تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815448623




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: على اكبر كلانترى ارسنجانى فقه شيعه و حقوق حيوانات (قسمت دوم)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: على اكبر كلانترى ارسنجانى فقه شيعه و حقوق حيوانات (قسمت دوم)
خبرگزاري فارس: ما در اين نوشتار، با بهره‌گيرى از كتاب‌ها و متن‌هاى فقهى, به ارزيابى و بررسى حقوق جانداران و چهارپايان مى‌پردازيم و با يادكرد نمونه‌هايى روشن در اين باره، مى‌نمايانيم فقه با اين كه با زبان (تكليف) سخن مى گويد، از زيبايي‌ها، جلوه‌ها و نكته‌هاى اخلاقى نيز برخوردار است.


مرفوعه شيخ صدوق: (قال الصادق(ع): ما اشترى احد دابة الّا قالت: اللهم اجعله بى رحيما.)60
هيچ كس حيوانى نخريد, مگر اين كه آن حيوان گفت: پروردگارا! اين شخص را نسبت به من مهربان قرار ده!
مرفوعه يعقوب بن سالم:(قال اميرالمؤمنين(ع): قال رسول الله(ص): لايرتدف ثلاثة على دابة فان احدهم ملعون.)61
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: پيامبر(ص) فرمود: سه نفر در رديف هم بر يك حيوان سوار نشوند; زيرا [در اين صورت] يكى از ايشان از رحمت خدا به دور خواهد بود.
(عن ابراهيم بن على, عن ابيه, قال: حججت مع على بن الحسين فالتاثت عليه الناقة فى سيرها فأشار اليها بالقضيب, ثم قال: آه! لولا القصاص وردّ يده عنها.)62
ابراهيم بن على از پدرش نقل مى كند: با على بن حسين(ع) به سفر حج مى رفتم. شتر ايشان, در راه رفتن كندى كرد. حضرت با چوب دستى به آن حيوان اشاره كرد. سپس فرمود: آه, اگر قصاص در كار نبود [او را مى زدم] و دست خود را از او برگرداند.
ظاهر اين روايت دلالت مى كند, زدن چارپايان مى تواند قصاص را در پى داشته باشد كه خوب است اين امر, در جاى خود بررسى شود.

8. حق احترام

بنابر نصوص فراوان و براساس ضرورت فقه اسلامى, انسان مى تواند, بلكه شايسته است,63 از گوشت و شير و ديگر فراورده هاى حيوان استفاده كند و از خدمات رسانى آن, بهره فراوان گيرد. ولى اين امر, به هيچ روى, رواكننده بى احترامى به اين آفريده و ناديده گرفتن كرامت الهى آن نيست.
در اين باره نيز يادكرد شمارى از روايات, سودمند به نظر مى رسد: (عن جعفر بن محمد عن آبائه(ع). قال: قال رسول الله(ص): للدابة على صاحبها خصال… ولايضرب وجهها فانها تسبح بحمد ربّها…)64
امام صادق(ع) از پدران خود نقل مى كند كه پيامبر(ص) فرمود: صاحب حيوان در برخورد با آن, بايد روشهايى را در پيش بگيرد: … به صورت حيوان نزند; زيرا حيوان تسبيح گوى پروردگار خود است.
(سكونى عن ابى عبدالله(ع) قال: للدابة على صاحبها ستة حقوق: …ولايشتمها…)65

امام صادق(ع) فرمود: حيوان بر مالك خود, شش حق دارد… به آن ناسزا نگويد.

(يونس بن يعقوب عن الصادق(ع) قال: قال على بن الحسين لابنه محمد(ع) حين حضرته الوفاة: انى قد حججت على ناقتى هذه عشرين حجة فلم أقرعها بسوط قرعة, فاذا نفقت فادفنها لايأكل لحمها السباع, فانّ رسول الله(ص) قال: كل بعير يوقف عليه موقف عرفة سبع حجج الّا جعله الله من نعم الجنة وبارك فى نسله فلما نفقت حفرلها ابوجعفر(ع) ودفنها.)66

امام صادق(ع) مى فرمايد: امام سجاد(ع) هنگام رحلت, به فرزند خود, محمد(ع) فرمود: من با اين شتر خود, بيست حج انجام داده ام و [در اين مدت] يك تازيانه به آن نزدم, پس هرگاه مرد, آن را به خاك بسپار تا خوراك درندگان نشود; زيرا پيامبر(ص) فرمود: هر شترى كه در هفت سفر حج, بر عرفه, وقوف پيدا كند, خداوند او را از حيوانات بهشت قرار داده در نسلش بركت دهد.

امام محمد باقر(ع) پس از مردن آن شتر, گودالى كند و او را به خاك سپرد.

(عن غياث بن ابراهيم, عن ابى عبدالله(ع): ان اميرالمؤمنين(ع) كره أن تسقى الدوابّ الخمر.)67

امام صادق(ع) فرمود: اميرالمؤمنين(ع), نوشانيدن شراب را به جانداران ناپسند مى دانست.

(عن ابى بصير, عن ابى عبدالله(ع) قال: سألته عن البهيمة البقرة وغيرها تسقى او تطعم ما لايحلّ, قال: نعم يكره ذلك.)68

از امام صادق(ع) پرسيدم: مى توان به حيوان, گاو و غير آن, چيز غير حلال, نوشانيد يا خورانيد؟

فرمود: آرى اين كار ناپسند است.

روايت راوندى از امام صادق(ع):

(أتى رجل النبى(ص) فسلّم عليه, فقال النبى(ص): وعليكم السلام. فقال الرجل: يا رسول الله! انما انا وحدى! فقال(ص): عليك وعلى فرسك.)69

مردى خدمت پيامبر(ص) رسيد به حضرت سلام كرد. پيامبر(ص) [به صيغه جمع] فرمود: وعليكم السلام.

آن مرد عرض كرد: اى رسول خدا! من يك نفر بيش نيستم! حضرت فرمود: بر تو و اسبت سلام كردم.

امام على(ع) مى فرمايد:

(سمعت رسول الله(ص) يقول: اياكم والمثله ولو بالكلب العقور.)70

پيامبر(ص) مى فرمود: مبادا چيزى را ـ گرچه سگ گزنده ـ مثله كنيد!

صاحب جواهر پس از اين سخن محقق حلّى كه (از جمله مكروه ها, ادرار كردن در لانه جانداران و حشرات است, مى نويسد:

(در اين حكم, به مخالفى برنخوردم, مگر آنچه از ظاهر هدايه صدوق نقل مى شود كه گفته است: اين كار ـ بالاتر از كراهت ـ نارواست.)

وى, سپس به نقل از شمارى از فقيهان, علت اين حكم را امكان اذيت رسانى آن جانداران به انسان مى داند.71

ولى با توجه به آنچه يادآور شديم: بى گمان دليل ناپسند بودن اين كار كه در پاره اى از روايات نيز آمده, مى تواند بايستگى احترام به جانداران و نكوهيده بودن بى حرمتى به آنها باشد.

9. حق دوستى

مى توان پاره اى از احكام و سخنان معصومان(ع) را دليل بر اين امر گرفت كه گاه, حيوان, به گونه اى حق دوستى بر انسان پيدا مى كند كه سزاوار است مورد توجه او قرار گيرد.

از باب نمونه, صاحب جواهر در احكام ذبح مى نويسد:

(يكره أن يذبح بيده ما ربّاه من النعم.)72

ناپسند است كه انسان حيوانى را كه خود پروريده, سر ببرد.

مدرك وى در اين حكم, دو روايت زير است:

(عن محمد بن فضيل, عن ابى الحسن الرضا(ع) قال: قلت له: كان عندى كبش سمنته لاضحيّ به فلما اخذته فاضجعته نظر اليّ فرحمته ورفقت له ثم انى ذبحته. قال: فقال: ما كنت احبّ لك ان تفعل! لاتربيّن شيئا من هذا ثم تذبحه!)73

محمد بن فضيل مى گويد: به امام رضا(ع) عرض كردم: من براى قربانى روز عيد اضحى, برّه اى را پرورش دادم. چون او را گرفتم و خوابانيدم, نگاهى به من كرد, دلم برايش سوخت و با آن مدارا كردم, سپس سرش را بريدم.

حضرت فرمود: دوست نداشتم چنين مى كردى. اين گونه نباشد كه حيوانى را پرورش دهى, سپس سرش را ببرى.

(عن ابى الصحارى, عن ابى عبدالله(ع) قال: قلت له: الرجل يعلف الشاة والشاتين ليضحيّ بها قال: لا احب ذلك. قلت: فالرجل يشترى الجمل او الشاة. فيتساقط علفه من ههنا وههنا فيجىء الوقت وقد سمن فيذبحه فقال: ولكن اذا كان ذلك الوقت فليدخل سوق المسلمين وليشتر منها ويذبحه!)74

ابى صحارى مى گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: شخصى به يكى دو گوسفند, علف مى دهد, تا براى قربانى از آنها استفاده كند.

حضرت فرمود: اين كار را دوست ندارم.

عرض كردم: شخص, شتر يا گوسفندى مى خرد و براى او از اين جا و آن جا علف مى چيند, تا اين كه روز قربانى فرا مى رسد و در حالى كه چاق شده, آن را سر مى برد.

حضرت فرمود: نه [اين كار را نكند] ولى هرگاه وقت انجام چنين كارى رسيد, داخل بازار مسلمانان شود و حيوانى بخرد و سر ببرد.

10. حق ميهمانى
براساس آموزه هاى فقهى و آداب پسنديده اجتماعى, اگر شخصى به خانه كسى وارد شود,نسبت به او (حق ميهمانى) پيدا مى كند. جالب اين كه برابر پاره اى از روايات, اين حق, براى چارپايان و جاندارانِ بى آزارى كه به منزل انسان پناه آورند نيز ثابت است. از جمله حديث زير, گرچه صدر آن, در پيوند با گونه ويژه اى از پرنده است, ذيل آن, همه پرندگان را دربرمى گيرد.

علامه حلى در كتاب مختلف به نقل از عمار بن موسى و او از امام صادق(ع) نقل مى كند:

(خرؤ الخطاف لابأس به هو مما يؤكل لحمه ولكن كره اكله لانه استجار بك و اوى فى منزلك وكل طير يستجير بك فأجره)75

فضله پرستو, اشكال ندارد. اين پرنده قابل خوردن است, اگرچه اين كار, ناپسند است; زيرا آن پرنده به تو پناه آورده و در منزلت جاى گرفته. هر پرنده اى به تو پناه آورد, به او پناه ده.

11. حق سرپرستى
انسان حق ندارد حيوانش را به حال خود رها كند و به امنيت و نيازهاى ديگر آن, بى توجه باشد. در حقيقت, حيوان, در حكم زمين است كه اگر صاحبش از آن رفع يد كند ديگران مى توانند براى آباد كردن آن پا پيش گذارند و به ملك خود درآورند.

روايت زير كه شيخ, به سند خود از امام صادق(ع) نقل مى كند, گوياى اين امر است:

(انّ اميرالمؤمنين(ع) كان يقول فى الدابة اذا سرّحها اهلها او عجزوا عن علفها او نفقتها فهى للذى احياها. قال وقضى اميرالمؤمنين(ع) فى رجل ترك دابته, فقال: ان كان تركها فى كلاءٍ وماء وامن فهى له ان يأخذها متى شاء وان تركها فى غير كلاءٍ وماء فهى للذى احياها.)76

اميرالمؤمنين(ع), درباره حيوانى كه صاحبانش آن را رها كرده يا از دادن علف يا خرجى آن ناتوان شده اند فرمود:

چنين حيوانى براى كسى است كه او را احيا كند.

و آن حضرت, درباره مردى كه حيوان خود را رها كرده بود حكم كرد:

اگر او را در جايى كه آب و گياه و امنيت دارد رها كرده است حيوان, از آنِ اوست و هر وقت خواست مى تواند آن را بگيرد و اگر حيوان را در جايى بى آب و علف رها كرده, او از آنِ هركسى است كه آن را احيا [و سرپرستى] كند.

12. حق كاربرى درست و خوشايند
از جمله حقوق حيوان بر صاحبش اين است كه از او استفاده درست ببرد و آن را در مسير همان هدفى كه براى آن آفريده شده به كار گيرد.

در اين باره, روايات زير, گويا و درخور درنگ هستند:

(عن السكونى, عن ابى عبدالله(ع) قال: للدابة على صاحبها ستة حقوق: …ولايتخذ ظهرها مجالس يتحدث عليها…)77

برابر اين روايت, از جمله حقوقى كه امام صادق(ع) براى حيوان برمى شمارد كه بايد صاحب حيوان, آن را پاس بدارد, اين است كه وى پشت حيوان خود را مجلس گفت وگو قرار ندهد. به نظر مى رسد اين سخن حضرت, در ردّ و نكوهيده دانستن كار كسانى بوده است كه با خيال آسوده و بى توجه به خستگى حيوان, بر پشت آن مى نشسته و به گفت وگوهاى دراز و گاه بيهوده مى پرداخته اند.

در روايت ديگرى كه وى از امام صادق(ع) و آن حضرت از پيامبر(ص) نقل مى كند, آمده است:

(ولايقف على ظهرها الّا فى سبيل الله.)78

بر پشت آن سوار نشود, مگر در راه خدا.

معناى اين سخن آن است كه نبايد حيوان را در كارهاى لغو و بيهوده به كار گرفت و از او استفاده نابخردانه كرد.

* * *
همه اين حقوق كه براى حيوان برشمرديم, به روشنى گوياى اين نكته اند كه حيوان, برخوردار از شأن و كرامت و منزلت الهى است و انسان حق ندارد به بهانه اشرف آفريده ها بودن, مقام و كرامت الهى اين آفريده را ناديده انگارد.

در پايان مقال, مناسب است به منظور تأكيد بر آنچه گفتيم, به پاره اى از رواياتى كه دلالت بر كرامت گونه هايى از چارپايان و جانداران دارند, اشاره كنيم. البته پيداست اين امر, به معناى كرامت نداشتن ديگر چارپايان و جانداران نيست و چنانكه خواهيم ديد, همه رواياتى كه در اين باره نقل مى كنيم, به لحاظ سندى صحيح و داراى اعتبارند.

صحيحه معاوية بن وهب:

(الحمام من طيور الانبياء.)79

كبوتر از پرندگان پيامبران است.

صحيحه حفص بن بخترى:

(عن ابى عبدالله(ع) قال: ان اصل حمام الحرم بقيّة حمام كانت لاسماعيل بن ابراهيم(ع) اتخذها كان يأنس بها.)80

امام صادق(ع) فرمود: اصل كبوتر حرم, باقى مانده كبوترانى است كه براى اسماعيل فرزند ابراهيم(ع) بوده است. اين كبوتران در اختيار اسماعيل بوده است و وى با آنها أنس و الفت داشت.

صحيحه سليمان بن جعفر جعفرى:

(عن ابى الحسن الرضا(ع) قال: لاتأكلوا القُنبرة ولاتسبوّها ولاتعطوها الصبيان يلعبون بها فانّها كثيرة التسبيح لله وتسبيحها لعن الله مبغضى آل محمد.)81

امام رضا(ع) فرمود: چكاوك را نخوريد و او را ناسزا نگوييد و او را به كودكان ندهيد كه بازى كنند; زيرا اين پرنده زياد تسبيح خدا مى گويد. و تسبيح او چنين است: از رحمت خدا به دور باد كينه ورزان به خاندان محمد.

صحيحه معاوية بن عمار:

(عن ابى عبدالله(ع) فى الهرة: انّها من اهل البيت ويتوضأ من سؤرها.)82

امام صادق(ع) درباره گربه فرمود: اين حيوان از اهل خانه به شمار مى آيد و مى توان با آبى كه از آن نوشيده, وضو گرفت.

صحيحه سليمان بن جعفر جعفرى:

(عن ابى الحسن الرضا(ع) قال: فى كل جناح هدهد مكتوب بالسريانية: آل محمد خير البرية.)83

امام رضا(ع) فرمود: در هر بال شانه به سر به لغت سريانى نوشته شده: خاندان محمد, بهترين مردم اند.

صحيحه على بن رئاب:

(قال ابوعبدالله(ع): اشتر دابة فان منفعتها لك ورزقها على الله عزوجل.)84

امام صادق(ع) فرمود: حيوانى را بخر, زيرا سود آن براى تو و روزى آن بر عهده خداى عزوجل است.

صحيحه محمد بن مروان:

(عن ابى عبدالله(ع) قال: من سعادة المؤمن دابة يركبها فى حوائجه ويقضى عليها حقوق اخوانه.)85

امام صادق(ع) فرمود: از [نشانه هاى] سعادت مند بودن شخص با ايمان, داشتن حيوانى است كه براى برطرف كردن نيازهاى خود بر آن سوار شود و با آن حقوق برادرانش را برآورده سازد.

صحيحه عمر بن ابان:

عن ابى عبدالله(ع) قال: قال رسول الله(ص): الخيل معقود فى نواصيها الخير الى يوم القيامة.)86

امام صادق فرمود: تا روز قيامت, بر پيشانى اسب, خير بسته شده است.

* * *

چنانكه در آغاز نوشتار نيز اشاره كرديم, مى توان گفت: حتى حقوق درختان نيز در فقه اسلامى مورد توجه قرار گرفته است.
شهيد ثانى پس از اين سخن محقق:(بايد وديعه گيرنده, حيوان را آب دهد.)
مى نويسد: (وفى حكم الحيوان الشجر الذى يفتقر الى السقى.)87
در حكم حيوان است, درختى كه نياز به آبيارى دارد.
و صاحب جواهر, با اشاره به اين سخن شهيد, مى نويسد:(ان لم يكن اجماعا أمكن المناقشة فيه.)88
كه اين نشان مى دهد آنچه شهيد گفته است, مورد اجماع فقيهان شيعه است.
علامه در قواعد مى نويسد:(لو ملك زرعا او شجرا يحتاج الى السقى كره له تركه.)89
اگر شخص, مالك زراعت يا درختى شود كه احتياج به آبيارى دارد, ناپسند است دست از آبيارى آن بردارد.

همچنين محقق حلّى در بحث جهاد مى نويسد: (يكره قطع الاشجار.)90
بريدن درختان [در سرزمين دشمن] ناپسند است.
مدرك اين فتواى محقق, مى تواند روايت زير از امام صادق(ع) باشد:(كان رسول الله(ص) اذا اراد أن يبعث سرية دعاهم فأجلسهم بين يديه ثم يقول: سيروا بسم الله… ولاتقطعوا شجرا الّا ان تضطروا اليه.)91
هرگاه پيامبر(ص) آهنگ آن مى كرد كه گروهى را به جهاد بفرستد, آنان را فرا مى خواند, پيش روى خود مى نشاند و مى فرمود: با نام خدا, راه بيفتيد… و درختى را نبريد مگر اين كه ناگزير از آن باشيد.
--------------------------------------------------------------------------------

پى نوشتها:
1. جواهرالكلام, ج27/111.
2. سوره نحل, آيه 5.
3. من لايحضره الفقيه, ج1/524.
4. وسائل الشيعه, ج8/372, ابواب احكام الدواب, باب29, ح4.
5. همان/356, باب12 ابواب احكام الدواب, ح1.
6. مسالك الافهام, ج2/250.
7. جواهرالكلام, ج36/437.
8. همان, ج5/114.
9. همان/115.
10. همان/116.
11. همان, ج37/77.
12. مسالك الافهام, ج2/258ـ259.
13. شرايع الاسلام, ج4/256.
14. جواهرالكلام, ج42/130.
15. همان, ج21/82.
16. شرايع الاسلام, ج1/312.
17. وسائل الشيعه, ج8/396, ابواب احكام الدواب, باب52, ح1.
18. همان, ج16/308, كتاب الصيد والذبايح, باب39, ح1.
19. همان, ج8/397, ابواب احكام الدواب, باب53, ح2.
20. مبسوط, ج6/47.
21. وسائل الشيعه, ج16/248, كتاب الصيد والذبايح, باب40, ح1.
22. همان/247, باب39, ح1.
23. همان/250, باب41, ح3.
24. مبسوط, ج6/47.
25. همان.
26. ايضاح النافع, ج3/290.
27. ايضاح الفوائد, ج3/290.
28. جواهرالكلام, ج27/108.
29. شرايع الاسلام, ج2/164.
30. جواهرالكلام, ج27/111.
31. همان, ج31/396.
32. وسائل الشيعه, ج8/350, ابواب احكام الدواب, باب9, ح1.
33. همان/351, ح2.
34. همان, ح4.
35. ايضاح النافع, ج3/290.
36. همان.
37. شرايع الاسلام, ج2/354.
38. جواهرالكلام, ج31/394.
39. ايضاح النافع, ج3/290.
40. جواهرالكلام, ج31/395.
41. وسائل الشيعه, ج8/372, ابواب احكام الدواب, باب29, ح3.
42. همان/375, باب30, ح12.
43. بحارالانوار, ج64/177.
44. مسالك الافهام, ج1/305.
45. جواهرالكلام, ج31/395.
46. شرايع الاسلام, ج2/164.
47. جواهرالكلام, ج27/111.
48. همان, ج31/397.
49. وسائل الشيعه, ج8/394, ابواب احكام الدواب, باب50, ح1.
50. همان, ح2.
51. المحاسن, ج2/634.
52. النوادر/34.
53. النهايه/584.
54. شرايع الاسلام, ج3/206.
55. جواهرالكلام, ج36/137.
56. مسالك الافهام, ج1/307.
57. وسائل الشيعه, ج16/258 ابواب الذبايح, باب 7, ح1.
58. همان, باب8, ح1.
59. همان, ج8/350, باب9, ح1.
60. همان/351, ح3.
61. همان/363, باب19, ح3.
62. همان/354, باب10, ح15.
63. در اين زمينه, به روايات بسيارى برمى خوريم كه يادكرد پاره اى از آنها در اين جا سودمند است:
روايت حسين بن علوان:
(عن جعفر عن ابيه(ع) قال: قال على(ع): عليكم باللحم فان اللحم من اللّحم واللّحم ينبت اللحم. وقال: من لم يأكل اللحم اربعين صباحا, ساء خلقه…) وسائل الشيعه, ج17/27
امام باقر(ع) از امام على(ع) نقل مى كند كه فرمود: بر شما باد خوردن گوشت, زيرا گوشت [بدن] از خوردن گوشت پيدا مى شود و آن موجب رويش گوشت مى شود. هركس, چهل روز گوشت نخورد, خوى او بد مى شود.
روايت ديگر حسين بن علوان:
(عن جعفر عن ابيه(ع) عن على(ع) قال: قال رسول الله(ص): سيّد طعام الدنيا والآخرة اللحم…) همان
امام صادق(ع) از پدرش(ع), از على(ع) فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: سرور خوراك دنيا و آخرت گوشت است.
روايت خالد بن نجيح:
(عن ابى عبدالله(ع) قال: اللبن طعام المرسلين.) همان/83
امام صادق(ع) فرمود: شير, خوراك پيامبران است.
ارزش و اهميت فراورده هاى حيوان, به حدى است كه در حديثى صحيح, از قول سليمان بن جعفر جعفرى, مى خوانيم:
(سمعت أباالحسن موسى(ع) يقول: أبوال الابل خير من ألبانها, ويجعل الله الشفاء فى ألبانها.) همان/87
شنيدم امام كاظم(ع) مى فرمايد: ادرار شتر, از شير او بهتر است و خداوند, شفا را در شير او قرار داده است.
برابر اين حديث (كه شايسته است, مضمون آن, مورد بررسى و مطالعه پزشكى قرار گيرد) شير شتر, شفابخش بيماريهاست. با اين وجود, ادرار او, بهتر و سودمندتر است.
64. وسائل الشيعه, ج8/350, ابواب احكام الدواب, باب9, ح1.
65. تهذيب, ج6/164, باب ارتباط الخيل و آلات الركوب.
66. وسائل الشيعه, ج8/395, ابواب احكام الدواب, باب51, ح1.
67. همان, ج17/246, ابواب الاشربة المحرمة, باب10, ح4.
68. همان/247, ح5.
69. النوادر/41ـ42.
70. نهج البلاغه, باب رسائل اميرالمؤمنين(ع)/422.
71. جواهرالكلام, ج2/67.
72. جواهرالكلام, ج36/138.
73. وسائل الشيعه, ج16/308, ابواب الذبايح, باب40, ح1.
74. همان, ح2.
75. همان/248, كتاب الصيد والذبايح, باب49, ح5.
76. تهذيب, ج6/393, باب اللقطة والضالة.
77. وسائل الشيعه, ج8/351, ابواب احكام الدواب, باب9, ح6.
78. همان/350, ح1.
79. همان/376, باب31, ح1.
80. همان, ح2.
81. همان, ج16/249, كتاب الصيد والذبايح, باب41, ح1.
82. همان, ج1/164, ابواب الاسئار, باب2, ح1.
83. همان, ج16/249, كتاب الصيد والذبايح, باب40, ح2.
84. همان, ج8/339, ابواب احكام الدواب, باب1, ح2.
85. همان, ح3.
86. همان/341, باب2, ح2.
87. مسالك الافهام, ج1/305.
88. جواهرالكلام, ج27/109.
89. ايضاح الفوائد, ج3/291.
90. شرايع الاسلام, ج1/312.
91. وسائل الشيعه, ج11/43, ابواب جهاد العدو, باب15, ح1.
...................................................................................
منبع:فصلنامه فقه ، شماره 33
 سه شنبه 28 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن