تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806751439




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با شهرام شا‌ه‌حسيني كارگردان «زن‌ها فرشته‌اند»


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: گفت‌وگو با شهرام شا‌ه‌حسيني كارگردان «زن‌ها فرشته‌اند»


سينماي‌ايران- آيدا اورنگ:
شهرام شاه‌حسيني فعاليت در سينما را با دستياري كارگردان و ساخت فيلم‌هاي كوتاه آغاز كرد.

او دستياري كارگردانان شاخصي چون زنده ياد ملاقلي‌پور و بهمن قبادي را در كارنامه دارد، با فيلم‌هاي كوتاهش چون «؟» نشان داد كه خوش «قريحه» است. البته در سينماي حرفه‌اي او مسيري متفاوتي را برگزيد و نشان داده كه به تثبيت جايگاهش در دل سينماي بدنه مي‌انديشد. «كلاغ پر» فيلم اول او كه سال گذشته اكران شد، گيشه خوبي داشت و حالا «زن‌ها فرشته‌اند» دومين ساخته‌اش نيز با استقبال تماشاگران مواجه شده است.

* شما كه فيلم‌هاي كوتاهي با ايده‌هاي خاصي ساخته بوديد، چرا در ساخت فيلم بلند به سينماي تجاري رو آورديد؟

اگر در جريان باشيد، اتفاقا من در يكي از آن فيلم‌ها از نقش آفريني بازيگر محبوب آن سال‌ها يعني «ماهايا پطروسيان» استفاده كردم(چراغ‌هاي خاموش). من اصلا با اين نوع اسم‌گذاري فيلم تجاري و فيلم‌ هنري مخالفم. در كوران ساختن فيلم‌هاي تجاري من فيلم «دلهره» را ساختم كه فيلم 28دقيقه‌اي و سياه و سفيد بود در فيلم «سه كيلومتر جلوتر» فيلم‌هاي كوتاه من به شوت قصه‌مند بودند، يعني در عين اينكه مخاطب نشسته و آن را تماشا مي‌كند، آن را دنبال هم كند و با خود فقط نگويد «عجب پلاني!» من پايبند به قصه بودم و مو ضوع آن فيلم‌ها داراي يك حساسيت بودند كه امكان نداشت بتوان آن را در فيلم بلند اجرا كرد. من بين دوره فيلمسازي كوتاه و كارگرداني فيلم بلندم يك ارتباط بسيار تنگاتنگ مي‌بينم كه آن قصه‌مند بودنشان است و به هر 2 دوره وفادارم. و در آينده هم همين پيشرفت با قصه را ادامه مي‌دهم.

* بگذاريد سؤالم را طور ديگري مطرح كنم، شما پيش از كارگرداني كلاغ پر، دستيار كارگرداناني مثل بهمن‌قبادي و سيامك شايقي بوديد، اما انگار سينمايي را انتخاب كرديد كه به سينماي آنها ربطي ندارد.

كلاغ‌پر و زن‌ها فرشته‌اند قابل مقايسه با كار آن كارگردانان نيستند. در انتهاي سؤال قبل هم گفتم در واقع در دوره‌اي كه همه فيلم‌هايي مي‌ساختند كه استادشان( مثلا آقاي كيارستمي) انجام مي‌دادند، كارشان دنباله روي محسوب مي‌شد البته به آنها حق مي‌دهم، ولي به نظر من آمد كه بايد روي سينماهاي خودم كار كنم.

دليل نمي‌شود كه من چون دستيار آقاي قبادي بودم مثل او فيلم بسازم. چون آنها دارند به بهترين شكل كارشان را انجام مي‌دهند و لازم نيست كه من شبيه آنها فيلم بسازم. نكته اينجاست كه من اگر مي‌خواستم وارد سينما شوم نمي‌توانستم جا پاي بقيه بگذارم، افرادي مثل آقاي بيضايي و قبادي يا شايقي سينماي مستقل خودشان را دارند، به يك اثر فكر مي‌كنند، و آن را مي‌سازند.

مطمئنا من دوست نداشتم كارم را با «كلاغ پر» شروع بكنم فيلمنامه ديگري بود از احمد رفيع‌زاده به نام «هيچ‌كجا، هيچ‌كس» كه به سرانجام نرسيد. من دوست دارم كه سينماي خودم را پيدا كنم و حتما «كلاغ‌پر» يا «زن‌ها فرشته‌اند» نيست و حتما «هيچ‌كجا، هيچ كس» نيست. من براي پيدا كردن سينماي خودم، دستكم يك دهه وقت مي‌خواهم.

* تاثير تهيه‌كننده روي شما چقدر است؟

تهيه‌كننده به من پيشنهاد داد تا «كلاغ پر» را بسازم. و من فكر كردم يك كار سفارشي ساختنش جذاب است. يك كاري كه مال خودم نيست، به آن نزديك نيستم. به نظرم آمد كه اين كار سخت‌تر از اين است كه من فيلم دلخواه خودم را بسازم.

* آيا ساختن فيلم «زن‌ها فرشته‌اند» به اين قضيه مربوط مي‌شود كه در جريان حاضر فقط فيلم‌كمدي مي‌فروشد؟

زماني ساختن زن‌ها فرشته‌اند با نام اوليه «سپيده‌دم» به من پيشنهاد شد كه «كلاغ‌پر» هنوز اكران نشده بود. ما در كوير بوديم كه آقاي فرح‌بخش با من تماس گرفت و پرسيد كي به تهران مي‌آيم؟ من رفتم تهران و يك طرحي را جلوي من گذاشت به نام «سپيده‌دم» به نظرم طرح بدي نبود، مثل كتابي كه مي‌خواني و 20درصد آن برايت خوشايند است. ما با آقاي فرح‌بخش به اين نتيجه رسيديم كه اين طرح قابل تغيير است و رفتيم سمتش و حالا همين چيزي است كه شما روي پرده مي‌بينيد.

* چرا نام فيلم تغيير كرد؟

«سپيده‌دم» از اول فقط يك اسم بود و هيچ‌كدام آن را دوست نداشتيم. شايد چون شبيه اسم فيلم‌هاي قبل از انقلاب بود. بعد طي يك راي‌گيري، نام « زن‌ها فرشته‌اند» از همه بيشتر راي آورد.

* معمولا وقتي يك كارگردان جوان، با گروه حرفه‌اي كار مي‌كند، اين شبهه را به وجود مي‌آورد كه گروه با تجربه باعث بهتر بودن كار شدند، نظر شما چيست؟

البته نظرات متفاوت است، اما اگر اين‌طور بود چرا شهرام‌شاه‌حسيني را كارگردان صدا مي‌كنند و اگر كارگردان نقشي نداشت چرا دوباره پيشنهاد كار به او مي‌شود؟ بعد بازيگر با كارگرداني كار مي‌كند كه احساس مي‌كند قدرت كارگرداني دارد. من 12سال دستيار كارگردان بوده‌ام و در همه دوراني كه وسوسه كارگرداني داشتم براي چنين روزهايي نقشه كشيدم. مگر مي‌شود تمام نقشه‌هايم نقش برآب شود؟ كه 4تا بازيگر جمع كنم و فيلم بسازم، نمي‌شود.

* شما كه تجربه بازيگري در فيلم مادرم گيسو (سيامك شايقي) را داشتيد، چرا بازيگري را ادامه نداديد؟

فقط چند پلان بازي كردم، بعد از آن از بازيگري متنفر شدم و آمدم دستيار كارگردان شدم كه اولين كارم «سفر به چذابه» بود.در همان «سفر به چذابه» يك سكانس بازي كردم، در اكثر فيلم‌ها دستيار بودم هر وقت از نبود بازيگر، رنج مي‌بردند و نمي‌توانستند كسي را پيدا كنند در آن فرصت كم، من بازي مي‌كردم.

* اصلاً چگونه وارد عالم سينما شديد؟

سال 74-73، من خيلي فيلم مي‌ديدم و احساس آمادگي مي‌كردم تا در يك فيلم بازي كنم. حركاتي جلو آينه درمي‌آوردم و فكر مي‌كردم بازيگرم؛ همه هم تصديق مي‌كردند كه تو بازيگر خوبي مي‌شوي. وقتي رفتم جلوي دوربين، فهميدم جلوي دوربين يك اتفاقي مي‌افتد كه كار من نيست و آن اين است كه من نمي‌توانم دوربين را فراموش كنم. «بازي»‌اي دارد اتفاق مي‌افتد كه من نمي‌پسندمش؛ يعني استرش دارم كه يك جماعت به من نگاه مي‌كنند.

فكر مي‌كردم من بايد كاري بكنم تا تماشاگر را تسخير كنم. همان موقع با مشورت‌هايي كه با آقاي شايقي كردم، تصميم گرفتم كه كارگرداني بكنم و آقاي شايقي مرا تشويق كرد تا از دستياري شروع بكنم كه پيشنهاد خيلي خوبي بود چرا كه من با دستياري خيلي چيزها را فهميدم. شايد در فيلم ساختن اسم من كارگردان باشد اما به اين معني نيست كه به جايي كه دوست داشته باشم رسيده باشم. شايد اگر «زن‌ها فرشته‌اند» را 10 سال ديگر بسازم، به شكل ديگري بسازمش. فكر مي‌كنم خيلي راه مانده تا من نفس بگيرم.

تصور مي‌كنم تماشاچي 90دقيقه آمده تا تفريح كند و چيزهاي بامزه ببيند؛ 90 دقيقه خودش را فراموش كند و درگير نقش شود؛ همان چيزي كه من در بازيگري نتوانستم دربياورم. دوست دارم تماشاگر با پرده بازي كند، يعني فيلم تسخيرش كند. هنوز اين اتفاق برايم نيفتاده است.

* اكثر تماشاگرها هنگام تماشاي فيلم فكر مي‌كردند شما طرفدار حقوق زنان هستيد!

مدل فيلم اين‌گونه است؛ شايد فيلم بعدي هم به اين شكل باشد اما خط قصه فضاي فيلم را مي‌سازد. اتفاقاً فيلم‌هاي كوتاه من ضد زن است!

* طي اين 12 سال تجربه دستيار كارگردان بودن، چرا زودتر كارگرداني را شروع نكرديد؟

شايد الان هم زود باشد؛ در واقع فكر نمي‌كنم دير كرده باشم. من «3 كيلومتر جلوتر» را كه تمام كردم، آن را تحويل اعضاي انتخاب فيلم‌اولي‌هاي خانه سينما دادم. آن موقع روند به اين شكل بود كه بايد سوابق و جايزه‌ها و حتي فيلم كوتاه‌هايت را ببري خانه سينما و مجوز كارگرداني بگيري. آن زمان آقاي كيومرث پوراحمد رئيس انتخاب فيلم‌اولي‌ها بود كه به من بيشترين امتياز را داد بابت سوابقم و تشويق خيلي بزرگي بود براي اينكه فيلم بلندم را شروع كنم. اين ماجراهاي 7 سال پيش است.

باور كنيد قسمت نبود كه زودتر شروع كنم. احساس مي‌كنم در نقطه درستي ايستاده‌ام و اينكه شايد بعضي فيلم‌ها را نبايد مي‌ساختم. من سر يك كار با تهيه‌كننده تا پاي امضاي قرارداد هم رفتم، اما نشد. شايد آن نقطه خوبي براي شروع كار نبود.... من يك فيلم 90 دقيقه‌اي براي تلويزيون ساختم و 4-3 سال است كه پخش نمي‌شود. همه‌اش فكر مي‌كنم قسمت است. اتفاقاً به نظرم خيلي تله‌فيلم خوب و استانداردي است و به لحاظ مضمون و فيلمبرداري، يك سر و گردن از ديگر تله‌فيلم‌ها بالاتر است.

* مشكل اكران زن‌ها فرشته‌اند چه بود؟

زن‌ها... يك شخصيت خطرناك دارد به نام سيمين (ليلا اوتادي) و وقتي شخصيت مرد ما همسري دارد مثل ليلا، از هر نظر باورش سخت است كه با زن ديگري ازدواج كند. اين سيمين بايد كاري مي‌كرد تا هم شخصيت مرد و هم بيننده را ميخكوب كند. اين باعث شد تا فيلم هم وارد بازي خطرناكي شود و يك بخشي از نقش سيمين كه شخصيتش را كامل مي‌كرد، حذف شد (كه از طرف خودمان بود.)

* چرا در زمينه فيلمنامه‌نويسي هيچ‌وقت كسب تجربه نكرديد؟

چون فيلمنامه‌نويس خوبي نيستم؛ همان‌طور كه كارگردان خوبي نيستم، اما فيلم‌هاي كوتاهم را خودم نوشتم. من مي‌توانم يكسري چيزها را به عنوان طرح پياده كنم، اما نه اينكه كامل بنويسم.

* بازيگرها، انتخاب شما بودند يا تهيه‌كننده؟

هر دو يك نظر داشتيم. به نظر من بايد تهيه‌كننده و كارگردان با هم توافق داشته باشند؛ چيزي كه در هر دفتر سينمايي شاهد آن هستيم؛ به‌خصوص اينكه اينجا گرفتاري كلاغ‌پر را نداشتيم؛ نابازيگرهايي كه در كلاغ‌پر بازي كردند. اين هم از نبود بازيگر است كه آدم مجبور مي‌شود به بازيگرهاي متوسط رو بياورد. اما در زن‌ها... همه سر جاي خودشان هستند. من كار عجيبي نكرده‌ام.

* به نظر شما لوس‌بودن ليلا (مهتاب كرامتي) مصنوعي نبود يا در فيلمنامه اين‌گونه نشان داده شده بود؟

در فيلمنامه عين همين ديالوگ‌ها نوشته شده بود. اگر دقت كرده باشيد ما شخصيت ليلا را به صورتي گرفته‌ايم كه ري‌اكشن‌هاي متفاوت نشان دهد؛ مثل سكانس اول فيلم كه ليلا مي‌رود ساعت بخرد و ري‌اكشني نشان مي‌دهد كه آدم انتظار ندارد ساعت را بخرد. ما اين شخصيت را لوس و عاشق‌پيشه گرفتيم كه بتوانيم با آن بازي كنيم. حتي در صحنه طلاق مي‌پرسد «واقعاً نمي‌خواي [با من] زندگي بكني؟»

* يعني به ادامه اين زندگي مشترك اميد داشت؟

بله، حتي بعد از دادگاه هم كه به صورت موازي كات مي‌شود بين ليلا و وكيلش، دارند كباب مي‌خورند و حيايي و شريفي‌نيا آبگوشت؛ آنجا هم اين اتفاق مي‌افتد. ليلا بعد از آن همه حرف به صورت متناقضي مي‌گويد: «حالا فكر كردم فرهاد يك كاري كرده ديگه» كه وكيلش مي‌گويد: «يعني چي؟...» نكته اين است كه از اول اين عنصر را براي مهتاب كاشته‌ايم، يعني يك كسي را از ماشين‌شوري به اين مرحله مي‌رساند و حالا عاشقش است و خطايي كرده كه قابل بخشش است. اما ديگر طرف مقابل، يعني فرهاد نمي‌تواند برگردد.

* اينكه بيننده خيلي زود مي‌فهمد كه اين نازنين (نيكي كريمي) با ليلا همكار است، فكر نمي‌كنيد بهتر بود ديرتر اين رابطه همكاري و دوستي مشخص مي‌شد؟

ما خيلي سعي كرديم اين نقطه‌عطف ديرتر اتفاق بيفتد؛ مي‌خواستيم تماشاگر هم با شخصيت‌ها، متوجه اين همدستي بشود ولي زمان نشان‌دادن اين همدستي را جلوتر برديم كه كمدي اتفاق بيفتد؛ مثل سكانسي كه پدرقلابي (احمد پورمخبر) را حاضر مي‌كنند براي مراسم خواستگاري، تماشاگر خنده‌اش مي‌گيرد. همه اينها وقتي جذاب مي‌شود كه به عنوان بيننده، از جريان آگاه باشيم. اگر مي‌خواستيم اين نقطه عطف را ببريم آخر فيلم، ديگر جذاب نمي‌شد؛ آن وقت داستان جدي‌تر مي‌شد. البته شايد فيلم بهتري مي‌شد.

* كار بعدي‌تان را هم در دل همين سينماي بدنه مي‌سازيد؟

اينكه ما فيلم بسازيم و دوست نداشته باشيم مخاطب آن را ببيند به نظرم دروغ خيلي بزرگي است كه البته خيلي گفتنش رايج است. آنقدر به بازگشت سرمايه به سينما معتقد هستم و آنقدر ارتباط مستقيمي بين فاصله ساختن آن تا اكرانش مي‌بينم كه در فيلمي كه ساختنش مدنظرم است نهايت تلاشم را براي جذابيت به كار مي‌گيرم. يعني چيزي كه مخاطب آن را بپسندد و نام فيلم هنري را از رويش برمي‌دارم و تبديل مي‌كنم به يك فيلم خوب؛ فيلمي كه مدنظر همه باشد؛ هم تهيه‌كننده، هم خودم، هم تماشاگر. فيلم‌هاي فاقد اين چيرهاست و برخي از روي حسادت نام‌هاي ناپسندي روي فيلم‌ها مي‌گذارند. با اسم‌هاي اشتباهي كه در صنعت سينما به كار مي‌بريم، باعث يك نوع بلاتكليفي شده‌ايم. با اسم‌هاي اشتباه، مسيرهاي اشتباهي را مي‌رويم. سياستگذاران و برنامه‌ريزان بايد فكر كنند تا بر مبناي اين اسم‌ها، تقسيم صورت نگيرد و بر مبناي اين اسم‌ها فيلمنامه‌نويسان مسير اشتباهي را نروند.

* چقدر اين فيلم هزينه داشت؟ با توجه به اينكه از ماشين‌هاي خاصي استفاده كرديد؟

بايد از آقاي فرح‌بخش و آقاي عليخاني بپرسيد ولي ما هر ماشين ديگري جز اين ماشيني كه زير پاي نازنين است را در فيلم مي‌آورديم، باورپذير نمي‌شد و تو به فرهاد حق نمي‌دادي كه چرا نمي‌خواهد به همسرش بازگردد.

* آينده كارگردانان هم‌دوره خودتان را چطوري مي‌بينيد؟

من از آينده خودم هم خبر ندارم چه برسد به آنها.

تاريخ درج: 29 خرداد 1387 ساعت 15:05 تاريخ تاييد: 29 خرداد 1387 ساعت 16:15 تاريخ به روز رساني: 29 خرداد 1387 ساعت 15:53
 چهارشنبه 29 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن