واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سبزها با هر عنوان تركيبي ديگري كه معرفي گردند، بخشي از واقعيات جامعه سياسي ايران هستند. اين گروه با نماد رنگ سبز در ميتينگ هاي تبليغاتي ميرحسين موسوي هويت پيدا كرد و با تمسك به رنگ شال سبزي كه ميرحسين به خاطر سيادت مادرش بر دوش انداخت، به نشانه هواداري از ايشان به شكل هاي مختلف از اين رنگ استفاده كرده و اكنون نيز عده اي بر استفاده از اين رنگ اصرار دارند. حال سوال اين است كه سر نخ اين سبزها در دستان كيست؟ به راستي هدايت كنوني جريان سبز با كيست؟ چه كسي يا چه افرادي اين جريان را مديريت كرده و خط دهي مي كنند؟ آيا رهبري اين جريان با ميرحسين موسوي است و ايشان سبزها را مديريت مي كند؟ آيا سيدمحمد خاتمي يا مهدي كروبي در مديريت اين گروه ايفاي نقش دارند؟ آيا به جاي افراد، احزاب و گروه هايي مانند سازمان مجاهدين و جبهه مشاركت يا ديگر گروه هاي دوم خردادي، رهبري سبزها را برعهده دارند؟ نگارنده بر اين اعتقاد است كه در شرايط كنوني، مديريت گروهي كه با رنگ سبز هر از چندي مانند روزهاي قدس و سيزده آبان، آن هم فقط در برخي از خيابان ها ظاهر شده و متفاوت از توده هاي ميليوني، رفتارهايي را به نمايش مي گذارد، نه در دستان موسوي و نه در دستان همفكران موسوي، بلكه در دست دشمنان خارجي قرار دارد. ترديدي در اين مسئله وجود ندارد كه اين حركت را ميرحسين موسوي و ستادهاي تبليغاتي و حاميان او آغاز كردند و موسوي، بارها و بارها در ميان انبوه هواداران سبزپوش خود ظاهر گرديد و از موج سبز سخن گفت و پس از انتخابات با فراخوان سبزها به خيابان، زمينه ها و بسترهاي آشوب، بلوا و اخلال در نظم و امنيت عمومي را فراهم ساخت. اين ميرحسين موسوي بود كه با صدور بيانيه، تشكل راه سبز اميد را به زعم خويش پايه گذاري كرد. ظاهر امر نشان مي دهد كه رهبري اين گروه را ميرحسين موسوي برعهده دارد، لكن واقعيت امر اين است كه اكنون ميرحسين نه تنها مديريت اين جريان را در دست ندارد، بلكه اين جريان و ميرحسين به نوعي با همديگر از سوي بيگانگان مديريت مي شوند. اثبات اين ادعا كار سخت و دشواري نيست. ميرحسين ادعاي پاي بندي و وفاداري به قانون اساسي، انقلاب اسلامي، جمهوري اسلامي و آرمان هاي حضرت امام خميني (ره) را دارد. آيا رفتارهاي گروه اندك و فتنه گر سبزپوش در حوادث پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري و به ويژه رفتارهاي آنان در روز قدس و سيزده آبان با ادعاهاي ميرحسين موسوي همخواني و همسويي دارد؟ اگر همسويي ندارد، چرا ميرحسين موسوي از اين رفتارها و هنجارشكني ها اعلام برائت نمي كند و پيروان خود را سرزنش نمي كند؟ مواردي از اين رفتارها مورد بررسي قرار مي گيرد. 1- يكي از شعارهاي قابل توجه گروهك سبزپوش در روز قدس و سيزده آبان، تبديل شعار نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي به شعار نه شرقي، نه غربي جمهوري ايراني بود اگر ميرحسين مدعي تلاش براي احياي تفكر امام (ره) است، چرا در قبال اين انحراف هواداران خود سكوت كرده و با صدور بيانيه نسبت به اين شعار انحرافي به هواداران خود هشدار نمي دهد؟ مگر حضرت امام (ره) با صراحت و با توجه به عناوين گوناگون در مورد عنوان و نام نظام سياسي ايران نفرمودند: «جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كمتر و نه يك كلمه بيشتر» آيا جمهوري ايراني غير از حذف اسلام از صحنه سياست هدف ديگري را دنبال مي كند؟ 2- شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» شعار معروف سبزها در روز قدس بود. موسوي مدعي خط امام نسبت به اين شعار چه موضعي دارد. حضرت امام (ره) روز قدس را روز اسلام اعلام كرده و با اعلان راهبرد محو اسرائيل از صحنه روزگار، مهمترين مسئله مسلمين را قدس و مسئله فلسطين مي دانند. اگر ميرحسين وفادار به آرمان هاي حضرت امام (ره) مي باشد و مديريت سبزها را در دست دارد، چرا اين شعار انحرافي در روز قدس را محكوم نكرد؟ 3- روزه خواري، عدم رعايت شئونات اسلامي، اختلاط دختر و پسر با بدترين وضعيت و حمله با سنگ به نمازگزاران روز جمعه از ديگر اقدامات سبزها در روز قدس بود. آيا ميرحسين اين رفتارها را تأييد مي كند. اگر اين رفتارها مورد تأييد ميرحسين نيست و از سوي هواداران وي سر مي زند، چرا ميرحسين آنان را سرزنش نمي كند و اين نوع اقدامات را محكوم نمي كند؟ 4- در روز ملي مبارزه با استكبار جهاني و روز مرگ بر آمريكا، يعني روز 13 آبان، سبزها شعار مرگ بر روسيه سر دادند در شرايط كنوني ميرحسين نسبت به اين شعار هوادارانش چه موضعي دارد؟ اين شعار در كدام اطاق فكر طراحي گرديده است؟ آيا ميرحسين اين جمله حضرت امام (ره) را به ياد ندارد كه فرمودند، عده اي شعار مرگ بر شوروي مي دهند تا آمريكا فراموش شود. اگر ميرحسين اين نوع شعارها را قبول ندارد و يك نوع انحراف در مسير مبارزه با استكبار جهاني مي داند، چرا به هوادارانش تذكر نمي دهد؟ 5- سبزهاي هوادار ميرحسين از همان روزهاي بعد از انتخابات، در ايجاد اغتشاش، حمله به بانك ها، آتش زدن اتوبوس ها، حمله به پايگاه بسيج، آتش زدن مسجد لولاگر، آسيب رساندن به اموال مردم فعال بودند و اين حركت زشت خود را با آتش زدن سطل هاي زباله در روز قدس و سيزده آبان تداوم بخشيدند. آيا ميرحسين مدعي حركت در چارچوب قانون با اين نوع حركت ها از سوي سبزها موافق است؟ اگر موافق نيست با شدت آن را محكوم نمي كند؟ 6- روز سيزده آبان تعدادي از حاميان موسوي با علائم سبز و با شعار «يا حسين، ميرحسين» با قمه و چاقو به سمت خودروي حامل دكتر مرندي نماينده مجلس شوراي اسلامي حمله ور شده و خساراتي را به خودروي ايشان وارد ساختند. ميرحسين نسبت به اين رفتار هواداران سبز خود چه موضعي دارد؟ اگر اين رفتارها را قبول ندارد چرا با قاطعيت محكوم نمي كند و از هواداران سبز خود نمي خواهد كه اين قبيل رفتارها را كنار بگذارند؟ 7- ميرحسين موسوي، رنگ سبز را نماد اهل بيت دانسته و به زعم ايشان اين نماد ارزشي نشان از آرمان هاي سبزها دارد آيا ميرحسين مي داند برخي از دختران و پسران سبزپوش كه در برخي از ميتينگ هاي تبليغاتي انتخابات و در مراسم روز قدس و سيزده آبان حضور پيدا كردند، در كنار نشان سبز، علائم گروه هاي منحرف و از جمله علائم شيطان پرستان را همراه خود دارند؟ اگر مي داند، جمع رنگ سبز به عنوان نماد اهل بيت با نماد شيطان پرستان را چگونه توجيه مي كند؟ اگر غيرقابل توجيه مي داند چرا در اين خصوص به هواداران خود تذكر نمي دهد؟ مگر اين سبزها هواداران و طرفداران ميرحسين نيستند؟ مواردي از قبيل آنچه گفته شد، بسيار است و اگر ميرحسين يا ديگراني چون خاتمي، كروبي و يا احزابي چون مشاركت و مجاهدين نسبت به اين نوع رفتارها و ناهنجاري ها واكنش نشان نمي دهند و به سبزها هشدار نمي دهند و از آنان نمي خواهند كه چنين رفتارها و شعارهايي را نداشته باشند، به خاطر آن است كه خود آنها مي دانند مديريت اين سبزها در دستان كس ديگري است. آنان به خوبي مي دانند كه شعارهايي چون «يا حسين، ميرحسين» و «كروبي، كروبي حمايتت مي كنيم»، فقط در حد يك استفاده ابزاري از نام آنان براي مخالفت با نظام ديني است. ميرحسين مي داند هر نوع تذكر و هشدار در اين قبيل موارد، از سوي سبزها با بي اعتنايي مواجه خواهد شد و آنگاه بيش از پيش روشن مي شود كه هم سبزها و هم ميرحسين در زميني بازي مي كنند كه بيگانگان آن را تعريف كرده اند. ميرحسين از موج عقلانيت سبز سخن گفت و تشكل راه سبز اميد را پايه گذاري كرد، لكن اين گروه و جريان سبز در مسيري به حركت درآمد كه اكنون تمامي جريان هاي ضد انقلابي به آنها دل خوش كرده اند. نمونه اي از اين اميد بستن ها به سبزها از سوي ضد انقلابيون خارجه نشين را در سخنان رضا پهلوي فرزند شاه معدوم مي توان ديد. رضا پهلوي در مقاله اي كه اخيراً در يكي از روزنامه هاي آمريكا به چاپ رسانده، به شرح اظهارات خود در ملاقات با 40 نفر از اعضاي كنگره پرداخته و مي گويد به اعضاي كنگره گفتم اگر آمريكا قصد تعامل با ايران را دارد بايستي بهترين گزينه را براي تعامل در ايران انتخاب كند كه پيشنهاد من، بهترين و شايسته ترين گزينه «جنبش سبز» است. رضا پهلوي در سخنان خود از آمريكا مي خواهد كه اين جنبش سبز را بيش از پيش مورد حمايت قرار دهد آيا ميرحسين مي پذيرد كه از نظر رضا پهلوي، بهترين و شايسته ترين گزينه براي پيشبرد مقاصد و منافع آمريكا در ايران به حساب مي آيد. اگر نمي پذيرد، بايد بداند و بپذيرد كه جريان سبزي را كه او به راه انداخت، اكنون سرنخ آن در دستان ديگران است و اين همان نكته اي است كه اخيراً رهبر فرزانه انقلاب اسلامي به آن اشاره داشته و فرمودند، در روز بعد از انتخابات براي اين آقايان پيام فرستادم كه ممكن است شما حركتي را شروع كنيد، اما ديگران آن را ادامه خواهند داد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]