واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
من در این بازه زمانی در سینما پرکار نبودم. هنگامه قاضیانی تنها بازیگری نیست که از تئاتر به سینما میرود؛ اما میتوان او را جزو معدود بازیگران تئاتری دانست که با حضور کوتاهش در عرصه سینما موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شده است. او حالا پس از 4 سال دوری از تئاتر، مجدداً پا به صحنه گذاشته، اما این غیبت 4 ساله را چندان مرتبط با حضورش در سینما نمیداند و معتقد است شرایط سبب شده تا مدتی از صحنه دور باشد. قاضیانی هم اینک در نمایش«خنکای ختم خاطره» به ایفای نقش میپردازد. به همین انگیزه با او گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید: *** حدود 4 سالی است که از صحنه تئاتر دور ماندهاید. علت این دوری چیست؟ سینما را باید سبب دوری شما از صحنه تئاتر دانست؟ غیبت من تقصیر من یا کسی نیست. ولی اگر واقعیت را بخواهید بدانید این است که من بعد از اجرای نمایش «خرس و خواستگاری» به کارگردانی حسن معجونی در سال 84 و «دفتر یادداشت» به کارگردانی کتایون فیضمرندی در همان سال، دیگر امکان اجرا برایم فراهم نشد. در حقیقت از سال 85 در هر نمایشی حضور یافتم آن نمایش در مرحله بازبینی رد شد تا این که امسال با نمایش «خنکای ختم خاطره» امکان حضور در صحنه را پیدا کردهام. در این سه، چهار سال در چه نمایشهایی به ایفای نقش پرداختید؟ یک همکاری با علیرضا محمدی در نمایش «قوریهای اقدسالسلطنه» که قرار بود در جشنواره آئینی ـ سنتی اجرا شود، داشتیم و پس از آن در نمایش «با نجمه خداحافظی نکردی سورتچی» به کارگردانی نوری حیدری حضور داشتم. همچنین در نمایش «خواب با چشمان باز» به کارگردانی حسام نورانی برای حضور در جشنواره فجر بازی کردم که امکان اجرای آن هم فراهم نشد. یعنی این غیبتها به سینما ربطی ندارد؟ نه! این غیبت هیچ ربطی به سینما ندارد. من در این بازه زمانی در سینما هم پرکار نبودم. اگر روند کاری من در این مدت را نگاه کنید به این مسأله پی میبرید. این طور نبوده که فیلمنامهها به سوی من سرازیر شده باشند و من در انتخاب این فیلمنامهها مانده باشم. البته سیمرغ هم برای من برکاتی داشت. در هر صورت این جایزه باعث همکاریهایی هم شد. در این مدت با کمال تبریزی، جواد مزدآبادی و... همکاری داشتم، اما این فعالیتها مانع حضورم در تئاتر نشده بود. بنابراین این طور فکر کنید که به خاطر موقعیت سینما، از تئاتر دور شده باشم. بعد از این که در فیلم «به همین سادگی» بازی کردم در دو نمایش آئینی ـ سنتی به ایفای نقش پرداختم. کارگردانان این دو کار جوان بودند، جالب بود که همان موقع یکی دو نفر از قول من گفته بودند که هنگامه قاضیانی با تئاتر خداحافظی کرده است! برای من جالب بود که ما در کنار هم، همدیگر را ندیده بودیم! شبنم مقدمی حرف جالبی در این باره به من زد و گفت:«تو از آن طرف بام افتادهای. به جای این که بعد از سیمرغ گرفتن سختگیرتر شده باشی، اتفاقاً در جشنواره آئینی ـ سنتی و با کارگردانان جوان همکاری کردی.» البته تمام اینها تا قبل از گرفتن سیمرغ بود. به طور قطع سیمرغ گرفتن در جشنواره فیلم فجر سطح توقعات را بالا میبرد. قطعاً این اتفاق در انتخابهایتان هم تأثیرگذار خواهد بود. این مسأله را قبول دارید؟ صد در صد. ولی اگر یک مرور کوتاه به کارهایم داشته باشم، مشخص میشود که حداقل در عرصه تئاتر، راجع به تئاتر خیلی سختگیر بودم و دوست داشتم کار خوب انجام دهم. اولین نمایشی که من کار کردم «مثل خون برای استیک» بود که تأثیر زیادی در روند کاری من داشت. تا قبل از این نمایش هم که اصلاً ایران نبودم. اما شروعم با یک نمایش خوب در تئاتر مواجه شد. این اتفاق در سینما هم برایم رخ داد. زمانی که در فیلم «سایه روشن» حسن هدایت بازی کردم، با این که در گیشه با شکست روبهرو شد اما در مجموع فیلم آبرومندی به خصوص برای سال 78 بود. من هم سینما و هم تئاتر را خیلی آبرومند شروع کردم. بازیگرانی که از تئاتر به سینما میروند، اغلب موفق هستند در حالی معکوس این قضیه نتیجه عکس دارد. شما هم به نوعی این راه را رفتید. علت این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟ خدا را شکر همه من را به عنوان بازیگر تئاتر میشناسند. البته این بدان معنی نیست که سینما جای بدی است. من بهترین جایزهام را از سینما گرفتهام. منتها من برای خودم در این سرزمین با موقعیتی که در حال حاضر داریم، عشق و علاقه خاصی به تئاتر دارم و همیشه این عشق به تئاتر را دوست داشتهام. سینمای دهه 60 من را عاشق سینما کرد. اما بعدها این سینما به سمت سینمای گیشه و تجاری سوق پیدا کرد که من آن را مرگ سینما میدانم، من نه غرور کاذب و زیادی دارم و نه تواضع بیدلیل بروز میدهم. خودم را خیلی مدیون تئاتر میدانم، به این علت که تئاتر طبع من را بالا برد و آداب درستی را که در ذهن داشتم پرورش داد. در این مدت هم باور کنید که روحم بیقرار صحنه بود. در این مدت به لحاظ روحی حال بدی داشتم؛ چرا که به مدت 4 سال از صحنه دور بودم و در واقع به تئاتر احتیاج داشتم. نخستین اتفاقی که برای بازیگرانی که از تئاتر به سینما میروند میافتد، این است که سینما آنها را با خود میبرد. میدانم که در این مدت پیشنهاد تئاتری قطعاً بیشتر از این دو سه کاری که گفتید، داشتهاید و نباید این دوری از صحنه تا این حد طولانی میشده است. بله! البته در این مدت پیشنهادات تئاتری خوبی مثل نمایش «کوکوی کبوتران حرم» به کارگردانی علیرضا نادری داشتم که به دلیل همزمانی با سریال کمال تبریزی امکان حضور در آن نمایش برایم فراهم نشد. میبینید! بیشتر بازیگران تئاتری که وارد سینما میشوند با آن همراه میشوند. شاید به نوعی این اتفاق هم برای شما در حال انجام باشد. اولویت اول من تئاتر است. مسائل اقتصادی هم در انتخاب سینما و تئاتر برای شما حائز اهمیت است؟ صد در صد. شرایط زندگی به گونهای است که گاهی اوقات در انتخابها تأثیرگذار خواهد بود. البته هرگز نشده که مرتب در تلویزیون و سینما حضور داشته باشم و این حضور مداوم است که مسئله اقتصادی را در اولویت اول قرار میدهد حتی در چند فیلم کوتاه حضور پیدا کردهام و شاید باور نکنید تعداد فیلمهای کوتاه من بیشتر از فیلمهای بلند است؛ این مسئله فقط یک دلیل دارد و آن این است که نمیخواستم آداب دوربین را فراموش کنم. به همین دلیل باید اذعان کنم که مسئله اقتصادی هم بخش تأثیرگذاری در انتخابهایم بوده اما هرگز به خاطر پول نقشی را قبول نکردهام. از این به بعد شما را بیشتر در تئاتر خواهیم دید یا در سینما و تلویزیون؟ نمیدانم. با این تولید انبوه تلهفیلم چه بلایی سر سینما خواهد آمد. به نظر من سینمای خوب با این حجم تولید تله فیلم در حال تعطیل شدن است. نمیدانم چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. صحنه برای من جادو دارد. سینما هم حال خاص خودش را دارد و من به هر دوی اینها علاقه و نیاز دارم؛ اما از الان نمیتوانم درباره آن پیشگویی کنم. کار خوب را به طور قطع در اولویت اول قرار خواهم داد، چه سینمایی باشد، چه تئاتر. در نمایش «خنکای ختم خاطره» نقش کوتاهی را ایفا کردهاید. فکر نمیکنید حداقل کسانی که از بیرون این نمایش را میبینند، به این فکر کنند که چرا بازیگری که سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را گرفته، باید یک نقش کوتاه در تئاتر را ایفا کند. این مسئله از عشق به صحنه ناشی میشود یا نوعی تواضع است؟ باور کنید زمانی که من این نقش را قبول کردم توصیههای این چنینی به من شد. آن قدر ما در این سالها دروغ شنیدهایم که از هم دور شدهایم. اما من واقعیت را میگویم. شروع کارم در سینما و تئاتر با نقش اول بود. وقتی میتوانم با یک گروه خوب، یک کار خوب را اجرا کنم، چرا باید به این فکر کنم که حتماً من باید به چشم بیایم. در حالی که میتوانم یک اجرای موفق داشته باشم. داشتن منیت در هنر موجب نابودی و زمین خوردن میشود! اگر در انتظار شرایط خیلی خاص بمانم، بسیاری از لحظهها را از دست خواهم داد. به این مسأله اعتقاد دارم. باور کنید زمانی که این نقش به من پیشنهاد شد درجا جواب مثبت دادم و نگفتم که دو روز وقت برای فکر کردن نیاز دارم. مهم برای من این است که در کارم روند رو به رشدی داشته باشم. برای همین بود که حضور در این نمایش را پذیرفتم. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]