تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 24 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگـر بنـده‏اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865175020




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگو با آدام اليوت ، کارگردان پويانمايي « مري و مکس »


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

        مري و مکس به کارگرداني آدام اليوت . يک پويانماي خميري است که موضوعش در ارتباط با دوستي عجيب و غريب بين دو شخصيت اصلي فيلم است ؛مري ، دختر بچه هشت ساله خپل تنهايي که در حومه شهر ملبورن استراليا زندگي مي کند ومکس هارويتز 44 ساله که بيش از حد چاق است . مکس در شهر شلوغ  و پرهياهوي نيويورک زندگي مي کند و از بيمار ي سندرم آسپرگر رنج مي برد . اين فيلم هشتاد دقيقه اي براي نخستين بار در جشنواره ساندنس به نمايش در آمد . جالب است که بدانيد فيلم تقريبا 132480  فريم جداگانه دارد که توسط دوربين کانن با وضوح ( رزولوشن ) بالاي 6 فيلمبرداري شده و 212 عروسک از جنس هاي مختلف چون پليمر ، فلز ، پلاستيک ، خمير و سفال ساخته شده است . در اين فيلم صحنه هاي مربوط به استراليا را با رنگ قهوه اي و صحنه هاي مرتبط با آمريکا را با رنگ خاکستري نشان داده اند .475 شي ء مينياتوري براي صحنه ها ساخته شده است که فقط براي يکي از اين صحنه ها در حدود 9 هفته وقت صرف شده است ، 1026 دهان از جنس پلاستيک خالص ساخته شده تا به راحتي قابل شکل دادن باشند . خود مکس چيزي در حدود سي دهان براي نمايش بهتر احساساتش دارد و براي اين منظور 76 کيلو پلاستيک استفاده شده ؛ 886 دست براي اسکلت هاي سيمي ساخته شده است و 394 چشم در حالت هاي مختلف ؛ فقط از 147 خياط  براي طراحي لباس کمک گرفته شده و نکته جالب طراحي لباسي عروسي مري بر اساس لباس پرنسس داياناست . گروه توليد در هنگام کار 260 کيلو گرم گوجه  280، کيلو قهو ه ، 2600 ليتر شير و بيش از 7800 عدد شيريني مصرف کرده اند که 5236 تاي آن ها را کارگردان خورده است ! آدام اليوت پيش از اين به خاطر پويانمايي موفق هاروي کرامپت موفق به دريافت جايزه اسکار شده است . *موضوع فيلم واقعا منحصر به فرد است ؛ چطور شد که به ذهن تان رسيد ؟ حتي شنيده ام که شخصيت مکس بر اساس يک دوست واقعي که در زندگي تان بوده ، شکل گرفته است ؟ بله ، مکس در حقيقت دوست اينترنتي من بود که در نيويورک زندگي مي کرد و طي بيست سال با او از طريق مکاتبه ارتباط داشتم . بعد از اتمام هاروي کرامپت از خودم پرسيدم : « حالا چکار کنم .» همين طور که داشتم درباره برادر ، عمو و پسر عمويم مي نوشتم ، جعبه بزرگي که يک گوشه افتاده بود و داخل آن پر بود از مکاتباتم با مکس ، توجهم را به خود جلب کرد . به دقت شروع به بررسي همه آن نامه ها کردم.داستان هاي جالبي که او در نامه ها تعريف کرده بوده را به کلي فراموش کرده بودم و همين مطالب جذاب نامه ها باعث شد پنج سال بعد اين فيلم را بسازم . *آن طور که در فيلم نشان داده ايد ، شخصيت هاي داستان هر کدام بيماري هايي چون آسم ،اوتيسم و سندرم اسپرگر دارند . اين سوال را خيلي ها از من مي پرسند . شايد يک روزي مجبور شوم و مطالب بيشتري درباره مسير اصلي آبي که ماهي درآن است يا چيزهايي شبيه به اين بنويسم . در استراليا به من مثل کشيشي که از فيلم هاي خراب نگهداري مي کند ، نگاه مي کنند .ازديد من هر کسي مي تواند به نوعي معايبي داشته باشد و مهم است که شما چطور با عيب هاي خود برخورد کنيد . شخصيتي که من به دوستم در اين فيلم دادم به اين صورت است که او بيماري آسم را در خود به صورت عيب نمي بيند ؛درحقيقت از ديد او آسم داشتن ، درست همانند رنگ چشم است . در موقع ساخت اين فيلم چنين فکري در ذهنم بود که مي خواستم از مردمي که بيشتر به حاشيه مي پردازند ، دفاع کنم ؛ چرا که مردم با همديگر فرق مي کنند . در حقيقت  مي خواستم با اين کار مردم را به سوي داستان هاي جالب محيط زندگي شان جذب کنم. *دراين فيلم از بازيگرهاي مشهوري چون فيليپ سيمور هافمن ، توني کولت و اريک بانا استفاده کرديد . کار کردن با ستارگاني که تجربه فيلم هاي پويانمايي را در کارنامه کاري خود نداشتند ، چطور بود ؟  اتفاقا از همان ابتدا به دنبال بازيگرهايي بودم که کار پويا نمايي نکرده بودند ؛ البته قبول دارم همين مساله پيشبرد کار را سخت مي کند . وقتي به شخصيت مکس فکر مي کردم ناخود آگاه يک شهرنشين اصيل -آن هم اهل نيويورک - به ذهنم مي آمد . تصورم از فيليپ سيمور هافمن ، کاپوتي بود و هرچه بيشتر به او فکر مي کردم ، به انتخابش مطمئن تر مي شدم . به کارگيري توني کولت و اريک بانا به خاطر استراليايي بودنشان بود که همين مزيت ، باعث مي شد آن ها بتوانتد دقيقا حال و هواي محل زندگي مري را به خوبي تصوير کنند . آن ها بدون هيچ چشم داشتي تمامي کارها و وظايف شان را در اين فيلم به خوبي دنبال مي کردند . براي همگي آن ها پول مد نظر نبود ؛ بلکه مي خواستند تمام قسمت هاي فيلمنامه را کاملا اجرا کنند و فهميده بودند که اين يک فيلم پويانمايي معمولي نخواهد بود . *در يک محل مشخص روي اين اثر کار کرديد يا در جاهاي مختلف ؟ در مورد ضبط صحنه ها چطور ؛ همه را با هم ضبط مي کرديد يا جداگانه ؟ تمامي صحنه ها را جداگانه گرفتيم . توني ، اريک و بازدر همسايگي هم بودند . در مورد صحنه هاي مربوط به فيليپ ابتدا در استوديوي ضبط صدا در نيويورک و بعد  در لندن کار را ضبط کرديم . در ابتدا فکر مي کردم که اين کار انجام شدني نيست ؛ چرا که با کارهاي قبلي ام يک مقدار فرق مي کرد ؛ اما خوشبختانه سيستم صداي استوديو خيلي خوب بود و محيطش طوري بود که ما عکس العمل همديگر را به خوبي مي توانستيم ببينيم . انجام اين قسمت درست مانند اين بود که گويي ما در يک اتاق ديگر بقيه کار را انجام مي داديم. *شما تجربه ساخت پويانمايي کوتاه خميري را داشتيد . ساختن فيلمهايي با اين خصوصيت چه تفاوت هايي با ساير فيلم ها دارد ؟ در واقع ، نحوه انجام کار گروهي را به شگل ديگري ياد مي گيريم . نيک پارک در مورد انجام کارهايي اين چنيني  مي گويد که انگار تفنگي را در دست گرفته اي ؛ استفاده معمولي که همه مي کنند اين است که مي توانند با آن يک گلوله در سر يکي خالي کنند ، اما آدم هاي خوش فکر به اين فکر مي کنند که چطور خلاقانه آن را به کار ببرند . به نظر من ، انجام کارهاي اين چنيني را مي توانيم به اين شکل توصيف کنيم که در يک زمان هم عاشقت بشوند و هم با خنجر بزنند . و تو را بکشند . در اصل ، من احساس تنهايي مي کردم و دلم براي گل بازي تنگ شده بود ؛ اما اين کار فرصتي شد که با گروهي کار کنم که هر کدام مهارت خاص خود را براي بازي در اين فيلم آورده بودند . *پويانمايي هاي خميري درحقيقت يک روش کاملا شخصي در ساخت اين قبيل کارها محسوب مي شود . خودتان به عنوان کارگردان ، چقدر مطمئنيد که خصوصيت شخصي  هرکس تا چقدرمي توان با شخصيت هايي که به وجود مي آورد ، هماهنگ شود ؟ اين يکي از بزرگ ترين ترس هاي من بود . نمي خواستم مکس شخصيت هاي چند گانه داشته باشد . زمان آماده سازي ما خيلي کم بود؛ بنابراين مجبوربودم که انجام کارهاي عملي و به کارگيري سبک هاي اوليه را در کنار هم انجام بدهم . من هميشه بارها و بارها در کارهايم اين کلمه را با خود تکرار مي کنم : آدم خپل ، سست است » . هميشه مسير مستقيم به نتيجه نمي رسد ، گاهي اوقات بايد به بي راه زد و شانس را امتحان کرد . *کدام بخش بيشترين زمان را برد؟ نگارش فيلمنامه حدود يک سال و نيم طول کشيد و اين در حالي بود که ملاني کومبز ( تهيه کننده کارهاي من ) با کمبود مالي مواجه بود؛ به همين خاطر ، کومبز ( تهيه کننده کارهاي من) با کمبود مالي مواجه بود ؛ به همين خاطر ، به دنبال تهيه بودجه از مراکز فيلمسازي استراليا رفتيم  که اين زمان زيادي را از ما گرفت . پس از آن سه -چهار ماه هم طول کشيد تا کارهاي اوليه را آماده کنيم ؛ دو سال براي انجام کارهاي پويانمايي و چند ماه  هم براي راه اندازي و آماده سازي نهايي وقت برد .  يک گروه پنجاه نفري بوديم که روي اين پروژه کار کرديم . ما حتي زماني را هماهنگ کرديم که اين گروه ، راتاتويي ( محصول پيکسار) را ببينند ؛ چرا که آن ها بيشتر از ما سابقه توليد براي گروه سني کودک داشتند . *آيا در اين فيلم از گرافيک رايانه اي و جلوه هاي استريواسکو پي استفاده شده است ؟ بله ، صحنه هايي از پيرمرد هست که اگر اين قسمت ها را مي خواستيم به روش نو - يعني ديجيتالي - انجام دهيم . ممکن بود لطافت هاي مجسمه سازي به صورت تصادفي در هنگام فيلمبرداري از بين برود ؛ بنابراين ما اين کار را به صورت قديمي انجام داديم ، چرا که معتقدم اين کارها باعث ملموس شدن صحنه براي بيننده مي شود ،  البته يک مقدار کار را زمخت نشان مي دهد ، اما اين روش را همه  دوست دارند . *اشخاصي چون هايائو ميازاکي و سيلوين شومه هر دو در گذشته مي گفتند که در ساخت فيلم هايشان به آن چه در ذهن تماشگران مي گذرد توجه نمي کنيم . آيا شما هم اين گونه فکر مي کنيد ؟ در حقيقت ، مضمون فيلم به نوبه خود ذهن خانواده ها را به خود مشغول مي کند . بخشي از اين فيلم نيويورک را نشان مي دهد و يک آدم خاکي را که طبيعت شهرنشيني دارد به نمايش مي کشد و ضمنا من معمولا در فيلم هايم به نگاه خود و خانواده ام توجه دارم . هيچ گاه به فکر درمان معضلي نيستم ؛ بلکه به اين توجه مي کنم که فيلمي بسازم که باعث خشنودي پدرم شود . وقتي داشتم متن را مي نوشتم ؛به عقب هم نگاه و سعي مي کردم عادات روزمره زندگي را در شخصيت ها به هم بزنم . هيچ وقت کتابي درباره فيلمنامه نويس نخوانده ام  ؛ صرفا از طريق درک خودم فيلم ساخته ام . حتي يک جورهايي برخي قسمت هاي اين فيلم را شبيه درباره اشميت در آوردم . *اصولا تماشاگر آمريکايي مزاجش به فيلم هاي زنده خارجي عادت دارد ونه پويانمايي . چقدرفکر مي کنيد که مري و مکس بتواند جاي خود را بين اين فيلم ها باز کنند ؟ من فيلم هاي ديگري را هم ديده ام - که حقيقتا در نوع خود بي نظيرند -اما تماشاگران به خاطر داشتن زيرنويس از آن ها ايراد مي گيرند . نکته زيبايي که در مورد استراليا مي توان گفت اين که ما نه اروپايي هستيم و نه آسيايي ونه آمريکايي . در اين فيلم ،زبان ، مشکل آفرين نيست و صحنه هايي وجود دارد که هم براي امريکايي ها و هم براي استراليايي ها حساسيت برانگيزند ؛ اما تماشاگران آمريکايي آن قدر پوستشان کلفت است که نمي توان با اين جور صحنه ها آن ها را از ميدان بدر کرد . اکران اين فيلم همزمان با مراسم گشايش جشنواره ساندنس ؛ در واقع آغاز مطرح شدن اين اثر خواهد بود و بهترين مکان تا شاهد عکس العمل تماشاگران باشيم . در حقيقت ،زماني فهميديم که اين فيلم بايد به جشنواره ساندنس برسد که هنوز داشتيم روي آن کار مي کرديم . به همين خاطر ،خودمان هم براي اولين بار خواهد بود که همزمان با تماشا گران به تماشاي آن خواهيم نشست و قطعا تا پايان روز همه در مورد اين فيلم صحبت خواهند کرد .... منتظريم تا ببينيم .  (Animation World Magazine (Apr.2009 منبع: صنعت سينما.         /1001/ /div>





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن