تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816506674




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- نقش منفي به من نمي آيد (آزيتا حاجيان)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

 

  *خانم حاجيان خبري از خودتان بدهيد تا برويم سر اصل مطلب. در حال حاضر همچنان در حال کار کردن روي متن نمايشم هستم. يکي - دو پيشنهاد هم دارم که درحال مطالعه آنها هستم. يکي را درحال گفت وگو باعوامل هستم و همچنين «آئينه زندگاني» را بازي مي کنم. در مورد هيچ کاري فعلاً به توافق جدي نرسيده ام که به شما خبري از آن بدهم. *از فعاليت هاي سينمايي و تلويزيوني آماده پخش يا در نوبت اکران تان صحبت کنيد؟ «تاکسي نارنجي» آقاي وحيدزاده قرار است بزودي اکران شود. يک تله فيلم هم به نام «وزن خشک» با خانم مانلي شجاعي کار کردم که در دفتر آقاي سيروس تسليمي تهيه شده و فکر مي کنم کم کم آماده پخش شود. *اين شخصيت که شما در سريال «آئينه هاي نشکن» ايفاگرآن هستيد، اولين حضور شما در يک نقش منفي است؟ اين دومين نقش منفي است که من در طول دوران حرفه اي ام بازي کردم. اولين بار در کاري به نام «دومين انفجار» ازآقاي نادر مقدس، 14 -15 سال پيش نقش منفي را تجربه کردم. اين سريال هم دومين تجربه من است! راستش را بخواهيد، فکرمي کنم نقش منفي خيلي به من نمي آيد. چون هر نقش منفي بازي کردم نتيجه کاري شده است که از سطح ديگر کارهايم پايين تر از آن در آمده است! *حتماً با پذيرش اين کاراکتر به دنبال يک حضور متفاوت بوديد؟ ابتداي کار پذيرش اين نقش منوط به اين مساله بود که من با کارگردان صحبت کنم. کارگردان اين کار بسيار آدم با شعور و دانايي است. در طول تصوير برداري هم اين مساله از نوع برخورد ايشان مشخص بود، اما نمي دانم چرا مجموعه شرايط براي کاري که قرار است يک تنش نيمه پليسي داشته باشد فراهم نشده (شايد)، هنوز نمي دانم چرا اين کار به توفيق کارهاي ديگر نرسيده است! البته متاسفانه به دليل مشغله هايي که دارم فرصت نمي شود اين سريال را به شکل مرتب دنبال کنم. خيلي به ندرت توانستم سريال را ببينم. بالاخره آدم وقتي که خودش در يک مجموعه بازي مي کند، حتماً دلش مي خواهد همه صحنه ها و تمام قسمت ها را ببيند! بنابراين، خيلي نمي توانم قضاوت قاطعي روي اين کار داشته باشم! *يعني فکر مي کنيد سريالي که ما از جواد اردکاني مي بينيم چيزي کمتر از فيلمنامه بود؟ فکرمي کنم. ببينيد شما يک زمان فيلمنامه اي را مي خوانيد، با خود مي گوييد خب مضمون اين است! حالا قرار است به کمک اهرم هايي اين نوشته ها جذاب از آب در بيايد! من به عنوان يک بازيگر هيچگاه نگاه سياسي به هيچ نوشته اي ندارم. (هر چند يکسري  مرزهايي براي خودم دارم که قاعدتاً از آن دور نمي شوم) قاعدتاً وقتي که يک متن به عنوان «هنرمند» به شما پيشنهاد مي شود شما هم در همين قالب با آن برخوردمي کنيد. شايد مي توانم بگويم تنها چيزي که ارائه شده خود متن است! *پس معتقديد جز فيلمنامه اتفاق خاصي در تبديل تصويري آن رخ نداده است؟ بله، جاي خلاقيت هايي که انتظار داشتم و مطالبي که در ساختار به متن اضافه مي شود و... در کار بسيار خالي است! *کمي از شخصيت اين خانم صحبت کنيد. او حضوري مبهم در قصه دارد که البته کم کم شکل واقعي او براي تماشاگر رو مي شود. بله، او انساني تشنه قدرت است و براي تصاحب آن جايگاه اقتدار، دست به هرکاري زده است! حالا چرا استعدادهايش را درجهت جايي که به آن تعلق دارد به کار نبرده است! ما نمي دانيم که اين زن چرا اينقدر بد است! چرا اينقدر خيانت مي کند. *ما هيچ پشتوانه و معرفي درستي از اين شخصيت نداريم... دقيقاً همينطور است. ما هيچ گذاشته اي از او نمي بينيم! فقط مي بينيم که يک خانم متفاوت است که تمام تلاشش به مخاطره انداختن است!  خيلي هم در کارش زبده است! يک جورهايي به کارش اعتقاد دارد. متبحراست، خيلي راحت مي تواند ماسک هاي ظاهري خودش را در نوع رفتار تغيير دهد! خيلي هم در اين کار موفق است و ... خب، بهتر بود از اين آدم ما يک پيش زمينه ببينيم که او از کجا، با چه هدف و با چه دليلي دست به اين حرکات مي زند و... * اينکه بازيگر نقش «آزيتا حاجيان» است و تا به حال در اين دست نقش ها ديده نشده است، شايد حربه اي بوده که کارگردان مخاطبش را در تعليق قرار بدهد که اين زن کاراکتري متفاوت است و با ديگر افراد آن باند هيچ سنخيتي ندارد. (مي خندد) دقيقاً اين مساله بحثي بود که من با کارگردان با هم داشتيم. من به ايشان مي گفتم آقاي اردکاني، اين خانم «روشن» درست است که بازيگري مي کند وبه صورت خودش ماسک مي زند و به کمک اين ماسک چهره اي ديگر از خودش را نمايان مي کند، اما بازيگر که نيست؟ او مثل من بازيگر حرفه اي نيست که آکادميک اين رشته را خوانده باشد و امروز اين نقش را بازي کند و فردا نقش ديگري را ايشان نظر ديگري داشتند! نمي دانم شايد ديدگاه ايشان درست بوده! البته اين بخش از حرفشان را صحيح مي دانم. ايشان معتقد بودند که آدم ها وقتي که به مخاطره مي افتند، خيلي پتانسيل بازيگري شان بالا مي آيد. اين حرف کاملاً درست است. همه ما به طور غريزي بازيگران توانايي هستيم، اما در شرايط خطر، بيشتر اين جريان بالقوه به فعل تبديل مي شود! شايد در اين سريال، تصوير نتوانست خطير بودن شرايط ماجرا را که در آن «خانم روشن» توانمندي هاي بازيگري اش را نمايان مي کند نمايش بدهد! به نظرم شرايط اينقدرايجاب نمي کند که اين زن اينقدر بازيگري کند! *به نظرم قصه شرايط لازم را براي ساخت يک کار اکتيو داشته که اين اتفاق رخ نداده است. موافق هستم، کاملاً! پويايي در متن هست. اما در ساختار نيست! با توجه به اينکه تلاش نويسنده اين بوده که به کار ضرباهنگ پليسي و ضرباهنگ اکتشاف بدهد! فکر مي کنم يک مقدار شايد (با تاکيد مي گويد) سريال اسير تکنيک هاي تصوير برداري شده است! يعني يکسري حرکات نرم در پلان و سکانس ها از دوربين مي بينيم که همين نرمش دوربين، تنش موضوعي را کم مي کند يا بهتر بگويم از بين مي برد! البته در برخي جاها که سکانس پلان کار مي شود، خيلي خوب نتيجه مي دهد! به رغم اينکه خيلي زحمت کشيده شده، اما در اينجا آنطور که بايد جواب نداده است! *شما به عنوان يک بازيگر هنگام ايفاي يک نقش منفي، چه فاکتورهايي را بازي لحاظ مي کنيد تا اين نقش با بازي هاي گذشته شما متفاوت از آب در بيايد؟ من در کارهاي خيلي موفقم هم اين موضوع را گفته ام که ما (خصوصاً ما بازيگران تئاتر) در صحنه يک ابزار مي شويم در دست کارگردان کار. من پشت دوربين و مونيتور که نيستم ببينم اين بازي درحد آن کادر يا لنزي که مورد استفاده قرار گرفته، هست يا خير؟ کارگرداني در راس کار است مي بيند و خودش مي داند از بازيگرش چه مي خواهد. خيلي ها را مي بينيم که مي گويند خانم حاجيان فلان نقش تو خيلي عالي بود، «روبان قرمز» را خيلي خوب بازي کرده بودي. من به آنان هم گفته ام، به شما مي گويم، من که نمي آيم براي يک نقش کم مايه بگذارم و براي نقشي ديگر زياد! من بازيگر هستم و تمام نقش ها، برايم مثل بچه هايم هستند! يک مادر براي همه بچه هايش به يک اندازه زحمت مي کشد و نگراني دارد! از بي اهميت ترين نقشي که شايد شما ببينيد و بگوييد چقدر بد بود و بهترين نقشي که شما از ديدن آن لذت ببريد، براي همه آنها به يک اندازه انرژي مي گذارم. شايد خودم به عنوان بازيگر متوجه شوم که يک نقش چقدرجذاب و فوق العاده است و آن يکي نقش خيلي جذاب نيست! اما نهايت تلاشم را به خرج مي دهم که اين يکي هم جذاب شود! ولي خب يکسري عوامل دست به دست هم مي دهند که در کيفيت کل کار و نقش تاثير گذار هستند! به هر حال شما بايد قبول کنيد که هر کاري يک کارگردان دارد که بالاي سرکارش ايستاده، يکسري حرکت براي من طراحي کرده، (گاهي اوقات هم ميزانسني که براي من طراحي کرده با نظر من در موردآن پرسوناژ متفاوت است) به هرحال من به عنوان بازيگر ابزار دست کارگردان هستم. اوست که کليت را مي بيند، به همين دليل من بايد مطيع باشم و اين اطاعت را مي کنم بي بروبرگرد! من خودم يک کارگردان تئاتر هستم، دوست دارم بازيگرانم يک مقدار مطيع باشند و... در مورد اين اين کار هم شايد کارگردان يک چيزهايي از من خواسته و من نتوانسته ام آنطور که بايد در برخي لحظات به ميل کارگردان رفتار کنم، نمي دانم! *قبول نداريد گاهي اوقات (جدا از بخش کارگردان و نظرات او به عنوان خالق اثر) بازيگر برداشت درستي از يک نقش پيدا نمي کند و طراحي درستي براي آن در طول داستان نخواهد داشت؟ شما به عنوان بازيگر وقتي مي خواهيد يک گذشته و پيش زمينه اي از يک شخصيت برداريد تا بتوانيد آن را بازي کنيد، به فيلمنامه مراجعه کنيد. شما مي رويد با نويسنده کار مي نشينيد و گپ مي زنيد، سوال مي کنيد، اين کاراکتر کيست، از کجا آمده و... يک زمان قوت کافي مي گذارند و همه چيز در مي آيد، گاهي هم نه! من دو کار به فاصله يک سال انجام دادم، يکي «موج مرده» ويکي هم «روبان قرمز». نتيجه اين دو کار به شدت با هم متفاوت بود! به دليل اينکه ماجراي نشست و مشورت با نويسنده، در اين دو کار متفاوت بوده است. در يکي، نويسنده اشراف کامل به ثانيه ثانيه زندگي پرسوناژها داشت، در ديگري به من مي گفت نمي دانم خودت سعي کن. به من هم کمک کن! تازه زماني هم نداشتيم. من نواقص کار خودم را نمي خواهم کتمان کنم، شايد (شايد که نه قطعاً) من هم بايد جاهاي سماجت بيشتري مي کردم! شايد من هم در جهت حفظ اعصاب خودم و آنان دست به اين کار نزدم! به هر حال وقتي کاري پخته و زيبا نمايش داده مي شود، تمام آن ظرافت هايي که در پشتش وجود داشته انعکاس پيدا مي کند. در کاري هم که اين اتفاق برايش رخ نمي دهد، نتيجه اش اين است! *بدون تعارف برخلاف نقش هاي موفق ديگري که از شما ديده ايم مثل مش دريا (سريال ساعت شني) در اين سريال، نمي توان براي شخصيت (با وجود اينکه يک نقش منفي است) شناسنامه اي با خصوصيات متفاوت ترسيم کرد! متاسفانه چون نتوانسته ام سريال را به شکل کامل ببينم، نمي توانم اين مساله را تاييد کنم يا حتي بگويم غلط است! ضمن اينکه من يک نقش را بازي مي کنم، اين کار مي رود براي مونتاژ، صدا گذاري و... در کنار چهار تا سکانس ديگر قرار مي گيرد و در نهايت، نتيجه گاهي مرا به حيرت مي اندازد و گاهي مرا به افسردگي دچار مي کند از بس بد بوده، گاهي بازي بازيگران در مونتاژ تحريف مي شود! (مي خندد) آقا من اين کار را کامل نديدم و مجبور هستم بگويم شايد شما راست بگوييد! اما در همان يکي - دو قسمت که ديدم خيلي ريتم ها و... خوب در نيامده است. *مي دانستيد سعيد نيک پور هم اولين نقش منفي زندگي حرفه اي اش را بازي کرده است؟ واقعاً؟! نمي دانستم. *... و سوال آخر اينکه تکليف نمايش جديدتان چه مي شود؟ برنامه اي براي اجراي آن داريد؟ واقعاً نه، چون فعلاً روي  متن کار مي کنم، ضمن اينکه يک نيروي باز دارنده در من وجود دارد که از کارهاي قبلي ام مانده و به من مي گويد چگونه مي خواهي جلو بروي!؟ نمي دانم.... هر چه خدا بخواهد. منبع: خانه و خانواده .         /1001/ /div>





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن