تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826054959




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- گزيده سرمقاله‌ برخي از روزنامه‌هاي صبح امروز كشور


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

فارس: برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان " خوشه‌هاي تناقض "به قلم محمد عدلي آورده است:‏ در روزهايي كه موضوع خوشه‌بندي خانوار ايراني به محل نزاع ميان مجلس و دولت تبديل شده است، بيش از گذشته وجود فضايي منطقي براي نقد و تعامل ميان دولت و مردم احساس مي‌شود. دولت در قدم اول با شيوه خوشه‌بندي خانوارها و اظهارنظرهاي متناقض مسئولان در اين خصوص، نشانه‌هاي مثبتي را براي اجراي طرح بزرگ هدفمند‌سازي يارانه‌ها، به جامعه القا نكرده است. قوه مجريه بايد بپذيرد در آستانه اجراي طرحي كه از آن به عنوان جراحي اقتصاد ياد مي‌شود بايد انسجام بيشتري از خود نشان دهد. تنها در سايه برنامه‌ريزي دقيق و اعلام صريح جزئيات آن به مردم است كه مي‌توان به آينده اجراي اين طرح اميدوار بود. در شرايطي كه قرار است آزادسازي قيمت‌ها از ابتداي سال 89 آغاز شود، توقع زيادي نيست كه در روزهاي باقي مانده تا پايان سال 88 مردم به تدريج در جريان چگونگي اجرا و جايگاه خود در اين طرح قرار بگيرند. اين كار البته هرازگاهي توسط يكي از مسئولان دولتي انجام مي‌شود. ابراز نگراني مردم اما موجب مي‌شود ساير مسئولان براي اطمينان‌بخشي به جامعه به تكذيب سخنان مطرح شده بپردازند و موضعي متناقض با آنچه در ابتدا گفته شده، بگيرند؛ اتفاقي كه در اعلام خوشه‌ها توسط رئيس مركز آمار ايران رخ داد و پس از آن وزير اقتصاد و معاون او به نوعي به تكذيب سخنان او پرداختند. البته شمس‌الدين حسيني و محمدرضا فرزين هر كدام براي پوشش سخنان رئيس مركز آمار نظر متناقضي نسبت به ديگري ابراز كردند. محمدرضا فرزين سه خوشه اعلام شده را درست دانست اما از پرداخت يارانه غيرمستقيم (تخفيف مالياتي، تسهيل بيمه خدمات درماني و...) به خوشه سوم سخن گفت. پس از او شمس‌الدين حسيني اعلام كرد كه خوشه‌بندي‌ها ملاك عمل نيست. ضمن اينكه رئيس‌جمهور نيز دستور بازنگري در خوشه‌بندي‌ها را صادر كرد. اين مجموعه تناقض‌‌ها به علاوه اظهارنظرهاي ساير مسئولان دولتي موج جديدي از نگراني را ميان مردم به راه انداخت. اگر تا پيش از اين مردم از آسيب‌هاي اجتماعي و اقتصادي اين طرح بزرگ مي‌ترسيدند، حالا هراس جديدي به دل راه داده‌اند به نام «سردرگمي دولت». شايد اولين سوالي كه در اين روزها مردم در مواجهه با يكديگر مي‌پرسند، اين باشد: خانواده شما در چه خوشه‌اي قرار گرفته است؟ اين ماجرا و تعلق نگرفتن يارانه نقدي به يكي از خوشه‌ها، كابوسي به نام «خوشه 3» را به راه نداخته است. قرار گرفتن تعداد زيادي از مردم در خوشه سوم و در يك جايگاه ديده شدن قشرهاي مختلف درآمدي، مردم را نسبت به شيوه بازپرداخت يارانه‌ها بدبين كرده است؛ هر چند موضوع خوشه‌بندي‌ها، تكذيب‌ها و تاييدهاي دولتيان حالا به موضوع اصلي جوك‌هاي پيامكي تبديل شده است. در اين ميان هشدارهاي نمايندگان مردم به دولت به تبع نگراني‌هاي موكلان‌شان به اوج خود رسيده است. ساكنان خانه ملت صريحا موضوع خوشه‌بندي‌ها را به چالش كشيده‌اند تا جايي كه غلامرضا مصباحي‌مقدم نمايندگان دولت را براي حضور در جلسه‌اي به ميزباني كميسيون ويژه طرح تحول اقتصادي فراخواند. اين نماينده مجلس با صراحت اعلام كرده است كه عدم پرداخت يارانه به تمام اقشار جامعه خلاف قانون است و نمايندگان دولت بايد نحوه خوشه‌بندي‌ها را براي مجلس توضيح دهند. در چنين فضايي روز به روز بر ابهامات مردم اضافه مي‌شود؛ ابهاماتي كه نگراني از آينده معاش را به همراه خود آورده است. در اين شرايط كه تناقض‌گويي ميان مسئولان و سردرگمي در شيوه اجراي هدفمندسازي يارانه‌ها به شدت احساس مي‌شود دولت همچنان رسانه‌ها و كارشناسان اقتصادي را به انتقال نگراني به مردم متهم مي‌كند. دولت بارها اعلام كرده است كه «برخي‌ها مردم را از هدفمندسازي يارانه‌ها مي‌ترسانند.» ريشه نگراني مردم اما در سردرگمي‌هاي دستگاه‌هاي اجرايي مرتبط با هدفمندسازي يارانه‌هاست. در حالي كه شمارش معكوس براي اجراي اين طرح بزرگ آغاز شده است و در شرايطي كه تقريبا همه كارشناسان اقتصادي بر فوايد اين طرح تاكيد دارند وجود فضايي آرام و به دور از تنش‌ و تناقض در ميان دولت و مردم ضروري به نظر مي‌رسد. اين فضاي آرام اما با خاموش ماندن نواي نقد حاصل نمي‌شود. اگر دولت نقادي رسانه‌ها و كارشناسان اقتصادي را سياه‌نمايي تلقي و همچنان حالت دفاعي خود را در برابر آن حفظ كند، قطعا شرايط منطقي لازم حاكم نمي‌شود. حال كه دولت مدعي است اين نقدها مردم را هراسان مي‌كند بايد بپذيرد كه نقش تناقض‌هاي آشكار در اظهارنظرهاي مديرانش در انتقال نگراني به مردم قابل انكار نيست و قبول كند كه براي رفع اين نگراني نياز به شنيدن صداهاي مختلف و بررسي راهكارهاي مورد اشاره نمايندگان مجلس و كارشناسان اقتصادي است. * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان "تامين اجتماعي اساس پيشرفت و توسعه "به قلم بهروز بهزادي آورده است:‏ در يكي از گزارش هاي ديروز روزنامه شرايط تامين اجتماعي توسط نماينده كارفرمايان زير سوال رفته است. در نظر اول شايد خوانندگان اهميت زيادي براي بحث تامين اجتماعي قائل نباشند ولي بايد گفت اگر به نقش مثبت انسان در توسعه و پيشرفت كشور قائل باشيم، بايد به بحث تامين او نيز توجه كنيم. متاسفانه خيلي ها تامين اجتماعي را تنها در دفترچه هاي درمان يا اگر بيشتر توجه داشته باشند در بحث بازنشستگي مي بينند، ولي مقوله تامين اجتماعي خارج از بعد مادي آن كه البته شامل درمان و بازنشستگي است داراي ابعاد معنوي است كه اگر به آن توجه شود، جامعه را آماده دگرگوني، تغيير يا پرسش براي توسعه همه جانبه مي كند.انتخابات رياست جمهوري امريكا را با ظهور پديده يي به نام اوباما با شعار تغيير اگر به ياد بياوريد متوجه خواهيد شد عمده ترين شعار وي كه منجر به پشتيباني جوانان و روشنفكران و تحصيلكردگان جامعه امريكا از او شد بر بنيان تامين اجتماعي استوار بود.جوامع توسعه يافته اروپايي، به ويژه سوئد كه در بحث تامين اجتماعي از جمله پيشرفته ترين جوامع اروپا محسوب مي شود، بيشترين تلاش خود را بر تامين اجتماعي متمركز كرده اند تا بتوانند آدمياني سرزنده، شاد و اميدوار براي خدمت به توسعه كشورشان داشته باشند و چنين آدمياني تمام توان شان را صرف خدمت به كشور مي كنند. اما در مقابل كشور عقب مانده يي مانند زيمبابوه را در آفريقا در نظر بگيريد، با اينكه دولت سعي مي كند حقوق مستخدمان خود را با توجه به امواج تورم افزايش دهد ولي هميشه داد آنان از كمبود حقوق و دستمزد بلند است. بازرگانان و كسبه جزء تا مي توانند در قيمت ها اجحاف مي كنند و همين امر عامل تورم چندصددرصدي آن كشور مي شود. بسياري از كارشناسان وضع نامطلوب اقتصادي اين كشور را ناشي از نبود تامين اجتماعي و اميد به آينده در ميان مردم اين كشور مي دانند، گرچه تصميمات غلط اقتصادي دولت زيمبابوه نيز خود يكي از علل ناتواني آن كشور است. در همسايگي زيمبابوه كشور آفريقاي جنوبي واقع است. هر دو قبل از به قدرت رسيدن اكثريت سياهپوست كشور در وضع مشابه بودند؛ اقليتي از سفيدپوستان بر ميليون ها سياهپوست حكومت مي كردند. هر دو كشور از نظر ثروت زيرزميني و پيشرفت كشاورزي همپاي هم قرار داشتند ولي بعد از فرآيندي كه استقلال سياهپوستان نام گرفت آفريقاي جنوبي به پيشرفت و توسعه ادامه داد، ولي زيمبابوه در شرايط نزولي قرار گرفت. اگر به علت توجه كنيم متوجه مي شويم در آفريقاي جنوبي بنيان هاي اجتماعي نظير تامين اجتماعي به سرعت در ميان جمعيت سياهپوست پا گرفت ولي در زيمبابوه چنين بنيان هايي پا نگرفتند. در حالي كه مردم آفريقاي جنوبي مي دانستند مشكلي از نظر تامين اجتماعي ندارند و نياز ندارند به فكر سال هاي آينده به گونه يي باشند كه امروزشان را فداي آن كنند، زيمبابوه يي هايي كه زندگي پيرترهاي خود را بدون تامين اجتماعي مي ديدند، به فكر جمع كردن مال براي سال هاي پيري بودند كه البته موج تورم تمام آن را مي خورد و نابود مي كرد. امروز آفريقاي جنوبي به سرعت مسير توسعه را طي مي كند و زيمبابوه در كوهي از مشكلات نفس نفس مي زند.پس بر اساس تجربيات دنيا بايد گفت كشوري مي تواند مسير توسعه را به سرعت بپيمايد كه تامين اجتماعي اولين و مهم ترين شعار و فعاليتش باشد تا مردم بدانند در آينده سازمان يا سازمان هايي هستند كه حقوق ايام پيري و كهولت آنان را به گونه يي مي پردازند كه در آينده از نظر زندگي، خورد و خوراك، بهداشت و درمان و حتي تفريحاتي كه خاص افراد بازنشسته است، هيچ مشكلي نخواهند داشت. بر اساس شعارهاي تامين اجتماعي يك فرد بايد به گونه يي زندگي كند كه هيچ دغدغه يي نسبت به حال و آينده خود از نظر دارو، درمان و رفاه نسبي نداشته باشد و مطمئن باشد جامعه يي كه او به آن خدمت مي كند، در آينده به او خدمت مي كند.با يك تامين اجتماعي بسيار قوي كليه بنيان هاي جامعه شكل واقعي مي گيرند و كارفرمايان مي توانند بدون اينكه كارگران نگران بيكاري باشند نيروهاي خود را به گونه يي بچينند كه بيشترين بهره وري را داشته باشند. كارگران يا كارمندان نگران اين نيستند كه اگر اخراج شوند، مشكل مالي خواهند داشت، چراكه يا حقوق ايام بيكاري مي گيرند يا جاي ديگري براي استخدام خواهند يافت. نگراني از بيماري و آينده يي نامطمئن در افراد يك كشور وجود نخواهد داشت و همه زندگي مي كنند كه از نعمت هاي خداوند استفاده كرده، لذت ببرند. زندگي اينچنيني بر توان افراد مي افزايد و جامعه يي اينچنيني دوران بهره وري و توسعه را تجربه مي كند.با توجه به آنچه گفته شد، تامين مادي اجتماعي، نهال تامين معنوي اجتماعي را بارور مي كند و از بسياري مشكلات جوامع كه به عنوان سد در برابر پيشرفت و توسعه عمل مي كنند جلوگيري مي كند.گفتني است در جوامع مختلف دنيا حتي كشور ما در گذشته ها كه تامين اجتماعي به عنوان يك ابزار براي بهروزي جوامع شناخته نشده بود، افراد جامعه ناچار بودند خود به فكر تامين آينده خود باشند و به همين دليل عمده فعاليت يدي و ذهني آنان بر جمع آوري برخي كالاهاي سرمايه يي استوار مي شد كه فرصت فعاليت ملي را از آنان مي گرفت. بزرگان خانواده ها هنوز به ياد دارند كه زنان خانواده طلا و جواهر را بيشتر به نيت كارايي آنها در روزگار ناداري و كهولت سن جمع مي كردند و در چنين نظامي حتي قالي و قاليچه كالايي سرمايه يي محسوب مي شد و بسيار ديده شده است كه چنين تاميني براي آينده با دستبرد يك دزد بر باد مي رفت و خانواده را به خاك سياه مي نشاند، ولي اينك كه تامين اجتماعي با ياوري انواع بيمه ها تبديل به فرآيندي عمومي شده، نگراني افراد جامعه براي آينده به راحتي خيال تبديل مي شود و افراد مي توانند بدون دغدغه به وظايف ملي خود بپردازند. * سياست روز روزنامه سياست روز در يادداشت خود با عنوان "عقب ماندن مدعيان نخبگي از مردم "به قلم محمد صادق كوشكي آورده است:‏ بدون ترديد شاخص نظام اسلام چه در بعد قانوني و چه در انظار جهاني برپائي آن حول محور ولايت فقيه است اين شاخص نه تنها تجلي حاكميت ديني به شمار مي رود بلكه مصداق كامل دخالت دين در سياست و تسلط ديانت بر حوزه قدرت به شما مي رود. از اين رو هر فعاليت سياسي در چاچوب نظام جمهوري اسلامي ايران حول اين محور تنظيم مي گردد چرا كه در حالتي غير از اين فعاليت مزبور در مخالفت با مباني نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران ارزيابي و خواسته و يا ناخواسته به يك حركت برانداز تبديل خواهد شد. از سوي ديگر نظام سياسي مبتني بر ولايت از چنان ظرفيتي برخوردار است كه قادر خواهد بود كه طيف هاي سياسي مختلف و احزاب و گروههاي مختلف را در خود جاي داده و فضاي باز جهت فعاليت گروهها و جريانات سياسي معتقد به چارچوب نظام را فراهم آورد با توجه به چنين زمينه اي از كليه فعالين سياسي و چهره هاي شاخص جريانات موجود كشور توقع مي رود با استفاده از اين زمينه و ظرفيت وسيع ضمن تلاش براي دستيابي به اهداف مورد نظر، حركت خود را دچار مشروعيت نساخته و با پذيرش تنها قاعده موجود در عرصه سياسي ايران(تطبيق با انديشه ولايت فقيه) از ظرفيت سياسي جمهوري اسلامي ايران حداكثر بهره برداري را بنمايند چرا كه با استفاده از اين ظرفيت ديگر نيازي به ورود به حوزه براندازي براي رسيدن به اهداف مشروع نمي باشد. اگر چه در بيان ساده فعاليت در عرصه سياسي جمهوري اسلامي ايران مستلزم پذيرش قاعده فوق(تطبيق با ولايت فقيه) است و سر باز زدن از اين قاعده ورود به عرصه براندازي محسوب مي شود از سوي ديگر بر اساس مفاهيم ديني كساني در زمره خواص جامعه قرار مي گيرند كه از سايرين تكليف پذيرتر، كم هزينه تر، آماده به كارتر، بي ادعاتر و در عرصه خدمت گذاري علاقه مند تر باشند با اين تعريف ديني از خواص جامعه مشخص خواهد شد كه بسياري از خواص جامعه توده هاي مردم هستند، توده اي كه در سي سال گذشته تمام مولفه هاي خاص بودن را داشته است و به قول امام راحل(ره) نام و نشان در گمنامي يافته اند با اين تعريف مي توان اينگونه ارزيابي كرد كه خواص واقعي(مردم) در جمهوري اسلامي ايران نه تنها قاعده محوري فعاليت سياسي(اصل ولايت فقيه) در ايران را پذيرفته اند بلكه با آن به همدلي و همفكري رسيده و عملا در بسياري از اوقات دوشادوش رهبري به انجام تكاليف شرعي و الهي خود مشغول بوده اند بر اين مبنا دغدغه اي در خصوص همراهي خواص حقيقي با ولي فقيه و اصل ولايت فقيه وجود ندارد. اين ادعا را مي توان در مصاديقي از سخنان امام(ره) يافت، آنجا كه ايشان بانوان را و جانبازان را رهبران واقعي نهضت ايران معرفي مي كنند و يا در فرازي كه ايشان رهبر خود را نوجوان 13 ساله شهيد معرفي مي كنند. در چنين فضايي كساني كه علي رغم تمام ادعاها قدرت همراهي با ولايت فقيه را نداشته باشند در صحنه سياست حذف شده و به جز نام كمرنگي از آنان در تاريخ نخواهد ماند. حال بايد گفت كه انتخاب با مدعيان نخبگي است آيا وجود در جمع خواص واقعي را مي پذيرند و يا گم شدن در غبار فراموشي را همانند برخي از چهره هاي پر مدعا، مغرور و داراي كيش شخصيت و متوهم را انتخاب خواهند كرد. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "حركت بعدي چيست؟ " به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است: ريخت شناسي تصميمات اتاق فرمان آشوبهاي اخير پس از اعلام نتايج انتخابات، بيانگر نوعي منحني در نبرد با آرمانها و اهداف انقلاب اسلامي است كه مي توان حركت بعدي را حدس زد.كساني كه در اتاق فرمان آشوب و اغتشاش در لندن و واشنگتن و تل آويو نشسته اند روي پياده نظامي حساب بازكرده اند كه به دستور «بدو» ، «بايست» خوب گوش مي كنند. در صف مقدم اين پياده نظام منافقين ، سلطنت طلبها و گروه هاي الحادي قرار دارند. سوال اين است كه چرا اين گروهها زمينه ظهور استعدادهاي خود را قبلا پيدا نكرده و خيلي فعال نبودند اما اخيرا فعال شده اند و حاضرند هزينه پرداخت كنند؟ پاسخ روشن است؛ چون دو تن از نامزدهاي مطرح در انتخابات رياست جمهوري چه قبل و چه بعد از انتخابات داخل پروژه نبرد نرم دشمن عمل مي كردند و بستر لازم براي ظهور تبهكاريهاي اتاق فرمان آشوب را فراهم كردند. دشمن فشنگ خود را از تفنگ اين دو به سمت ملت شليك كرد.اردوكشي خياباني در25 و30 خرداد وزن و استعداد حريف را باز توليد و يك شيب مشخص با سرعتي معين آنها را به معارضه با نظام اميدوار كرد. براساس دكترين حسين بشيريه؛ معارضه با نظام در هر مراسم، مناسك و در هر مناسبت است. آنها قدرت نرم دشمن را در13 آبان ، روز قدس،16 آذر و بالاخره روز عاشورا به رخ ملت كشيدند. ركوردي كه در روز عاشورا از شرارت به جاي گذاشتند تاب مردم را به سرآورد و مردم در رفراندوم9 دي ماه يك پاسخ40 ميليوني به اصحاب فتنه و فرماندهان آنها در اتاق فرمان آ شوب داد. پاسخ مردم در رفراندوم9 دي، سران فتنه را به بازخواني عملكرد و اتاق فرمان را به تامل در تصميمات خود واداشته است . محصول آن بازخواني و اين تامل «باز توليد» شرارت جديدي است كه احتمالا در22 بهمن شاهد خواهيم بود. بوقهاي استكباري از هم اكنون مشغول طراحي نوعي حضور در راهپيمايي22 بهمن توسط معارضان هستند تا نحوه مقابله خود را همانند روز عاشورا با مقدسات اسلام و نظام در22 بهمن تكرار كنند. بعيد است آنها از اين مناسبت براساس دكترين حسين بشيريه صرف نظر كنند. عده اي با مواضع دو پهلو مي خواهند بگويند حادثه مهمي رخ نمي دهد و لذا لزومي ندارد مردم آماده برخورد با شرارتي باشند . دشمن مي خواهد شيريني حضور مردم در روز22 بهمن را به تلخي مبدل كند. *** سيد محمد خاتمي رئيس دولت موسوم به اصلاحات در آستانه دهه فجر در جمع اعضاي شوراي مركزي خانه احزاب گفت: «ساختارشكني و خشونت را تائيد نمي كنيم» 1()هر كس كه به اين گزاره مي انديشد يك احساس همدري با آقاي خاتمي مي كند و فكر مي كند ايشان در اين بيان صادق است. اما تصريحات وي در اين ديدار عكس آن را نشان مي دهد. اولا: اين گزاره نشان مي دهد خاتمي اعتراف مي كند ساختار شكني در آشوبهاي8 ماه اخير وجود دارد و اين ساختار شكني توام با خشونت است . اما در اين ديدار هيچ نشانه اي كه آقاي خاتمي در برابر ساختار شكنان و طرفداران خشونت سينه سپر كند و از نظام و انقلاب به عنوان يادگار امام ، جانانه دفاع كند ديده نمي شود.او نه تنها علامتي از علائق خود به نظام و انقلاب و مقابله با ساختارشكنان نشان نمي دهد بلكه برعكس نوعي همدردي با آنها را هم ابراز مي دارد.او در اين ديدار تصريح مي كند: «نمي شود گفت هر كس اعتراض دارد برانداز است و با او بايد با سختي رفتار كرد... چقدر خوب بود همه عزيزاني كه امروز در زندان هستند در جمع ما بودند و همه باهم در راهپيمايي22 بهمن شركت مي كرديم! »2()اگر آقاي خاتمي قبول دارد طي8 ماهه گذشته خشونتي در كار بوده و ساختارشكني، (بخوانيد محاربه با نظام) بنابراين بايد قبول كند كساني كه در آشوبهاي اخير دستگير شده اند دستي درخشونت و ساختارشكني داشته اند. اگر اين پذيرش به صورت منطقي وجود داشته باشد؛ 1- چرا بايد آقاي خاتمي همه كساني را كه به جرم خشونت و ساختارشكني در زندان هستند با عنوان «عزيزان» ياد كند! 2- آرزو كند آنها درجمع ايشان باشند! 3- جالب تر اينكه در راهپيمايي22 بهمن هم در كنار آقاي خاتمي شركت كنند! مگر همين ها نبودند كه در راهپيمايي روز قدس و13 آبان آن اغتشاشات را پديد آوردند، مگر همين ها نبودند كه در روز عاشورا و16 آذر اهانت به اصل نظام را در دستور كار داشتند. اين آرزوي آقاي خاتمي و «عزيزان» خطاب كردن به آنها چه معني مي دهد؟ دو تن از همين «عزيزان» به تازگي به جرم محاربه اعدام شدند و تعدادي هم در نوبت مجازات قانوني هستند، چرا خاتمي بايد رسما از آنها دفاع كند. شايد گفته شود منظور آقاي خاتمي محاربان نيستند . اما ايشان در سخن خود تصريح كرده «همه عزيزاني كه امروز در زندان هستند» كلمه «همه» عمق ارادت ايشان را به ساختار شكنان و طرفداران خشونت طي ماههاي اخير نشان مي دهد. ايشان در اين ديدار تصريح مي كنند ؛ «مردم حق دارند اعتراض كنند» شكي در اين وجود ندارد . اما آقاي خاتمي بايد توضيح دهد منظور از مردم در اين «گزاره» چه كساني هستند. آيا مردم همان كساني هستند كه در رفراندوم22 خرداد راي خود را و نگاه خود را به عنوان يك ميزان اعلام كردند و آقاي خاتمي و دوستانشان در مقام انكار راي آنها برآمدند؟ آيا مردم همان كساني هستند كه در رفراندوم9 دي در اندازه40 ميليون به خيابانها ريختند و خواهان مجازات ساختارشكنان و طرفداران خشونت و قانون شكنان شدند. طبيعي است كه مخاطبين ايشان مي فهمند كه هرگز او چنين منظوري ندارد. منظور وي همان كساني هستند كه اكنون به جرم معارضه و محاربه در زندان هستند و او آرزوي رها شدن آنها را دارد.وي حق آنها را در اعتراض (بخوانيد محاربه و معارضه) به رسميت مي شناسد همين علائم گفتاري، آقاي خاتمي و دوستانشان را در داخل و به اتاق فرمان آشوبهاي اخير در خارج و نيز عمال منافقين، ملحد و كافرشان در داخل كه در گروهكهاي ضد انقلابي متشكل هستند ، پيوند مي دهد. اين همان جرياني است كه مهندس موسوي بارها در بيانيه هاي17 گانه خود از آن به عنوان «شبكه اجتماعي» معارضه با نظام ياد مي كند. سخنان آقاي خاتمي مصداق دو پهلوگويي و حتي چند پهلوگويي است كه هر پهلوي آن جريان مجمع روحانيون مبارز را به يكي از اضلاع كفر، نفاق و الحاد كه دشمنان اصلي و ديرينه نظام هستند نزديك مي كند و نوعي همدردي و همنوايي با آنان محسوب مي شود.مردم و مسئولان نظام بايد در سالروز پيروزي انقلاب خيلي هوشيار باشند تا شرارتهاي 13 آبان ، روز قدس،16 آذر و روز عاشورا در22 بهمن تكرار نشود.ما در برابر انقلابيوني قرار داريم كه پشيمان وفرسوده اند و رودرروي ما طي8 ماه در حالي كه گاهي لبخند و گاهي اخم برچهره داشتند، خنجري را در پشت خود آماده براي فروكردن در سينه ما نگه داشته اند . ما طي8 ماه گذشته علاوه براين جماعت در برابر جريان ضد انقلاب نيز قرار داريم كه در گروهكهاي سلطنت طلب، منافق و ماركسيست و ليبرال متشكل و سازمان يافته عمل مي كنند اين جماعت سر آشتي با آراي مردم و مسئولان نظام ندارند و هيچ علامتي از مهر و شفقت و صلح از خود بروز نمي دهند.روز22 بهمن روز نبرد نرم با پياده نظام دشمن است هر چند ممكن است آنها به نبرد سخت روي آورند. بايد آماده بود ، آماده بود و آماده بود. پي نوشتها: 1 و2 و3 - روزنامه آرمان ، صفحه اول ،88/11/13 * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان " اين انقلاب باج نمي دهد " به قلم حميد اميدي آورده است: 1- انقلاب اسلامي يكي از پديده هاي شگرف و بنيادي در تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي ايران به شمار مي رود. انقلاب ما علاوه بر تغيير در ساختار و نظام سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور كه طي چند ده سال حكومت قاجار و پهلوي رو به زوال گذاشته بود، توانست در منطقه و دنياي اسلام و همچنين بين ساير ملل جهان منشأ تحول و آثار و بركات بسياري گردد. وقوع انقلاب اسلامي باعث تغيير نگرش در ديدگاه هاي بسياري از انديشمندان جهان شد. غالب نظريه پردازان «انقلاب»، منشأ انقلابهاي دنيا را يا در عاملي واحد جستجو كرده و يا اگر عوامل متعددي را برمي شمردند براي «دين و مذهب» نقش و اعتبار چنداني قايل نبودند. تا پيش از شكل گيري و پيروزي انقلاب اسلامي، عنصري به نام «معنويت» در تحليل هاي سياسي آنان جايي نداشت. اما بروز و ظهور انقلابي كه «اسلامي» بود و ريشه در باورهاي ديني مردم داشت، باعث شد تا در «تئوريهاي انقلاب» يك دگرگوني اساسي پديد آيد. استاد شهيد مرتضي مطهري در كتاب «پيرامون انقلاب اسلامي» درباره ماهيت و عوامل انقلاب اسلامي مي نويسد: «در تفسير و تحليل انقلاب ما، گروهي معتقد به تفسير تك عاملي هستند. يك دسته عامل را صرفاً مادي و اقتصادي، دسته اي ديگر عامل را تنها آزادي خواهي و دسته سوم عامل را فقط اعتقادي و معنوي مي دانند. در مقابل گروهي معتقدند كه در تكوين و ايجاد اين انقلاب هر سه عامل بصورت مستقل دخالت داشته اند، اما در كنار اين نظرات، نظر ديگري وجود دارد كه خود ما نيز موافق آن هستيم. انقلاب ايران به اعتقاد بسياري، يك انقلاب مخصوص به خود است، يعني براي آن نظيري در دنيا نمي توان پيدا كرد.» انقلاب اسلامي توانست ايده تشكيل حكومت ديني و مبتني بر معنويت گرايي را ممكن سازد. تحقق عملي اين ايده، توانست بسياري از معادلات سياسي و منطقه اي را بر هم زده و راه را براي ساير ملت هاي منطقه و جهان در برقراري حكومت ديني، هموار سازد. امروز چه انديشمندان مسلمان و چه غيرمسلمان از «تئوري ديني» در كنار ساير تئوري هاي مربوط به «حكومت» سخن مي گويند. طرح مباحث جديد در مجامع علمي و فكري جهان، نظير عدالت اجتماعي، حقوق بين الملل اسلامي، انديشه سياسي اسلام، وحدت بين اديان و مذاهب، نقش و هويت مصلح جهاني، آگاهي بخشي در جهان نسبت به ماهيت قدرتهاي بزرگ و... نتيجه انقلاب اسلامي و تئوري مترقي كه بر مبناي آن شكل گرفته، مي باشد. انقلاب اسلامي توانست با ارايه الگوي جديدي از نظام سياسي كه در تقابل با نظامهاي الحادي و استكباري موجود قرار داشت، طرحي نو در اداره و شيوه حكومت مردمي مبتني بر ارزشهاي الهي و ديني ايجاد نمايد. از طرف ديگر با تمسك به آموزه هاي اسلامي كه نقش محوري در شكل گيري انقلاب داشت، تئوري هايي كه منشأ انقلابات را صرفاً در عوامل غيرمذهبي جستجو مي كردند در محاق فرو برد و عملاً دو قطبي بودن نظام جهان را به هم زد. 2- خيزش اسلامي در منطقه كه در قرن 19 توانست در مواجهه با قدرتهاي استكباري، تقابل قابل تأملي بر جاي گذارد، از اواسط قرن 20 دوران فترت و سستي خود را آغاز كرد. جريان هاي چپ سياسي و اعتقادي و هم چنين جريانهاي ناسيوناليستي رفته رفته عرصه را بر اسلامگرايان تنگ كردند. گروههاي اسلامگرا كه از داشتن يك الگوي جديد و سازگار با وضع پيش آمده محروم بودند، به انزوا كشيده شدند. در اين شرايط دامنه نفوذ قدرتهاي بيگانه در سايه حكومت هاي دست نشانده روز به روز گسترده تر مي شد. ملت ها، تحت سلطه و ظلم بيشتري قرار مي گرفتند و آنچه از اسلام برايشان مانده بود، ظاهر و پوسته اي بيش نبود. اسلام ظلم ستيز به اسلام سلطه پذيري كه موردپسند دو قطب شرق و غرب بود، تبديل شده بود. پيروزي انقلاب اسلامي و ارائه الگويي از اسلام ناب محمدي(ص) توانست جاني دوباره به جهان اسلام و نهضت هاي آزادي بخش اسلامي ببخشد. جريانهاي مختلف اسلامي در همه كشورهاي منطقه، خيزشي دوباره و با رويكردي جديد يافتند. تا پيش از انقلاب اسلامي، الگويي كه از سوي رهبران براي مبارزه ارايه مي شد، به گونه اي بازسازي «الگوي خلافت» از نوع حكومت هاي عثماني در تركيه با رنگ شيعي بود. اين الگو در سايه رشد انديشه هاي مردم و تحولات بنيادي كه در روابط اجتماعي و فرهنگي آنان ايجاد شده بود، ديگر جذابيت و كارايي چنداني نداشت. با ظهور انقلاب اسلامي، الگويي مبتني بر تئوري مترقي «ولايت فقيه» ارائه شد كه مردم در اين الگو، نقش محوري داشته و با تكيه بر قدرت آنان مي شد به تقابل با نظامهاي حاكم فاسد رفت. حالا ديگر اين خود مردم بودند كه تحت هدايت رهبري دانا، عالم، شجاع و بابصيرت، دنبال تحقق شعار آزادي خواهي و استقلال طلبي در سايه اسلام مي رفتند. يكي از كانونهايي كه از سالهاي گذشته همواره مورد توجه جريانهاي مختلف فكري و سياسي در منطقه قرار گرفته، فلسطين است. اين جريانات مي كوشيدند تا مساله فلسطين را آنگونه كه با انديشه هاي سياسي خود تناسب داشت، شكل داده و دنبال راه حلي براي حل اين مشكل باشند. اما پيروزي انقلاب اسلامي، ناكارآمدي آنها را در ارايه يك راه حل متناسب با حجم مساله فلسطين آشكار كرد. نسخه جديد؛ مقاومت و حضور مردم در يك انقلاب اسلامي عليه اشغالگران صهيونيست بود. در انديشه امام خميني(ره) كه بنيانگذار جمهوري اسلامي و معمار بزرگ انقلاب بودند، براي حل بحران فلسطين، راه حل سياسي پذيرفته نيست. امام(ره) بر اين باور بودند كه تنها راه نجات فلسطين جهاد و مبارزه عليه صهيونيست ها است. امام(ره) كساني كه دنبال روش هاي سياسي و ديپلماتيك براي حل مسأله فلسطين هستند را ملامت كرده و مي فرمايند: «من به سران فلسطيني نصيحت مي كنم دست از رفت و آمدهاي خودشان برداشته و با اتكا به خداوند متعال و مردم فلسطين و اسلحه خويش تا حد مرگ با اسرائيل بستيزند. چرا كه اين رفت و آمدها موجب مي شود كه ملت هاي مبارز شما دلسرد شوند. شما اطمينان داشته باشيد كه نه شرق به درد شما مي خورد و نه غرب. با ايمان به خدا و تكيه بر سلاح هاي خويش تا حصول خواسته هاي مشروع خويش دست از مبارزه برنداريد.» نسخه امام(ره) خيلي زود جاي خود را در منطقه باز كرد. حضور پرقدرت مردم در انتفاضه هاي فلسطين و گروه هاي اسلام گراي مبارزي چون حزب الله و حماس به نماد حضور جدي جريان اسلامي در منطقه تبديل شدند. 3- دهه فجر امسال، انقلاب اسلامي 31 سالگي خود را پشت سر مي گذارد. انقلاب و نظام برخاسته از آن طي اين سالها، فراز و نشيب هاي زيادي را به خود ديده است كه در برابر هر كدام چون كوهي استوار ايستاده و در مقابل بدخواهان و دشمنان، ذره اي سر تسليم فرود نياورده و كمر به ضعف خم نكرده است و از اين روي هيچ نشيبي را نمي توان يافت كه بعد از پيدايش به «فراز» تبديل نشده باشد. انقلاب اسلامي توانست تمام فرمول هاي انديشمندان را در رابطه با تئوري هاي انقلاب به هم ريخته و عنصر جديدي را در دكترين انقلابهاي دنيا وارد كند. معادلات منطقه اي و جهاني را برهم زده و جهان دوقطبي را از ميان بردارد. امروز ديگر بلوك شرق و يا بلوك غرب اساساً ماهيت خود را از دست داده و وجود خارجي ندارند، اما ظهور انقلاب اسلامي باعث شد تا بلوك سوم و جديدي تحت عنوان بلوك «كشورهاي اسلامي» تشكيل شود كه قدرتهاي بزرگ جهاني را در مقابل خود به زانو درآورد. امروز تمامي مذاكرات صلح و خط سازشي كه در منطقه دنبال مي شود، رنگ باخته و حرفي براي گفتن ندارد. مقاومت مردمي و اسلامي در فلسطين توانست آمريكا، اسرائيل و ساير قدرتهاي جهاني را كه دنبال حل مسالمت آميز مسأله - البته با هدف حذف فلسطين - بودند به چالش كشيده و روند مذاكرات به اصطلاح صلح خاورميانه را به بن بست بكشاند. اينها تنها بخشي از آثار و بركات انقلاب بزرگ اسلامي است. طي سالهاي پس از انقلاب، دشمنان همواره در تقابل با نظام در دو جبهه جنگ سخت و نرم عليه ما جنگيده اند. دنباله هاي داخلي آنان نيز به عنوان پياده نظامهايي كه مشي دشمن بيگانه را در داخل دنبال مي كردند، گاه نظام و انقلاب را با چالش هايي مواجه كردند كه البته هيچگاه نظام در برابرشان كوتاه نيامد و به پشتوانه توفندگي مردم انقلابي، در برابرشان قد برافراشت و آنان را چون خس و خاشاك بر باد داد. فتنه اخير نيز - اگرچه فتنه اي بزرگ، اما- يكي از چالش هاي انقلاب بود. امام (ره) در برابر ايادي شاه و استكبار و بعد از پيروزي انقلاب در مقابل منافقين و معاندين، قدمي عقب نگذاشت، ذره اي كوتاه نيامد و هيچگاه باج نداد. اگر انقلاب و پيروزي آن در سايه قاطعيت امام و ملت در برابر دشمن، شكل گرفت، امروز بعد از 31 سال تداوم انقلاب نيز در گرو باج ندادن مردم و رهبري انقلاب است. حضرت آيت الله خامنه اي با تكيه بر اينكه حوادث اخير باعث شد تا همه مردم براي حضور بيش از پيش در صحنه دفاع از جمهوري اسلامي احساس وظيفه كنند، مي فرمايند: «البته در مقاطعي برخي طراحي هاي دشمن براي وادار كردن نظام اسلامي به باج دادن بوده است. اما امام بزرگوار هيچگاه باج نداد و همه بدانند ما نيز از طرف ملت ايران و از طرف خود به هيچ كس باج نخواهيم داد.» خواست مردم و رهبري در قبال فتنه انگيزان عمل به «مر قانون» است. آيا از طرح هايي چون آشتي ملي، وحدت ملي، حكميت،... و لويي جرگه هايي از اين دست!! بوي باج خواهي به مشام نمي رسد؟! * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "گام هاي عملي واشنگتن در « طرح ايران هراسي » " آورده است: ژنرال ديويد پترائوس فرمانده نيروهاي آمريكائي در خاورميانه و خليج فارس ضمن اعلام خبر استقرار سامانه هاي دفاع موشكي آمريكا در 4 كشور منطقه خاطرنشان ساخت هر يك از اين كشورها هم اكنون سامانه هاي موشكي « پاتريوت » را در اختيار دارند . نامبرده ادعا كرد ايران بطور مشخص براي كشورهاي آنسوي خليج فارس به عنوان يك تهديد بسيار جدي مطرح است . اگرچه وي نام كشورهاي محل استقرار موشكهاي پاتريوت را اعلام نكرد لكن يك مقام « پنتاگون » تصريح كرد كه اين كشورها كويت قطر امارات و بحرين هستند. ماجراي استقرار سپر دفاع موشكي در لهستان به تنش هاي جدي با روسيه منجر شد و در نهايت واشنگتن اعلام كرد كه آن طرح را موقتا به حال تعليق درآورده است . البته بعدا طرحي توسط « ناتو » دردست بررسي قرار گرفت كه بجاي استقرار سپر دفاع موشكي در لهستان موشكهاي مورد نظر در بلغارستان روماني و تركيه مستقر شود اما فعلا بحث آشكاري در اين زمينه مطرح نيست . برابر گزارشات موجود طرح استقرار موشكهاي پاتريوت در برخي شيخ نشين هاي حاشيه جنوبي خليج فارس در آخرين سالهاي حضور بوش كوچك در كاخ سفيد مطرح شد ولي اجرائي كردن اين تصميم در دوران اوباما صورت گرفت و امروزه پترائوس از استقرار آنها در 4 شيخ نشين حاشيه جنوبي خليج فارس سخن مي گويد. اصل اينكه اين مورد توسط آمريكا اعلام شده نشان مي دهد شيخ نشين ها مسلوب الاختيار بوده و در هيچ زمينه اي تصميم گيرنده نيستند. بدين ترتيب مواضع و رفتار اوباماي مدعي تغيير با عملكرد قبلي كاخ سفيد در دوران نومحافظه كاران جنگ افروز تفاوتي ندارد و دقيقا در همان مسير گذشته به پيش مي رود. درخصوص استقرار سامانه موشكي « پاتريوت » در اين شيخ نشين ها نكات مهمي به ذهن مي رسد : 1 ـ واشنگتن در چارچوب « طرح ايران هراسي » تلاش كرده است اهداف و برنامه هاي خود براي حضور نظامي در منطقه را با تحريك همسايگان عليه ايران و تبديل آنها به « سنگر آمريكا » عملي سازد. اين رفتار هميشگي آمريكا براي دشمن تراشي و ايجاد كانونهاي جديد بحران در هر گوشه از جهان است ولي به طور همزمان اين پديده نشانگر درك ناقص اين كشورها درخصوص همزيستي مسالمت آميز است . تمكين 4 شيخ نشين حاشيه جنوبي خليج فارس در برابر طرحهاي خصمانه آمريكا عليه ايران نشان مي دهد كه آنها با اتخاذ تصميمات خطرناك خود منطقه را در آستانه تنش و تشنج قرار داده اند و بر آسيب پذيري خود در برابر تحولات منطقه افزوده اند. 2 ـ پيش از اين كويت يكبار با استقرار موشكهاي پاتريوت انتظار داشت اين كشور را در برابر حملات موشكي صدام صيانت كند لكن موشكهاي پاتريوت عملا پوچ از آب درآمد و با هر شليك از عراق دو نقطه در كويت آسيب مي ديد يكي توسط موشكهاي شليك شده از عراق و دومي توسط موشكهاي پاتريوت آمريكائي كه شدت و دامنه تخريب ها را بيشتر كرده و عمل زمينه هاي تخريب مضاعف كويت را فراهم ساخته بودند. بدين ترتيب به نظر مي رسد واشنگتن از يكطرف سعي كرده آبهاي منطقه را گل آلود كند و از طرف ديگر از همين فرصتهاي طلائي براي فروش جنگ افزارهاي ناكارآمد خود سواستفاده نمايد. اين بدان معني است كه واشنگتن از اين اقدامات چند منظوره تحقق اهداف ديگري را هم انتظار دارد و از جمله اصرار دارد از اين طريق به « جنگ رواني » عليه ايران بپردازد و جو تخاصم ميان كشورهاي همسايه را ايجاد كند و به آن دامن بزند. شبكه تلويزيوني « سي . ان . ان » با تمركز تبليغاتي بر روي اين محور خاطرنشان مي كند : « به نظر مي رسد اوباما اسرائيل را براي فرماندهي جنگ رواني عليه ايران شايسته و كارآمد نمي داند و خود وارد ميدان شده است » . حتي بدون اظهار اين مطلب هم روشن بود كه شيخ نشين هاي حاشيه جنوبي خليج فارس فاقد توان و ظرفيت لازم در جهت تقابل با ايران هستند و اين شيطنت واشنگتن عمدتا با هدف ايجاد يك جنگ رواني در منطقه صورت گرفته است . 3 ـ استقرار موشكهاي پاتريوت از جانب هر كسي كه صورت گرفته باشد مسئوليت عواقب حفظ نگهداري و مسائل مرتبط با آن دقيقا متوجه شيخ نشين هائي است كه محل استقرار اين موشكها هستند. معني ديگر اين عبارت اينست كه هرگونه پيامد استقرار پاتريوت و مسائل حاشيه اي دقيقا به شيوخ منطقه باز مي گردد و ممكن است ايران را وادار به اتخاذ تصميمات جديدي كند كه قبلا مطرح نبوده است . اين نكته بويژه از آن جهت اهميت دارد كه ممكن است واشنگتن درصدد شيطنت برآيد و امنيت منطقه را دچار تنش هائي كند كه يقينا در آنصورت ايران از هر جائي كه مورد تعرض قرار بگيرد به همان سمت هدفگيري خواهد كرد. ترجمان اين موضع آنست كه همسايگان جنوبي ما نبايد اجازه دهند كه آمريكا از خاك آنها عليه ايران دست به شرارتي بزند چرا كه آنها بايد پاسخگو باشند و قطعا از اين بابت زيان سختي خواهند ديد. يكبار واشنگتن رژيم مفلوك صدام را فريب داد و از طريق تقابل با ايران آنرا وارد سراشيب سقوط نمود. امروزه سرنوشت شوم صدام و همدستانش درسهاي مهمي براي منطقه دارد. با اين تفاوت كه امروزه حتي آمريكا هم اعتراف مي كند ايران بزرگترين توانمندي و ظرفيت نظامي منطقه را در اختيار دارد و به صلاح هيچكس نيست كه بخواهد شانس خود را در اين مقوله بيازمايد و با حماقت به آمريكائي هاي شرور « گرا » بدهد يا خود را دچار دردسرهاي بي پايان كند. 4 ـ واشنگتن مطمئن باشد كه حتي با مخفي شدن در پشت برخي عناصر محلي نمي تواند عملكردش را مخفي سازد . در اين نكته ترديدي نيست كه حضور نظامي آمريكا در منطقه اصلي ترين خطر بالقوه براي ملتها و دولتهاي منطقه بويژه در خليج فارس محسوب مي شود و درصورت تخطي و عبور از خطوط قرمز يقينا اهداف آمريكائي از دسترس ترين اهداف در يك اقدام تلافي جويانه به حساب مي آيند. هيچكس نبايد در اين زمينه شكي داشته باشد. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان " از هدفمندكردن يارانه ها تا خوشه بندي "به قلم حميدرضا شكوهي آورده است: سرگرداني مردم در مورد هدفمند كردن يارانه ها اكنون با سرگرداني مردم در مورد خوشه بندي ها همراه شده و ايجاد ارتباط بين هدفمند كردن يارانه ها و خوشه بندي ها در ذهن مردم، به معمايي لا ينحل تبديل شده است. زماني تنها سخن از هدفمند كردن يارانه ها بود كه خود خالي از ابهام نبود. هنوز مدتي تا برگزاري انتخابات رياست جمهوري دهم باقي مانده بود كه دكتر محمود احمدي نژاد در سفر به اصفهان نويد داد كه با هدفمند كردن يارانه ها، به هر ايراني ماهانه 120 هزار تومان پرداخت مي شود. آن روز احمدي نژاد گفت: اگر قيمت نفت را با همين قيمت امروز فرض كنيم كه هر بشكه 50دلا ر مي شود، 4ميليون بشكه روزانه رقمي بالغ بر 200 ميليون دلا ر را در بر مي گيرد كه اگر اين مبلغ به طور مستقيم در اختيار مردم قرار گيرد به هر نفر از 70 ميليون جمعيت 85 هزار تومان ماهانه مي رسد. احمدي نژاد متذكر شد كه اگر قرار باشد ماهانه 85 هزار تومان فقط در اختيار 50 ميليون نفر از 70 ميليون جمعيت و تنها به كساني كه بايد مورد حمايت دولت قرار گيرند و از يارانه ها بهره مند شوند اختصاص يابد، رقمي بالغ بر 120 هزار تومان را تشكيل مي دهد كه با احتساب صرفه جويي 40 درصدي و كاهش هزينه هاي روز، بيش از اين رقم خواهد بود. اما به مرور زمان اين گمانه زني به ماهانه 25 و 20 هزار تومان براي هر فرد كاهش يافت; گويي رئيس جمهور هيچگاه وعده يارانه 120 هزار توماني را نداده است. هر چند كه محاسبه آن زمان براساس نفت 50 دلاري انجام شده بود و امروز قيمت نفت، بالاتر از 70 دلار است. در اين ميان، اين پرسش ذهن مردم را به خود مشغول كرد كه چگونه هر ايراني قرار است ماهانه 20 هزار تومان دريافت كند اما في المثل قيمت برق 21 برابر شود (نقل به مضمون از مسوولا ن وزارت نيرو) و قيمت گاز و آب و... هم افزايش زيادي را تجربه كند و آن گاه چگونه اين يارانه اندك مشكلا ت ناشي از آن افزايش قيمت ها را جبران كند؟ همچنين اين پرسش در بين افكار عمومي مطرح شد كه آيا فقط بايد قيمت كالا ها و خدمات در كشورمان با قيمت كالاها و خدمات در ساير كشورها يكسان شود و شاهد واقعي كردن قيمت ها باشيم و واقعي كردن دستمزدها، به فراموشي سپرده شود؟ البته هنوز افكار عمومي، پاسخي براي اين پرسش ها پيدا نكرده كه شاهد طرح مساله خوشه بندي هستيم، طرحي كه ابهامات را افزايش داد و انتقادهاي زيادي را برانگيخت، اين روزها همه از هم مي پرسند كه خوشه چندمي هستي؟ و اغلب جواب ها يكسان است: خوشه سوم! در اين ميان تفاوتي بين خانواده اي داراي خانه و زمين و باغ با خانواده اي اجاره نشين و بدون هيچگونه دارايي وجود ندارد چون هر دو خانواده، خوشه سوم هستند و چه بسا خانواده متمول تر و با دارايي بيشتر، از خوشه دوم باشد; كما اينكه اين اتفاق براي من و اطرافيانم هم رخ داده كه شرح آن را به زمان ديگري موكول مي كنم. جالب اينجاست كه مجلسيان مي گويند قبلا صحبتي از خوشه بندي نبوده و وزير اقتصاد هم پس از آنكه اعتراضات افزايش مي يابد مي گويد خوشه بندي ها ملا ك عمل نيست! اگر خوشه بندي ملا ك عمل نيست، پس اين همه بحث و توضيح درباره خوشه ها براي چيست و اگر ملا ك عمل است، پس چرا آن را نقض مي كنيد؟ابهامات در مورد طرح هدفمند كردن يارانه ها البته بيش از اين است اما به طرح مساله بسنده مي كنيم تا مبادا انتقادمان رنگ و بوي سياسي بگيرد. فقط سه پرسش را به اميد دريافت پاسخ آنها مطرح مي كنيم: 1- اگرقرار است به هر ايراني ماهانه 20 تا 25 هزار تومان داده شود- آن گونه كه مقامات دولتي مي گويند- پس چرا هفت- هشت ماه پيش، صحبت از يارانه 120 هزار توماني بود؟ 2- به موازات واقعي كردن قيمت ها و هدفمند كردن يارانه ها، آيا كسي به فكر واقعي كردن درآمدها هم هست؟ 3- سرانجام، تكليف مردم را روشن كنيد كه خوشه بندي ها ملا ك عمل هست يا نيست؟ * دنياي اقتصاد روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله روز خود با عنوان "هدفمند شدن يارانه‌ها‌، تورم و نرخ ارز "به قلم فرخ قبادي آورده است:‏اين كه اقتصاد كشور ما در سال آينده با چه نرخ تورمي‌مواجه خواهد بود‌، چندان روشن نيست. آيا بانك مركزي به سياست پولي كنوني ادامه خواهد داد و در مقابل فشاري كه براي افزايش نقدينگي از جانب فعالان اقتصادي‌، به ويژه بنگاه‌هاي توليدي كه سخت در مضيقه قرار گرفته‌اند‌، مقاومت خواهد كرد؟ آيا مجلس بودجه پيشنهادي دولت را كه در آن 40 هزار ميليارد تومان درآمد از محل افزايش قيمت كالاهاي يارانه‌اي ديده شده‌، تصويب خواهد نمود؟ سوالاتي از ‌اين دست فراوانند و پاسخ آن‌ها‌، كه جملگي بر نرخ تورم تاثير خواهند گذاشت‌، هنوز روشن نيست. اما چند نكته به سهولت قابل پيش‌بيني است. نرخ دستمزدها‌، طبق روال همه ساله در آغاز سال جديد بالا خواهد رفت و با توجه به شرايط كنوني شايد افزايش آن شديدتر از سال‌هاي گذشته نيز باشد. بودجه پيشنهادي دولت 30 درصد افزايش يافته و ‌اين خود عاملي در جهت افزايش تقاضاي كل است. مهم تر از همه‌اين‌ها، تورم (يا جهش قيمت‌هاي) ناشي از هدفمند شدن يارانه‌ها است كه مقدار آن البته هنوز قابل تخمين نيست. متاسفانه به نظر مي‌رسد كه درباره تاثير هدفمند شدن يارانه‌ها بر سطح قيمت‌ها توهماتي وجود دارد. كاملا ممكن است كه با هدفمند شدن يارانه‌ها و تقسيم بخش قابل توجهي از درآمد حاصله به دهك‌هاي كم درآمد جامعه‌، اقشار كم‌درآمد شاهد تنزل درآمدهاي واقعي‌شان نباشند و يا حتي اگر خوشبينانه بنگريم‌، از قدرت خريد بيشتري نيز برخوردار شوند. اما ‌اين مساله ارتباط چنداني با نرخ تورم (به معناي افزايش شاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي) ندارد. اگر قيمت بنزين‌، گازوئيل‌، برق‌، گاز‌، نان و كالاهاي ديگري كه قرار است يارانه آن‌ها هدفمند شود‌، افزايش يابد‌، از آن‌جا كه كالاهاي مذكور در «سبد نمونه خانوار» قرار دارند‌، شاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي افزايش مي‌يابد كه البته به معناي تورم است. تقسيم تمام يا بخشي از ‌اين درآمد اضافه شده دولت در ميان گروه‌هايي از جامعه‌، درآمد آن‌ها را بالا مي‌برد‌، اما از نرخ تورم (‌به گونه‌اي كه توسط بانك مركزي محاسبه و منتشر مي‌شود‌) نمي‌كاهد. همه‌ اين‌ها بدان معني است كه صرف‌نظر از نحوه و ميزان توزيع درآمدهاي حاصل از هدفمند شدن يارانه‌ها‌، هدفمند شدن (‌و البته افزايش قيمت‌) كالاهاي يارانه‌اي‌، ميانگين قيمت‌ها را افزايش خواهد داد.افزايش نرخ تورم در سال آينده‌ و رسيدن آن به رقم مثلا 25 درصد در سال ( كه با توجه به برآوردهاي ديگر‌، شايد ملاحظه كارانه باشد) به معني آن است كه قدرت خريد ريال در بازار داخلي‌، در پايان سال آينده 25 درصد كمتر از قدرت خريد آن در آغاز سال آينده خواهد بود. به بيان ديگر‌، آن تركيب كالاها و خدماتي كه در آغاز سال با 1000 تومان قابل خريد باشد‌، در پايان سال قيمتي در حدود 1250 تومان خواهد داشت. با ‌اين اوصاف‌ آيا هيچ‌كس‌ انديشيده است كه چنانچه ما همچنان نرخ دلار را كم و بيش ثابت نگه‌داريم‌، در طول سال آينده چه بر سر توليد‌كنندگان داخلي و صادركنندگان كشور خواهد آمد؟ اگر گزارش‌هاي نشريات و شنيده‌ها و ديده‌ها حتي نزديك به حقيقت هم باشد و تعداد روزافزوني از توليدكنندگان داخلي‌، به دليل ارزان‌تر تمام شدن توليد در كشورهايي نظير چين‌، هم اكنون توليدات خود را دربست «برون سپاري» مي‌كنند‌، د





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن