تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيّت مؤمن بهتر از عمل او و نيت منافق بدتر از عمل اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820767968




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتي دانه هاي دلمان را به حراج مي گذاريم!


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

اين روزها كه بازگشت خانم ها و آقايان حاجي در شرايطي استثنايي (آنفلوآنزاي نوع آ كه معرف حضورتان هست؟) آغاز شده، بد نيست گشت و گذاري در بازارهاي مكه و مدينه داشته باشيم و بدانيم برخي از آنها كه سالها براي زيارت خانه خدا و تنفس در هواي بقيع با ديدن تصاوير تلويزيوني وجودشان اشك مي شد چطور بعد يا حتي قبل از حاجي شدن، اوقات روزانه و شبانه شان را اينگونه تقسيم مي كنند: حرم، زيارت، بازار، خريد، حرم، بازار، خريد، خريد، بازار، خريد، حرم! و در روزهاي آخر: بازار، حرم، خريد، بازار، خريد، حرم نه! بازار، خريد...البته مي دانيد كه همه اش تقصير زائران ما نيست وقتي آموزشي نباشد و تذكري و تلنگري، همين مي شود كه همه دارند مي روند نماز اول وقت اما ايراني ها يا در كوچه و بازار پخش اند و يا منتظرند صاحب مغازه از نماز برگردد و به ادامه خريد بپردازند؛ اصلا تقصير مسئولان هم نيست كه يك زائر خانم 11 ميليون تومان پول با خودش مي آورد براي خريد! اصلا تقصير كسي نيست كه مكه و مدينه بدون زائران ايراني سقوط اقتصادي خواهد داشت! اصلا همه حاجي شدن يك طرف، سوغاتي يك طرف؛ آن هم وقتي برخي مديران و مسئولان كاروان ها كه شايد بيش از 14 بار حج رفته اند، چمدان هاي خريدشان بيشتر از زائران است! ...اي بابا چقدر گير مي دي! اين گزارش، سوغاتي حاجي صفحه است كه از حج سال گذشته برايمان رونمايي مي كند؛ نوش جان! يادت هست روزي كه مي خواستي بيايي، مادر يا پدر - شايد هم فرزندان- توي چارچوب در با چشم هايي نم زده تو را از زير قرآن رد كردند؛ يادت هست توي فرودگاه دلشان نمي آمد، از تو دل بكنند، يادت هست از گيت كه رد شدي تا جايي كه ديده مي شدي، چشم هايي تو را دنبال مي كرد... يادت هست؟ يادت هست چه اشك ها و آه ها پشت سرت بود تا تنها برايشان دو ركعت نماز بخواني و يا تنها يادشان كني، يادت هست؟ حالا تو در مكه اي، تو در مدينه اي، حاجي شده اي و حاجيه؛ دانه هاي دلت هم آفتاب خورده و سرشار از غزل هاي باران خورده اي است كه در عرفات و مشعر و منا براي خود خريدي؛ حالا حيف نيست... حيف نيست... ثانيه هاي حضورت را در بازارها و حراجي هاي مكه و مدينه پي اجناس چيني عربي شده باشي؟! وقت ندارم! پيرمرد در ورودي مغازه نشسته است و عرق از سر بر مي چيند. حاجيه خانم هم توي مغازه بين پارچه ها قدم مي زند و... حاج يداله مي گويد: من كه چيزي ندارم بخرم، حاج خانم ول كن بازار نيست! مي پرسم تا به حال چقدر خريد كرده ايد كه مي گويد: حساب از دستم در رفته! مي خواهم با حاج خانم هم حرف بزنم كه مي گويد: من وقت ندارم و بعد حاجي اش را صدا مي كند كه خريدهاشان را حساب كنند... پيرمرد اما ناراحت است و غرغركنان همين طور كه به سمت حاجيه مي رود، زير لب به من مي گويد: خدا ما رو ببخشه كه داريم عمرمونو تو اين بازارها تلف مي كنيم. زشت است دسته جمعي آمده اند خريد. لباس هاي مرتب و فاخري هم ندارند؛ گويي احرام تمام شده و ديگر نيازي به آراستگي نيست. هر سه درون مغازه با فارسي غليظ - بخوانيد فارسي خريد - دارند با مردهاي فروشگاه بحث مي كنند. فروشنده هم هر از گاهي با دست به شانه يكي شان مي زند(!) و توضيح مي دهد كه اين جنس با آنچه آنها فكر مي كنند، تفاوت دارد! خانم ها هم غرق حساب و كتاب پايين و بالا بودن قيمت و مقايسه آن با ايران هستند... انگار نه انگار يك نامحرم اينگونه با جسارت با آنها سخن مي گويد و... وقتي مي پرسم چقدر خريد كرده ايد، مي گويند اندازه اي هست كه جلوي در و همسايه خجالت نكشيم! مي گويم مگر سفر حج خجالت دارد، مي گويند سفر حج نه، دست خالي برگشتن چرا. يكي از خانم ها كه از همه شان مسن تر است، همين طور كه پول ايراني از جيب كيفش بيرون مي آورد، مي گويد: خوب نيست كه براي همه سوغاتي نبريم. زشت است!! و بعد در زشت ترين حالت ممكن رو به مغازه دار مي گويد: آخرش چند تا خميـ .... من كه نمي توانم بنويسم، آنها كه اينقدر جاهلانه نام حضرت امام (ره) را براي هوس هاي خريد بازارشان خرج مي كنند بايد توضيح بدهند و آنها كه مسئول و مدير كاروان شان هستند بايد جواب بدهند كه چه شد آن كار فرهنگي؟ اصولا در كاروان هاي زيارتي حج همه نوع فعاليتي ديده مي شود غير از فعاليت فرهنگي در خصوص رفتار زائران در بازارها و شكل و شمايل خريد و هزينه كردن پول ايراني. شما برو نمازتو بخون! مرد با زن حرفش شده است. پلاستيك هاي بزرگ خريد را در دست دارند و دارند از حرم دور مي شوند، صداي موذن هم بلند است، نزديكشان مي شوم. مرد مي گويد: نماز ظهره كجا بريم؟ و زن بي اعتنا به او به سمت غرفه هاي روبه روي حرم رسول الله(ص) در حركت است، مي گويد: حالا يه روز نماز اول وقت نخون! يكي از خانم هايي كه به سمت حرم مي رود و ايراني است تذكر مي دهد: وقت نماز است همه به سمت حرم در حركتند، خوب نيست شما برمي گرديد... كه زن با تندي به او مي گويد: شما بفرماييد به نماز برسيد، به ما كار نداشته باشيد! و مي پيچيد سمت يكي از چرخ طوافي هايي كه روسري هاي زيادي را پخش چرخ اش كرده است... قيمت مهم نيست عبدالله 10 سال است كه در مدينه مغازه دارد، اهل افغانستان است و فارسي را خوب حرف مي زند. مي گويد بيشترين خريد ما را ايراني ها انجام مي دهند و با ذوق و شوق از حاجي ايراني ياد مي كند. مي گويد اگر ايراني ها به عربستان نيايند بايد جمع كنيم برويم مملكت خودمان! چند قلم كالا را قيمت مي كنم و مي بينم تفاوت زيادي با ايران ندارد، اگرچه برخي از كالا ها واقعا قيمت هاي مناسبي دارد خصوصا برخي اجناس پوششي. با اين حال مي پرسم با توجه به اين قيمت ها چرا ايراني ها اينقدر خريد مي كنند. مي گويد: قيمت براي حاجي ايراني زياد مهم نيست، مهم خريد است!! اما اين طور نبود، ديدم كه پيرمرد چگونه براي 6 ريال(حدود 1600 تومان) بيش از 10 دقيقه التماس مي كرد و مغازه را بالا و پايين مي رفت. براي 6 ريال، 10 دقيقه... 10 دقيقه يعني يك زيارت در بقيع، يعني چند ركعت نماز در مسجدالنبي، يعني چند قطره شوق براي شكر پروردگار... اينجا نه! جوان است و طبعاً بايد زياد خريد كند، اما تسبيح در دست دارد آرام آرام از كنار بازار مكاره اي كه چشم ها را از ضيافت بيت الله الحرام مي دزدد و به مهماني اجناس مي برد، رد مي شود؛ بي اعتنا و سبكبال و با ذكري بر لب. مي پرسم شما خريدهايتان را انجام داده ايد، مي گويد: اينجا نه! من در ايران خريد كردم و اينجا شايد يكي دو ساعت در بازار قدم زده باشم آن هم در مدينه و نه در مكه كه حضور خدا را خيلي سنگين حس مي كنم؛ نمي توانم در محضرش خودم را به بازار بسپارم... مي گويم پس اين حاجيان در بين اين دست فروش ها و بازارها و پاساژهاي رنگارنگ مكه چه مي كنند كه مي گويد: شايد همه اعمال و راز و نيازهايشان را با پروردگار انجام داده اند و سلام همه آنها كه التماس دعا داشتند، به آن كه بايد، رسانده اند و كاري ندارند جز خريد... مي پرسم يعني مي شود؟ كه با لبخند جواب مرا مي دهد... در حد خودمان مي گويد: خريد ايراني ها بيش از آنكه خريد باشد، وقت تلف كردن و بعضاً ضايع كردن هويت ايراني است چرا كه گاهي اوقات حاجي ها و حاجيه ها براي چند ريال خريد ارزان، آنقدر با فروشنده ها حرف مي زنند و التماس مي كنند كه طعم بندگي در برابر پروردگار آن هم در حج از كام هر انسان آزاده اي كه اين تصاوير را مشاهده مي كند، مي رود. حجت الاسلام نوري كه روحاني كاروان است، ادامه مي دهد: همه توصيه ما به زائران اين بوده و هست كه سوغاتي را در حد سوغاتي تهيه كنند و نه خريدهاي شب عيد و بهار و تابستان خودشان را اينجا و بعضا با سرمايه ايراني. وي مي گويد: كم اطلاعي و سطح پايين فرهنگي برخي حجاج باعث شده نام ايران در موسم حج و در مقابل اين خريدهاي بي جهت و وقت گير خدشه دار شود. وي البته در پاسخ به اين سوال كه مي پرسم وظيفه شما و ساير مديران و مسئولان است كه آنها را بيش از پيش توجيه نماييد، جواب صريحي نمي دهد و مي گويد: ما در حد خودمان تلاش مي كنيم... ايراني؟ بفرما! گشت و گذار در بازارهاي مدينه و مكه، گاهي آدم را غصه دار مي كند وقتي ببيني حاجي از زيارت حضرت حق بازگشته، چگونه گرفتار شمارش پول و چانه زدن و خريد و شيطان شده است؛ شيطان بازار! شيطان چشم و هم چشمي و شيطان براي ديگران زندگي كردن و نه براي خدا بودن... غصه دار مي شوي وقتي مي بيني زيباترين لحظات حضور در مكه و مدينه را حاجي ايراني در مغازه هاي لوكس و مغازه هاي ساده و جمعه بازارهاي اجناس بنجل به سر مي برد و گاه بايد وقت نماز او را به اجبار از مغازه بيرون كرد، انگار طعم شيطان بازار بدجوري برخي را نمك گير كرده است...و اين غفلت در مكه با آن آسمان خراش هاي بزرگ و رنگي و مملو از اجناس غربي ديگر دلي باقي نمي گذارد؛ خاصه كه رفتار جنسي برخي فروشنده ها و فروشگاه ها و اجناس هم اضافه شود در آن ديار غربت؛ در مكه و در فروشگاه هاي زنجيره اي بزرگ نظارت چنداني بر چگونگي عرضه برخي لباس هاي زنانه وجود ندارد و گويي آنها در اين موارد خيلي با هم ندار هستند! يادم هست كه دوستي مي گفت به يكي از اين فروشگاه هاي زنجيره اي در مدينه كه رسيده اند، در بسته بوده و در حال رتق و فتق امور داخل فروشگاهي ها بودند اما به محض اينكه مي فهمند اين ماشين تازه رسيده (راننده تاكسي ها و ماشين هاي شخصي با برخي مديران فروشگاه هاي بزرگ، يك ساخت و پاخت صوري دارند تا زائراني را كه دنبال جاي مناسب خريد مي گردند به آن فروشگاه خاص ببرند كه در اغلب موارد زياد هم فرقي با ديگر فروشگاه ها ندارد) زائر ايراني و يا عراقي دارد، در را باز مي كنند كه بفرماييد! يادت هست؟ يادت هست كه مادر شب قبل از پرواز با تو چه گفت و... يادت هست كه تمام بيماران دور و آشنا را نام برد و خواست برايشان نماز بخواني؟ يادت هست از مشكلات آشنايان گفت و گفت كه فلاني التماس دعاي ويژه داشته... يادت هست وقتي با خانه تماس گرفتي، دخترت گفت: دايي عليرضا گفته گرفتاري بدي دارد و تا مي تواني برايش دعا كني؟ يادت هست چقدر التماس دعا براي عرفه داشتي؟ چقدر نماز پشت مقام ابراهيم و چقدر سفارش براي حجر اسماعيل و ناودان طلا... يادت هست؟ همه اش را انجام دادي؟ دل خودت را چطور؟ سيراب كردي كه وقتي محرم آمد و بيرق سياه تكيه بر فراز محله بالا رفت، دلت غصه دار نشود از اينكه بقيع را چه بي بهانه از دست دادي؟ حاجي آقا، حاجيه خانم! شما در آغوش حضرت دوست بوده ايد، دانه هاي دلتان قيمتي شده و هيچ بازاري را توان معامله با آن ها نيست جز بورس بهادار جان هاي شيفته در محضر حضرتش، پس مراقب باش! مراقب باش دانه هاي دلت را در اين بازارهاي مكاره و رفت و آمدها و چانه زني ها و رفتارهاي ذليلانه، ارزان نفروشي كه معامله، معامله بدي است؛ خسر الدنيا و الاخره را كه مي داني يعني چه؟ خدا حج همه مان را قبول كند.                    /1001/ /div>





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن