محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845606771
كلامي با شيرين عبادي پيش از تشكيل جلسه دادگاه+ عکس
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
موضوع دادگاه و شكايت را يكي از همكاران به اطلاعم رساند و گفت: سايتها نوشته اند كه خانم شيرين عبادي بخاطر مقاله اي كه مدتها پيش نوشته بودي، از تو شكايت كرده است. شكايت برمي گشت به 9شهريور 1387 و من چهارده ماه بعد، يعني آبان ماه امسال از آن با خبر شدم. علت آن است كه من كارمند روزنامه نيستم و گاهي در كنار فعاليت در تحريريه شبكه خبر براي خبرگزاريها و روزنامه هاي طيف هاي مختلف سياسي نيز قلم مي زنم و تنها چند بار نوشته هايم را از طريق فكس براي تحريريه روزنامه كيهان فرستاده ام و دفتر روزنامه نيز به جز شماره تلفني كه در انتهاي مقاله ام يادداشت كرده بودم و پس از مدتي آن شماره هم تغيير كرده بود، هيچ آدرس و نشانه اي از من نداشت تا از شكايت مطلعم كند. سابقه آشنايي ام با خانم عبادي برمي گردد به قبل از آنكه جايزه صلح نوبل به ايشان اهدا شود. روزگاري كه در برخي فعاليتهاي عام المنفعه با انجمن حمايت از حقوق كودكان همكاري داشتم و در كميته آموزش اين انجمن در خانه كودك ناصر خسرو، بعنوان معلم فارسي و ديكته چهارم و پنجم ابتدايي براي كودكان افغان تدريس مي كردم. اما نوشتن مقاله اي كه منجر به شكايت خانم عبادي از من شد، همزمان با شكسته شدن بتي بود كه من از شيرين عبادي در ذهنم ساخته بودم. زيرا پيشتر تصور مي كردم، تنها زن مسلمان برنده صلح نوبل، با كسب شهرتي جهاني تلاش خود را براي احقاق حقوق انساني ملتش مضاعف خواهد كرد؛ اما متأسفانه پيش بيني ها نتيجه عكس داد. پس قلم به مركب نشست؛ شايد معجزه اي رخ دهد و مدعي صلح و دوستي ملتها، ضديت با ملت خودش را متوقف كند! سركار خانم عبادي كه تحصيل كرده رشته حقوق است، در متن شكوائيه خود مرا به ايراد تهمت هاي ناروا و تخريب وجهه اجتماعي اش متهم كرده است. بنابراين مناسب ديدم در اين وجيزه، كلامي چند را با ايشان مطرح كنم و پيش از رسيدگي دادگاه، ذهن مخاطبان را به داوري بخوانم، باشد كه در محكمه الهي هر يك از ما براي تمامي گفته ها و حتي نگفته هايمان، حجت و برهاني كافي داشته باشيم. سركار خانم شيرين عبادي! بعدازظهر آن جمعه پائيزي را به ياد مي آورم كه در حاشيه مراسمي كه براي تجليل از شما برگزار شد، زهرا خدايي كودك افغان، دوان دوان بسويتان آمد و گفت: «خانم عبادي يادتون باشه شما نوبل رو بخاطر من گرفتيدها»! در آن موقع يكي از همراهانتان از دخترك كلاس چهار مي پرسيد: «به توصيه چه كسي اين جمله را گفتي؟»! و كمي آنطرف تر يكي ديگر از حضار كه معتقد بود؛ جايزه صلح نوبل فخرآفرين نيست و همان جايزه اي است كه امثال هنري كيسينجر (قصاب ويتنام) و انورسادات (پيشتاز سازش ننگين با صهيونيست ها) دريافت كرده اند؛ گفت: كي بود و چي بود را رها كنيد؛ مهم اين است كه خانم عبادي از فضاي جديدي كه برايش ايجاد شده چگونه استفاده خواهد كرد. سخنراني شيرين شما در آن بعدازظهر هم اكنون از مقابل ذهنم رژه مي رود و به تلخي با خود مي انديشم، اولين زن مسلمان جايزه صلح نوبل طي پنج سال و اندي چه گام مؤثري براي زنان و كودكان سرزمين خود و ساير زنان و كودكان جهان برداشته است؟! خانم عبادي، يادم مي آيد هنگاميكه در اولين كنفرانس خبري تان پس از دريافت جايزه صلح نوبل شنيدم كه با صداي رسا و محكم اعلام كرديد: «هيچ كشوري حق ندارد به بهانه دموكراسي، حقوق بشر و صلح در مسائل داخلي كشورها دخالت كند1»؛ از خوشحالي در پوست خود نمي گنجيدم. زيرا دانش آموزان دخترم كه همراه خانواده هايشان عزم بازگشت داشتند علاوه بر ترس از جهل طالبان، از حضور نظامياني كه به بهانه ايجاد امنيت، افغانستان را اشغال كرده بودند به شدت مي ترسيدند. آن كودكان به كودكان ايراني غبطه مي خوردند كه با وجود آنكه استكبار جهاني يكپارچه و مصمم، براي ويراني ايران و غرور ايراني كمر همت بسته بود در طي هشت سال دفاع مقدس حتي لحظه اي واهمه اشغال سرزمين شان توسط بيگانگان را به دل راه ندادند. دانش آموزان افغان من مي ترسيدند. مي ترسيدند تاريخ، تجاوزهاي ناجوانمردانه سربازان آمريكايي نسبت به دختران در ويتنام، ژاپن و عراق را در افغانستان نيز تكرار كند. دختركان من مي ترسيدند از قرباني شدن! با زلزله تلخ بم، هيجانات فرو نشست و گمانه زني ها درباره اينكه شما چه كار مهمي در خصوص كودكان به انجام خواهيد رساند، آغاز شد. اما انتظارها در انتظار ماند و اتفاقي نيافتاد. باور نكردني اين بود كه مدعي حقوق ملت ها، همانكه زماني اظهار مي داشت: «سخنگوي افراد خاموش جامعه است2»؛ نه تنها كودكان را از خاطر برد، بلكه فراموش كرد در مقابل چشم و گوش خبرنگاران گفته است: «هيچگاه براي كسب قدرت وارد عرصه سياست نخواهد شد3». با ناديده گرفتن حقوق بنيادين ملتش در مصاحبه با خبرگزاري فرانسه از موضع ايران در موضوع هسته اي به شدت انتقاد كرد و گفت: «ايران نبايد بر حق دستيابي، به انرژي هسته اي اصرار كند.» باور اين سخنان از سوي شما برايم دشوار بود. باور كردني نبود كسي كه روزگاري با افتخار خود را خدمتگزار حقوق بشر مي ناميد، اينك حقوق ملت خود را اين چنين ناديده گرفته و در ايران ستيزي با دشمنان سرزمينش همنوا شده باشد. يادتان مي آيد كه آن وبلاگ نويس معروف درباره اين موضع گيري تان چه نوشت؟ نوشت:«در پروژه غني سازي و پروژه ملي كردن نفت واكنش ابرقدرت هاي وقت به آن بسيار شبيه به هم است. از استدلال هاي شيرين عبادي در خصوص تعليق غني سازي مي توان درباره ماجراي ملي شدن صنعت نفت در دهه 1330 نيز استفاده كرد و حق ايران را براي استفاده عادلانه از درآمد نفتي اش زير سؤال برد. من فكر مي كنم اگر خانم عبادي در زمان مصدق زندگي مي كرد، حتما طرف انگليسي ها را مي گرفت و در كنار انگليسي ها روبروي مصدق مي ايستاد4.» سركار خانم عبادي، خاطرتان هست پس از انتشار گزارش البرادعي مديركل وقت آژانس بين المللي انرژي اتمي در مورد انحراف نداشتن ايران از فعاليت هاي هسته اي چه گفتيد؟ گفتيد: «من كاري به اين گزارش ندارم. حرف من اينست كه غني سازي بايد هرچه زودتر متوقف شود»5. با شنيدن اين جملات اين سؤال برايم جدي تر شد كه اگر عده اي نقش سرباز پياده نظام سلطه گران را بازي نمي كردند، آيا دشمنان سرزمين عزيزمان هرگز جرأت تهديد، تحريم و انگ زدن به نظام جمهوري اسلامي ايران را پيدا مي كردند؟ بعنوان يك ايراني مي پرسم: خانم عبادي، شما با چه مجوزي خطاب به سران هشت كشور صنعتي تأكيد كرديد كه در خصوص ايران رويه تحريم در پيش گيرند؟ 6 يادم مي آيد كه پس از ديدارتان با مقامات ارشد برخي از اين كشورها، هنگاميكه تيرتان به سنگ خورد يك گام به عقب برداشتيد تا جايزه صلح تان مورد پرسش قرار نگيرد و اعلام كرديد: «من گفته ام تنها دولت ايران را بخاطر اينكه قطعنامه هاي سازمان ملل را اجرا نمي كند، تحريم سياسي كنيد. يعني سطح روابط تان را با اين دولت از سطح سفارت به كاردار تنزل دهيد». سركار خانم! از شما بعيد است كه از ارتباط تنگاتنگ و درهم تنيده روابط سياسي و اقتصادي بي اطلاع باشيد. روزي نشريه فرانسوي ماريان به نقل از شما نوشت: «در قطعنامه هاي اول و دوم شوراي امنيت مجازات هايي عليه ايرانيان در نظر گرفته شد؛ اما الان وقت آن است كه اين مجازات ها بيشتر شود؛ مي شود همانطور كه در فهرست مجازات هاي سازمان ملل متحد پيشنهاد شده مجازات هاي وسيع تري را عليه ايرانيان در نظر گرفت»7. آنروز آرزو كردم اين مصاحبه را صراحتاً تكذيب كنيد تا باورهايم نشكند. اما بغض در گلويم شكست. شما تا آنجا پيش رفتيد كه در هر پرونده اي كه به گونه اي خوراكي مناسب براي رسانه هاي ضدايراني محسوب مي شد در لباس وكيل مدافع ظاهر شديد و با پروپاگاندا و ايجاد جنجال رسانه اي عليه ملت فضاسازي كرديد. امروز حق مي دهم به كسانيكه به سخنان شما لبخند زدند وقتي در مقابل دوربين هاي داخلي و خارجي اعلام كرديد: «سعي مي كنم فعاليت هاي خود را گسترش دهم و ثابت كنم كه لياقت دريافت جايزه نوبل را داشته ام»8. آري شما با ايستادن مقابل ملت خود به واقع به غربي ها ثابت كرديد كه شايسته دريافت اين جايزه بوده ايد. چه ساده بودم آنروز، وقتي گفته هايتان در عمق جانم مي نشست! البته جاي پرسش دارد كه منابع رسمي خبري و سياسي كشورمان در آن زمان با چه انگيزه اي از انتشار ترجمه كامل بيانيه اي كه كميته صلح نوبل به مناسبت انتخاب شما بعنوان برنده اين جايزه صادر كرده بود، خودداري كردند و بيانيه بطور كامل در اختيار افكار عمومي قرار نگرفت تا مردم، خود در مورد جايزه صلح نوبل قضاوت كنند؟ در آن بيانيه از شما به دليل حمايت از بهائيان تقدير و تأكيد شده بود كه «شيرين عبادي تمايل و توانايي خود را براي همكاري با نمايندگان گروه هاي سكولار به اثبات رسانيده است»9. خانم عبادي شما در مصاحبه با روزنامه لوموند چنان از جنگ ايران و عراق سخن گفتيد كه گويي ايرانيان به مرزهاي كشور همسايه تجاوز كردند و قلب هزاران زن و كودك و پير و جوان را نشانه رفته اند! شما كه خود كاملا با روحيه ايرانيان آشناييد و مي دانيد در عين آنكه به حق خود قانع اند، از حق شان نمي گذرند و در برابر دست درازي و غارتگري سكوت نمي كنند. شما كه عرق ملي و نگاه ملت ايران را به مام وطن مي شناسيد پس چگونه با پيوند جنگ و انقلاب تأكيد كرديد: «مردم ايران عميقاً از نتايج انقلاب اسلامي مأيوس شده اند. به دليل انقلاب و جنگ ايران و عراق، هزاران خانواده، فرزندان و نزديكان خويش را از دست داده اند». آيا شما مطالب اين روزنامه را تكذيب مي كنيد و اعلام مي كنيد كه از قول شما آسمان و ريسمان بافته اند؟! خانم شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل! شما را به مرور گذشته دعوت مي كنم. شمايي كه با دادن آدرس غلط به دشمنان، نهاد مقدسي همچون سپاه پاسداران را تروريست مي خوانيد؟! به خاطر داريد كه بني صدر چه خوابي براي سرزمين عزيزمان ديده بود. شما بگوييد، اگر در آن روزهاي پرفراز و نشيب سپاه پاسداران وارد عمل نمي شد كودكاني كه بخاطرشان جايزه گرفتيد، در زير چكمه هاي رژيم بعثي عراق چگونه روزگار مي گذراندند؟! شما در شكايت خود، مرا به توهين و افترا متهم كرده ايد. از شما مي خواهم انصاف بدهيد؛ دادن آدرس غلط به دشمنان يا ديكتاتوري خواندن نظام مردم سالار ايران اسلامي و تروريست خواندن نهاد مقدسي همچون سپاه پاسداران كه همراه با سرافرازان جان بركف ارتش براي حفظ اين آب و خاك، هستي خود را در طبق اخلاص نهادند، سياه نمايي به شمار نمي آيد؟! چگونه مي توان بر روي حقايق چشم بست، وقتي سخنان غيرمنصفانه شما اينچنين رخ نمايي مي كند؟ نوشتن آن يادداشت، كوچكترين اعتراض به عملكرد اين سالهاي سركار عالي بود. البته تصور نمي كردم شما كه همواره تندترين اتهامات را به نظام سياسي ايران نسبت مي دهيد، تاب شنيدن ساده ترين انتقادات و حتي يادآوري عملكرد خودتان را نداشته باشيد! شايد لازم به ذكر باشد كه نوشتن آن يادداشت، تبعاتي نيز برايم به همراه داشت. فحاشي و تهديدهاي برخي طرفداران بي چون و چراي شما و اصرار ايشان به نوشتن تكذيبيه كوچكترين تاوان آن بود و هنگاميكه تهديدها مؤثر نيفتاد، شما با چهره اي حق به جانب و با معرفي چهار وكيل نام آشنا، به دادگاه شكايت برديد كه فلاني وجهه اجتماعي مرا تخريب كرده است! شوكه نشدم خانم وكيل، وقتي نام وكلاي تان را بعنوان وكيل مدافع تان در شكوائيه ديدم. زيرا مي دانم اين نيز بهانه اي است براي جلب توجه و سناريويي ديگر براي ادامه نمايش سريال سياه نمايي هايتان در آنسوي مرزها. خانم عبادي! يادتان هست هنگامي كه آقاي ماكس بندر رئيس پارلمان برن ضمن خوش آمدگويي، شما را نماد پايداري براي دفاع از حقوق بشر در ايران توصيف كرد، شما در ميان تشويق ميهمانان بلندپايه پارلمان و شخصيتهاي علمي، فرهنگي و سياسي سوئيس يادآوري كرديد كه «به خاطر نگراني از وضعيت زنان ايران و جهان سياه پوشيده ام»؟!10 خاطرتان هست كه گفتيد: صلح نوبل بلندگوهاي بيشتري در اختيار من قرار داده كه صداي خود را مي توانم رساتر به گوش مردم جهان برسانم. پاسخ بدهيد خانم وكيل، شما طي سالهاي گذشته از اين تريبون چه استفاده اي كرده ايد، به جز سياه نمايي در مورد مردم ايران و تحريك زنان و دختران براي ريختن به خيابانها، بدون آنكه از دسيسه هاي پشت پرده مطلع باشند و در اين حال شكايت مي كنيد، كه من در آن مقاله قصد تخريب وجهه شما را داشته ام؟! يكي ديگر از موارد اتهامي من در شكوائيه، اين است كه به اين جمله شما كه در مقابل چشمان تمامي خبرنگاران داخلي و خارجي گفتيد: «مفتخرم يكي از اولين كساني كه به من بعنوان يك زن مسلمان تبريك گفت، عالي جناب پاپ رهبر كاتوليك هاي جهان بود.»11 اشاره كرده و پرسيده بودم: شما در هنگام دريافت جايزه صلح نوبل از دستان عالي جناب پاپ، چه نمادي از زن مسلمان ايراني داشتيد؟ آيا اين پرسش سؤال عجيب و غريبي بود از يك زن مدعي مسلماني، يا شما با آزادي بيان مخالفيد؟! يادتان مي آيد كه درباره رعايت نكردن حجاب در كنفرانس مطبوعاتي تان در لندن چه گفتيد؟ گفتيد: قوانين جزايي درون مرزي هستند و طبق قانون، رعايت حجاب براي زناني كه در ايران به سر مي برند ضروري است؛ من به قانون احترام مي گذارم و در ايران حجاب سر مي كنم.»12 آن روز نگاهتان به قوانين به گونه اي ديگر بود. گويي آن روز تا اين اندازه دلارهاي آمريكايي به مذاق تان خوش نبود و امروز چنان تغيير ذائقه داده ايد كه حجاب را ستمي بر زنان ايراني برمي شماريد. 13 خانم عبادي از شما بعيد است كه به يكباره اين همه فراموشكار شده باشيد. آيا يادتان نيست كه در تاريخ آمده است: استفاده از پوشش در ايران برمي گردد به دوران سلطنت كوروش كبير؛ سالها پيش از ظهور اسلام و حتي زرتشت؟! بي گمان شنيده ايد كه زنان سرزمينمان هشتاد سال قبل، چگونه در مقابل كشف حجاب رضاخاني مقاومت كردند! شنيده ايد كه زنان ايراني در مقابله با كشف حجاب درب خانه هايشان را هفت سال برروي خود بستند و خانه نشين شدند تا حرمت خود را حفظ كنند. اگر نخوانده ايد، بي گمان شنيده ايد كه رضاخان قلدر چگونه خواهران و مادرانمان را به جرم داشتن حجاب اسلامي در مسجد گوهرشاد به گلوله بست! نشنيده ايد؟! تاريخ را ورق بزنيد تا ببينيد كه زنان مشرق زمين در هيچ دوره اي حاضر نبودند زيبايي هاي خداداد خود را، در معرض ديد رهگذران بگذارند. تاريخ را ورق بزنيد. تاريخ مغرب و مشرق زمين را ورق بزنيد و ظلمي كه طي اعصار گذشته بر زنان رفته، بشماريد. بلكه به يقين برسيد كه اسلام نجات بخش زنان است، در تمامي ممالك كره خاكي؛ و اسلام ستيزي به بهانه نجات زنان، بهانه ايست كه بهائيان و حاميان صهيونيست شان مكرر، تكرار مي كنند. خانم شيرين عبادي برنده جايزه بين المللي صلح نوبل! شما همواره براي كودكان ابراز نگراني مي كرديد. جمله «كوچك زيباست» را نخستين بار از شما شنيدم و ما حاميان كودكان دلخوش داشتيم كه يك حامي آشنا به قوانين، با در دست داشتن تريبون هاي بين المللي مباحث مربوط به كودكان بيگناه و بي دفاع دنيا را پيگيري خواهدكرد. كودكان؛ كودكان ايراني، كودكان مهاجر و بي نواي افغانستان، كودكان كار برزيل، كودكان گرسنه آفريقا، كودكان جنگ زده عراق، كودكان فقير هند، كودكان بيگناه فلسطين، كودكان بزهكار انگليس و... اما زهي خيال باطل كه نگراني هاي شما براي كودكان، مقطعي و گذرا بود و پس از دريافت جايزه صلح نوبل با در اختيار گرفتن بلندگوهاي متعدد، دلواپسي هايتان معطوف شد به مشكلات همجنسبازان14، تروريستهاي گروهك پژاك، بهاييان صهيونيست توطئه گر و جاسوسان آمريكايي15 مرثيه خواني هايتان براي عدم امكان فعاليت هاي همه جانبه بهاييان بدان جا رسيد كه سران فرقه ضاله بهاييت از بيت العدل در اسراييل به دليل برگزاري كنفرانس مطبوعاتي «حق آموزش و پرورش» از شما تقدير و از حسن نيت، صداقت و شجاعت تان در دفاع از حقوق بهاييان تشكر كردند. 16 نه! اشتباه نكنيد. اين اطلاعات را وزارت اطلاعات در اختيارم نگذاشته است. اگر آنچه انجام داده و گفته ايد را فراموش كرده ايد، سري بزنيد به اينترنت، مستندات آنچه مي گويم به تمامي؛ در سايت ها، خبرگزاري ها و روزنامه ها موجود است. و كلام آخر؛ خانم شيرين عبادي هنوز هم در كوچه پس كوچه هاي شهرها صداي خس خس نفس هاي خسته پدران و برادران هم وطن مان شنيده مي شود. همان كساني كه براي دفاع از مرزهاي سرزمين پاك ايران، زير بمب هاي شيميايي ساخت كارخانه هاي اسلحه سازي كشورهاي مدعي برابري و دموكراسي، ايستادگي كردند و اجازه ندادند غارتگراني كه به منابع و ذخاير ذي قيمت كشورمان چشم طمع داشتند، قطعه اي از خاك كشورمان را تصاحب كنند. هنوز هم تن تاول زده بازماندگان فاجعه بمباران شيميايي سردشت، تب دار است. هنوز هم... سالها از جنگ تحميل شده بر ايرانيان گذشته است؛ اما داغ بي پدري، رنج بي پسري، غم بي شوهري بر دل كودكان، مادران و نوعروسان، تازه است و من هنگاميكه عكس شما را در كنار نيكول كيدمن، كاندوليزا رايس و هيلاري كلينتون بعنوان زنان برتر سال2008 تماشا مي كنم،17 از خود مي پرسم كه برنده ايراني جايزه صلح نوبل، پنج سال و اندي پس از جهاني شدن كدام بيانيه و اعتراض را در دادگاههاي بين المللي عليه كشورهاي فروشنده تسليحات شيميايي و سلاح هاي كشتار جمعي ضد ملت ايران پيگيري كرده است و دوباره بغض گلويم را مي فشارد. والسلام. پي نوشتها: 1- كنفرانس مطبوعاتي شيرين عبادي- خبرگزاري ايسنا (سرويس فقه و حقوق)- 23مهر82 2- همانجا. 3- همانجا. 4- وبلاگ حسين درخشان 5- شيرين عبادي: كار به البرادعي نداريم، غني سازي نكنيد- سايت عصر ايران- 30آبان 86 6- حمله شيرين عبادي به تصميماتG8- چرا در مقابل ايران كوتاه آمديد؟- خبرگزاري آكي ايتاليا- سايت عصر ايران- 20تير 88 7- ايران نيوز به نقل از نشريه فرانسوي ماريان- يكم آذر86 8- كنفرانس مطبوعاتي شيرين عبادي- خبرگزاري ايسنا (سرويس فقه و حقوق)- 23مهر82 9- بيانيه كميته صلح نوبل درباره جايزه شيرين عبادي 10- سخنراني شيرين عبادي در پارلمان سوييس- روز جهاني زن- گزارش ويژه راديو فردا 11- كنفرانس مطبوعاتي شيرين عبادي- خبرگزاري ايسنا (سرويس فقه و حقوق)- 23مهر82 12- همانجا. 13- خاطرات شيرين عبادي در كتاب «ايران من» 14- شيرين عبادي: متأسفم كه همجنس بازي در ايران جرم است- سايت آفتاب 15- اظهارنظر شيرين عبادي درباره آزادي جاسوسان آمريكايي- خبرگزاري رويترز از نيويورك- نوامبر2009 16- گزارش32، مورخ21 نوامبر2007- سران بهاييان در بيت العدل(اسراييل) از شيرين عبادي و كانون مدافعان بشر تقدير كردند. 17- نيكول كيدمن، كاندوليزا رايس، هيلاري كلينتون و شيرين عبادي زنان برتر سال 2008 به انتخاب مجله گلامور- سايت عصر ايران عاطفه تلقاني- /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 598]
-
گوناگون
پربازدیدترینها