واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
. جویا جهانبخش متولّد ۱۳۵۶ در يك خانواده فرهنگى است. جوان نوخاستهاى كه بسيار زود درخشيد، به مناسبت هفته كتاب در بخش خادمان نشر به عنوان منتقد و مصحّح برنده جايزه شد و همچنين آخرين تصحيح ايشان در مراسمِ گراميداشتِ حاميانِ نسخِ خطّى، قابل تقدير و شايسته شناخته شد. کتاب راهنمای تصحیح متون وی به عنوان کتاب درسی در رشته ادبیات فارسی در دانشگاهها تدریس میگردد. وی مدرس حوزه علمیه و مترجم کتب مختلف علمی است. .مطلب زير حاصل گفتگوي خبرنگار راسخون با اين محقق م پژوهشگر علمي است : به نظر شما منبر به عنوان یک رسانه پر مخاطب چه نقشی در بیان تبلیغ وآموزه های دینی دارد؟ منبرمقوله فوق العاده مهم است. «مهتاب شبي خواهد وآسوده خيالي» تا بنشينيم و از بايسته هاي منبر و پيشينه آن وآسيب شناسي آن سخن بگوئيم. اين نهاد بحمدالله هنوز درممالک اسلامي زنده است و منشاء حسنات و برکات فراوان. البته پوشيده نمي دارم که پاره اي از دين گريزي ها هم در اثر برخي بي ادابي ها وغير عالمانه گوئي هاي بعض اصحاب منابر رخ مي دهد. همين بر حساسيت امر منبر مي افزايد . اينکه عزيزي ،نيکخواهي، نازنيني چون شهيد مطهري ،آن اندازه در باب منبر و روضه خواني وگويندگي مذهبي حساسيت به خرج مي داد و جوش وخروش مي کرد، از سر تفطن به همين دقيقه بود. بي آنکه بخواهم آبي به آسياب اهل سياست بريزم ، در نظري مورخانه، اينگونه مي بينم که نهضت سياسي، ديني مرحوم آيه الله خميني -رضوان الله عليه- خدمتي بزرگ به منبر کرد و جهشي عظيم در نوع سخنرانيهاي مذهبي پديد آورد .مرداني چون مرحومان آيه الله شهيد دکتر بهشتي ، آيه الله شهيد مطهري ،آيه الله طالقاني وحتي مرحوم دکتر شريعتي - گذشته از تنوع جهتگيريها و انديشه هاشان ، نوعي از سخنراني مذهبي را عرضه کردندکه هماهنگي هاي بسيار با مقتضيات زمان وجهان داشت و سخنراني مذهبي را از چنبره کهنه پرستانه برخي منبريان کذائي بدر آوردند چه از جهت صورت و زبان وچه از جهت سيرت و محتوا. متأسفانه اين خيزش پربرکت تا حدود زيادي به خمود گرائيد و حتي اخيراً به نوعي واپس گرائي وبازگشت دچار گرديده .البته در زبان و نحوه تخاطب که مورد اشارت شما بود، واپس گرائي زماني نيست، بلکه نحوه اي ابتذال وعاميانگي وگاه جوان پسندي هاي وهن آميز مشاهده مي شود. اين شيوه دلربائي ازجوانان که بيشتر با ترفندهاي دکاندارانه وکاسبانه است تاعالمانه، البته بقائي نخواهد کرد واثر سازنده استواري بر جاي نخواهد نهاد. برخی معتقدند بعضی از سبک های مداحی و سخنرانی در جذ ب جوانان بسیار موثر است؟آیا شما هم این مسئله را قبول دارید؟ درد و دغدغه اصلي همينجاست .دريغ و افسوس که منابري که بايد محل تعليم وتفهيم و تبليغ آموزه هاي عالي «کتاب» و «سنت» باشد احيانا به دست گروهي مي افتد که من ايشان را« مناماتيانم» و«کراماتيان» مي نامم. غالب آموزه هاي ديني درسخنرانيهاي اين گويندگان به خواب فلان شخص يا کرامت بهمان علام مستند مي شود و بيشتر بر شوراندن عواطف وجنبه هاي حيرتي دينداري تأکيد مي کنند. ازهميجا که باب منامات وکرامات، باب متسعي است مانند بسياري استدلال هاي عالمانه قابل نقض وابرام و نقد و عيار سنجي نيست، دامنه امر معمولاً آنقدر گسترده مي شود که کم کم کار به خرافات وغيبت گوئي هم مي کشد و راه بر غلو و انديشه هاي غاليانه و صوفيانه حاد مفتوح مي گردد. درفضاي اصفهان ،خصوصا، زمينه اين انحرافات بسيار فراهم شده است. وبعض کساني هم که بايد در برابر انحراف وبدعت بيدارگري و ارشادگري کنند، بنابر مصالحي که بيشتر يا موهوم است يا شخصي ودنيوي ، سکوت اختيار کرده اند و با خاموشي و انفعال خود ناخواسته تندرويهاي برخي منبريان و مداحان را تأييد و تقويت مي کنند.منبرها و مداحي هائي که به افراط و غلو مطالب وهن آميزآلوده شود ازيکسو اذهان مؤمنان مستمع رامشوب ومشوش خواهد کرد و از سوي ديگر مايه بي رغبتي کساني مي شودکه از دور ناظرند وگفتارهاي گويندگان ديني را در ترازو مي نهند و به حساب دين مي گذارند! بدين تر تيب اصل دين واصل سوگواري هاي ديني زير سؤال مي رود .اينجاست که بايد درمظلوميت ثقلين گريست و براي کوتاه کردن دست کساني که چهره دلاويز آموزه هاي قرآن واهل بيت ، عليهم السلام، را وارونه مي نمايند، همتي کرد. گروهي ازمنفعلان وخاموشان خود را بدين دلخوش کرده اند که مجالس مناهايتان وکراماتيان با استقبال و ازدحام روبه روست و اينها فعلاً هر طور که هست کساني را به دين جذب مي کنند و پاي گروهي را به مجالس ديني (البته اگر بتوان پاره اي از اين مجالس را «ديني »خواند؟!) مي گشايند .اين پندار نااستوار است.گويا ايشان از ياد برده اند که بناي ديني که بدين سرعت وسهولت افراشته مي شود، به همين سرعت وسهولت نيز فرومي ريزد! در حال حاضر عده ای خود را مرید فلان مداح یا سخنران می دانند نظرتان در مورد این مقوله مرید و مرشدی چیست؟ گفته مي شود«عقل» حجت باطني است و«نبي»حجت ظاهري. دوري بعضي از ما از اين دو حجت براستي شگفت آوراست .نه به حکم عقل گردن مي نهيم و نه به «کتاب خدا» و«عترت طاهره» که پيامبر -صلّي الله عليه و آله- براي ما به يادگار نهاده است، تمسک مي کنيم.اگر تمسک مي کنيم ،اگر تمسک مي کرديم به چنان پنداري دچار نمي شديم.درکتاب شريف غيبت نُعماني از امام صادق-صلوات الله و سلامه عليه- روايت شده است که فرمود: من دخل في هذا الدين بالرجال اخرجه منه الرجال کما ادخلوه فيه، ومن دخل فيه بالکتاب والسنه زالت الجبال قبل ان يزول. يعني: هرکس با اشخاص دراين دين درآيد، اشخاص او را همانگونه که بدين دين درآورده اند، ازآن بيرون مي برند، و هرکس با کتاب و سنت در اين دين درآيد،کوهها پيش ازآن که او از جا برود از جا مي روند (و او همچنان استوار است). ببينيد! مضمون اين روايت را خوبست چه قدر به ديده تجربه مشاهده کرده باشيم؟! چه بسيار کساني بودند که امروز مريد فلان کس شدند وبه تبع او فلان عقيده را اتخاذ کردند، فردا از او زده شدند، ازآن عقيده هم دست کشيدند! گمان مي کنم همين تعليم نوراني وهمين تجارب ملموس بس باشد که دست از اين سطحي نگري ها برداريم. آنچه سلف صالح بدرستي برآن تأکيد مي کردند آن است که عقايد«شالوه و زيربناست و مقدم است. البته صرف عقيده به معناي متکلمانه اش ، معمولاً رفتار ديني را سبب نمي شود. اخلاق و عرفان اند که آن عقيده محض را گرما وتوان مي بخشند. انگيزه دين ورزي را پديد مي آورند. مرادم همانست که «ايمان» فراتر از«عقيده»است .اي بسا شما استدلا لاً چيزي را مي پذيريد و تأييد مي کنيد ولي التزامي مؤمنانه به لوازم آن عقيده نداريد .اخلاق وعرفان غالباً چاشني عقيده مي شوند وگرمپوئي مؤمنانه وديندارانه از اينجا حاصل مي شود «فقه» جغرافياي رفتار وحرکت را تعيين مي کند و طبيعي است که در مرتبه پسين باشد. بي بهرگي از اخلاق وعرفان و بسنده گري به دين ورزي فقهي نوعي خشکي وعبوسي بر چهره حيات ديني مي افکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]