محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854917776
عيد ولايت در كلام رهبر معظم انقلاب
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مفهوم حقيقي غدير هرچه بتوانيم عدل را در جامعه بيشتر مستقر كنيم، شباهت ما به اميرالمؤمنين و تمسك ما به ولايت آن بزرگوار بيشتر خواهد شد.اميدواريم خداوند متعال روزى را به بشرِ زمان ما نشان بدهد كه رشحهاى از عدالت علوى و معنا و مفهوم حقيقى غدير در دنياى اسلام و در همه بشريت پرتوافكن باشد و مردم را بهرهمند كند. *غدير، نيازي براي تمام ادوار يك مطلب راجع به غدير عرض كنيم. مسألهى غدير، صرفا يك مسألهاى كه ما جمع شيعه به آن اعتقاد داريم و يك عده از مسلمانها هم به آن اعتقاد ندارند، اين نيست. در نگاه تاريخى به اسلام و در تحليل تاريخى حوادث صدر اسلام، موضوع غدير - يعنى نصب جانشين - يك ضرورتى بود كه اگر آنچنان كه تدبير شده بود - تدبير رحمانى و الهى، و تدبير نبوى - عمل مىشد، بدون ترديد مسير تاريخ بشر عوض مىشد و امروز ما در جايگاه بسيار جلوترى از تاريخ طولانى بشريت قرار داشتيم. اينكه يك مكتب و نظام فراگير نيازهاى زندگى بشر، به وسيلهى پيامبر خاتم در جامعه فرصت پياده شدن پيدا كند، كه اين خود يك معجزهى بزرگ بود، كه پيغمبر توانست اين نظام فكرى و عملى را واقعيت ببخشد و بر روى زمين واقعيت، آن را بنا كند؛ آن هم در دشوارترين جاها. خود اينكه در دشوارترين جاها توانسته اين بنا پياده شود و قرار بگيرد، نشاندهندهى اين بود. كه در همهى نقاط زندگى بشر و جغرافياى انسانى آن روز دنيا و بعد از آن، اين بنا قابل تحقق است. اين شكل علمى را در مقام عمل، در دشوارترين صورت، پيغمبر توانست تحقق ببخشد. اگر اين حادثه اتفاق مىافتاد كه حفظ و گسترش كمى و گسترش كيفى در اين موجود خلق شدهى الهى - يعنى جامعهى اسلامى نبوى - مىتوانست به قدر ده، دوازده نسل، پىدرپى حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلم بود كه اين حركت در طول تاريخ بشر، شكستناپذير مىماند. معنايش اين نبود كه بشر، دوران انتظارى نخواهد داشت و خود در طول اين دوازده نسل، به نهايت مطلوب خود خواهد رسيد. اگر آنطورى كه پيغمبر معين كرده بود، اميرالمؤمنين، بعد امام حسن، بعد امام حسين، بعد ائمهى ديگر، يكى پس از ديگرى مىآمدند، باز به گمان بيشتر، بشر نياز به يك دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعهى آرمانى را تحقق ببخشد. اما در آن صورت اگر اين تعاقب معصومين، اين دستهاى امين و كارآمد، مىتوانستند اين حادثهى ايجاد شدهى در واقعيت را حفظ كنند، آن وقت مسير بشر، مسير ديگرى مىشد. امروز بشر عينا همان نيازهايى را دارد كه پنجهزار سال پيش، اين نيازها را داشت؛ نيازهاى اصولى بشر، هيچ تفاوتى نكرده است. آن روز هم بشر از نفوذ قدرتهاى ستمگر رنج مىبرد؛ امروز هم شما - شماها چشمتان باز است - اگر دنيا را از نفوذ قدرتهاى ستمگر و ويرانگر نگاه كنيد، خواهيد ديد كه بشر دارد رنج مىبرد. آن روز هم نياز بزرگ بشر عدالت بود و برترين رنج او بىعدالتى؛ امروز هم شما نگاه كنيد، در دنيا بزرگترين مشكل بشر، بىعدالتى است. خطاست اگر خيال كنيم كه اين آزادى فردى - كه ليبرال دمكراسى غرب به بشر هديه داده - اين نياز بشر بوده كه قبلا نبوده؛ چرا؛ به اين شكلهايى كه امروز آزادىهاى فردى هست، در بسيارى از دورههاى تاريخ و در بسيارى از مناطق تاريخ وجود داشته است. همين محدوديتهايى كه امروز به شكل پنهان ارادهى انسانها را به زنجير مىكشند، اينها يك روز به صورت آشكار بوده است. اين تور احاطهكنندهى بر اراده، حركت و حيات انسان، امروز ريزتر بافته شده، از خيوط و نخهاى باريكترى استفاده شده و با مهارت بيشترى به آب انداخته مىشود. آن روز اين مهارتها نبود؛ اما آشكارتر و قلدرمآبانهتر بود. پس نيازهاى بشر تفاوتى نكرده است. اگر آن دست به دست شدن امانت نبوى و گسترش كمى و كيفى متناسب و درست، انجام مىگرفت، امروز بشر اين نيازها را گذرانده بود (نيازهاى فراوان ديگرى ممكن بود براى بشر پيش بيايد كه امروز ما آن نيازها را حتى نمىشناسيم) آن نيازها ممكن بود باشد؛ اما ديگر اينقدر ابتدايى نبود. امروز ما و جامعهى بشرى، همچنان در دوران نيازهاى ابتدايى بشرى قرار داريم. در دنيا گرسنگى هست، تبعيض هست - كم هم نيست؛ بلكه گسترده است، به يك جا هم تعلق ندارد؛ بلكه همه جا هست - زورگويى هست، ولايت نابحق انسانها بر انسانها هست؛ همان چيزهايى كه چهار هزار سال پيش، دو هزار سال پيش به شكلهاى ديگرى وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همين چيزهاست و فقط رنگها عوض شده است. «غدير» شروع آن روندى بود كه مىتوانست بشر را از اين مرحله خارج كند و به يك مرحلهى ديگرى وارد كند. آن وقت نيازهاى لطيفتر و برترى، و خواهشها و عشقهاى به مراتب بالاترى، چالش اصلى بشر را تشكيل مىداد. راه پيشرفت بشر كه بسته نيست! ممكن است هزارها سال يا ميليونها سال ديگر بشريت عمر كند؛ هر چه عمر كند، پيوسته پيشرفت خواهد داشت. منتها امروز پايههاى اصلى خراب است؛ اين پايهها را پيغمبر اسلام بنيانگزارى كرد و براى حفاظت از آن، مسألهى وصايت و نيابت را قرار داد؛ اما تخلف شد. اگر تخلف نمىشد، چيز ديگرى پيش مىآمد. «غدير» اين است. در طول دوران دويستوپنجاه سالهى زندگى ائمه (عليهمالسلام) - كه عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پيغمبر تا زمان وفات حضرت عسكرى، دويستوپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانستهاند و خودشان را آماده كردهاند تا اينكه به همان مسيرى كه پيغمبر پيشبينى كرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است ديگر. حالا ماها در اين برههى از زمان، به ميدان آمدهايم و همتى هست به فضل و توفيق الهى و انشاءالله كه به بهترين وجهى ادامه پيدا كند. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(عليهالسلام) 29/10/1384 * غدير ،صحنه معرفي تثبيت ارزشها آنچه كه در ماجراى غدير از ديدگاه مطالعه كنندگانى از قبيل ما مىشود فهميد، مضمون اين نصب الهى در باب كيفيّت اداره كشور و گزينش انسانهاى صالح براى مسؤوليتهاى بزرگ است. البته كسانى كه اهل بينش عالىِ عرفانىِ حق شناسانه هستند و دلشان با منابع نور و معرفت متّصل است، اى بسا حقايق ديگرى را هم در اين ماجرا مىفهمند. آنچه ما در اين ماجرا احساس مىكنيم، اين است كه با نصب اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام در روز غدير، پيغمبر اكرم صلّىاللَّه عليه و آله و سلّم به دستور پروردگار، اين حقيقت را از اسلام آشكار كرد كه مسؤوليت بزرگِ اداره جامعه در نظام اسلامى، چيزى نيست كه نسبت به معيارهاى اسلامى، بشود درباره آن از موردى صرف نظر كرد. در اين كار بزگ، صددرصد بايد معيارها و ارزشهاى اسلامى در نظر گرفته شود. بالاتر از اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام كيست؟ همه خصوصياتى كه از نظر اسلام، ارزش است و البته از نظر عقل سالمِ توأم با انصاف هم، همانها ارزش محسوب مىشود، در اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام جمع بود. ايمان او، اخلاص او، فداكارى و ايثار او، تقواى او، جهاد او، سبقت او به اسلام، بىاعتنايى او به هر چه غيرِ خدا و هر چه غيرِ از هدف خدايى، بىاعتنايى او به زخارف مادّى، بىارزش بودن دنيا درنظر او، علم او، معرفت او و اوج انسانيّت در او از همه ابعاد، خصوصيّاتى است كه در زندگى اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام واضح است. ادّعاى اين حرفها، مخصوص شيعه هم نيست. همه مسلمين و مورّخين و محدّثينى كه درباره اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام خواستهاند به انصاف حرف بزنند، همين خصوصيّات و بيش از اينها را بيان كردهاند. پيغمبر اكرم صلّىاللَّه عليه و آله و سلّم، در آن روز در مقابل چشم كسانى كه اين خصوصيّات را در اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام مىشناختند، او را به منصب ولايت نصب كرد. معناى اين نصب، اهميت دادن به آن معيارهاست. اين همان نكتهاى است كه بايد در نظام و جامعه اسلامى، تا قيام قائم مورد نظرِ همه باشد. اگر مسلمين در طول تاريخ نتوانستهاند از مواهب اسلامى به طور كامل بهره ببرند، به دليل نقيصه بزرگِ ناشى از نشناختن معيارها بوده است. عزيزند. آن كس كه در دل خود ايمان دارد و در عمل خود، آنچه را لازمه ايمان است رعايت مىكند، حقيقتاً عزيز است. بحمداللَّه، احساس عزّت هم در دل ملت ما هست و اين از بركات رعايت همان ارزشهايى است كه در غدير تثبيت شد. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت عيد غدير خم1/12/1381 * غدير ،امكان ساز استمرار حركت پيامبر خاتم (ص) عيد غدير، عيد بسيار بزرگ و خاطره عظيم تاريخى است؛ ليكن در مضمون عيد غدير درسهايى وجود دارد كه هرگاه ملت اسلام اين درسها را به گوش جان بشنود، حقيقتاً از اين روز بهره خواهد برد. در واقعه غدير، درسهاى بزرگى وجود دارد: اوّلاً اين واقعه جزو وقايع مسلّم تاريخ اسلام است. اينطور نيست كه فقط شيعه حديث غدير را نقل كرده باشد. در بين علما و محدّثان اهل سنّت، تعداد بسيارى اين حديث را نقل كردهاند و همانطور كه شيعه اين حادثه را بيان كرده است، آنها هم بيان كردهاند. فهم علما و دانشمندان - همانند فهم خود حضّار آن حادثه - از اين عمل پيغمبر، كه دست اميرالمؤمنين را بلند كرد و فرمود:«من كنت مولاه فهذا على مولاه» اين بود كه پيغمبر، اميرالمؤمنين را براى جانشينىِ خود نصب كرد. نمىخواهيم وارد مسأله شيعه و سنّى و اختلافات و درگيريهاى اعتقادى شويم - دنياى اسلام تا امروز هرچه از دعواى شيعه و سنى كشيده، بس است! - ولى معرفتى كه در اين كلام عميق پيغمبر وجود دارد، بايد درست فهميده شود؛ پيغمبر اميرالمؤمنين را منصوب كرد. پيغمبر براى اين مبعوث شده بود كه مردم را تعليم دهد و تزكيه كند؛ «يعلّمهم الكتاب و الحكمة و يزكّيهم»؛ يا در جاى ديگر «يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». بايد انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزكيه شوند، تا اين كرهخاكى و اين جامعه بزرگ بشرى بتواند مثل يك خانواده سالم، راه كمال را طى كند و از خيرات اين عالم بهرهمند شود. هدف همه نبوّتها و بعثتها اين است. هركدام از انبيا به نبوّت مبعوث شدند، اين اقدام بزرگِ تعليم و تربيت را تا آن حدّى كه امكانات زمان اجازه مىداد، پيش بردند؛ اما دين خاتم و نبىّ خاتم بايد اين حركت عظيم الهى را ابديّت بخشد؛ چون پيغمبرِ ديگرى مبعوث نخواهد شد تا بشر به آن سر منزل نهايى خود در اين عالم - كه زندگى در كره خاكى و در خانواده بشرى، بايد همراه با صلح و صفا و عدالت و با بهرهمندى از خيرات عالم باشد - نزديك شود و بالأخره به آن برسد. چگونه مىشود بشريت را به آن سرمنزل نهايى نزديك كرد؟ آن وقتى كه اين تربيت مستمر باشد. بايد تعليم و تربيت مستمرّى ازموضع حكومت و قدرت سياسى - آن هم قدرت سياسىِ كسى مثل پيغمبر؛ يعنى معصوم - اين جامعه بشرى را بتدريج پيش ببرد و تربيت كند و ناهنجاريها را در ميان آنها كاهش دهد تابشريت بتواند به آن نقطهاى كه شروع زندگى سعادتمندانه همه انسانهاست - كه ما آن دوره را، دوره حضرت ولىّعصر ارواحنافداه مىدانيم - برسد. دوره ولىّعصر ارواحنافداه، دوره آغاز زندگى بشر است؛ دوره پايان زندگى بشر نيست. از آنجا حيات حقيقى انسان و سعادت حقيقى اين خانواده عظيم بشرى تازه شروع خواهد شد و استفاده از بركات اين كره خاكى واستعدادها و انرژيهاى نهفته در اين فضا، براى انسان - بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودى و ضايع كردن - ممكن خواهد شد. درست است كه امروز بشر از چيزى استفاده مىكند، اما به يك چيز ديگر ضرر مىزند. امروز نيروى اتم را كشف مىكند، اما نيروى اتم را براى نابودى انسان به كار مىبرد؛ نفت را از اعماق زمين استخراج مىكند، اما اين نفت درراه تضييع و تخريب محيط زيست انسان به كار مىرود؛ كمااينكه در اين صد سال اخير اينگونه بوده است. بشر نيروهاى محرّكه و انرژيهاى پنهان و قوّه بخار و ساير نيروها را كشف مىكند،اما انسانها را به انواع و اقسام گرفتاريهاى جسمانى از ناحيه اين مشكلاتى كه زندگى مادّى براى انسانها به وجود مىآورد، آلوده مىكند. به بشر سرعت و سهولت داده مىشود؛ اماخيلى چيزها از او گرفته مىشود. از آن طرف هم تخريب ارزشهاى اخلاقى است كه امروز انسان دچار آنهاست؛ ليكن در دوران ظهور حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه قضيه اينگونه نيست. بشر از خيرات عالم، از انرژيهاى پنهان و از نيروهاى نهفته در طبيعت، استفاده بىضرر و بى خسارت مىكند؛ استفادهاى كه مايه رشد و پيشرفت انسان است. همه پيغمبران آمدهاند تا ما رابه آن نقطهاى برسانند كه زندگى بشر تازه شروع مىشود. پيغمبر خاتم اگر بخواهد انسانها را به مقتضاى دين خاتم به اينجا برساند، بايد چه كار كند؟ بايد اين تربيتى كه او ارزانى انسانها كرده است، مستمر و طولانى باشد و چندين نسل را پىدرپى شامل شود. خود پيغمبر اكرم كه از دنيا خواهد رفت - «انّك ميّت و انّهم ميّتون» - پس بايد كسى را نصب كند كه بعد ازخود او دقيقاً همان راه و همان جهت و همان شيوهها را مورداستفاده قرار دهد، و او علىبنابىطالب است. معناى نصب غدير اين است. اگر آن روز امّت اسلامى، نصب پيغمبر را درست و با معناى حقيقىِ خودش درك مىكرد و تحويل مىگرفت و دنبال علىبنابىطالب عليهالسّلام راه مىافتاد و اين تربيت نبوى استمرارپيدا مىكرد و بعد از اميرالمؤمنين هم انسانهاى معصوم و بدون خطا، نسلهاى بشرى را مثل خودِ پيغمبر، پىدرپى زير تربيت الهىِ خويش قرار مىدادند، بشريت بسيار زود به آن نقطهاىمىرسيد كه هنوز به آن نقطه نرسيده است. علم و فكر بشرى پيشرفت مىكرد؛ درجات روحى انسانها بالا مىرفت؛ صلح و صفا در بين انسانها برقرار مىشد و ظلم و جور و ناامنى وتبعيض و بىعدالتى از بين مردم رخت برمىبست. اينكه فاطمه زهرا سلاماللَّهعليها - كه در آن زمان عارفترين انسانها به مقام پيغمبر و اميرالمؤمنين بود - فرمود اگر دنبال على راه مىافتاديد، شما را به چنين سرمنزلى هدايت مىكرد و از چنين راهى مىبرد، به همين خاطر است. ولى بشر زياد اشتباه مىكند. در تاريخ، اشتباهات بزرگ هميشه سرنوشت انسانها را با مشكلات بزرگ دچار كرده است. ماجراى سير انسان در دوران نبوت نبىّ خاتم صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم، ماجراى بسيار پُرحادثه و داستان بسيار مهم و حامل فلسفه بسيار عميقى است. در سال اميرالمؤمنين - كه امسال و سالهاى ديگر هم متعلّق به ايشان است - شايسته است كه اين فلسفه مورد مدّاقه قرار گيرد. امروز هم بشر بايد همان حركت و تلاش را انجام دهد. جوامع بشرى هرچه با عدالت و معنويت همراه شوند و هرچه انسانها از رذايل اخلاقى، خودخواهيها، بدانديشيها، بددليها، شهوترانيها و خودپرستيها دور شوند، آن آينده نزديكتر خواهد شد. بشر در طول تاريخ در كجراهههايى قرار گرفته و به راه افتاده كه او را از سرمنزل نهايىِ خودش بسيار دور كرده است. فرازي از بيانات مقام معظم رهبرى در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا (ع) در مشهد مقدّس6/10/1379 * رابطه ي مديريت جامعه و غدير مسألهى غدير و تعيين اميرالمؤمنين (عليهالصّلاةوالسّلام) به عنوان ولىامر امت اسلامى از سوى پيامبر مكرم اسلام (صلّىاللَّهعليهوالهوسلّم) يك حادثهى بسيار بزرگ و پُرمعناست؛ در حقيقت دخالت نبى مكرم در امر مديريت جامعه است. معناى اين حركت كه در روز هجدهم ذىالحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، اين است كه اسلام به مسألهى مديريت جامعه به چشم اهميت نگاه مىكند. اينطور نيست كه امر مديريت در نظام اسلامى و جامعهى اسلامى، رها و بىاعتنا باشد. علت هم اين است كه مديريت يك جامعه، جزو اثرگذارترين مسائل جامعه است. تعيين اميرالمؤمنين هم - كه مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداكارى و عدل در ميان صحابهى پيغمبر است - ابعاد اين مديريت را روشن مىكند. معلوم مىشود آنچه از نظر اسلام در باب مديريت جامعه اهميت دارد، اينهاست. كسانى كه اميرالمؤمنين را به جانشينىِ بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و در فداكارى او براى حق و عدل، ترديد ندارند؛ اين موردِ اتفاق همهى مسلمين و همهى كسانى است كه اميرالمؤمنين (عليهالصّلاةوالسّلام) را مىشناسند. اين نشان مىدهد كه جامعهى اسلامى از نظر اسلام و پيغمبر، چه نوع مديريت و زمامدارى و حكومتى را بايد به عنوان هدفِ مطلوب دنبال كند. مشكل جوامع بشرى هم در مهمترين مقاطع، در همين نقطه بوده است؛ يعنى جوامع بشرى هرگاه از زمامداران باتدبير و باتقوا و پرهيزگار و شجاع برخوردار بودهاند، توانستهاند قدمهايى جلو بروند. آن وقتىكه جوامع دچار مديرانى شدند كه براى آنها پرهيزگارى و پاكدامنى معنا نداشت، ترجيح منافع مردم بر منافع خودشان مطرح نبود، ترس از خدا و محاسبهى الهى برايشان مطرح نبود - انسانهاى ضعيف، انسانهاى دلبستهى به منافع و شهوات شخصى - مشكلات برايشان بهوجود آمد؛ چه مشكلات مادى و چه مشكلات اخلاقى و معنوى. اينكه مىبينيد ملل اسلامى و كشورهاى اسلامى در برههيى از تاريخ، مقهور قدرتهاى ظالم و متجاوز شدند، علت همين بود. اگر آن روزى كه استعمار و لشكركشىها و كشورگشايىهاى غربى در مناطق اسلامى شروع شد، زمامداران مسلمان از دين، از پاكدامنى، از غيرت و از شجاعت برخوردار بودند، قضيه اينطور نمىشد. اگر پايبند به شهوات و پايبند به تسلط خودشان بر مقام و قدرتِ چند روزه نبودند، موضوع اينطور نمىشد. ضعف مسلمانان و جوامع اسلامى، اغلب ناشى شده است از ضعف مديران جوامع و زمامداران آنها؛ البته هر دو روى هم اثر مىگذارند. مديريتهاى ناتوان و نااهل، نظام اخلاقى و سياسى را در جامعه سست مىكنند و انسانها را به ضعف مىكشانند؛ آن وقت در چنين جامعهيى بهطور طبيعى باز زمامداران از انسانهاى نااهلتر و ضعيفتر رنج مىبرند و مبتلاى به آنها مىشوند. امروز وقتى به دنياى اسلام نگاه مىكنيد، مىبينيد كه بيدارى مسلمانان در همهى نقاط مسلماننشين عالم و در كشورهاى اسلامى به بركت بيدارى ملت ايران است، و ملت ايران به بركت رهبرى امام بزرگوار - كه جان خود را به ميدان آورد، سينهى خود را در مقابل تيرهاى دشمن سپر كرد و صادقانه حرف زد و صادقانه عمل كرد - پا در اين ميدان عظيم گذاشت. دنيايى كه مىخواهد ملل مسلمان را ذليل ببيند، ملت ايران به بركت رهبرىِ شجاعانه و مخلصانهيى كه امام بزرگوار نشان داد، عزت خودشان را بر اينها تحميل كردند. ولايت امام (رضواناللَّهعليه) پرتوى از چشمهى فروزندهى خورشيدىِ غدير بود؛ لذا توانست اين همه آثار را بهوجود بياورد، ملت را بيدار كند، ايران را بازسازى معنوى و مادى بكند. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مردم پاكدشت، در سالروز عيد سعيد غدير 10/11/1383 * معنا و تفسير واقعه غدير امامت، يعنى همان اوج معناى مطلوب ادارهى جامعه در مقابل انواع و اقسام مديريّتهاى جامعه كه از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبىِ انسانى سرچشمه مىگيرد. اسلام شيوه و نسخهى امامت را به بشريّت ارائه مىكند؛ يعنى اينكه يك انسان، هم دلش از فيض هدايت الهى سرشار و لبريز باشد، هم معارف دين را بشناسد و بفهمد - يعنى راه را درست تشخيص دهد - هم داراى قدرت عملكرد باشد - كه «يا يحيى خذ الكتاب بقوّة» - هم جان و خواست و زندگى شخصى برايش حائز اهميت نباشد؛ اما جان و زندگى و سعادت انسانها براى او همه چيز باشد؛ كه اميرالمؤمنين در كمتر از پنج سال حكومت خود، اين را در عمل نشان داد. شما مىبينيد كه مدّت كوتاهِ كمتر از پنج سال حكومت اميرالمؤمنين، به عنوان يك نمونه و الگو و چيزى كه بشريّت آن را هرگز فراموش نخواهد كرد، در طول قرنها همچنان مىدرخشد و باقى مانده است. اين نتيجهى درس و معنا و تفسير واقعهى غدير است. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران حضرت علىبنموسىالرضا(ع) در روز عيد سعيد غدير خم 12/12/1380 * نصب اميرالمؤمنين ، درسي از غدير در واقعهى غدير، درسهاى بزرگى وجود دارد: اوّلاً اين واقعه جزو وقايع مسلّم تاريخ اسلام است. اينطور نيست كه فقط شيعه حديث غدير را نقل كرده باشد. در بين علما و محدّثان اهل سنّت، تعداد بسيارى اين حديث را نقل كردهاند و همانطور كه شيعه اين حادثه را بيان كرده است، آنها هم بيان كردهاند. فهم علما و دانشمندان - همانند فهم خود حضّار آن حادثه - از اين عمل پيغمبر، كه دست اميرالمؤمنين را بلند كرد و فرمود:«من كنت مولاه فهذا على مولاه» اين بود كه پيغمبر، اميرالمؤمنين را براى جانشينىِ خود نصب كرد. نمىخواهيم وارد مسألهى شيعه و سنّى و اختلافات و درگيريهاى اعتقادى شويم - دنياى اسلام تا امروز هرچه از دعواى شيعه و سنى كشيده، بس است! - ولى معرفتى كه در اين كلام عميق پيغمبر وجود دارد، بايد درست فهميده شود؛ پيغمبر اميرالمؤمنين را منصوب كرد. ........اگر آن روز امّت اسلامى، نصب پيغمبر را درست و با معناى حقيقىِ خودش درك مىكرد و تحويل مىگرفت و دنبال علىبنابىطالب عليهالسّلام راه مىافتاد و اين تربيت نبوى استمرار پيدا مىكرد و بعد از اميرالمؤمنين هم انسانهاى معصوم و بدون خطا، نسلهاى بشرى را مثل خودِ پيغمبر، پىدرپى زير تربيت الهىِ خويش قرار مىدادند، بشريت بسيار زود به آن نقطهاى مىرسيد كه هنوز به آن نقطه نرسيده است. علم و فكر بشرى پيشرفت مىكرد؛ درجات روحى انسانها بالا مىرفت؛ صلح و صفا در بين انسانها برقرار مىشد و ظلم و جور و ناامنى و تبعيض و بىعدالتى از بين مردم رخت برمىبست. اينكه فاطمهى زهرا سلاماللَّهعليها - كه در آن زمان عارفترين انسانها به مقام پيغمبر و اميرالمؤمنين بود - فرمود اگر دنبال على راه مىافتاديد، شما را به چنين سرمنزلى هدايت مىكرد و از چنين راهى مىبرد، به همين خاطر است. ولى بشر زياد اشتباه مىكند. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در سالروز عيد سعيد غدير خم 24/12/1379 * عيداللَّهالاكبر غدير در آثار اسلامى ما به «عيداللَّهالاكبر»، «يوم العهد المعهود» و «يوم الميثاق المأخوذ» تعبير شده است. اين تعبيرات كه نشان دهندهى تأكيد و اهتمامى خاص به اين روز شريف است، خصوصيتش در مسألهى ولايت است. آن عاملى كه در اسلام ضامن اجراى احكام است، حكومت اسلامى و حاكميت احكام قرآن است، والّا اگر آحاد مردم، ايمان و عقيده و عمل شخصى داشته باشند، ليكن حاكميت - چه در مرحلهى قانونگذارى و چه در مرحلهى اجرا - در دست ديگران باشد، تحقّق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن ديگران بستگى دارد. اگر آنها افراد بىانصافى بودند، مسلمانان همان وضعى را پيدا مىكنند كه شما امروز در كوزوو، ديروز در بوسنى و هرزگوين، ديروز و امروز در فلسطين و در جاهاى ديگر شاهدش بودهايد و هستيد - ما هم در ايرانِ مسلمانِ عريق و عميق خودمان، سالهاى متمادى همين را مشاهده مىكرديم - اما چنانچه حكّام، قدرى با انصاف باشند، اجازه خواهند داد كه اين مسلمانان به قدر دايرهى خانهى خودشان - يا حدّاكثر ارتباطات محلّهاى - چيزهايى از اسلام را رعايت كنند؛ ولى اسلام نخواهد بود! «و ما ارسلنا من رسول الا ليطاع باذناللَّه»؛ مسألهى حكومت، اساس قضاياى همهى پيغمبران بوده است. حال بعضى كسان دوست دارند كه حرفهاى موهوم و رد شده و غلط را در قالبهاى علىالظّاهر نو بيان كنند! آنها مىگويند كه اگر دين، حكومت پيدا كند، قداست خود را از دست مىدهد! قداست يعنى چه؟ آيا قداست يعنى اينكه كسى يك چيز بىخاصيت، يك نام، يا يك حيثيّت اعتبارى و بىحقيقت را به خود ببندد؟ اين قداست خواهد شد؟! قداستِ حقيقى اين است كه حقيقتى در ميان مردم، بر زندگى و بر روابط مردم، بر امور دنيا و آخرت مردم، اثر خوب بگذارد و زندگى را اصلاح كند. اين، دين است؛ اگر دينى توانست اين كار را بكند، قداست متعلّق به آن است. حال به فرض، زيد و عمروى كه در موضع حكومت در اين دين قرار گرفتهاند، بهوسيلهى عدّهاى مورد تهمت، اهانت و دشنام هم قرار بگيرند؛ مانعى ندارد. افراد، انسانها، من و هزاران هزار امثال من، فداى بقاى دين؛ چه اهميتى دارد؟! دين بايد اجرا شود، دين بايد تحقّق پيدا كند و اين در غدير، رسماً و بهعنوان يك حقيقت قانونى در اسلام، مشخص شد. البته از اوّلِ هجرت، پيغمبر اكرم صلىاللَّهعليه و آله و سلّم حاكم بود؛ اما خيليها اميد بسته بودند كه وقتى اين شخص كه آورندهى اسلام است و اين رشتهاى كه افراد و دلها را به هم متّصل كرده است، از ميان مردم خارج شد، چيزى باقى نمانَد! با نصب ولى، با نصب حاكم و تعيين كسى كه مىتوانست رشتهى اين كار شود، جلوِ اين پندار در عالم قانونگذارى گرفته شد. اساس قضيه هم اين است كه قانونى وجود داشته باشد؛ لذا فرمود: «اليوم يَئس الّذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم»؛ از امروز به بعد كه ولايت، معيّن و تكليف حكومت و سرپرستى و اداره و زمامدارى كشور، معلوم شد، ديگر از دشمن خارجى نترسيد. «واخشونى»؛ حالا از من بترسيد. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي بهمناسبت عيد سعيد غدير 16/01/1378 * مفهوم حقيقي غدير اگر ما هم بخواهيم حقيقتاً از متمسكين به ولايت اميرالمؤمنين باشيم، بايد خودمان و محيط زندگيمان را به عدل نزديك كنيم. بزرگترين نمونه اين است كه هرچه بتوانيم، استقرار عدل كنيم. چون دامنه عدالت نامحدود است. هرچه بتوانيم عدل را در جامعه بيشتر مستقر كنيم، شباهت ما به اميرالمؤمنين و تمسك ما به ولايت آن بزرگوار بيشتر خواهد شد. امروز مردم دنيا تشنه عدالتاند. اين پيام به گوش مردم دنيا هم مىرسد. امروز شما در اوضاع دنيا نگاه كنيد. با همه پيشرفت علم و با اين همه تحقيقات علمى كه دانشمندان و علما در مسائل كون و حيات انجام دادهاند و با اين همه اكتشافات و اختراعات و ترقى در علم كه محيّرالعقول است، در ناحيه اخلاق، افتخار قدرتهاى برتر امروز دنيا به زورگويى، تجاوز، ظلم و بىاعتنايى به آراى انسانهاست. حتى امروز وقاحت به قدرى در ميان اين قدرتمداران زياد است كه اعتراف هم مىكنند و مىگويند افكار عمومى مردم دنيا مانعِ حمله ما به عراق نيست، اين يعنى يك حركت صددرصد حيوانى. كسى كه در عمل و حركت خود اخلاق، عدالت، فضيلت و حقوق مردم را درنظر نمىگيرد، حيوان است. وگرنه روح انسانى اين معيارها و ارزشها را رعايت مىكند و زندگى انسانى قائم به اين ارزشهاست. عالم و آسمان و زمين قائم به عدالت است؛ «بالعدل قامت السّموات والارض». آن وقت عدالت را اينطور زير پا بگذارند! البته قدرتمندان در بلندگوها مىگويند و فرياد مىزنند و تُنِ صداى آنها فضاى دنيا را پُر مىكند، اما حقايق عالم از بين نمىرود. حقيقت عالم اين است كه ظلم نمىتواند استقرار پيدا كند و پايدار بماند و پايدار نخواهد ماند. ملتها، انسانها، ارادهها، خواستها و قدرت معنويت و فضيلت كار خود را خواهد كرد. اميدواريم خداوند متعال روزى را به بشرِ زمان ما نشان بدهد كه رشحهاى از عدالت علوى و معنا و مفهوم حقيقى غدير در دنياى اسلام و در همه بشريت پرتوافكن باشد و مردم را بهرهمند كند. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت عيد غدير خم1/12/1381 * پيوند، ارتباط و اتصال، معناى ولايت دو مطلب در غدير هست: يكى تعيين اميرالمؤمنين علىبنابىطالب عليهالصّلاةوالسّلام است و ديگرى آن معيارهايى است كه نبى اكرم صلّىاللَّهعليهوالهوسلّم در بيان علت و فلسفهى تعيين اميرالمؤمنين در خطبهى غدير بيان مىفرمايد. اين حركت بزرگ و تاريخساز، يعنى نصب اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام متكى به ملاكهايى است و اين كار، مفهومى دارد. اگرچه ولايت يك امر سياسى است، اما همهى مضمون ولايت در سياست خلاصه نمىشود. اين ولايت، پرتوى از ولايت ذات مقدّس پروردگار است. اين ولايت، ناشى از حضور ولايت الهى در وجود اميرالمؤمنين است، همچنانكه در وجود پيامبر مكرّم اسلام بود. اين ولايت، فرعى از آن اصل و ميوهاى از آن ريشه است. لذا از آن به «ولايت» تعبير شده است. ولايت در حقيقت به معناى پيوند، ارتباط و اتصال است. آن كسى كه منصوب به اين مقام است، برخلاف حكام و فرمانروايان عالم، فقط يك فرمانروا يا يك سلطان و يك حاكم نيست بلكه يك ولى است، به مردم نزديك است، به آنها پيوسته است و مورد اتكاى دل و جان مردم است. اين معنا در اميرالمؤمنين و در ائمهى معصومين عليهمالسّلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهاى ضعيفى از اين حقيقت در جايى پيدا شود، ولايت در آنجا شكل مىگيرد. حقيقت و معناى واقعىِ امر اين است. لذا نبىاكرم در بيان صفات اميرالمؤمنين مىفرمايد: «اعدلكم فى الرعية»، او عادلترين شما در بين مردم است. هم عدالت درونى و معنوى و فردى اميرالمؤمنين مراد است و هم عدالت رفتارى و عدالت اجتماعى او. اينها چيزهايى است كه در زبان به آسانى مىشود بيان كرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است كه انسان به عظمت اين حقيقت و كسانى كه تجسم اين حقيقت بودهاند، پى مىبرد. عدالت به معناى واقعى كلمه در وجود اميرالمؤمنين، در رفتار او، در تقواى او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بيرونى او هم عدالت تجسم پيدا مىكند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهيم عدالت را تعريف كنيم و آن را در ضمن مثال و نمونه بيان كنيم، هيچ مثالى رساتر و گوياتر از رفتار اميرالمؤمنين عليهالسّلام نمىتوانيم پيدا كنيم. اين است كه نبىاكرم او را به امر پروردگار و با نصب الهى به مردم معرفى و به مقام ولايت منصوب مىكند. اين يك حقيقت اسلامى است. اين كجا و اينكه كسى معتقد باشد كه هر ظالمى با هر شيوه و رفتار بازيگرانهاى توانست زمام قدرت را در دست بگيرد، مردم بايد از او اطاعت كنند، كجا؟! اين اسلام است يا آن؟! فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت عيد غدير خم 01/12/1381 * قضيهى غدير، يك قضيهى مسلّم است در مورد اصل واقعهى غدير، خوب است همهى افرادى كه به مسائل تاريخ اسلام علاقهمندند، بدانند كه قضيهى غدير، يك قضيهى مسلّم است. مشكوك نيست؛ فقط شيعيان نيستند كه آن را نقل كردهاند؛ بلكه محدثّان سنّى - چه در دورههاى گذشته و چه در دورههاى ميانى و بعدى - اين ماجرا را نقل كردهاند؛ يعنى همين ماجرايى كه در سفر حجّةالوداع پيامبر اكرم در غدير خم اتفاق افتاد. از كاروان بزرگ مسلمانان كه در اين سفر با پيامبر حج گزارده بودند، بعضى جلو رفته بودند. پيامبر پيكهايى را فرستاد تا آنها را به عقب برگردانند و ايستاد تا آنهايى كه عقب ماندهاند، برسند. اجتماع عظيمى در آنجا تشكيل شد. بعضى گفتهاند نود هزار، بعضى گفتهاند صدهزار و بعضى هم گفتهاند صدوبيست هزار نفر در آن اجتماع حضور داشتند. در آن هواى گرم، مردم ساكن جزيرةالعرب - كه بسيارى از آنها هم اهل بيابانها و روستاها بودند و به گرما عادت داشتند - طاقت نمىآوردند روى زمين داغ بايستند. لذا عباهايشان را زير پاهايشان مىگذاشتند تا طاقت بياورند و بايستند. اين نكته در روايت مربوط به اهل سنّت هم آمده است. در چنين شرايطى، پيامبر اكرم از جاى برخاست، اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام را از زمين بلند كرد و جلوِ چشم خلايق نگه داشت و فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه، الّلهم وال من والاه و عاد من عاداه». البته اين جملات، قبل و بعد هم دارد؛ اما مهمترين قسمتش اين است كه پيامبر در اينجا مسألهى ولايت - يعنى حاكميت اسلامى - را به طور رسمى و صريح مطرح مىكند و اميرالمؤمنين را به عنوان شخص، معيّن و مطرح مىنمايد. اين را همانطور كه لابد شنيدهايد و من هم عرض كردم، برادران اهل سنّت ما در كتابهاى معتبر - نه يكى، نه دوتا؛ در دهها كتاب معتبر - نقل كردهاند. مرحوم علّامهى امينى اينها را جمع كرده است، و غير از ايشان هم كتابهاى زيادى در اين خصوص نوشتهاند. بنابراين، اين روز، اولاًّ روز ولايت است؛ ثانياً روز ولايت اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام است. ....در غدير، مسألهى ولايت، به عنوان يك امر رسمى از سوى پيامبر مطرح شد و اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام به عنوان مصداق آن تعيين گرديد؛ كه البته تفاصيل زيادى دارد و شما آن را مىدانيد. و اگر كسانى هم از تفاصيل آن اطّلاعى ندارند - بخصوص جوانان - بهتر اين است كه در نوشتهها و كتابهاى استدلالى و علمى آن را دنبال كنند. كتابهايى هم در اين زمينه نوشته شده و مفيد است. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس 06/01/1379 * شهر الولايه علت اهميت عيد غدير، مسألهي ولايت است. در اين ماه ـ ذيحجهالحرامـ هم عيد غدير را داريم و هم روز مباهله را كه آن هم اشارهي روشني به مسألهي ولايت است. به خاطر اين دو خاطره ـ كه هر دو مربوط به ولايت استـ بعضي از بزرگان، اين ماه را "شهرالولايه " و افضل ماهها دانستهاند. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با جمعي از علما، مسؤولان و مردم شهرهاي لاهيجان و رباط كريم 04/11/1368 از بركات غدير اگر ملتها، قطع نظر از مذاهب و اديانيكه بر آنها حاكم است، بخواهند راه سعادت را پيدا كنند، بايد به ولايت اسلامي برگردند. البته اين ولايت اسلامي به شكل كامل، در يك جامعهي اسلامي عملي است؛ چون ولايت بر اساس ارزشهاي اسلامي ـ يعني عدالت اسلامي، علم اسلامي و دين اسلامي ـ است؛ اما به شكل غير كامل، در همهي ملتها و در ميان همهي جوامع عملي است. اگر ميخواهند كسي را به عنوان رهبر و حاكم بر جامعه انتخاب كنند، سراغ آن كسي كه سرمايهداران معرفي ميكنند، نروند؛ سراغ پارساترين و پاكترين و بياعتناترين انسانها به دنيا بروند؛ آن كسي كه قدرت را سرمايهي شخصي خود به حساب نميآورد و از آن براي سود شخصيخويش استفاده نميكند. اين، رشحهيي از رشحات ولايت در اسلام است و دمكراسيهاي جاري عالم از آن بينصيبند. اين، از بركات اسلام است. لذا از اول انقلاب هم همين عنوان ولايت و ولايت فقيه ـ كه دو مفهوم است؛ يكي خود مفهوم ولايت، يكي اين كه اين ولايت متعلق به فقيه و دين شناس و عالم دين است ـ از طرف كساني كه در حقيقت تحمل اين بافت ارزشي كامل را نميتوانستند و نميتوانند بكنند، مورد تعرض شديد قرار گرفت. امروز هم همينطور است. خوشبختانه مردم اين راه را شناختهاند. اين، از بركات غدير و اسلام و زندگي اميرالمؤمنين و نيز حكومت كوتاه آن بزرگوار است. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران، به مناسبتعيد سعيد غدير 4/10/1370 * درس فراموش نشدني غدير ...... با مطرح كردن اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام و با نصب آن بزرگواربراى حكومت، معيارها و ارزشهاى حاكميّت، معلوم شد. پيغمبر، در قضيه غدير، كسى را در مقابل چشم مسلمانان و ديدگان تاريخ قرار دادند كه از ارزشهاى اسلامى، به طور كامل برخوردار بودند. يك انسان مؤمن؛ داراى اعلاى تقوا و پرهيزكارى؛ فداكار در راه دين؛ بىرغبت نسبت به مطامع دنيوى؛ تجربه شده و امتحان داده در همه ميدانهاى اسلامى: ميدانهاى خطر؛ ميدانهاى علم و دانش؛ ميدان قضاوت و امثال اينها. يعنى با مطرح شدن اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام به عنوان حاكم و امام و ولىّ اسلامى، همه مسلمانان در طول تاريخ بايدبدانند كه حاكم اسلامى، بايد فردى در اين جهت، با اين قوارهها و نزديك به اين الگو و نمونه باشد. پس، در جوامع اسلامى، انسانهايى كه از آن ارزشها نصيبى ندارند؛ از فهم اسلامى،از عمل اسلامى، از جهاد اسلامى، از انفاقو گذشت، از تواضع و فروتنى در مقابل بندگان خدا و آن خصوصيّاتى كه اميرالمؤمنين عليه الصّلاة و السّلام داشتند، بهرهاى نداشته باشند،شايسته حكومت كردن نيستند. پيغمبر، اين معيار را در اختيار مسلمانان گذاشتند. و اين، يك درس فراموش نشدنى است. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلابدر ديدار با مسؤولانو كارگزاراننظامجمهورياسلاميايران، به مناسبتعيد سعيد غدير 4/10/1370 * مسوليت مسولان كشور در قبال غدير امروز ما - هم مسؤولانمان، هم مردممان - در قبال مسألهى غدير مسؤوليم. مسؤولان كشور بايد سعى كنند اعمال و رفتار و حركات و سكنات و برنامهريزيهايشان را به گونهاى تنظيم كنند كه با هدفهاى اسلام - كه همان هدفهاى غدير است - تطبيق كند. اگر چه همهى دنيا، بخصوص كمپانيهاى صهيونيستى و قدرتمندان و زرسالاران عالم، ناراحت شوند و هجمهى تبليغاتى كنند، باكى نيست. امروز پايهى انقلاب مستحكم است و اين توفانها نمىتواند اين بناى شامخ را متزلزل كند. از چه چيزى مىترسند؟ ملاحظهى چه چيزى را مىكنند؟ بعضى كسان در برنامهريزيهايشان، در اجرايشان، در تصميمگيريهايشان، در حرفزدنهايشان و در موضعگيريهايشان، دائماً مواظبند كه نكند فلان راديوى گوشهى دنيا - كه به فلان دستگاه جاسوسى وابسته است - عليه اين صحبت يا عليه اين شخص حرفى بزند! خوب؛ بزند. امروز پيام اسلام، پيام جذّابى است. پيام ما، پيام عدالت است؛ پيام ما، پيام نجات انسانها و نجات جوانهاست. وقتى ما اسم جوان را مىآوريم، فقط به جوانهاى جامعهى خودمان نگاه نمىكنيم. امروز نسل جوان در دنيا غرق در بدبختى و نابسامانى است. رنجها، فشارهاى روحى و عصبى و ابهام آينده، امروز نسلهاى جوان را در سرتاسر دنيا بر اثر دورى از معنويت، زير فشار قرار مىدهد. مسؤولان، به نام اسلام، براى اسلام، با پيام اسلام، شجاعانه، قدرتمندانه و بدون ملاحظهى اين و آن، هم موضعگيرى كنند، هم حرف بزنند و هم عمل كنند. مردم عزيزمان و بخصوص جوانها هم به بركت غدير، بدانند اين راهى كه اسلام و قرآن و خطّ غدير ترسيم كرده، يك راه روشن است؛ راهى است كه با استدلال و فلسفهى مستحكمى ترسيم شده و روندگان بسيار بزرگ و عظيمالمنزلتى پيدا كرده است. امروز هم خوشبختانه اين راه در دنيا مطرح است و ديگر ما در تنهايى و عزلت نيستيم. امروز ما در مركز و محور توجّه مردم جهان - بخصوص كشورهاى اسلامى - هستيم. راه، راه خوشعاقبت و روشنى است؛ با تلاش مسؤولان و با اميد و پشتيبانى قشرهاى مختلف مردم بايستى قدم به قدم اين راه را طى كنيم و پيش برويم. اين راه گرچه كوتاهمدت نيست، اما همان راهى است كه بالاخره به نجات بشريت منتهى خواهد شد. همان راهى است كه انشاءاللَّه زمينههاى ظهور مهدى موعود صلواتاللَّهعليهوعجّلاللَّهفرجه را فراهم خواهد كرد. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در سالروز عيد سعيد غدير خم 24/12/1379 * ولايت، شاخصهى نظام اجتماعى و سياسى براى اسلام روز عيد غدير «عيد ولايت» ناميده مىشود. نامگذارى درستى است؛ روزى است كه مفهوم ولايت اسلامى به وسيلهى پيامبر اكرم صلىاللَّهعليهوآلهوسلّم يك مصداق روشن و عينى پيدا كرد. براى كسانى كه مىخواهند از الگوى انسان طراز اسلام، نمونهاى ذكر كنند، بهترين نمونه همان كسى است كه آن روز نبىّ مكرّم اسلام صلىاللَّه عليه و آله و سلّم، او را به الهام الهى و به دستور پروردگار عالم، براى منصب عظيم ولايت، معيّن فرمود. معناى ولايت و مفهوم عظيمى كه در روز عيد غدير، مصداق مشخّصى پيدا كرد، يكى از نكات اساسى است كه براى جامعهى اسلامى ما و صاحبان فكر، نقطهى حسّاسى است و جا دارد روى آن تأمّل كنند. وقتى كه در نظامى، ولىاللَّه - كسى مثل پيغمبر اكرم يا اميرالمؤمنين - در رأس نظام قرار دارد، آن جامعه، جامعهى ولايت است؛ نظام، نظام ولايت است. ولايت، هم صفتى است براى منصبى كه نبىّ اكرم و جانشينان او از سوى پروردگار، حائز آن بودهاند، هم خصوصيتى است براى آن جامعهى اسلامى كه در سايهى آن حكومت، زندگى مىكند و از پرتو آن بهره مىگيرد. من اين نكته را بارها عرض كردهام، امروز هم مىخواهم بر روى همان نكته تكيه كنم؛ براى اينكه مسائل زندگى، مسائل سرنوشتساز و وظيفهى مهم ملت اسلام، وابسته به همين نكات اساسى و زيربنايى است. آن نكته اين است كه ولايت كه عنوان حكومت در اسلام و شاخصهى نظام اجتماعى و سياسى براى اسلام است، يك معناى دقيق و ظريفى دارد كه معناى اصلى ولايت هم همان است و آن عبارت است از پيوستگى، پيوند، درهمپيچيدن و در هم تنيدگى. اين، معناى ولايت است. چيزى كه مفهوم وحدت، دست به دست هم دادن، با هم بودن، با هم حركت كردن، اتّحاد در هدف، اتّحاد در راه و وحدت در همهى شؤون سياسى و اجتماعى را براى انسان، تداعى مىكند. ولايت، يعنى پيوند. «والذين آمنوا و لم يهاجراو مالكم من ولايتهم من شىء حتى يهاجروا» يعنى اين. پيوند افراد جامعهى اسلامى، با هجرت حاصل مىشود؛ نه فقط با ايمان. ايمان كافى نيست. پيوند ولايت كه يك پديدهى سياسى، يك پديدهى اجتماعى و يك حادثهى تعيين كننده براى زندگى است، با تلاش، با حركت، با هجرت، با در كنار هم بودن و با هم كاركردن حاصل مىشود؛ لذاست كه در نظام اسلامى، «ولىّ» از مردم جدا نيست. ولايت كه معنايش پيوند و پيوستگى و با هم بودن است، يك جا هم به معناى محبّت مىآيد، يك جا هم به معناى پشتيبانى مىآيد كه همهى اينها در واقع مصاديق به همپيوستگى، وحدت و اتّحاد است، والاّ معناى حقيقى، همان اتّحاد و يگانگى و با هم بودن و براى هم بودن است. معناى ولايت، اين است. اگر با اين ديد به جامعهى اسلامى نگاه كنيد، ابعاد اين وحدت اجتماعى و وحدت سياسى و وحدت معنوى و روحى و وحدت عملى، ابعاد عجيبى مىيابد كه بسيارى از معارف اسلامى را براى ما معنى مىكند. به سمت مركز عالم وجود حركت كردن انسان، در جهت ولايت اللَّه حركت كردن است. همهى ذرّات عالم، خواه و ناخواه در چنبر ولايت الهى، در دايرهى ولايت اللَّه قرار دارند و انسانهاى آگاه، مختار، تصميم گيرنده و داراى حُسن انتخاب، عملاً هم ولايت الهى را برمىگزينند و در آن راه حركت مىكنند؛ محبت الهى را كسب مىكنند و خود از محبّت پروردگار، پر مىشوند. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت عيد سعيد غدير 27/01/1377 * غدير،عيد ولايت و سياست و دخالت مردم در حكومت امام راحلِ بزرگوارِ ما، بزرگترين حق را از اين ناحيه به گردن امّت اسلامى دارد كه آحاد مردم را به مسؤوليت خودشان كه دخالت در امر حكومت است، متنبّه و واقف كرد. از اين روست كه در نظام اسلامى، هر كس متديّن به عقيده و شريعت اسلامى باشد، در امر حكومت داراى مسؤوليت است. هيچ كس نمىتواند خود را از موضوع حكومت كنار بكشد. هيچ كس نمىتواند بگويد: «كارى انجام مىگيرد؛ به من چه!؟» در موضوع حكومت و مسائل سياسى و مسائل عمومى جامعه در نظام اسلامى، «به من چه» نداريم! مردم بركنار نيستند. بزرگترين مظهر دخالت مردم در امور حكومت، غدير است. خودِ غدير اين را به ما آموخت و لذاست كه عيد غدير، عيد ولايت است، عيد سياست است، عيد دخالت مردم در امر حكومت است، عيد آحاد ملت و امّت اسلامى است. اين عيد، مخصوص شيعه هم نيست. جا دارد و حق آن است كه همه امّت اسلامى، اين روز را براى خودشان عيد بدانند. غدير، عيد اميرالمؤمنين عليه الصّلاة والسّلام هم هست و شيعيان آن حضرت، به طور ويژه از اين عيد استفاده مىكنند. فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار كارگزاران نظام، به مناسبت «عيد غدير»18/2/1375 * غدير متعلق به همهى دنياى اسلام اگرچه ارتباط قلبى ما شيعيان با واقعهى غدير، ارتباط مستحكم و برجستهاى در دنياى اسلام است، ولى حقيقت اين است كه مسألهى غدير در محتوا و روح حقيقى خود فقط متعلق به شيعيان نيست بلكه به همهى دنياى اسلام تعلق دارد. چون حادثهى غدير برخاسته از روح و مضمون حقيقى اسلام است. اينكه خداى متعا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 374]
-
گوناگون
پربازدیدترینها