودي كاسته شود.
رنگهاي سرد عبارتند از: سبز، آبي و نقرهاي. رنگهاي روشن و تيره از اين قاعده مستثنا نيستند. وقتي كه درجه روشني يا تاريكي رنگ را تعيين ميكنيم، صحبت از كميت درخشندگي آن كردهايم. درخشندگي از دو راه ميتواند تغيير يابد؛ راه اول، اختلاط يك رنگ با رنگ سفيد، سياه يا خاكستري و راه دوم، اختلاط يك رنگ با رنگي با درخشندگي متفاوت است.
رنگهاي روشن عبارتند از: آبي كمرنگ، صورتي كمرنگ، كرم، بژ، سبز كمرنگ و...
رنگهاي تيره عبارتند از: قهوهاي، صورتي پررنگ، سرمهاي، سبزتيره و...
به عبارتي رنگهاي روشن فضا را بزرگتر از حد معمول نشان ميدهند و به وسعت فضا از لحاظ ديد ميافزايند.
رنگهاي تيره فضا را كوچكتر نشان ميدهند و از وسعت فضا به لحاظ خطاي بينايي ميكاهند.
دستهاي ديگر از رنگها را رنگهاي همخانواده (هارموني) و رنگهاي متضاد (كنتراست) تشكيل ميدهند. اين دو دسته از رنگها و استفاده از آنها در كنار هم به وجود ميآيند. وقتي از هارموني يا هماهنگي رنگها سخن ميگوييم، اثرات قوام دو يا چندرنگ را ارزيابي ميكنيم. تركيب رنگهاي بسيار مشابه (طيف وسيعي از خانواده آبي- سرمهاي تا كمرنگترين درجه آن يعني آبي كمرنگ يا آبيخاكستري) يا رنگهاي متفاوت با سايههاي يكسان (آبي- خاكستري، سبز- خاكستري، صورتي- خاكستري يا بنفش- خاكستري) را هارموني رنگها ميگويند.
وقتي از كنتراست رنگها سخن ميگوييم تفاوت بين دو اثر رنگ مقايسه ميشود. وقتي اين فرق و تفاوت به حد اعلاي خود برسد، يعني به تضاد رنگها رسيدهايم؛ مثل سفيد- سياه يا سرد و گرم.
آبي - زرد، بنفش- زرد، سبز- قرمز، آبي- قرمز يا زرد- مشكي نمونههايي از كنتراست را به وجود ميآورند.
چكيده اين مطلب سلسله اصول و قواعدي را به دست ميدهد كه ميتوان با رعايت و به كارگيري آن، رنگي مناسب را براي چيدمان وسايل منزل يا محل كار انتخاب كرد. بهطور كلي ميتوان گفت كه طراحي و چيدمان يك محيط به تصميمگيري در مورد رنگآميزي آن نيز بستگي دارد، پس رنگها را خوب بشناسيم.
پنجشنبه 30 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]