واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اصلاً شاید حق با هواداران باشدعنایتی: آقای قلعه نوعی، مرا نیمکت نشین کن
شاید خیلی ها فکر می کردند رضا عنایتی پس از پایان بازی با سایپا از روی عصبانیت گفته «دیگر خسته شدم و از استقلال می روم. بازیکنی که داخل میدان نیست را از دقیقه اول تشویق و حمایت می کنند، این شرایط باعث می شود من و سایر بازیکنان داخل زمین دچار استرس شویم و نتوانیم آن طور که باید و شاید از فرصت ها استفاده کنیم. به همین دلیل تحمل این چنین برخوردهایی را ندارم و می خواهم در پایان نیم فصل از استقلال جدا شوم» اما رضا عنایتی هنوز هم دل پری دارد و فکر می کند به هیچ عنوان مستحق چنین رفتاری از سوی تماشاگران نیست. مصاحبه ما را با مهاجم ناراضی تیم استقلال بخوانید تا متوجه شوید او حتی قصد دارد قلعه نوعی را متقاعد کند تا خودش روی نیمکت بنشیند!
آقای عنایتی واقعاً می خواهی از استقلال بروی؟گمان نکنید یک حرفی زده ام و از آن به راحتی می گذرم. هیچ کس هم فکر نکند آن مصاحبه ای که انجام دادم و گفتم خسته شدم و نیم فصل از استقلال جدا می شوم در حالت ناراحتی و عصبانیت بوده و الان پشیمان شده ام! همان طور که می دانید بعد از بازی با ابومسلم جو بدی علیه من در استقلال به وجود آمد که طبیعی نبود البته منظورم همه هواداران استقلال نیست. عده ای با این کارها تا حدودی موفق شدند استقلال را از هم بپاشند و ما را وارد بحران کنند. این شعارهایی که در ورزشگاه سر می دهند هیچ ارتباطی به بازیکنان ندارد و تنها سرمربی تیم است که باید پاسخگو باشد، زیرا آقای قلعه نوعی است که ارنج تیم و 11 نفری که درون زمین قرار می گیرند را گزینش می کند و این کار هم در همه جای دنیا سلیقه ای است. از همه مهمتر سرمربی یک تیم نسبت به نتایجی که کسب می شود مسئول است. این شعارهایی که علیه من از دقیقه یک بازی ها می دهند با روحیاتم سازگار نیست و آزارم می دهد. فکر می کنم این موضوع در تیم ملی به شکل دیگری وجود داشت و حالا مدتی است به استقلال نیز کشیده شده است. از سوی دیگر خودم زیاد مهم نیستم بلکه آنها قصد تخریب استقلال را دارند. باور کنید از این کارها دیگر خسته شدم دوست دارم به تیمی بروم که محیطش آرام باشد. همان طور که با یک سلام و خوشی به استقلال آمدم در برگشت هم یک خداحافظ می گویم با خوشی جدا می شوم. خدا را شکر می کنم رضا عنایتی بازیکنی است که به قول معروف روی زمین نمی ماند و خیلی از تیم های لیگ برتری خواهان جذبم هستند. بالاخره آدم باید جایی کار کند که برایش ارزش قائل شوند. سؤالم این است که آیا مزد کسی که صبح تا شب کار می کند را به دوستش می دهند؟ خدا شاهد است به جان دو تا بچه ام از این ناراحت نیستم که چرا فلانی تشویق می شود و من نمی شوم. در یک تیم همه باید دست به دست هم بدهند و برای موفقیت تیم تلاش کنند. البته هر بازیکنی به استقلال آمده و بیاید او را نیمکت نشین کنم. این توانایی را دارم که رقبایم را جا بگذارم. آنقدر تلاش می کنم تا خود حقم را بگیرم. مگر وقتی به استقلال آمدم فابریسیو، فراز فاطمی، احمد مؤمن زاده و ...حضور نداشتند؟ ولی توانایی هایم را به اثبات رساندم. البته اینکه به استقلال آمدم تصمیم درستی بود و اشتباه نکرده ام. این معضلی که اکنون در استقلال بوجود آمده در نهایت باعث می شود آن عده از تماشاگران بدعادت شوند و این بسیار مضر است. در شیراز مقابل برق از دقیقه 15 شروع به تشویق سامره کردند در صورتی که من را روزنامه 90 به عنوان ستاره بازی انتخاب کرد و بازی قابل قبولی ارائه کردم. باور کنید چنین رفتارهایی بازیکن را دلسرد و بی انگیزه می کند. یادم می آید وقتی ابومسلم بودم طی 7 بازی نتوانستم گل بزنم و در مکان سیزدهم جدول حضور داشتیم اما به خدا قسم هواداران از گل به من نازک تر نمی گفتند. همین مسئله باعث شد از نظر روحی و روانی شارژ شوم و به خودم بیایم. فکر می کنم بعد از 6 بازی 7 گل زدم و در پایان مسباقات 11 گله شدم. البته با تمام این حرف ها کاملاً قبول دارم دچار افت روانی شدم و فکرم آزاد و راحت نیست. فصل گذشته به دنبال آن بودم که چگونه توپ را بقاپم و گل بزنم اما حالا وقتی توپ گیرم می آید استرس دارم که باید چه کار کنم و چه تصمیمی بگیرم. می توانید بازی های فصل رانگاه کنید مقابل استقلال اهواز یک متر از توپ عقب بودم ولی گل زدم. در بازی با سایپا بین 7 مدافع توپ را گل کردم. باید یک بازیکن بدون استرس و فشار تصمیم بگیرد چطور به توپ ضربه بزند.
خیلی ها معتقدند این شعارها پس لرزه های درگیری تو با هواداران استقلال است.درسته. یک درگیری با هواداران پیدا کردم ولی بعد در جلسه ای با آنها آشتی کردم. حتی از چند نفرشان عذرخواهی هم کردم و با شهامت اشتباهم را پذیرفتم. شما به من بگویید بعد از آن اتفاق کجا مرتکب اشتباه شدم؟ متأسفانه کم کم احساس می کنم برخی هواداران برایم ارزش قائل نیستند. اگر این مسئله به من ثابت شود دیگر حتی یک لحظه هم در استقلال نمی مانم. من 10 تا پیشنهاد لیگ برتری داشتم ولی به خاطر هواداران آبی به آن تیم محبوب آمدم و الان هم سر هیچکس منت نمی گذارم و فکر می کنم تا به حال هم وظایفم را انجام دادم ولی انتظار دارم دیگران هم وظایفشان را انجام دهند. من هم می توانستم به تیمی برم که 200 ، 300 میلیون تومان بگیرم. به خدا از خیلی ها بهتر بلد هستم پول بشمارم. کافی است فیلم بازی با سایپا رانگاه کنید آن وقت با لب خوانی متوجه می شوید چقدر به شانس و خودم لعنت می فرستم و مرتب بد و بی راه می گویم. اگر این رفتار را دارم به این دلیل است که به پیراهنم تعصب دارم. تازه تماشاگر می تواند پای تلویزیون بنشیند و چای داغ بخورد ولی آیا من بازیکن می توانم این کار را بکنم؟ البته به آنها حق می دهم توقع داشته باشند چرا که در گرما و سرما حامی ما هستند ولی نباید ما را تخریب کنند. بیایید در یک بازی بسنجید عنایتی چقدر می دود؟اما عنایتی مدتی است ضعیف شده و توانایی گذشته را کمتر ارائه می کند.همه این مسایل پس از بازی با ابومسلم شکل گرفت. اگر اشتباه نکنم تا پایان هفته هشتم 4 گل زدم و 2 پاس گل هم داده بودم آمار زیاد بدی هم نبود. از سوی دیگر 12، 13 بازیکن در استقلال جابجا شدند و کمی زمان احتیاج است تا هماهنگی کامل حاصل شود. باور کنید در بازی با ابومسلم بیش از هر بازی دوست داشتم گل بزنم. بدنم نیز بسیار آماده بود اما شعارها شروع شد و من ناگهان یخ زدم. دیگر نمی توانستم قدم از قدم بردارم. همین موضوع باعث شد طی کمتر از 5 دقیقه 2 گل بخوریم و بازی برده را مساوی کنیم. نمی دانم چرا کارهای خوب اینقدر زود فراموش می شود؟ من فصل گذشته چند بار استقلال را در جام حذف در دقایق پایانی نجات دادم؟ به پیکان دقیقه 110 گل زدم، به پاسارگاد دقیقه 90 زدم و .. مگر رونالدو از یک قدمی توپ را به اوت نزد؟ افسوس که آدم ها همه چیز را خیلی زود از یاد می برند و فراموش می کنند.
وقتی شعار می دهند، چه حالی به تو دست می دهد؟هیچی، روانی می شوم ولی کاری از دستم بر نمی آید! به طور مثال اگر به جشنی بروید، بعد صاحبخانه شما را تحویل نگیرد و پشتش را به شما کند و با دیگران حرف بزند، چه کار می کنید؟ طبیعی است سریع جشن را ترک می کنید و بیرون می زنید.ارزیابی ات از این برخوردها چیست؟شما که دور هستید، فکر می کنید من مستحق این نوع رفتارها هستم؟ اگر چنین است من هم قبول می کنم اجازه دهید موضوعی را بگویم من چهار سال است فوتبال بازی می کنم و قبلاً در زمینهای خاکی توپ می زدم. آیا در این مدت کوتاه کم پیشرفت کرده ام؟چه کسی می تواند این معضل را حل کند؟فقط سرمربی است که می تواند این مشکل را حل کند. تصمیم گرفتم برادرانه از قلعه نوعی خواهش کنم چند بازی مرا نیمکت نشین کند و به علی سامره فرصت بازی بدهد. شاید هم هواداران حق داشته باشند. شاید هم سامره مؤثر کار کرد و آقای گل هم شد ولی صادقانه از آقای قلعه نوعی می خواهم چند بازی مرا روی نیمکت بفرستد.آیا این مشکل تا زمانی که سامره در استقلال است، ادامه دارد؟شما فکر می کنید غیر از این باشد؟ این حالت و شعارها وقتی به وجود می آید که سامره در استقلال باشد!یعنی او هواداران را تحریک می کند؟!در این رابطه حرفی نمی زنم. در مورد هیچ بازیکنی اظهار نظر نمی کنم. به طور کلی گناه کسی را نمی شویم ولی به نظرم سامره هواداران را تحریک نمی کند و ماجرا جور دیگری است.می گویند تو و سامره به ظاهر دوست هستید ولی پشت هم می زنید؟!اولاً که من در عمرم برای کسی نزدم. آنهایی که مرا می شناسند، به خوبی می دانند اگر نتوانم از حق دفاع کنم، آن وقت تاوان می دهم و می سوزم و می سازم. این حر ف مفتی است که می زنند و به آن توجه نمی کنم.چرا استقلال زور بردن سایپای 10 نفره را هم نداشت؟به نظرم وقتی تیم ها 10 نفره و با یک بازیکن کمتر مقابل تیم روبرو قرار می گیرند، انگیزه بازیکنان آن تیم افزایش می یابد و همگی از جان مایه می گذارند تا بتوانند جای نفر خالی را پر کنند تا به نتیج مطلوب برسند. آمار و ارقام هم بیشتر نشان داده در این حالت یا بازیها مساوی تمام می شود و یا همان تیمی که 10 نفره است، حتی گاهی برنده از زمین خارج می شود. به هر حال مقابل سایپا توپها و موقعیتهای زیادی را هدر دادیم. با توجه به اینکه سایپا دفاع بسته ای را در دستور کارش قرار داده بود، هر چه سرآسیمه حمله کردیم به گل نرسیدیم که نرسیدیم.حرف آخر...من از آن دسته بازیکنانی نیستم که چاپلوسی کنم و پول خرج کنم و بله و قربان گو باشم. به خدا قسم اگر این کارها را می کردم حداقل از تیم ملی خط نمی خوردم و نیمکت نشین نمی شدم. من از این کارها بلد نیستم و دوست دارم نان بازویم را بخورم و مزد تلاشی که می کنم را بگیرم. این را هم بگویم اگر قرار است سامره به خاطر من ترانسفر شود این کار را نکند. به هر حال اگر شرایط به همین شکل ادامه یابد صددرصد از استقلال می روم. اکنون کاملاً آزاد و بدون استرس این حرف را می زنم و ناراحت و عصبی هم نیستم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 671]