محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844663373
اولين تجربه دموكراسي در جمهوري اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: اولين تجربه دموكراسي در جمهوري اسلامي
بررسي پديده درسآموز بنيصدر ـ 1
فتاح غلامي
جنجال بر سر خيانت بنيصدر، پس از 27 سال
چندي پيش به مناسبت سالروز آزادي خرمشهر، علي شمخاني وزير سابق دفاع با حضور در يكي از برنامههاي تلويزيوني به تبين آثار و نتايج اين حادثه مهم دوران دفاع مقدس پرداخت و در ضمن پاسخگويي به يكي از پرسشهاي مجري برنامه درباره نقش بنيصدر در سالهاي آغازين جنگ تحميلي، اتهام خيانت اولين رئيس جمهور اسلامي ايران در جايگاه فرماندهي كل قوا را مورد تشكيك قرار داد. وي در ارائه چنين نظري تنها نبود؛ بلكه چندي پيشتر رحيم صفوي فرمانده سابق كل سپاه پاسداران نيز در سخناني مشابه چنين مطالبي را گفته بود. بعد از انتشار اين سخنان، دوباره بحث ضعف و خيانت ابوالحسن بنيصدر در مطبوعات و محافل سياسي مطرح شد و بهويژه برخي چهرههاي شاخص عرصه رسانه، اقدام به نگارش مطالبي انتقادآميز از دو فرمانده سابق نظامي كردند.
اين اتفاق نشان داد كه عليرغم گذشت 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي، در بين دوستداران نظام هم تحليل يكساني در مورد وقايع و تحولات اين برهه از تاريخ معاصر ايران وجود ندارد و اين دشواري كار متوليان تاريخ را در تبيين درست رويدادهاي انقلاب اسلامي براي نسل سومي كه تنها به واسطه شنيدهها و نوشتهها با انقلاب ارتباط برقرار كردهاند، دو چندان ميكند.
در گزارشي كه از نظر مخاطبان گرامي خواهد گذشت، نگارنده بر آن است تا با مراجعه به برخي از اسناد و مدارك، سيري گذرا از زندگي و اقدامات سيد ابوالحسن بنيصدر تا مقطع عزل وي از رياست جمهوري ارائه دهد و قضاوت را به خوانندگان واگذار كند.
آخوندزادهاي در فضاي ضدآخوندي
ابوالحسن بنيصدر متولد دوم فروردين 1312 در باغچه از توابع همدان دوران تحصيل خود را در همدان و تهران گذراند و دوران طفوليت را تا اخذ ديپلم متوسطه در اين شهر سپري ساخت. بنيصدر عليرغم اينكه در خانوادهاي روحاني بزرگ شده بود و پدرش از جمله روحانيون معروف همدان بود؛ اما به گفته خودش جو موجود خانوادهاش فضاي ضد آخوندي تمام عياري داشت. (درس تجربه، ص 43)
اين نگاه منفي و بيم داشتن از اجبار پدر براي يادگيري دروس حوزوي باعث شد كه وي در عرصه فراگيري علوم جديد از خود تقلايي نشان دهد. در كنار اين، از مسائل سياسي هم غافل نبود و كم و بيش در جريان وقايع و رويدادهاي روز قرار ميگرفت. بنيصدر علاقمند تحصيل در رشته حقوق دانشگاه تهران بود، اما به دليل نمره صفر گرفتن در زبان خارجه، نتوانست در كنكور شركت كند و ناگزير به تحصيل در دانشكده معقول و منقول شد. در دوران دانشجويي ابتدا به حزب «زحمتكشان» مظفر بقايي تمايل يافت، اما در جريان كودتاي آمريكايي 28 مرداد، جذب جبهه ملي شد. (درس تجربه،ص 57)
ابوالحسن بنيصدر پس از گرفتن ليسانس، كار خود را در مؤسسه تحقيقات علوم اجتماعي احسان نراقي آغاز كرد. او در همين ايام با دختر همسايه دوران نوجوانياش در همدان ازدواج كرد.
از جبهه ملي تا پيوند با انقلابيون
در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت دو بار بازداشت شد و مدت كوتاهي را در زندان گذراند. ابوالحسن بنيصدر پس از سركوب قيام 15 خرداد 42 و منحل شدن جبهه ملي دوم، به فرانسه رفت و در آنجا به همراه برخي، فعاليتهاي خود را تحت عنوان جبهه ملي سوم پي گرفت، اما طولي نكشيد كه اختلافات شديدي با كنفدراسيون دانشجويان خارج كشور پيدا كردند و بر اثر بروز اين درگيريها، ابتدا جبهه ملي سوم و در پي آن كنفدراسيون متلاشي شد. در سالهاي اوليه دهه پنجاه، آقاي بنيصدر كه سالها از فعاليتهاي سياسي دور افتاده بود و در فرانسه زندگي ميكرد و بعضاً به اتفاق دكتر نقيزاده در انگليس گاهنامه «خبرنامه جبهه ملي» را منتشر ميساخت، به اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان در اروپا نزديك شد. با نزديك شدن به يك تشكل اسلامي دانشجويي، دور تازهاي در حيات سياسي بنيصدر آغاز شد.
زماني كه حركت انقلابي مردم ايران شدت گرفت، روابط بنيصدر نيز با انقلابيون و پيروان امام نزديكتر شد، به ويژه اينكه در جريان زنداني شدن آيات طالقاني و منتظري و شهادت آيتالله سعيدي، برخي از مبارزين از جمله محمد منتظري، محمد غرضي، محمدعلي هادي كه آن هنگام در فرانسه حضور داشتند و در كليساي «سن مري» اعتصاب غذا كرده بودند، نقش فعالي پيدا كرد و به همراه سلامتيان، سودابه سديفي و احمد غضنفرپور، جنبههاي مثبت اين حركت اعتراضي را براي فرانسويان و فعالان حقوق بشر تشريح كرد.
آن موقع صادق قطبزاده به خاطر روابط گسترده در عرصه رسانه، در پاريس معروفيتي پيدا كرده بود و با مبارزين انقلاب و چهرههاي ملي و مذهبي ارتباط خوبي داشت، اما هم بنيصدر و هم قطب زاده تاب همكاري و تحمل يكديگر را نداشتند و آن يكي، ديگري را به صفت كيش شخصيتي متهم ميكرد و اين ماجرا تا زمان انقلاب اسلامي و حوادث بعد از استفرار نظام هم ادامه پيدا كرد.
بنيصدر و ورود امام به پاريس
اين اختلافات همچنان باقي بود تا اينكه خبر رسيد امام قصد سفر به فرانسه را دارد. اين مسئله باعث اختلاف نظر ميان نيروهاي انقلابي مقيم پاريس شد. بنيصدر با آمدن امام به پاريس به دلايل زير مخالف بود:
اول اينكه ميگفت، ايشان يك مرجع تقليد هستند و اگر بيايند در يك كشور غربي، در بين مذهبيون ايراني و منطقه جنبه خوبي پيدا نخواهند كرد.
دوم اينكه او نميخواست امام شاهد اختلافات موجود ميان روشنفكران و نيروهاي ملي و مذهبي باشد و اصرار داشت كه امام براي اقامت، سوريه را انتخاب كند (هجرت امام از نجف به پاريس به روايت غضنفرپور، خبرگزاري فارس، 22/11/85)
سرانجام امام تصميم گرفتند به پاريس سفر كنند و در زمان اقامت ايشان در فرانسه، ارتباط برخي از انقلابيون و روشنفكران از جمله بنيصدر با امام بيشتر شد.
پس از پيروزي انقلاب
همزمان با بازگشت امام به ايران در 12 بهمن، وي از جمله كساني بود كه در اين سفر با ايشان همراه بود. در آن زمان وي چهرهاي ناشناخته براي مردم بود، اما بعد از گذشت سه روز از ورودش به ايران، سلسله سخنرانيهايي در دانشگاه صنعتي شريف داشت كه ده روز به طول انجاميد. از اين پس بسياري او را در لباس يك روشنفكر ديني كه سعي دارد با استفاده از مفاهيم و مضامين قرآني و اسلامي پيوندي با دنياي متمدن غرب برقرار كند، ميشناختند.
نفر سمت راست گوشه، ابوالحسن بني صدر است.
عامل ديگر كه در نقش بستن بهتر اين ذهينت مؤثر بود، مناظره بنيصدر با بابك زهرايي از رهبران گروهي مائوئيستي موسوم به كارگران انقلابي بود كه چهره موفقي از او به نمايش گذاشت. كمكم زمينه عضويت او در شوراي انقلاب مطرح شد و با قطعي شدن اين موضوع، از اين پس در بيشتر روزنامهها، عكس و خبر او درج ميشد.
وي در اين دوران براي بسياري به عنوان كسي كه ظاهرا براي مشكلات، راه حلي ايدئولوژيك و مبتني بر اسلام انديشيده، مطرح بود؛ خصوصا اينكه در آن زمان وي مقالات و كتابهاي زيادي را در اين زمينه تأليف كرده بود، مانند اقتصاد توحيد، كيش شخصيت، صد مقاله پيرامون جمهوري اسلامي و…
پيش به سوي رياست جمهوري
وي در اين مقطع يكي از منتقدان تند و تيز كابينه دولت موقت هم بود و در ساختار اقتصادي از جمله مدافعان سرسخت ملي شدن بانكها و اقتصاد بدون بهره بود. از طرفي ديگر تجربه حضور در وزارت اقتصاد و دارايي و امور خارجه را هم داشت. همه اين عوامل باعث شد كه او به عنوان يكي از چهرههاي مطرح براي انتخابات اولين دوره رياست جمهوري شناخته شود؛ به ويژه آنكه وي قبل از مطرح شدن اين فكر، روزنامه «انقلاب اسلامي» را ـ با اين هدف كه صرفا در خدمت انقلاب ايران باشد ـ تأسيس و راهاندازي كرد كه عملا اين نشريه به سخنگوي تبليغاتي وي در انتخابات و دوران رياست جمهوريش تبديل شد.
در تاريخ 4/10/58 كيهان در گمانهزنيهاي خود در مورد كانديداهاي احتمالي از بنيصدر، قطبزاده، بازرگان و غلامحسين صديق (از نيروهاي جبهه ملي) به عنوان داوطلبان شركت در انتخابات رياست جمهوري نام برد.
از اين پس گروههاي سياسي وارد ميدان رقابت شدند و با انتشار بيانيههايي، نامزد منتخب خود را به مردم معرفي و ضمن برشمردن اوصاف و شايستگيهاي او، خواستار حمايت مردم از نامزد موردنظرشان براي پيروزي در انتخابات شدند.
ابوالحسن بنيصدر وزير اقتصاد و دارايي نيز در همين ايام به صورت تلويحي اعلام كرد كه ظرف چند روز آينده، رسماً دست به فعاليت انتخاباتي خواهد زد.
مدافعان بنيصدر
از صادق خلخالي كه يكي از نامزدهاي اوليه رياست جمهوري بود، در تاريخ 6/10/58 خبري عجيب منتشر شد. وي در گفتگو با «كيهان» گفت: براي نشان دادن اتحاد و هماهنگي و جلوگيري از هرگونه توطئه، اينجانب به نفع جناب آقاي بنيصدر كنارهگيري ميكنم و به همه افرادي كه به اينجانب لطف و مرحمت دارند، عرض ميكنم كه با قاطعيت راي خود را به جناب بنيصدر بدهند. شوراي مركزي ستاد فدائيان اسلام نيز به پيروي از خلخالي از بنيصدر حمايت كرد.
در 9/10/58 خبر رسيد كه سيد احمد مدني و ابوالحسن بنيصدر هر دو ستاد انتخاباتي به راهانداختهاند.
ستاد انتخاباتي بنيصدر كه به صورت دفتري براي هماهنگي شروع به كار كرد (10/10/58) با انتشار بيانيهاي اعلام كرد: بدون پرداختن توهين ديگر نامزدها تنها برنامهها و اصول و عقايد و نظرات و شخصيت بنيصدر را به همگان معرفي ميكنيم.
جامعه مدرسين حوزه علميه قم پس از چند نشست ابوالحسن بنيصدر را كانديداي رياست جمهوري اعلام كرد.
البته بعدها مشخص شد كه اين توافق اوليه بوده و بخشي از جامعه مدرسين با اين نظر موافق بودهاند و بالاخره پس از رايزنيهاي فراوان، از نظر اول خود عدول كرده و به نامزدي جلال الدين فارسي ابراز تمايل كردند.
بازار شعارهاي انتخاباتي داغ شد و بنيصدر مهمترين برنامههاي خود را وحدت ملي، بازسازي اقتصاد، امنيت و معنويت برشمرد.
جامعه روحانيت مبارز در 12/10/58 بنيصدر را كانديداي مورد حمايت خود معرفي كرد و در بيانيهاي دلايل خود را براي حمايت از اين نامزد اينگونه برشمرد:
1-رئيسجمهور بايد در برابر تمام مواد قانون اساسي جمهوري اسلامي خاضع و در اجراي آن ملتزم باشد.
2- انقلاب اسلامي ايران مكتبي است و طرز تفكر رئيسجمهور بايد مكتبي باشد.
3- مراعات ضوابط اسلامي را در انتخاب همكاران خود ملتزم باشد
4- از هرگونه گرايش كه با روح اسلام سازگار نيست، مبري باشد.
5- در برابر اعمال تخريبي تبهكاران و دشمنان انقلاب اسلامي كه به امنيت و تماميت ارضي ايران لطمه وارد ميكنند داراي موضع باشد.
6- از اعمال روشهاي مستبدانه در برابر نمايندگان ملت به دور و از رهنمودهاي امام امت الهام بگيرد.
اين مسئله نشان ميداد كه جامعه روحانيت مبارز و حزب جمهوري اسلامي اختلافاتي دارد و از اين رو بود كه از نامزدي بنيصدر حمايت ميكند. در اين ميان، آيتالله مهدوي كني دبير كل جامعه روحانيت مبارز نسبت به اين انتخاب نظر خوشي نداشت و به حسن حبيبي ديگر نامزد انتخاباتي تمايل داشت و او را براي رياست جمهوري فرد صالحي ميدانست. اما با اين وصف، نظر او در اقليت قرار داشت و البته مخالفتهاي خود را با بنيصدر بروز نميداد.
صادق خلخالي از اولين كساني بود كه آمادگي خود را براي حضور در انتخابات رياست جمهوري اعلام كرده بود، اما مدتي بعد به نفع بنيصدر كنار رفت. اما با فاصلهاندكي در يك اظهار نظر رسمي گفت: در وضع فعلي كه هرج و مرج مصنوعي به وسيله ايادي خودفروخته و وابسته به ايالالات متحده آمريكا و صهيونيسم بينالمللي در كشور هر روز گسترش مييابد، با توجه به قاطعيت فوقالعاده مجددا كانديداتوري خود را اعلام ميكنم.
در همين روز خلخالي بار ديگر تغيير موضع داد و در مصاحبه با «كيهان» گفت: من هيچ كس را در مقابل خودم براي احراز اين پست قبول ندارم، ولي به حكم اجبار بنيصدر را مورد تاييد قرار ميدهم و به احتمال 90 درصد بنيصدر رئيسجمهور خواهد شد؛ ليكن مدت زيادي در اين پست دوام نخواهد يافت؛ چرا كه يك صدم قاطعيت مرا ندارد.
در 25/10/58 احتمال كنارهگيري فارسي به خاطر شبهه قانون اساسي و ايراني الاصل نبودن او مطرح شد. اين مسئله حزب جمهوري را با وضعيت دشواري مواجه ساخت. از طرفي ميديدند كه رقيب اصلي انتخاباتي آنان يعني ابوالحسن بنيصدر از حمايت گسترده برخوردار است و از سوي ديگر فكر نميكردند بتوانند جايگزين مناسبي را براي فارسي انتخاب كنند.
با كنار رفتن جلال الدين فارسي، شانس دكتر حسن حبيبي افزايش يافت و جامعه مدرسين حوزه علميه قم و صدوقي و مدني از او حمايت كردند.
اولين رئيسجمهور ايران انتخاب شد
بالاخره در 5/11/58 اولين دوره انتخابات رياست جمهوري برگزار شد و مردم براي انتخاب رئيس قوه مجريه پاي صندوقهاي راي رفتند. بعد از پايان رايگيري شمارش آرا چند روز به طول انجاميد و در نهايت آخرين نتايج به شرح زير اعلام شد:
سيد ابوالحسن بنيصدر 10.709.330
سيد احمد مدني 2.224.554
حسن ابراهيم حبيبي 674.859
داريوش فروهر 133.478
سيد صادق طباطبايي 114.776
كاظم سامي 89.270
صادق قطب زاده 48.547
بقيه كانديداها 2.110
محتشمي، بني صدر، امام و اوريانا فالاچي
دفتر هماهنگيهاي مردم و رئيسجمهوري
با انتخاب بنيصدر، فضاي تأسفباري بر اردوي نيروهاي خط امام آن دوره حاكم شد. نگرانيها وقتي دوچندان شد كه ديدند بنيصدر با راهاندازي نهادي موسوم به «دفتر هماهنگيهاي رئيسجمهوري»، قصد تسخير مجلس را نيز دارد. بنابراين رقابتها از نو آغاز شد و كدورتي كه بين جامعه روحانيت مبارز و حزب جمهوري در آستانه انتخابات رياست جمهوري به وجود آمده بود، به سرع برطرف شد و نيروهاي سياسي مجددا صفآرايي كردند.
در آستانه برگزاري نخستين دوره انتخابات مجلس، گروههاي سياسي با شور و هيجان وارد عرصه شدند و از همان ابتدا مشخص بود كه رقابت اصلي ميان حزب جمهوري اسلامي و دفتر همكاريهاي مردم با رئيسجمهور خواهد بود.
بنيصدر بعد از پيروزي در انتخابات رياست جمهوري به منظور تجديد اين موفقيت، اقدامات چندي را براي جلب توجه مردم و كسب آراي آنان براي انتخابات و راهيابي نامزدهاي مورد حمايت خود به مجلس آغاز كرد كه تاسيس دفتر همكاريهاي مردم با رئيسجمهوري از جمله اين اقدامات بود.
اين نهاد در شهرستانهاي مهم كشور شعبه داشت؛ اما از همان ابتدا مشخص بود كه رقابت اصلي ميان گروهها در تهران صورت ميگيرد و جريانهاي سياسي همه تلاش خود را براي كسب موفقيت بيشتر در انتخابات تهران به كار خواهند بست.
«دفتر همكاريهاي مردم با رئيسجمهور» براي تاثيرگذاري بيشتر و نشان دادن اختلاف بين اعضاي جامعه روحانيت مبارز، از نامزدي علياصغر مرواريد عضو اين تشكل روحاني حمايت كرد. مرواريد در آستانه انتخابات مخالفت خود را با ائتلاف حزب جمهوري اسلامي و جامعه روحانيت مبارز اعلام كرده و موجبات رنجش اعضاي حزب را فراهم آورده بود كه بعدها اين مسئله زمينهاي براي منازعات قلمي ميان مرواريد و حزب جمهوري اسلامي شد.
محمد مبلغي، حسن ابراهيم حبيبي، نجفقلي حبيبي، محمد جواد حجتي كرماني، مهدي شاهآبادي و فخرالدين حجازي نيز از جمله نامزدهايي بودند كه مشتركا مورد حمايت حزب جمهوري و دفتر همكاريها قرار گرفتند و در كنار اينها علي گلزاده غفوري، طاهره صفارزاده، محمد مهدس جعفري، فتحالله بنيصدر و محمدرضا پسنديده از جمله چهرههايي بودند كه تشكل مورد حمايت بنيصدر از آنها براي راهيابي به مجلس حمايت كرد.
به هر حال، انتخابات برگزار و حزب جمهوري اسلامي در تهران و ديگر شهرستانها موفق به كسب اكثريت آرا شده بود. اين مساله نارضايتي رئيسجمهور و سازمان مجاهدين خلق و مليگراها را در پي داشت. روزنامه انقلاب اسلامي ارگان دفتر همكاريهاي مردم با رييس جمهور در روز 25 اسفند فهرستي از آنچه آن را «تقلبات انتخاباتي»ناميده بود منتشر كرد. اين روزنامه مدعي شده بود كه اين تقلبات را بنيصدر شخصا مشاهده كرده يا مردم به او گزارش داده بودند.
البته اين انتقادات به حدي نبود كه سلامت انتخابات را به خطر اندازد و به همين خاطر، سرانجام بنيصدر مجبور شد اذعان كند، در جريان برگزاري انتخابات اولين دوره مجلس ميزان تقلبات و تخلفات چشمگير نبوده است.
از مسائل بحث برانگيز روزهاي آغازين اولين دوره مجلس شورا، بحث تصويب اعتبارنامهها از جمله بررسي صلاحيت حسن آيت از حزب جمهوري اسلامي و احمد سلامتيان از ياران و دوستان بنيصدر بود. براساس گزارشهاي رسيده، در مورد هر دو نماينده ابهاماتي وجود داشت كه بايد روشن ميشد و از سوي ديگر نگاه جناحي و گروهي نيز مسئله را حساس ميكرد.
سلامتيان نماينده منتخب مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي بود كه هماهنگيهاي موثري با ابوالحسن بنيصدر داشت و برخي از موضعگيريهاي او در مورد مسائل سياسي، خشم نيروهاي خط امامي را برانگيخته بود و احتمال اين ميرفت كه با توجه به اين سوابق، اعتبارنامه وي توسط نمايندگان رد شود؛ اما با وجود اينكه اكثريت نمايندگان مجلس جزو نامزدهاي پيشنهادي حزب جمهوري اسلامي، يعني جريان اكثريت مجلس بودند، اين اتفاق روي نداد.
در مورد حسن آيت نيز مسائلي وجود داشت. انتقادهاي تند و تيز او عليه بنيصدر و همكارانش، از وي چهرهاي آشتيناپذير با رئيسجمهور وقت ساخته بود و تمام تلاش دوستان بنيصدر بر اين بود كه از همه امكانات براي رد اعتبارنامه او استفاده كنند و حتي در گزارشهايي كه عليه وي منتشر كردند، اشارهاي به سوابق همكاري او با مظفر بقايي كرماني و حزب «زحمتكشان ايران» داشتند.
با اين وصف، حسن آيت در مقام دفاع از خود پرفروغ ظاهر شد و توانست آراي لازم را براي تصويب اعتبارنامه خود از مجلس بگيرد.
چهارشنبه 29 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 260]
-
گوناگون
پربازدیدترینها