واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هفته نامه تايم در گزارشي تحليلي درمورد سفر اخير باراك اوباما رييس جمهور آمريكا به چين، نوشته است: هو جينتائو رييس جمهور چين، در جريان سفر اوباما گفت: من به پرزيدنت اوباما تاكيد كردم كه با توجه به اختلافات ما، عادي است كه دو طرف در خصوص برخي مسايل اختلاف نظر داشته باشند. آنچه حايز اهميت است، احترام و در نظر گرفتن منافع حياتي و نگرانيهاي عمده يكديگر است. به نوشته هفته نامه تايم، البته نگرانيهاي چين در سالهاي اخير به ميزان قابل توجهي افزايش يافته است. در عين حال، پكن براي ايفاي نقش يك ابرقدرت جهاني كه پس از سقوط شوروي سابق در چند دهه قبل جاي آن خالي شده، عجلهاي ندارد. تايم در تشريح سه درس از سفر اوباما به چين نوشته است: 1- ستاره بخت چين طلوع كرده ولي ستاره آمريكا دچار افول شده است اما آمريكا بزرگتر از آن است كه سقوط كند. زماني كه بيل كلينتون يك دهه قبل به چين سفر كرد، آمريكا بيش از اينكه به چين بدهكار باشد، به اسپانيا بدهكار بود. آمريكاي پرزيدنت اوباما حدود 800 ميليارد دلار به چين بدهكار است. اقتصاد چين مجددا در حال جنب و جوش است در حالي كه اقتصاد آمريكا ممكن است سالها راكد باقي بماند. اين ركود اقتصادي شديد و ناتواني آمريكا در تحميل اراده خود در دو جنگ پرهزينه عراق و افغانستان، نفوذ جهاني آمريكا را تضعيف كرده است. امروز، كشورهايي كه نسبت به چين قدرت بسيار كمتري دارند، دائم از تبعيت از رهبري واشنگتن سر باز ميزنند. اين هفته نامه آمريكايي افزوده است: بخشي از پيروزي نظام سرمايهداري در دوران جنگ سرد به ظهور مراكز قدرت جديد در اقتصاد جهان نظير برزيل، روسيه، هند و البته چين انجاميده است. پكن با توجه به سلامت اقتصادي و نفوذ روز افزون خود نه تنها قادر به بياعتنايي به خواستههاي واشنگتن است، بلكه در حال مطرح كردن خواستههاي خود از آمريكاييها است كه بيشتر ثروت چين در اقتصاد آن گره خورده است. براي مثال مقامات آمريكايي كه به همراه باراك اوباما سفر ميكردند، با سوالات دقيقي درباره اين كه آمريكا چگونه قصد دارد هزينههاي اصلاحات بهداشتي را بپردازد روبرو شدند.چين به طور روزافزوني نگران تورم، كسري بودجه و دورنماي اقتصاد تاريك آمريكا است. بهترين اتفاق براي واشنگتن در رابطه اقتصادياش با پكن كه 800 ميليارد دلار به آن بدهكار است، اين است كه اقتصاد آمريكا براي چين بزرگتر از آن است كه سقوط بكند. تايم نوشته است: در حالي كه آمريكا در حال حاضر به كمك چين در خصوص بسياري از مشكلات اقتصادي و ژئوپليتيكي احتياج دارد، پكن به ميزان كمتري وابسته به كمك واشنگتن است. اگر چه از هر گونه اتخاذ سياست حفاظت از تجارت داخلي در واشنگتن جلوگيري ميكند، اما برخي در واشنگتن از اوباما به خاطر احترام بيش از حد به چين و اجازه دادن به چينيها براي برنامهريزي سفرش به منظور جلوگيري از بروز هر گونه دردسر داخلي انتقاد خواهند كرد. اين يك تغيير واقعي در تعادل قدرت است كه آمريكا را مجبور كرده رويكرد خود را در قبال چين تغيير دهد. 2- چين نميخواهد جهان را اداره كند، اما منافعي دارد كه با منافع آمريكا متفاوت است. روسيه ممكن است گرفتار يك بازي شطرنج ژئوپليتيك با آمريكا با هدف نجات از سقوط خود به عنوان يك ابرقدرت باشد، اما بحث چين فرق ميكند. پكن هر گاه كه طرحها و برنامههاي آمريكا مغاير با منافع ملياش باشد، در برابر آنها مقاومت ميكند. ايران مثال خوبي در اين زمينه است. سرمايهگذاري سنگين پكن در ايران و وابستگي آن به بخش انرژي ايران باعث ميشود كه به شدت مخالف تحريم جدي ايران يا استراتژيهايي كه براي تهران دردسرسازخواهد بود، باشد. اوباما با بيان اين كه ظهور چين به عنوان يك قدرت بزرگ مسووليت بزرگتري را براي آن به عنوان شريكي براي آمريكا در كمك به اداره جهان و رفع چالشهاي جهاني نظير تغييرات آب و هوايي و ايران به همراه دارد، به چين رفت. مطمئنا اروپا به طور جمعي نسبت به ايده متمركز شدن رهبري جهان بين واشنگتن و پكن نگران شده است، اما آنها لازم نيست نگران باشند، زيرا پاسخ چين به اوباما اين طور بوده است "اداره جهان كار شما است. ما روي اداره كشور خودمان و تضمين امنيت در حوالي خودمان متمركز هستيم. ما خواستار روابط منظم با شما هستيم، ولي از ما انتظار نداشته باشيد كه كاري را كه براي منافع مليمان مضر است انجام دهيم". تايم نوشته است: صرفنظر از هر توافقي كه بين واشنگتن و مسكو حاصل شده، اين سخنان به معناي اين است كه هيچ تحريم جدي عليه ايران وجود نخواهد داشت، زيرا منافع ملي چين نيازمند صادرات روز افزون انرژي از ايران به اين كشور است. 3- فرمول شخصي نميتواند جهان را تغيير دهد. اعتماد شخصي بين رونالد ريگان رييس جمهور اسبق آمريكا و ميخاييل گورباچف رهبر شوروي سابق در بهبود شرايط براي پايان دادن سريع و آرام به جنگ سرد، ضروري بود. بيل كلينتون، جرج بوش و حالا باراك اوباما همگي با اميد به بهبود رابطه پردردسر با چين، تلاش كردهاند تا روابطي شخصي با همتايان چيني خود برقرار كنند؛ اما كارآمدي اين فرمول شخصي در تعامل با چين به خاطر يك دليل ساده، محدوديتهاي جدي دارد. در حالي كه رييس جمهور آمريكا به گفته جرج بوش پسر "تعيين كننده" است، همتاي چيني وي اينطور نبود. البته رييس جمهور چين يك مقام تشريفاتي نيست، بلكه قدرت اجرايي در پكن يك رهبري جمعي در قالب كميته 9 نفره كميته مركزي حزب كمونيست چين است كه در آن هوجينتائو شخصا بازيگر اصلي است. برخي ناظران ميگويند، به همين دليل است كه چينيها سعي ميكنند از نشستهاي دو به دو با همتايان آمريكايي خود اجتناب كنند و ترجيح ميدهند كه اين گفتوگوها با آگاهي كميته مركزي حزب باشد. اين هفته نامه در بخش پاياني گزارش تحليلي خود نوشته است: مشكل تعامل با ساختارهاي پيچيده رهبري خارجي براي دولت اوباما يك مشكل تكراري است. اوباما اخيرا براي مذاكره درباره تحريم عليه ايران با دميتري مدودف رييس جمهور روسيه ديدار كرد ولي تا ولاديمير پوتين نخست وزير قدرتمند اين كشور در اين نشستها حضور نداشته باشد، هيچ اتفاقي رخ نخواهد داد. كاريزما و جذابيت شخصيتي اوباما ممكن است در تعامل با بسياري از كشورها يك دارايي ملي باشد، ولي چين الزاما يكي از آن كشورها نيست. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]