تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از شما منكرى ببيند بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831308187




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همراز و همنشين


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: همراز و همنشين


سه تابلو از نقاشي هاي شهيد دكتر مصطفي چمران كه اكنون در موزه شهيد چمران ، دهلاويه، مشهد آن بزرگوار نگهداري مي شود.

اشاره : در تيرماه 1356 به هنگام خاكسپاري دكتر شريعتي، شهيد چمران با ايرادسخناني عنوان «مرثيه» ياد معلم شهيد انقلاب را زنده نگاه داشت.

***

اي علي! هميشه فكر مي‌كردم كه تو بر مرگ من مرثيه خواهي گفت و چقدر متأثرم كه اكنون من بر تو مرثيه مي خوانم !

اي علي! من آمده‌ام كه بر حال زار خود گريه كنم، زيرا تو بزرگتر از آني كه به گريه و لابه ما احتياج داشته باشي!...خوش داشتم كه وجود غم‌آلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نيِ وجودم را با هنرمندي خود بنوازي و از لابلاي زير و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آواي تنهايي و آواز بيابان و موسيقي آسمان بشنوي.مي‌خواستم كه غم‌هاي دلم را بر تو بگشايم و تو «اكسير صفت» غم‌هاي كثيفم را به زيبايي مبدّل كني و سوز وگداز دلم را تسكين بخشي.

مي‌خواستم كه پرده‌هاي جديدي از ظلم وستم را كه بر شيعيان علي(ع) و حسين(ع) مي‌گذرد، بر تو نشان دهم و كينه‌ها و حقه‌ها و تهمت‌ها و دسيسه‌بازي‌هاي كثيفي را كه از زمان ابوسفيان تا به امروز بر همه جا ظلمت افكنده است بنمايانم.

اي علي! تو را وقتي شناختم كه كوير تو را شكافتم و در اعماق قلب و روحت شنا كردم و احساسات خفته وناگفته خود را در آن يافتم. قبل از آن خود را تنها مي‌ديدم و حتي از احساسات و افكار خود خجل بودم و گاهگاهي از غيرطبيعي بودن خود شرم مي‌كردم؛ اما هنگامي ‌كه با تو آشنا شدم، در دوري دور از تنهايي به در آمدم و با تو همراز و همنشين شدم.

اي علي! تو مرا به خويشتن آشنا كردي. من از خود بيگانه بودم. همه ابعاد روحي و معنوي خود را نمي‌دانستم. تو دريچه‌اي به سوي من باز كردي و مرا به ديدار اين بوستان شورانگيز بردي و زشتي‌ها و زيبايي‌هاي آن را به من نشان دادي.

اي علي! شايد تعجب كني اگر بگويم كه همين هفته گذشته كه به محور جنگ «بنت جبيل» رفته بودم و چند روزي را در سنگرهاي مقدم «تل مسعود» در ميان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط يك كتاب با خودم بردم و آن «كوير» تو بود؛ كوير كه يك عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمان‌ها مي‌برد و ازليّت و ابديّت را متصل مي‌كرد؛ كويري كه در آن نداي عدم را مي‌شنيدم، از فشار وجود مي‌آرميدم، به ملكوت آسمان‌ها پرواز مي‌كردم و در دنياي تنهايي به درجه وحدت مي‌رسيدم؛ كويري كه گوهر وجود مرا، لخت و عريان، در برابر آفتاب سوزان حقيقت قرار داده، مي‌گداخت و همه ناخالصي‌ها را دود و خاكستر مي‌كرد و مرا در قربانگاه عشق، فداي پروردگار عالم مي‌نمود...

اي علي! همراه تو به كوير مي‌روم؛ كوير تنهايي، زير آتش سوزان عشق، در طوفان‌هاي سهمگين تاريخ كه امواج ظلم و ستم، در درياي بي‌انتهاي محروميت و شكنجه، بر پيكر كشتي شكسته حيات وجود ما مي‌تازد.

اي علي! همراه تو به حج مي‌روم؛ در ميان شور و شوق، در مقابل ابّهت وجلال، محو مي‌شوم، اندامم مي‌لرزد و خدا را از دريچه چشم تو مي‌بينم و همراه روح بلند تو به پرواز در مي‌آيم.

اي علي! همراه تو به قلب تاريخ فرو مي‌روم، راه و رسم عشق بازي را مي‌آموزم و به علي بزرگ آن‌قدر عشق مي‌ورزم كه از سر تا به پا مي‌سوزم...

اي علي! همراه تو به ديدار اتاق كوچك فاطمه مي‌روم؛ اتاقي كه با همه كوچكي‌اش، از دنيا و همه تاريخ بزرگتر است؛ اتاقي كه يك در به مسجدالنبي دارد و پيغمبر بزرگ(ص)، آن را با نبوّت خود مبارك كرده است، اتاق كوچكي كه علي(ع)، فاطمه(س)، زينب(س)، حسن(ع) و حسين(ع) را يكجا در خود جمع نموده است؛ اتاق كوچكي كه مظهر عشق، فداكاري، ايمان، استقامت و شهادت است.

راستي چقدر دل‌انگيز است آنجا كه فاطمه كوچك را نشان مي‌دهي كه صورت خاك‌آلود پدر بزرگوارش را با دست‌هاي بسيار كوچكش نوازش مي‌دهد و زير بغل او را كه بي‌هوش بر زمين افتاده است، مي‌گيرد و بلند مي‌كند!

اي علي! تو «ابوذر غفاري» را به من شناساندي، مبارزات بي‌امانش را عليه ظلم و ستم نشان دادي، شجاعت، صراحت، پاكي و ايمانش را نمودي و اين پيرمرد آهنين‌اراده را چه زيبا تصوير كردي، وقتي كه استخوان‌پاره‌اي را به دست گرفته، بر فرق «كعب» مي‌كوبد و خون به راه مي‌اندازد! من فرياد ضجه‌آساي ابوذر را از حلقوم تو مي‌شنوم و در برق چشمانت، خشم او را مي‌بينم، در سوز و گداز تو، بيابان سوزان ربذه را مي‌يابم كه ابوذر قهرمان، بر شن‌هاي داغ افتاده، در تنهايي و فقر جان مي‌دهد ... .

‌اي علي! تو در دنياي معاصر، با شيطانها و طاغوتها به جنگ پرداختي، با زر و زور و تزوير درافتادي؛ با دشمني غرب‌زدگان، با تحريف تاريخ، با خدعه علم، با جادوگري هنر روبرو شدي، همه آنها عليه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ايمان و روح، بر آنها چيره شدي، با تكيه به ايمان به خدا و صبر و تحمل دريا و ايستادگي كوه و برندگي شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزوير» برخاستي و همه را به زانو در آوردي.

اي علي! دينداران متعصب و جاهل، تو را به حربه تكفير كوفتند و از هيچ دشمني و تهمت فروگذار نكردند و غربزدگان نيز كه خود را به دروغ، «روشنفكر» مي‌ناميدند، تو را به تهمت ارتجاع كوبيدند و اهانت‌ها كردند. رژيم شاه نيز كه نمي‌توانست وجود تو را تحمل كند و روشنگري تو را مخالف مصالح خود مي‌ديد، تو را به زنجير كشيد و بالاخره... «شهيد» كرد.




 چهارشنبه 29 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن