واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: ماسوله؛ شهرى شبيه تاريخ
امروز وقتى به بازار ماسوله سر مى زنى، غير از نوع معمارى بازار و چند فروشگاه سوغات ماسوله كه توجه ات را جلب مى كند خبرى از صداى پتك آهنگران و اره نجاران و آواز چموش دوزان نيست. همه جنس چينى مى فروشند و چاقو فروش هاى ماسوله با افتخار مى گويند«چاقوى زنجان داريم». ماسوله شهرى رويايى در دل جنگل هاى مازندران است كه هر بيننده اى را در نخستين نگاه متحير مى كند. اما وقتى درست نگاه مى شود ديگر از آن تعجب خبرى نخواهد بود و كم كم بيننده متوجه مى شود با چيزى شبيه شهر تاريخى مواجه است و از آن تاريخ اعجاب انگيز تنها استوارى شهر بر دامنه كوه باقى مانده است. همان افتخارى كه هنوز ماسوله به آن مفتخر است و هر بيننده اى كه مى خواهد درباره ماسوله حرف بزند مى گويد: «ماسوله شهرى پلكانى بر دامنه كوه است و بام هر خانه اى كوچه و گذر محله هاست. » در كنار معمارى از دست رفته ماسوله بايد از فرهنگ بومى منطقه نيز ياد كرد كه ديگر اثرى از آن باقى نمانده است. مهاجرت غير ماسوله اى ها و از سوى ديگر ويلاسازى شهرى هايى چون تهرانى ها در ماسوله، فرهنگ اين منطقه را دستخوش تغيير و تحول زيادى قرار داده تا آنجا كه بخشى از هنر مردم اين سرزمين نيز با اين تحولات اخير از بين رفته و ديگر سراغى از آن ها نيست. تاريخ ماسوله تنها تاريخ معمارى نيست. هرچند ماسوله را به خاطر معمارى مى شناسند اما اگر كمى پيشتر به ماسوله سر زده باشى هنوز صداى پتك آهنگران و اره نجاران و آواز چموش دوزان را به خاطر مى آورى. ماسوله روزگارى در كنار معمارى مشهورى كه داشت، به داشتن صنايع دستى مختص اين شهر تاريخى نيز شهره آفاق بود. زمانى بود كه در خانه هاى علاقه مندان صنايع دستى و محصولات فرهنگى تاريخ تمدن ايران، اجناس خاصى هم ديده مى شد كه به عنوان اشياء لوكس خانه از آنها ياد مى شد و تمامى آن ها ماسوله اى بودند. وقتى مى پرسيدى، صاحب اجناس مى گفت: «اين چموش است، اين تفنگ را ماسوله اى ساخته، اين قيچى را از ماسوله خريدم، اين چاقوى اصل ماسوله اى است، اين قفل را اوستاى آهنگر ماسوله اى ساخته و مانندش را جايى پيدا نمى كنى، يا اين پنجره هاى چوبى را خودم به يكى از اوستا نجارهاى ماسوله سفارش دادم تا براى دكور خانه ام بسازد، و اين هم كه عروسك باران است و هميشه به فلان گوشه اطاقم آويزان است.» حالا ديگر از اوستا كارهاى قديمى خبرى نيست و وقتى سراغشان را مى گيرى، غير از يكى دو نفر آهنگر، بقيه فوت كرده اند و كسى هم نبوده كه هنر و صنعت شان را زنده نگه دارد. امروز صنايع دستى يكى از موضوعات مهم فرهنگى و گردشگرى هر شهر و فرهنگ تاريخى است. به واقع بيشترين درآمد هر كشورى از دريچه گردشگرى به صنايع دستى مربوط مى شود و اين موضوعى است كه امروز بيش از گذشته به آن توجه مى شود. وضعيت صنايع دستى در ماسوله به مرحله اى رسيده است كه بايد كم كم نمونه هاى اين هنر مردمى را در كتاب هاى مربوط به ماسوله ديد. به واقع بايد آن را در هنر عكاسانى جستجو كرد كه خيلى پيشتر به ماسوله آمده بودند و از بازماندگان آخرين نفس هاى صنايع دستى ماسوله عكس گرفته بودند. با اين وجود هنوز حمايت چندانى از هنر صنايع دستى در ماسوله نشده است. اين درحالى است كه ماسوله پايگاه پژوهشى ميراث فرهنگى دارد و به طور كامل در فهرست ميراث ملى به ثبت رسيده است. از سوى ديگر ثبت ميراث جهانى ماسوله هم در راه است و پرونده اى به اين مناسب تهيه مى شود. اما هنوز از فرهنگ مرده مردمان اين سرزمين خبرى نيست و اگر تصور مى شود كه ماسوله يعنى معمارى، بايد گفت كه اين تصورى اشتباه است و هيچ شهر تاريخى بدون فرهنگ تاريخى پديد نيامده است. اگر معمارى سنتى را پديده اى به وجود آمده در تقابل و مقابله انسان و اقليم بدانيم، صنايع دستى نيز از اين حيث به دور نيست و انسان فرهنگى به واقع با توليدات اقليمى خود نيازهاى روزمره اش را به همراه اهميت دادن به موضوع زيبايى شناسى كه آن نيز اقليمى و فرهنگى است، بر طرف مى كرده است.
چهارشنبه 29 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]