واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: ۷ ساعت اضطراب در اردوي استقلال
فوتبال- مهدي ربوشه:
خيلي كوتاه با پسرش سخن گفت؛ «خدا را شكر كه سوريه را برديد. آقامجتبي! هنوز هم فداكاري را در بازيات ميبينم و اين خيلي خوب است كه در بهترين موقعيت گلزني فرصت را به خليلي ميدهي تا گل بزند.»
گفتوگوي كوتاه اما عجيبي بود. مجتبي بيشتر تعارف ميكرد. دلش نميخواست در پاسخ به ابراز احساسات پدر كم بياورد.
با وجود خستگي، مشتاقانه درباره فوتبال حرف ميزد. چند دقيقه بعد اين پدر مجتبي جباري بود كه به پسرش روحيه ميداد و او را مهياي فينال ميكرد؛
«دلم ميخواهد مقابل پگاه بهترين بازي چند سال اخيرت را به همه نشان بدهي. بگذار همه بدانند وسط زمين استقلال را فقط تو ميتواني جمع كني.»
اين آخرين خواسته جباري پدر بود. او پيش از اينها هم بارها مجتبي را بابت نتايج استقلال در فصل گذشته دلداري داده بود. حتي يك بار به پسرش گفته بود: «ليگ را نميدانم، اما اگر اشتباه نكنم جامحذفي براي شماست.»
درست پيشبيني كرده بود. همه محاسباتش درست از آب درآمد. استقلال به قهرماني جام حذفي رسيد، پسرش ستاره ميدان شد اما خودش نبود.
خبر، چگونه پنهان ماند؟
چند ساعت قبل از شروع بازي خبر فوت پدر يكي از بهترين مهرههاي استقلال توسط يكي از ليدرهاي اين باشگاه به گوش نظري جويباري رسيد. خبر آنقدر شوكهكننده بود كه سرپرست استقلال ترجيح داد خيلي زود آن را با امير قلعهنويي در ميان بگذارد.
علي نظري جويباري در جلسهاي فوري با سرمربي تيم به اين نتيجه رسيد كه هيچ يك از بازيكنان حاضر در اردو نبايد متوجه اين خبر شوند. وي در اين باره ميگويد: «چارهاي نبود. فوت پدر مجتبي جباري خبري نبود كه به راحتي در اردوي استقلال هضم شود، چون بازيكنان استقلال و مجموعه باشگاه واقعاً اين بازيكن را دوست دارند. به همين دليل ترجيح دادم موضوع را خيلي زود با امير قلعهنويي در ميان بگذارم.»
نظري جويباري ادامه ميدهد: «چند ساعت تا شروع فينال باقي مانده بود. به درخواست امير قلعهنويي موبايلها را از بازيكنان گرفتيم تا با هيچكس در ارتباط نباشند. برخلاف هميشه اين بار فقط بازيكنان را سوار اتوبوس كرديم و اجازه نداديم شخص ديگري وارد اردو شود.»
سرپرست استقلال با اشاره به تواناييهاي فني شماره 8 آبيها تصريح ميكند: «نميتوانستيم مجتبي را از خبر فوت پدرش مطلع كنيم. واقعاً كار ما نبود. از طرفي او يكي از اميدهاي قلعهنويي براي بازي برابر پگاه بود. اگر مجتبي جباري را از دست ميداديم معلوم نبود چه اتفاقي در زمين ميافتاد.»
گويا حدود ساعت 03/21 خبر فوت پدر جباري به گوش جويباري رسيده بود. وي همچنين ضمن عذرخواهي از مجموعه پگاه گيلان ميگويد: «بايد اعتراف كنم وقتي يكي، دو خبرنگار با من تماس گرفتند تا از صحت ماجراي فوت پدر جباري خبردار شوند، به آنها گفتم اين شايعه كار ديگران است.
شايد حريف با اين جنگ رواني ميخواهد اردوي استقلال را به هم بريزد. چاره ديگري نداشتم. قرار بود تا بعد از پايان فينال، هيچكس اين خبر را آشكار نكند.»
همين اتفاق رخ داد. طبق خواسته مسئولان كادرفني استقلال، شماره 8 از آنچه كه در خانهاش ميگذشت، هرگز باخبر نشد. حتي لحظهاي كه استقلال جام را بالاي سر ميبرد هنوز مجتبي از فوت پدرش باخبر نبود.
بهت جباري
دوربين تلويزيوني هرازچندگاهي چهره مجتبي جباري را به تصوير ميكشيد تا واكنشهاي لحظهاي هافبك استقلال را از دست ندهد. چه دو ساعت قبل از شروع فينال تقريباً اكثر خبرنگاران از موضوع فوت پدر جباري باخبر بودند، اما با اين حال هيچكس حتي تا لحظهاي كه مجتبي به خانهاش نرسيد، حرفي به او نزد. جشن تمام شد.
از رختكن استقلال صداي گريه به گوش ميرسيد. بعضي از بازيكنان قبل از مجتبي خبردار شده بودند اما سعي ميكردند با همبازيشان اصلاً روبهرو نشوند. عليرضا منصوريان كه در بازي فينال با قهرماني از دنياي بازيگري كناره گرفته بود، داوطلبانه مجتبي جباري را تا رسيدن به منزل همراهي كرد.
او نميدانست در واكنش به سئوالهاي پشتسر هم مجتبي كه مدام از منصوريان ميپرسيد: «اتفاقي افتاده؟ اتفاقي افتاده كه تو داري من را همراهي ميكني؟» چه كاري بايد انجام دهد.
منصوريان از روزهاي سخت استقلال در فصل گذشته براي جباري حرف ميزد. مجتبي مدال قهرماني كه قولش را به پدر داده بود آنقدر سفت و سخت در دستش ميفشرد كه منصوريان چارهاي جز مقدمهچيني ماجرا نديد.
به او گفت كه پدرش تصادف كرده و در بيمارستان به سر ميبرد. ترس از همان لحظه در صورت مجتبي خودنمايي كرد، اما همه چيز حتي خوشحالي بيحدوحصرش از قهرماني استقلال با رسيدن به خانه و ديدن پارچهاي سياه ناگهان فروريخت.
مجتبي جباري از ماشين پياده شد. باور نميكرد. با هيچكس حتي كلمهاي حرف نزد، اما در كنار خانوادهاش كه قرار گرفت به اندازه تمام روزهايي كه رفته بود در سوگ پدر گريست.
خود را ملامت ميكرد؛ «چرا نبودم؟ چرا من هميشه در خانه پيش تو نبودم؟ ببين من به قولم وفا كردم اما تو نيستي. تو رفتي چه فايده؟»
جباري بايد بازي ميكرد
مسئولان باشگاه استقلال نميخواستند آخرين فرصت نجات از بحران را در خانه به پگاه گيلان واگذار كنند.
آنها در واكنش به انتقادها پيرامون عملكردشان درباره موضوع خبردار نشدن جباري از فوت پدرش ميگويند: «جباري بايد بازي ميكرد. ما نميتوانستيم او را از دست بدهيم. شادي ميليونها هوادار پايان تلخي داشت اما همه ما مديون خانواده جباري هستيم.»
مسئولان كادرفني ادعا ميكنند، با هماهنگي خانواده جباري، مجتبي را در جريان ضايعه درگذشت پدرش قرار ندادهاند.ظهر روز گذشته مراسم خاكسپاري پدر مجتبي جباري با حضور بازيكنان، كادرفني و كادر مديريتي باشگاه استقلال برگزار شد.
گروه ورزشي روزنامه همشهري، اين ضايعه را به مجتبي جباري و خانواده وي تسليت ميگويد.
نمايش خيرهكننده جباري
هافبك دستنيافتني استقلال كه همزمان با حضور امير قلعهنويي در اين تيم به روزهاي اوج خود بازگشته در ديدار برگشت فينال جام حذفي مقابل پگاه، نمايشي خيرهكننده از خود نشان داد.
او كه خيلي كم احساساتش را آشكار ميكند، بعد از زدن گل دوم استقلال فرياد شادي سر داد و به طرف هواداران رفت.
شايد همان لحظه از ذهن او آخرين خواسته پدرش ميگذشت كه چيزي جز انگيزه برايش باقي نميگذاشت.
همه چيز همان طوري پيش ميرفت كه پدرش خواسته بود. قهرماني استقلال با نمايش خيرهكننده مجتبي جباري.
تاريخ درج: 28 خرداد 1387 ساعت 18:37 تاريخ تاييد: 28 خرداد 1387 ساعت 20:42 تاريخ به روز رساني: 28 خرداد 1387 ساعت 20:35
سه شنبه 28 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 141]