واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: سياست - شريعتي و بنيادگرايي در جبهه مشاركت
سياست - شريعتي و بنيادگرايي در جبهه مشاركت
در سيويكمين سالگرد درگذشت دكتر علي شريعتي جبهه مشاركت، روز سهشنبه نشستي را با حضور هادي خانيكي، حسن يوسفي اشكوري و عليرضا علويتبار برگزار كرد. اين جلسه به مناسبت سالمرگ اين چهره سرشناس ايراني به بررسي موضوع «بنيادگرايي و شريعتي» اختصاص داشت. عليرضا علويتبار، نويسنده و فعال سياسي در اين نشست درباره مفهوم بنيادگرايي و ورود آن به ادبيات سياسي گفت: «اصطلاح بنيادگرايي از مسيحيت گرفته شد، اما بعدا از همين تعبير براي برخي برخوردها در جهان اسلام هم استفاده شد. بنيادگرايي نوع خاصي از نگاه به دين است كه نوع خاصي از رفتار سياسي ـ اجتماعي را به دنبال دارد.» از نگاه اين پژوهشگر در حال حاضر بنيادگرايي در مسيحيت، اسلام، يهوديت، هندويسم و حتي به تازگي در بوديسم نيز وجود دارد. علويتبار در بخشي از صحبتهاي خود با اشاره به فضاي امروز ايران، انتخاب عنوان «اصولگرا» براي گروهي را به اين دليل دانست كه آنها قصد دارند از عنوان بنيادگرايي پرهيز كنند: «بنيادگرايي در ادبيات سياسي امروز به يك ناسزا تبديل شده. به همين دليل عدهاي عنوان اصولگرا را براي خود انتخاب كردهاند.» اين فعال سياسي عقيده دارد: «اصولگراهاي ايراني، فقط به قدرت اعتقاد دارند.» علويتبار در صحبتهاي خود درباره تفكرات دكتر علي شريعتي و مطرح شدن اين بحث كه او چه نسبتي با بنيادگرايي دارد، اين ديدگاه را مطرح كرد كه دليل طرح اين بحث ميتواند به اين موضوع برگردد كه شريعتي در گفتهها و نوشتههاي خود به نقد مدرنيته پرداخته است. اين پژوهشگر، نقدهاي شريعتي به مدرنيته را به سه گروه تقسيم كرد: «گروه اول نقدهاي او به «تجدد» در تقابل با «تمدن» است. شايد بهتر باشد بگوييم در زمان شريعتي در ايران و برخي ديگر از كشورها روندي آغاز شده بود كه از تجدد هواپيما را ميخواست اما حزب را نميخواست. اين تجدد كه ميتوان آن را «نوسازي برونزا» دانست مورد انتقاد شريعتي بود.» علويتبار ديگر انتقادهاي شريعتي به مدرنيته را متوجه «غربزدگي» دانست كه به انتقاد از تجددي ميپردازد كه فقط ظواهر مدرنيته را همراه دارد و از گوهر آن هيچ بهرهاي نبرده است. از نگاه اين فعال سياسي، سومين دسته از انتقادهاي شريعتي به مدرنيته كه مورد استناد بنيادگراها نيز قرار ميگيرد نقد گوهر مدرنيته است: «شريعتي در اين بخش به نقد عقل خودبنياد ميپردازد كه او را به ديدگاه پستمدرنها نزديك ميكند و تاثير متفكراني مانند گادامر و هايدگر بر او آشكار ميشود.» علويتبار با وجود تمام نقدهايي كه در آراي شريعتي نسبت به مدرنيته برشمرد، معتقد است اين نقدها را نميتوان مرتبط با بنيادگرايي دانست: «در افكار شريعتي نقد مدرنيته و دنياي مدرن ديده ميشود اما هيچ كدام از آنها از جنس نقدهاي بنيادگرايانه نيستند. ممكن است انديشههاي او بدون خواست خودش، به بنيادگرايي كمك كرده باشد اما از نظر من اين تاثير چندان زياد نيست.» حسن يوسفياشكوري، نويسنده و پژوهشگر كه در طول سالهاي گذشته تحقيقهاي فراواني را در آراي علي شريعتي انجام داده است نيز درباره ارتباط اين متفكر با ديدگاههاي بنيادگرايانه گفت: «شريعتي را با در نظر گرفتن مجموعه مولفههاي فكري او نميتوان يك بنيادگرا دانست.» به عقيده اين فعال فرهنگي و سياسي، با انديشههاي شريعتي به شكل موردي برخورد شده است و كمتر پيش آمده كه ديدگاههاي مختلف او را در كنار هم قرار دهند و به نتيجهگيري دست بزنند. از نگاه اشكوري «انديشههاي شريعتي آميخته با رمانتيسم انقلابي و ادبي است. گاهي جملات چنان تندي را در نوشتههاي او ميبينيم كه اصلا واقعبينانه نيستند. اما آنها را نميتوان نشانگر تمام تفكر او دانست، بلكه بايد مجموعهاي از افكار او را در نظر گرفت.» اين نويسنده و پژوهشگر تاكيد كرد: «به نظر بنده از مجموع انديشههاي شريعتي نميتوان بنيادگرايي را استنباط كرد، هر چند برخي از بحثها، گفتهها و ادبيات او ميتواند مقوم بنيادگرايي باشد.» هادي خانيكي، عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت و مدرس علوم ارتباطات در دانشگاهها در بخش ديگري از نشست «شريعتي و بنيادگرايي» اين پرسش را مطرح كرد كه اساسا چرا اين سوال عنوان ميشود كه آيا شريعتي مقوم بنيادگرايي بود يا خير؟ او در اين باره گفت: «فكر نكنم در ايران كسي به اندازه شريعتي در معرض نقد، نفي و تخطئه قرار گرفته باشد. در زماني كه مبارزه مسلحانه در جامعه ما آغاز شده بود حتي به مذهبيها ميگفتند به شريعتي نزديك نشوند، چون او با اين افكار [مبارزه مسلحانه] مخالفت ميكند و امروز اين بحث مطرح ميشود كه شريعتي افكار خشونتزا را به كشور ما وارد كرده است.» به عقيده خانيكي بهترين سندي كه انتقادهاي شريعتي از ديدگاههاي خودش را نشان ميدهد، وصيتنامه اوست. از نگاه مشاور مطبوعاتي رئيسجمهور سابق ايران براي شناخت درست ديدگاههاي شريعتي يك راه بيشتر وجود ندارد: «اگر ميخواهيم امروز شريعتي را بشناسيم بايد به دنبال شريعتي با مسائل و دغدغههاي روز بگرديم. شريعتي مقوم فهم مدرن به معني فهم نو از دين بود.»
پنجشنبه 30 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]