تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836305540
سلیمی نمین درگفتگو با«جوان»: میرحسین درخدمت غرب قرارگرفته است
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
موسوی بعد از راهپیمایی نماز جمعه آقایهاشمیکه برخیها شعارهای انحرافی دادند، سکوت کرد. این به نوعی اخلال در دشمن شناسی است. صد روزی از انتخابات به یادماندنی ریاستجمهوری دهم ایران میگذشت که عباس سلیمینمین در راهپیمایی روز قدس، شرکت کرد و بعد در مصاحبهای گفت: «رقابت سیاسی در ایران، فاقد تعادل است». این اظهارنظر از سوی کسی که در پنجاه و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت با عباس معروفی، مدیرمسؤول سابق ماهنامه «گردون» به گفتوگو نشست تا نشان دهد همیشه برای تبادل و تعامل آماده است، همان کسی که به عنوان سرسختترین منتقد دانشگاه آزاد، بارها این مجموعه آموزشی را متهم به مدرک فروشی و ارتشا کرده و از رئیس دانشگاه مزبور با عنوان طنز «ملک» نام میبرد، همان سلیمینمینی که بارها و بارها مسؤولان طراز اول نظام را به نقد کشیده بود و این روزها لبه انتقادات خود را متوجه برخی از اعضای کابینه دهم نیز کرده، در گفتوگو با «جوان» گویش دیگری از همان نظرات گذشته را مطرح نمود. مسؤول مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر اعتقاد دارد هنوز هم جریانات سیاسی غالب در پی حذف کامل رقبا از صحنه هستند. او همچنین یکی از عوامل اصلی تنش در فضای سیاسی پس از انتخابات را انحصارات اقتصادی میداند که در دست عدهای از آقازادههاست که کمکم دارند در برابر قانون شاخ و شانه میکشند. این گفتوگو ساعت 7 صبح یکی از روزهای پایانی هفته در دفتر کار این چهره فرهنگی واقع در یکی از فرعیهای خیابان ایرانشهر انجام شد تا عباس سلیمینمین با همان سبک معمولی لباس پوشیدنش و با آن چهرهای که محاسن جوگندمی ایام میانسالی در آن جای ثابتی یافته، به تشریح دیدگاههای خود بپردازد. *در روزهای پس از انتخابات، بحث تلاش دشمن برای مقابله نرم و کودتای مخملی در کشور مطرح است. ارزیابی شما از ریشه تاریخی مقابله نرم دشمنان با انقلاب چیست؟ ما از ابتدای دهه 60 شاهد تغییراتی در این زمینه بودیم که تعبیر استحاله را بر آن گذاشتهاند. دشمنان در نشریات خارج از کشور به صراحت بیان کردند که باید تلاش شود با نیروهای انقلاب تماس گرفته و به تدریج آنها را از لحاظ فکری نسبت به آرمانهای انقلاب و تحول این حرکت بدبین کرد و آنها را از نهضت جدا کرد. آنها تا اندازهای توانستند موفق شوند و برخی از نیروها را از بدنه انقلاب جدا کنند. در اصل، کودتای نرم از دهه 60 در ایران آغاز شد. وقتی تغییر نرم استفاده میشود، برای آن است که موضوع تغییر، تدریجی است به صورتی که کسی متوجه نشود چگونه برادرتان را از شما جدا میکنند. برخورد سخت سریع لمس و درک میشود. همه آحاد جامعه آن را درک میکنند. ولی در برخورد نرم فقط تعدادی از خواص میفهمند. مردم و اقشار مختلف به دلیل درگیری با مسائل روزمره خیلی قدرت تشخیص این معنا را پیدا نمیکنند. نکتهای که در اینجا تأکید میکنم، اذعان به کودتای نرم است، ولی تحلیل درستی از این کودتا ارائه نمیدهیم. کودتای نرم دنبال کردن هدف درازمدتی در زمانی به قدمت سه دهه است. اگر تحلیل درستی از این موضوع نداشته باشیم، نوع مقابله با آن را هم نمیتوانیم داشته باشیم. *غرب برای این مدل از حرکتی که شما به کودتای نرم تعبیر میکنید، چه ترفندهایی را به کار میگیرد؟ آنها برخی نیروهای انقلاب را از طریق ابهامات و شبهات فکری از دامن انقلاب گرفتند. برخی را به دلیل جاذبههای دنیوی و جنسی جدا کردند. به انواع مختلف روی نقاط ضعف افراد کار کردند و با سوءاستفاده از این نقطه ضعفها، برخی را از انقلاب جدا کردند. به عنوان مثال، سعیدی سیرجانی را مثال بزنم. ایشان در مطلب چالش برانگیزی که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، دوران امام راحل را دوران بیخردی و ریاستجمهوری آقای هاشمی را آغاز عصر خردگرایی عنوان کرد. آن جنجال پایان یافت. مطالبی رد و بدل شد و جوابیهها در روزنامهها چاپ شد. بعدها یکی از مسؤولان روزنامه اطلاعات، به من گفت: سعیدی سیرجانی ماهها قبل از این مقاله، هر هفته یک مقاله در نقد و رد انقلاب اسلامی مینوشت. این مقاله را به سردبیر وقت روزنامه میداد و میگفت شما این مقاله را فقط بخوانید و بدهید آقای عطاالله مهاجرانی که ایشان هم آن روزگار در مؤسسه اطلاعات بود، بخواند. سیرجانی برای مدتهای طولانی فقط برای اینکه بتواند روی دو نفر تاثیر بگذارد مقاله مینوشت و این مقالات را هیچ وقت متوقف نکرد تا این که مسؤولان روزنامه اطلاعات حس کردند مقاله دوران بیخردی که وی داده، هیچ مشکلی ندارد و قابل چاپ است ولی دیدیم چه مشکلاتی را به وجود آورد. بعدها عطاالله مهاجرانی که روزگاری عنصر آماده به خدمت انقلاب بود و در مقام پاسخگویی به سلمان رشدی کار میکرد، به تدریج نسبت به اصول انقلاب دچار مشکل اساسی شد. از این نمونهها فراوان است. استحاله در دستور کار جریانات مخالفان انقلاب و در رأس آن غرب قرار دارد و متأسفانه به دلیل اینکه ما به هشدارهای رهبری که تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی را مطرح کرده و دعوت کردند ما هم متقابلا تولید فکری و فرهنگی لازم برای تغذیه نیروهای خود را داشته باشیم، بیتوجهی هستیم. چون الان هم خیلیها اهل فکر و مطالعه نیستند، این مطلب را هنوز به خوبی درک نکردهاند. بسیاری از مسؤولان و صاحبنظران، برخورد محققانهای نسبت به علوم انسانی و تولیدات غرب ندارند. این موضوع موجب انجماد ذهنی میشود و زایش فکری را متوقف میکند. این خطر جدی است که دیگران با نهضت فکری انقلاب را زمینگیر میکنند، هر روز تولید فکر کرده و آن را به شکلهای مختلف در جامعه منتشر میکنند و ما در مقابل هیچ کاری نمیکنیم. *برگردیم به انتخابات؛ عدهای اعتقاد دارند وجود بحران در جامعه ایران بعد از انقلاب موضوع غیرقابل کتمانی است. خودتان نیز بارها اشاره کردهاید دستهایی به روشهای مختلف مانند ترور و اغتشاش بحران را دامن میزنند. ماجرای این بحران چیست؟ قطعاً به وجود مشکلاتی در جامعه اذعان دارم، اما معتقدم مشکلات را باید تجزیه کرد. ما نمیتوانیم یک تعریف را در مورد همه نیروهایی که بعد از انتخابات وارد میدان شدند، یک تحلیل به کار برد. *با توجه به پیچیدگی مسائل با یکدیگر و تأثیرات متقابل آنها بر هم، تحلیل شما از این مبحث چیست؟ ببینید انسانهایی هستند که در جامعه دچار سرخوردگیها شدهاند و طبیعتاً اینها نسبت به دستاندرکاران اجرایی، مقننه یا قضائی بدبینی دارند. در ایران نیروهای وابسته به بیگانه هم داریم. سازمانهای علنی وابسته به غرب مانند منافقین وجود دارند. اینها امروز با غرب و اسراییل پیوند خوردهاند و برای آنها کار میکنند. بیبیسی هم برای حضورش دلیل دارد. بنابراین امروز جامعه دارای مسائل مختلفی است که باید از همدیگر جدا شود. این نیست که الزاماً همه کسانی که بعد از انتخابات وارد میدان شدند عامل دشمن و مزدور بیگانهاند. اکنون فرزندان فلان مقام که کارهای اقتصادی ناسالمی داشتند و خوف دارند مسائلشان فاش شود نیز در میدان هستند. اگر میخواهیم اینها را قانونمند کنیم، او هم میآید کار خود را میکند و قدرتنمایی میکند. الان انحصارات اقتصادی در کشور در مقابل قانون شاخ و شانه میکشند و متقابلاً نظام را دچار دردسر میکنند. وقتی میبینید پسر آقای واعظ طبسی مشهد با فرزند فردی از گرایش مخالف همدیگر را یافتهاند و پیوند برقرار کردهاند. آنها در محاکمهها توانستهاند به دلیل اعمال نفوذ، قاضی را مرعوب کنند و رأی خفیفی بگیرند، اکنون نگرانند در صورت بسط عدالت، معترضشان شوند. *پس به اعتقاد شما پیوندهای ناسالم اقتصادی یکی از دلایل مشکلات اخیر بعد از انتخابات است؟ بله، یکی از دلایل همینهاست. اینها را باید از هم جدا کرد و اگر جدا نکنیم ممکن است دچار اشتباه شویم. هر یک از اینها به میزان خود تأثیر دارند. ولی تبیین آنها سخت است، چون شما هر جا که باشید با قسمتی از این موضوعات ارتباط دارید و نمیتوانید علیه دوست خود چیزی بنویسید. صدا و سیمای ما ممکن است به یکی از این شخصیتها گرایش داشته باشد و نتواند وارد منطقه ممنوعه شود. *انتقاد اخیر شما از صدا و سیما را نیز در همین راستا میتوان ارزیابی کرد؟ همینطور است. اگر میخواهیم همه ابعاد این موضوع را تبیین کنیم، مجبوریم همه چیز را ببینیم. باید شفاف رفتار کنیم. حرف خودمان را بزنیم ولو اینکه دوستمان از ما بدش بیاید. ممکن است عدهای ناراحت شوند. آقایان طبرسی، ناطق نوری، هاشمی، رفیقدوست، دری نجفآبادی و... که با همدیگر پیوند خوردهاند و بچههایشان با یکدیگر فعالیت اقتصادی دارند، ممکن است ناراحت شوند. چه اشکالی دارد؟ ما انقلاب را که مفت به دست نیاوردهایم. این همه بزرگان و شخصیتها مانند آیتالله سعیدیها، طالقانیها، تمام عمرشان را در زندان بودند، شکنجه شدند و شهید شدند تا توانستند تحولی در جامعه ایجاد کنند. آن وقت به دلیل آن که دوست ندارم افرادی که با من ارتباط دارند برای جامعه مشخص شوند، بیایم در جامعه مطرح کنم که تمام وقایع اخیر محصول تأثیر خارجیها بوده است!؟ این غلط است. جوان نمیپذیرد. اگر شما تحلیل همه جانبه ندهید و فقط یک وجه ماجرا را بیان کنید، مسأله را نمیتوانید حل کنید. علت اینکه مشکلات موجود در این عرصه حل نشده همه جانبه ندیدن مسأله انتخابات و رویدادهای پس از آن است. *ولی در شرایط فعلی، خیلیها به جای تحلیل، به سراغ عمل در سطح جامعه میروند. عملی که مثلاً در ماجرای روز قدس تجلی پیدا کرد. این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟ معتقدم یکی از مسائلی که خوب توانست مسائل را برای جامعه مشخص کند، راهپیمایی روز قدس بود. ببینید، بعضیها به زعم خود دارند از موضع یک حزب علیه یک حزب دیگر روشنگری میکنند. مثلاً رسانههای وابسته به دولت افشاگری میکنند. غلظت این افشاگری به قدری زیاد است که گاهی از عدالت خارج است. چون میخواهد رقیب را کاملاً زبون کند. متأسفانه عدهای از حد اعتدال خارج میشوند و بلافاصله تأثیرگذاریشان بر مخاطب پایین میآید. مثلاً درباره آقای هاشمی، درست است که خطای بسیار بزرگی را با نامه شورش و عصیانش در پیش از انتخابات مرتکب شد و باعث شد خارجیها چشم امید به وعده شورش داشته باشند، ولی آقای هاشمیکه مهدی کروبی نیست. در غرب روی آقای کروبی کسی حساب باز نمیکند. حتی روی میرحسین موسوی حساب نمیکنند، چون آنها در مردم دارای پایگاه گستردهای نیستند. ولی آقای هاشمی در شرایطی که شور و هیجان مثبت در جامعه و سازندگی در اوج خود قرار داشت، آن نامه را میدهد. زبون کردن افراد کار صحیحی نیست. *شما میگویید کاندیداهایی که نتوانستند رای بیاورند، دارای پایگاه نیستند. پس چگونه رأی چند میلیونی آنها را میشود توجیه کرد؟ این آمار حاصل آرای همه است. مجموع آرای هاشمی، خاتمی، موسوی و همه نیروهای زخمی شده، خارج از نظام و... است که میخواهند وزن خود را بیان کنند. وقتی میگوییم میرحسین موسوی مورد توجه غرب نیست نه اینکه هیچ رأیی در جامعه ندارد. غرب وقتی میخواهد هزینه کند و وارد میدان شود، علیالقاعده زمانی وارد میشود که حس کند در قبال هزینهاش، چیزی کسب میکند. مطمئناً درباره آقایان موسوی و کروبی چنین ریسکی را نمیکند. اگر موسوی، سازی را علیه مصالح انقلاب بنوازد، با طناب او غرب ته چاه نمیرود. ولی درباره آقای هاشمی این احساس نیست. غرب وقتی میبیند او وارد میدان شده، حساب ویژهای باز میکند. برای همین است که میبینیم نامه آقای هاشمی برای بسیج امکانات طرفداران غرب تعیین کننده بود. تا آنها فهمیدند یک جایی شکاف دارد ایجاد میشود که میتوان تخم فتنه را در آن کاشت وارد عمل شدند. این خیلی مهم است. او یکی از اشتباهات تاریخی و فاحش خود را انجام داده است. شما میتوانید آقای هاشمی را مورد نقد قرار دهید. اما وقتی میخواهید او را از هستی ساقط کنید، شما هم کار اشتباهی انجام میدهید. درست است آقای هاشمی انسانی خطاکار است، ولی در حد خطایش باید با او برخورد کرد، نه اینکه وی را از هستی ساقط کرد. *عملکرد برخی از فعالان سیاسی و به خصوص کاندیداهای بازنده در برخی از مطالب شما تعبیر به «کولی دادن به غرب» شده است. از دیدگاه شما ادامه این روند، آنها را به کجا خواهد برد؟ در اطلاعیه اخیر میرحسین موسوی متوجه خدمت خود به غرب شد، ولی باز هم خیلی دیر در مقام اصلاح برآمد. ببینید، غرب سالها تلاش کرد تا دشمن کاذب ایجاد کند. الان هم برخی از جریانات داخلی همین کار را میکنند. در روز قدس وقتی شعار «مرگ بر روسیه» و «مرگ بر چین» مطرح میشود، خدمت به غرب است. چون شما تهدید امروز بشریت را پنهان میکنید و تهدید دیگری را جای وی قرار میدهید. میرحسین موسوی بعد از راهپیمایی نماز جمعه آقای هاشمیکه برخیها این شعارهای انحرافی را دادند، سکوت کرد. این به نوعی اخلال در دشمن شناسی است. چرا میرحسین سکوت کرد؟ چون نمیخواست خیلی از سیاهی لشکرها را از دست بدهد. میدانست بعضی از کسانی که آمدهاند نماز جمعه طرفدار غرب هستند ولی ایشان نمیخواست آنها را از خود براند. *پس به این عبارت، شعارهای گروه موسوم به موج سبز در روز قدس را خدمت به غرب میدانید؟ البته میرحسین موسوی مجبور شد خود را از شعاردهندهها جدا کند. اگر ایشان واقعاً دغدغه خط امام(ره) را داشت باید روز خطبههای آقای هاشمی این اطلاعیه را میداد و میگفت ما خط امامی هستیم و دشمن خط امام(ره) آمریکا و اسراییل است. سقوط این نخبه، سقوط مردم است. او خود را طرفدار غرب نشان داد. دشمن سالها تلاش کرده که جلوی حرف امام(ره) را بگیرد و بگوید دشمن آمریکا و اسراییل نیست. پس چرا از درون جامعه کسانی میآیند و حرف غرب را میگویند؟ برخی لجبازیها و خودخواهی کار دست افراد میدهد. نمیگویم میرحسین ارتباط با غرب دارد، ولی به دلیل غرور و خودخواهی در خدمت غرب قرار میگیرد و آدم باید به عنوان دلسوز به آنها بگوید از لاک خودخواهی بیرون بیایید و ببینید این همه تلاش غرب برای اینکه بگوید اسراییل تهدید نیست، چرا شما خدمت به وی میکنید؟.باید در نظر داشت اگر روز قدس این عده اندک حرفهای خود را نمیزدند، هرگز عقبگرد میرحسین معلوم نمیشد. بنابراین توصیه میکنم بگذارید حرفهایشان را بزنند. اگر کروبی حرفهایش را درباره تقلب در انتخابات در روزنامهاش بزند، ما برد کردهایم. من اصلاً حرفهای او را تأیید نمیکنم، ولی بگذارید حرفهایش را بزند تا ببینید حرفهای وی کجای جامعه را متلاطم میکند؟ شنیدن استدلالات آقای کروبی که محل تفریح و خنده است، باعث رشد جامعه میشود. متأسفانه برخی عناصر کم تحمل که قدرت تحلیل فکری ندارند، راهی را میپیمایند که اصلاً متناسب با برنامه فکری دشمن نیست. شما دربرابر کار فکری دشمن باید کار فکری کنید. در بحث اساسی و کلی حرکت نرم دشمن، باید تحمل داشت و بردباری توام با کار فکری داشت. *برخی سخنان شما جای تأمل دارد. میگویید حرکت نرم دشمن سالهاست ادامه دارد و بعد هم میفرمایید وقتی کسی حرفی میزند، نباید مانعش شد؛ با این تعبیر در مقابل نخبگان حامی غرب، چه برخوردی باید انجام داد؟ ببینید، شما باید به ضرورت زمانی و مکانی این بحث توجه کنید. الان در اوج فتنه هستیم و جامعه میخواهد دریابد چه کسی بحق و چه کسی ناحق است. اگر در این شرایط شما روزنامه طرف مقابل را ببندید، جامعه بدون آنکه فکر کند، حق را به طرف مقابل میدهد. *یعنی فکر میکنید مردم حق را به طرفی که مظلومنمایی بیشتری میکند، میدهند؟ دقیقاً ! در اوج فتنه، گرفتن امکان صحبت از طرف مناقشه، خطاست. در اوج فتنه شما باید بتوانید منشأ تشخیص جامعه باشید. تشخیص جامعه از طریق مقایسه حرفهای طرفین است. برخی از عناصر تنبل فضا را میبندند. شما باید به خودتان زحمت بدهید و مانند دشمن تولید داشته باشید. جنبش نرم یعنی اینکه شما هم متقابلاً قلب دیگران را تسخیر کنید. با بستن رسانه او که نمیتوان قلب مردم را تسخیر کرد. من موافق محتویات سخنان آنها نیستم. ولی وقتی علایمی را جامعه میدهیم که قدرت تفکر را محدود میکند، جامعه زحمت مقایسه به خود نمیدهد. *اگر مقابله فرهنگی انجام ندهیم و در مقابل تهدیدهای نرم، جلوگیری سخت بکنیم، چه تبعاتی دارد؟ جلوگیری از آزادی به روش سخت در آینده لطمهاش بسیار بیشتر از منفعتش است. اگر به دلیل جلوگیری از نفوذ عدهای محدود، با همه برخورد سخت کنیم، مشکلاتمان بیشتر میشود. انقلاب به این دلیل پیشتر رفته که ظرف وجودی و تحمل درونیاش را بیشتر کرده. زمانی نمیشد به رئیسجمهور انتقاد کرد، ولی هر چه میگذرد ظرف انقلاب بزرگتر میشود. تنها راه این است که معنی تهدید نرم را بفهمیم و برای دفع کودتای نرم، مقابله نرم فرهنگی را جدی بگیریم. یعنی درست در جایی که دچار غفلت شدهایم، تلاش بیشتری کنیم. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]
-
گوناگون
پربازدیدترینها