محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826061833
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "دو بر يك به نفع ايران " به قلم صالح اسكندري آورده است:رفتار مقتدرانه نمايندگان ايران در مذاكرات ژنو و تغييرات مثبت ادبيات حاكم بر اين دست مذاكرات، بازي حاصل جمع مثبت و البته با امتيازات بيشتري براي ايران بود. روزنامه تايمز در اين باره نوشت: “نتيجه اين همه گرد و خاك حاصل از نشست ژنو، دو بر يك به نفع ايران تمام شد.” انتظار چند ساعته نماينده آمريكا براي مذاكره با سعيد جليلي و اينكه با اصرار موفق مي شود پس از پايان نماز نماينده ايران با او دست بدهد و چند دقيقه اي به گفتگو بپردازد از حواشي قابل تامل مذاكرات اخير است.مذاكرات ژنو به طور موفقيت آميزي حول بسته پيشنهادي جمهوري اسلامي ايران پيش رفت و آژانس بين المللي انرژي اتمي متعهد شد تا سوخت هسته اي ايران را با غناي20 درصد تامين كند. حفظ فناوري بومي غني سازي براي جمهوري اسلامي ايران و تغيير مسير مذاكرات حول بسته پيشنهادي، پيروزي ديپلماتيك بزرگي براي تهران است كه در صورت تداوم اين روند مي توان تحولات مثبت و سازنده اي را در روابط ايران و غرب پيش بيني كرد. تا پيش از انجام مذاكرات موسوم به ژنو 2-، ادبيات آميخته با “ديپلماسي تهديد و تحريم”، گفتمان مسلط در موضع گيري ها و اظهارات غربي ها بود. در مذاكرات اخير واژه هاي جديدي از سوي5+1 همچون “آغاز سازنده”، “مذاكرات راضي كننده”، “مذاكرات جدي و صميمانه”، “نشست مثبت” مطرح شد. اين مهم بدون ترديد حكايت از بازسازي و احياي اقتدار ملي ايران است كه دشمن تلاش زيادي كرد تا در انتخابات اخير به آن لطمه بزند. اقتدار ملي جمهوري اسلامي طي200 سال اخير چه در سطوح منطقه اي و چه در عرصه بين المللي بي سابقه است. همان طور كه پيش بيني مي شد با فروكش كردن قيل و قال هاي انتخابات يك دولت مقتدر سر بر آورده است كه قادر است منافع ملي را با كمترين هزينه ممكن و بيشترين برد متصور تامين نمايد. يكي از دغدغه هاي مقام معظم رهبري پيش از انتخابات دهم رياست جمهوري راي بالاي رئيس جمهور منتخب و تشكيل يك دولت مقتدر به منظور تقويت جايگاه ايران در ابعاد منطقه اي و جهاني و همچنين تحكيم انسجام ملي بود. اقتدار ملي ايران به معناي مجموع توانمندي هاي ملت در سطوح مختلف رهبري، كارگزاران، توده مردم و نهادهاي مربوط، طي سالهاي اخير رشد قابل توجهي پيدا كرده است كه به ارتقاي نقش و جايگاه منطقه اي و بين المللي ايران منجر شده است. كالبد شكافي اقتدار ملي درايران نشان مي دهد جمهوري اسلامي در حالي وارد چهارمين دهه از عمر با بركت خود شده است كه با تاكيد بر مجموعه منابع نرم و سخت بومي تنها رمز پيشرفت را اعتماد به نفس ملي، اميد به آينده و تكيه بر توانمندي هاي جوانان اين مرز و بوم مي داند. به يمن ايستادگي مسئولان، خودباوري علمي دانشمندان ايراني و مديريت دانش محور؛ جوانان ايراني خط قرمز غني سازي كه غربي ها مدعي آن بودند را پشت سر گذاشتند. جمهوري اسلامي ايران اكنون در بين7 كشور دنيا قرار گرفته است كه مجموعه سوخت هسته اي را به طور كامل در اختيار دارد. امروز از نظر ايران مسئله هسته اي تمام شده است. ديروز در همين زمينه رهبر معظم انقلاب در دانشكده دريايي امام خميني(ره) نوشهر دستيابي به اقتدار حقيقي را حق و وظيفه هر ملت دانستند و افزودند: “ايمان به خدا، عنصر اصلي اقتدار حقيقي است كه در پرتو آن، عزم و اراده و معنويت و پيشرفت علمي، سياسي و اقتصادي نيز به وجود مي آيد.” نوعا اعتقاد بر اين است هيچ يك از الگوهاي قدرت بدون داشتن انطباق با مباني فرهنگي يك جامعه، نمي توانند به “اقتدار” تبديل شوند و توانمندي هاي موجود را در مسير هدفمندي هدايت كنند. منظومه اقتدار ملي در چند سال اخير حول توانمندي هاي بومي آحاد ملت ايران در عرصه هاي مختلف شكل گرفته است و هيچ قدرتي نمي تواند خواست خود را بر اين ملت تحميل كند. جنس اقتدار ملي در ايران از “قدرت معنوي ومردمي” است. ورود به باشگاه هسته اي و دفع تهديدات موجود با كمترين هزينه ممكن، ورود به باشگاه هوا فضا، نقش موثر در معادلات منطقه اي به خصوص در قضيه عراق، افغانستان، فلسطين و...، تاكيد بر ظرفيتهاي بومي و اسلامي به عنوان نقشه اقتدار ملي، دفاع از اقتدار و عزت ملي در برابر تهديدات آمريكا و واداشتن سياستمداران ايالات متحده به درخواستهاي مكرر براي مذاكره با تهران، مواجهه عقلاني با بحران اقتصادي جهاني و... بخش اعظمي از مسير پروسه ترميم و بازسازي اقتدار ملي را هموار كرد. امروز جمهوري اسلامي ايران علاوه بر اينكه داراي يكي از ارتشهاي قدرتمند غير هسته اي جهان است در عرصه نبرد نرم نيز از منابع سرشار اجتماعي، فرهنگي و مذهبي برخوردار است و قادر است با تكيه بر عوامل بازدارنده از اين كارزار نيز با سربلندي بيرون بيايد. جنگ نرمي كه دشمن در انتخابات اخير تدارك ديده بود به مراتب پيچيده تر و سخت تر از8 سال جنگ تحميلي بود كه البته باعنايت حضرت ولي عصر(عج) و مديريت هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با شكست روبرو شد. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "دست هاي بحران آفرين در يمن " به قلم سعدالله زارعي آورده است: اينك دو ماه از آغاز «جنگ ششم» ميان دولت يمن و «مبارزان صعده» مي گذرد اما با اين وجود، دلايل و شواهد همه از تشديد اوضاع حكايت مي كنند. افزايش حملات نظامي ارتش به مواضع حوثي ها و پيشروي «مبارزان صعده» در دو استان شمالي-عمران و صعده- و كشيده شدن درگيري ها به مناطقي خارج از اين استانها، سفر پياپي هيات هاي ديپلماتيك به يمن همه از دشواري هاي جنگ ششم و ناتواني ارتش يمن در خاتمه دادن به درگيري ها حكايت مي كنند. روز گذشته سفر عمروموسي دبيركل اتحاديه عرب به صنعا در حالي انجام شد كه مردم شهرهاي مختلف- بخصوص جنوبي ها- راهپيمايي هاي گسترده اي را ترتيب دادند تا از طريق او به سران عرب پيام دهند كه حمايت صرف از علي عبدالله صالح كمكي به حل بحران موجود نمي كند. اين تظاهرات در الضالع به درگيري با پليس منجر شد. در درگيري هاي بخش «ساقين» در استان صعده و مناطق « العند» و «الطلح» تظاهرات به خاك و خون كشيده شده و حتي ارتش يمن با جنگنده ها به صف تظاهرات كنندگان حمله كرده اند! درگيري ها در محضه، غمان، بني معاذ، آل عقاب و منبه نيز با تلفات توام بوده است. اين قلم درخصوص درگيري هاي موجود در بخش شمالي يمن قبلاً نكاتي را نوشته ام اما با توجه به تشديد درگيري ها و گسترش دامنه آن به ساير استان ها تأمل دوباره اي نياز است كه به اختصار به آن وارد مي شويم: 1- درگيري هاي يمن اينك بطور آشكار وارد فرآيندي منطقه اي و بين المللي شده است سفر دو هفته پيش «ژنرال ديويد پترائوس» فرمانده نظاميان آمريكايي در خاورميانه به يمن و سفر دو روز پيش «ژنرال ويليام مكراون» فرستاده ويژه آمريكا به يمن و گفت وگو با علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن و اظهارات صريح مكراون عليه مبارزان صعده نشان دهنده علاقه آمريكايي ها به بين المللي كردن بحران يمن است. سفر ده روز پيش ابوالغيط و ژنرال سليمان وزير امور خارجه و رئيس سازمان اطلاعاتي مصر به صنعا و اعلام حمايت صريح آنان از دولت يمن و سفر ديروز ديپلمات نام آشناي مصري -عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب- به صنعا و اظهارعلاقه او به ايفاي نقش ميانجي نيز بيان كننده علاقه مصري ها به منطقه اي شدن بحران يمن است. بين المللي شدن بحران داخلي يمن هيچ كمكي به حل درگيري ها نمي كند و اساساً هدف آن كاستن از درگيري ها نيست، حضور دولت هاي فرامنطقه اي و منطقه اي باعث تشديد بحران و تطويل آن خواهد شد دقيقاً به دليل تشديد حمايت هاي بين المللي و عربي از دولت صنعا- در مقابل جنبش شمال- علي عبدالله صالح بر شدت درگيري ها افزوده و در مقابل، اين اقدام به تشديد مقاومت و حتي حمله پيشروانه حوثي ها- در مناطقي فراتر از دو استان درگير عمران و صعده- منجر گرديده است و از همه مهمتر اينكه اين درگيري ها مبارزان جنوب را نيز به تحرك تازه اي واداشته و حتي فرياد جدايي آنان از بخش شمالي را بلند كرده است با اين وصف مي توان با قاطعيت گفت كه بين المللي و منطقه اي كردن بحران يمن فقط خدمت به كساني است كه در بين المللي كردن بحران براي خود كلاهي فرض كرده اند. 2- تشديد درگيري ها در صعده و عمران و كشيده شدن دامنه درگيري ها به سه استان- از 6 استان- جنوبي اين كشور بطور واضح از ناتواني ارتش يمن در كنترل بحران حكايت مي كند. ارتش به رغم گذشتن دو ماه از دور ششم درگيري ها نتوانسته كاري از پيش ببرد طبق گزارش ديروز شبكه سعودي-اسرائيلي «العربيه»، حوثي ها در جريان درگيري هاي دو روز پيش موفق شده اند تا جاده ارتباطي صعده به صنعا را به كنترل خود درآورده و بر مناطق وادي واسط، رهضه، الخوفان و حباشه مسلط شوند با اين وصف ارتش يمن ناچار است فرمولي غير از افزايش حملات نظامي را براي كاستن از درگيري ها بيابد وگرنه با توجه به توسعه دامنه درگيري ها به 3 استان جنوبي احتمال تجزيه يمن را بايد جدي گرفت. اين تجزيه قطعاً به ضرر ملت يمن و به نفع سياست هاي سعودي كه سيطره بر يمن را در دستور كار دارد، خواهد بود. 3- نقش تسليحاتي عربستان بسيار عيان تر از آن است كه بتوان با تبليغات سياسي و رسانه اي از انظار دور نگه داشت، با اين وجود اين روزها مقامات سعودي و يمني از وجود سلاح هاي چيني خبر مي دهند، سلاح هايي كه جعل شده و به كشور ديگري تعلق دارند! طبعاً كسي باور نخواهد كرد كه اين سلاح ها از خارج از شبه جزيره وارد مناطق شمالي و جنوبي شده باشند به همين دليل آنان ناچار به جعل يك خبر روي آورده اند تا وانمود شود اين سلاح ها از طريق حزب الله لبنان به صعده گسيل شده اند. موسسه امنيتي استرادفورد آمريكا ادعا كرد كه در درگيري هاي صعده 12 عضو حزب الله لبنان كشته شده اند! و حال آنكه اساساً يمني ها نيازي به كمك حزب الله ندارند و آنان مي دانند كه حضور يك عضو حزب الله در ميان آنان دولت هاي عربي شبه جزيره و كشورهاي وابسته منطقه شاخ آفريقا را به حمايت عملياتي تر از دولت عبدالله صالح تشويق و تحريك مي كند. به ميان كشيدن پاي حزب الله در درگيري هاي يمن براي توجيه دخالت آشكار و عملياتي وهابي هاي سعودي در دو سوي درگيري صورت مي گيرد. 4-براساس شواهد و قرائن خبري، بعد از آنكه عمليات نظامي عليه مبارزان صعده به بن بست رسيد يك مثلث اطلاعاتي مركب از دستگاههاي اطلاعاتي يمن، عربستان و رژيم صهيونيستي تشكيل شد تا اولا مطالعات مشتركي را براي يافتن نحوه مقابله با مبارزان صعده انجام دهند و ثانياً پايه هاي يك رژيم امنيتي را براي مهار انقلاب اسلامي در حوزه عربي بنا كنند. از ديدگاه مقامات تل آويو و رياض براي استقرار چنين رژيمي و هماهنگ كردن كشورهاي حوزه عربي با آن به تشديد درگيري ها در يمن نياز است. از نظر اين مثلث، با تشديد درگيري ها، ايران ناچار است از بيطرفي كنوني خارج شده و به يك طرف درگيري تبديل گردد در اين صورت مي توان اين اتهام كه ايران به گسترش نهضت شيعي در حوزه عربي سرگرم است را جا انداخت و جبهه عربي را در مقابل آن قرار داد. ورود موسسه امنيتي استرادفورد آمريكا به ماجرا و دروغپردازي درباره حضور حزب الله لبنان در صعده و عدم پذيرش نقش ايران بعنوان ميانجي از سوي دولت يمن و تاكيد بر نقش آفريني ايران در درگيري هاي داخل يمن همه بر اين مبنا شكل گرفته اند. 5- دولت علي عبدالله صالح در عين اينكه طي هفته هاي اخير با طرح هاي آمريكايي، سعودي و صهيونيستي همراهي نشان داده است اما نگراني هاي خاص خود را نيز دارد او به خوبي مي داند كه تجزيه طلبان جنوب- نيروهاي علي سالم البيض رئيس جمهور سابق يمن جنوبي- و مبارزان صعده اگر به يكديگر الحاق كنند، كاربر دولت او سخت مي شود و كمك هاي مثلث رياض، تل آويو و واشنگتن نيز نمي تواند مشكل او را حل كند از اين رو او برخلاف تاكيد اين مثلث بر لزوم سركوب شديد «مبارزان شمال»، راههاي توافق با حوثي ها را نيز دنبال مي كند. علي عبدالله صالح از يك سو طي روزهاي گذشته با بعضي از شيوخ- از جمله شيخ طايفه آل حميد- تماس گرفته و آنان را به وساطت فراخوانده و از سوي ديگر بيش از كار با محور عربستان به كار با محور مصر مي انديشد. رئيس جمهور مصر با فرستادن دو نامه به ملك عبدالله و عبدالله صالح اولين اقدام را براي كمك به دولت يمن در كنترل بحران انجام داد و سپس با اعزام وزيران خارجه و اطلاعات خود به پايتخت يمن راههاي «توافق» را به بحث گذاشت. حضور مصري ها در بحران هاي يمن سابقه دارد و هيچگاه مورد استقبال عربستان نبوده است. با اين وصف طي هفته هاي آينده نوعي رقابت ديپلماتيك و اردوكشي در حوزه عربي بر سر بحران يمن شاهد خواهيم بود. 6- تداوم درگيري ها در يمن- و در هر نقطه ديگر ميان مسلمانان- به نفع صهيونيست ها خواهد بود به همين دليل هرگاه دو گروه درگير به هم نزديك مي شوند با تحريك دشمنان مشترك خود مواجه مي گردند. در اين درگيري ها مبارزان صعده مظلوم واقع شده اند چرا كه هم آماج حملات نظامي و هم آماج حملات تبليغاتي و رسانه اي بوده اند ولي با اين وجود به نظر مي رسد در شرايط كنوني ختم بحراني كه هيات هاي آمريكايي، اسرائيلي و سعودي براي تشديد آن از يك طرف ماجرا حمايت مي كنند، قطعاً به نفع مبارزان يمن خواهد بود. * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "سردرگمي ناتو در افغانستان " آورده است:افغانستان اكنون روزهاي حساسي را پشت سر مي گذارد. شبه نظاميان طالبان اين هفته در يك روز ركورد تعداد كشته هاي اشغالگران را شكسته و با حملات غافلگيرانه 10 نفر را به هلاكت رساندند . بدين ترتيب تعداد نظاميان آمريكائي كه در افغانستان به هلاكت رسيده اند به 774 نفر رسيده است . اين خونين ترين روز براي آمريكا و ناتو در طول سال هاي اشغال افغانستان بوده است . اگر چه اين حوادث نشان مي دهند آمريكا و ناتو در افغانستان روزهاي سختي رامي گذرانند ولي به نظر مي رسد « پنتاگون » وزارت دفاع آمريكا و مقامات ارشد نظامي دقيقا در انتظار دريافت چنين اخباري بوده اند تا با مانور سياسي ـ تبليغاتي پيرامون آن براي افزايش تعداد نظاميان ناتو در افغانستان زمينه چيني كنند . طالبان بطور همزمان از اسارت 35 پليس افغان خبر داده و از تشديد حملات خود عليه نظاميان آلماني و انگليسي نيز سخن به ميان آورده است . دقيقا در چنين شرايطي ژنرال « استنلي مك كريستال » فرمانده نيروهاي آمريكائي و ژنرال « ديويد ريچاردز » فرمانده جديد نظاميان انگليسي در افغانستان درباره ضرورت افزايش تعداد نظاميان ناتو بمنظور « مهار اوضاع انفجارآميز » در اين كشور موضع گيري كرده اند. تجربه نشان داده است هر زمان اشغالگران به حادثه اي براي تامين اهداف سياسي ـ تبليغاتي خود احتياج دارند طالبان به كمك آنان مي شتابد تا آنها را در تامين اهدافشان ياري نمايد. ولي نكته قابل تامل اينست كه در ماههاي اخير « ناتو » درصدد برقراري نوعي مصالحه با طالبان برآمده و تقريبا تمامي مقامات ارشد ناتو بويژه نظاميان آمريكائي و انگليسي درباره ضرورت تفاهم با طالبان و بازگرداندن آنها به قدرت اظهارات مسالمت جويانه اي داشته اند. كشورهاي اروپائي عضو ناتو نه تنها با افزايش تعداد نظاميان در افغانستان مخالفند بلكه حتي ادامه حضور نظامي در اين كشور را غيرقابل توجيه ارزيابي مي كنند. در واقع سئوال اصلي اينست كه اگر قرار بر تفاهم با طالبان است بدين ترتيب ارتشهاي ناتو در افغانستان با چه كسي مي جنگند بعلاوه افزايش تعداد نظاميان چه توجيهي دارد مقامات آمريكا و انگليس در عين اعتراف به ناكامي نظاميان در جنگ عليه طالبان همچنان خواستار افزايش نيروهاي ناتو هستند ولي اخيرا با تغيير موضع خاطرنشان كرده اند افزايش نظاميان به خاطر « مقابله با جنگ رواني » طالبان است و نه جنگ نظامي ! بدين ترتيب طبعا سئوال مهمتر اينست كه وقتي از دست 100 هزار نظامي مستقر در افغانستان كار زيادي ساخته نيست ورود 40 هزار نيروي ديگر چه معجزه اي را مي تواند رقم بزند آمريكا و انگليس در يك توجيه انفعالي مي گويند خواستار كاهش تلفات هستند تا بتوانند با افزايش نظاميان ناتو مانع قدرت گرفتن طالبان و ميدان دادن به افراطيون شوند. اين در واقع سياست جديدي است كه به موجب آن آمريكا و انگليس طالبان را به دو دسته يعني « افراطي » و « ميانه رو » تقسيم كرده اند و ادعا مي كنند مي توانند « ميانه روها » را در قدرت مركزي شريك سازند و افراطيون را به حاشيه برانند! محافل كنگره آمريكا با اين توجيهات فريبكارانه مخالفند و قويا معتقدند هرگونه حضور بيشتر در افغانستان به منزله فرو رفتن در عمق باتلاقي است كه حيثيت آمريكا و ناتو را در كام خود برده و « هضم » كرده است . « رپ اسكلتون » رئيس كميته نيروهاي مسلح كنگره آمريكا به اوباما و رهبران پنتاگون هشدار داده است كه درباره اتخاذ استراتژي جديد بيشتر بينديشند و ازشكست ها و ناكامي هاي گذشته درس بگيرند. با اينهمه تيم اوباما و مشاورانش در شوراي امنيت ملي وزارت خارجه و پنتاگون روزهاي پركاري را مي گذرانند كه در آن واحد از يكطرف مقامات كنگره را براي افزايش تعداد نظاميان و دريافت بودجه بيشتر از گذشته متقاعد سازند واز طرف ديگر با مخالفتهاي ساير اعضاي ناتو مقابله كنند. در حال حاضر حتي متحدان آمريكا در ناتو هم دچار ترديد شده اند و حاضر نيستند توجيهات اوباما را بپذيرند. بعلاوه حتي برخي از نمايندگان دمكرات كنگره با سياستهاي كاخ سفيد در افغانستان به شدت مخالفند و اوباما را صراحتا به « بي تدبيري » و « ندانم كاري » متهم ساخته اند. مشكل بزرگ اوباما اينست كه مديران جنگ در پنتاگون همان تيم نومحافظه كاران به رياست « رابرت گيتس » وزير دفاع آمريكا هستند كه در واقع سياستهاي تيم بوش را ادامه مي دهند و شكست آنها قطعا بنام اوباما و دمكراتها ثبت خواهد شد. اين بدان معني است كه « گيتس » و دستيارانش از بابت شكست در افغانستان نه تنها ضرري نمي كنند بلكه حتي به نفع جناح آنها تمام خواهد شد كه اوباما در افغانستان با شكست و ناكامي بيشتر و خفت بارتري مواجه گردد. دقيقا به همين دليل است كه دمكراتها و تيم مشاوران اوباما اعتقاد چنداني به صحت گزارشات و دقت تحليل هاي پنتاگون و ارتش ندارند و مواضع ژنرال « مك كريستال » هم آنها را دچار ترديد و انفعال كرده است . تصادفي نيست كه اوباما پس از ديدار رسمي با « آندرس فوگ راسموسن » دبيركل ناتو در كاخ سفيد كوچكترين اشاره اي به گزارش ژنرال « مك كريستال » نكرد. او از كنار تحليل هاي اين فرمانده ارشد آمريكائي گذشت و حاضر نشد چنين تحليلي از اوضاع افغانستان را رسما تاييد كند ولي به ناتواني آمريكا و ناتو در نابودي القاعده و طالبان صراحتا اعتراف كرد. مشكل بزرگ آمريكا و ناتو اينست كه سازمان ملل هم ديدگاه ديگري در قبال افغانستان دارد و مواضعش با كاخ سفيد كاملا در تعارض است . « كاي ايده » نماينده سازمان ملل در امور افغانستان بطور رسمي خواستار تغيير سياست آمريكا در اين كشور جنگ زده شده و هشدار داده است كه زمان به زيان آنها به پيش مي رود و لازم است به فكر گزينه هاي ديگري بجز راهكارهاي نظامي باشند. چرا كه روشهاي كنوني فقط باعث رنج و نابودي مردم افغانستان شده است . مقامات ارتش آمريكا و پنتاگون مرتبا در خصوص تعداد كشتگان طالبان گزارش مي دهند و از مرگ چهار هزار تن از نيروهاي طالبان سخن به ميان آورده اند ولي گزارش منابع مستقل نشانگر آنست كه اين رقم دقيقا تعداد قربانيان غيرنظامي را تشكيل مي دهد و آمريكا تمامي قربانيان جنايات خود را پيشاپيش تروريست مي نامد! همين پديده باعث اعتراض رسمي حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان شده است . كرزاي تاكنون براي تشكيل چندين گروه تحقيق درباره ابعاد جنايات آمريكا عليه شهروندان بويژه روستائيان افغاني وعده داده ولي اين قبيل وعده ها عموما مشمول مرور زمان شده و كمتر به انتشار نتايج تحقيق رسمي انجاميده است . با اينهمه در چند مورد نادر آمريكا رسما از قتل غيرنظاميان افغاني بر اثر شليك موشك از هواپيماهاي بدون سرنشين اظهار تاسف كرده ولي آنرا « اجتناب ناپذير » معرفي نموده است ! اين حملات عليه مردم افغانستان تقريبا بدون وقفه ادامه دارد و به دنبال هر اقدامي از اين دست آمريكا آنرا موفقيتي بزرگ عليه تروريستهاي محلي قلمداد مي كند اقدام جنايتكارانه اي كه حتي اخيرا حامد كرزاي هم در محكوم كردن و وعده دادن براي بررسي و تحقيق در اين خصوص اصراري نمي ورزد! * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "پردهها كنار ميروند " به قلم عباس حاجينجاري آورده است: آرام شدن فضاي سياسي كشور و عدم توفيق افراطيون در ايجاد التهاب در دانشگاهها از يك سو و آشكار شدن جهتگيري مغاير با نظام اسلامي سران فتنه اخير (كه حاشيهتراشيهاي روز قدس نماد بارز آن بود) از سوي ديگر برخي از فعالان و جريانهاي سياسي را به چارهجويي براي «عبور از اين شرايط» انداخته است. در جريان ملاقات فراكسيون اقليت مجلس با ميرحسين موسوي، كانديداي ناكام انتخابات با ادعاي اينكه مقيد به فعاليت در چارچوبهاي انقلاب است و جنبش سبز را مجموعهاي جدا از نظام نميداند، به برخي از انحرافات ايجاد شده اعتراف و مدعي ميشود كه قصد اصلاح اين موارد را دارد. اما در شرايطي كه برخي از ديگر فعالان سياسي با طرح موضوعاتي نظير «وحدت ملي» و يا «تفاهم ملي» به زعم خود در پي «برونرفت از شرايط كنوني» هستند، جريان رسانهاي حامي ميرحسين موسوي با تلاش براي راديكاليزه كردن فضا، در پي تقويت موج مردهاي است كه از آن به عنوان «جنبش سبز» ياد ميشود. مجيد محمدي از عناصر وابسته به گروهك موسوم به ملي ـ مذهبي در مطلبي تحت عنوان «تاكتيكهاي لازم براي غير خشونتآميز ماندن جنبش» ضمن توصيه به هواداران براي گرفتن نمادها و عناصر هويت ملي كه توسط «عناصر» رژيم مصادره شدهاند(!) به معترضان توصيه ميكند كه بايد به گونهاي عمل كنيد كه تناقضات و ناسازگاريهاي ايدئولوژيك رژيم نمايان شود و در همين راستا به آنها توصيه ميكند كه با مستندسازي براي مراجع حقوقي بينالمللي، به كشورهاي خارجي فشار بياورند كه با دولت ايران رابطه برقرار نكنند. سعيد مدني از ديگر فعالان اين گروهك نيز با اقرار به اينكه آنچه موسوي پس از انتخابات انجام داد بسيار بيشتر از انتظارات فعالان سياسي و اجتماعي بود، با خطاب كردن وي به عنوان «يكي از جديتري، پيگيرترين، هوشيارترين و خلاقترين و نوآورترين مردان سياسي معاصر ايران» ايجاد «شبكه اجتماعي» در ايران را مهمترين ابتكار ميرحسين موسوي در تحولات بعد از انتخابات اعلام ميكند. البته برخلاف او، حبيبالله پيمان درمطلب ديگري به بررسي 7 نكته كليدي درباره نقاط ضعف و قوت «جنبش سبز» مردم ايران پرداخته است. اما با فرونشستن غبارها، اكنون فضاي سياسي كشور بهتر از گذشته قابل رصد است. به جز حاميان خارجي اپوزيسيون خارج از كشور و برخي از منحرفين داخلي كه بدون قيد و شرط، هنوز بر طبل حمايت از موسوي ميكوبند؛ ساير فعالان سياسي به سرنوشت موسوي به ديده ترديد مينگرند و هرگونه پيروي و دنبالهروي از موسوي را با هر پوششي، غرق شدن جرياني ميدانند كه در سالهاي اخير با عنوان اصلاحطلبي و با طرح گفتمان توسعه سياسي كوشيده بود تا خود را به عنوان گفتمان اول درفضاي سياسي كشور مطرح كند.براي آن طيف، چارهاي باقي نمانده است كه با فاصله گرفتن از اين روند رو به زوال، خود را از افول بيشتر نجات داده و در اين مسير طي هفتههاي اخير با تمسك به برخي از شخصيتها، مراجع و بزرگان كوشيدهاند تا براي خود مفري بيابند.در اينجا سؤال اساسي اين است كه آيا كساني كه شديدترين ضربهها را طي سالهاي اخير به حيثيت و اعتبار نظام اسلامي وارد كرده و دشمن بيروني را عليه جمهوري اسلامي جري ساختهاند به رغم اينكه توبه هم كرده باشند، مجاز خواهند بود ادعاي وحدت يا تفاهم ملي كنند؟ توصيه ميشود حضرات بيانيهها و ادعانامههاي خود عليه نظام اسلامي را كه پس از انتخابات منتشر كردهاند مرور كنند و آنگاه پا به ميدان وحدت و تفاهم بگذارند. * قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان " ايران هراسي؛ مانور سياسي «غربي- عربي» "به قلم غلامرضا قلندريان آورده است: برخي رسانه هاي عربي همسو با رسانه هاي غربي به جاي متمركز شدن بر تجاوزگريها و جنايتهاي پي در پي رژيم صهيونيستي عليه فلسطينيها، سعي دارند با انتشار خبرهاي نادرست، ايران را براي كشورهاي عربي خطرناك جلوه دهند. روزنامه السياسه چاپ كويت مدعي شد عربستان، كويت و امارات هدف اصلي 3 هزار جاسوس ايران در كشورهاي حاشيه خليج فارس هستند. موضوع ايران هراسي سوژه اي جديد نيست، بلكه تاكنون سه موج از اين اقدام كشورهاي غربي عليه ايران سپري شده است. تكرار سوژه مذكور از سوي بلوك غرب استراتژي تهديد نرم است كه به فراخور زمان، ابعاد گسترده رسانه اي و ديپلماسي به خود مي گيرد. ولي نكته حايز اهميت به كشورهاي عربي بر مي گردد كه در اقدامي همسو با دولتهاي غربي، مواضع آنها را تقليد و تكرار مي كنند. ناگفته پيداست، ايران تاكنون در مناسبات سياسي، اقتصادي و فرهنگي خود با كشورهاي منطقه بيشترين تعامل را داشته است و تلاشهاي ايران براي اعاده صلح و ثبات به منطقه، بر كسي پوشيده نيست. اكنون بايد موضوع ايران هراسي عربي را بومي سازي پروژه ايران هراسي ناميد كه مي توان عنوان مذكور را در چارچوب مناسبات و رفتارهاي منطقه اي ايران و دولتهاي عربي مورد كنكاش قرار داد. برخي دولتهاي عربي از بدو انقلاب با وجود تلاشهاي صلح جويانه ايران، در همسويي با بازيگران فرامنطقه اي بناي مخالفت را با تهران گذاشتند. پيگيري سوژه مذكور قبل از آنكه اقدامي مستقل باشد، متغير تابعي از اقدامهاي واشنگتن در حوزه خليج فارس است كه دولتمردان آمريكايي با همراهي متحدان منطقه اي، هدفهاي خويش را پيگيري مي كنند. در واقع اگر ادعاي مطرح شده بازسازي استراتژي نيكسون و كسينجر در ابعاد جديد با كاركردهاي متنوع تعبير گردد، سخني به گزافه نيست. آمريكا پس از ناكامي در راستاي تلاشهاي ايران هراسي و توفيق نيافتن در هدفهاي تعيين شده، در اقدامي ديپلماتيك تلاش نموده است با به صحنه آوردن ظرفيتهاي منطقه اي، هزينه فعاليتهاي ضد ايراني را با كشورهاي منطقه تقسيم نمايد. مناسبات نظامي، اقتصادي و سياسي واشنگتن با پايتختهاي عربي بيانگر ادعاي مذكور است، به گونه اي كه رابرت گيتس در نشست بحرين به اين موضوع اذعان نمود به هرجا كه رو برمي گردانيد، با سياستهاي ايران در برانگيختن بي ثباتي و آشوب مواجه مي شويد. از سوي ديگر، سران رژيم صهيونيستي نيز در راستاي تشريك مساعي با حاميان خويش تلاشهاي فراواني را در اين زمينه انجام دادند، به نحوي كه «شيمون پرز» رئيس جمهور اين رژيم در رابطه با مسأله ايجاد شده بين مصر و حزب ا... اظهار داشته: «دير يا زود جهان مي بيند كه ايران سعي دارد همه خاور نزديك را به چنگ بياورد! » جمهوري اسلامي همواره پيشگام صلح در منطقه بوده است، به نحوي كه پس از سقوط صدام باوجود ناامني هاي گسترده عراق، ايران اقدام به بازگشايي سفارت در بغداد نمود و تلاشهاي فراواني را براي اعاده ثبات به اين كشور انجام داد. اين در حالي است كه دولتهاي عربي از بازگشايي سفارت خويش در عراق سر باز زدند. با اين توجيه كه شرايط كنوني اين كشور به دليل ناامني هاي گسترده، امكان برقراري رابطه در سطوح عالي را از آنها سلب نموده است. ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه برخي كشورها، ايران را به دخالت در عراق متهم نمودند، در حالي كه نخست وزير عراق در اظهاراتي از تلاشهاي ايران براي بازگرداندن امنيت به مردم اين كشور تقدير نمود. تلاشهاي ناموفق آمريكا در روند صلح خاورميانه موضوعي است كه دولتمردان غربي را وادار نموده است تا با بهره گيري از پتانسيل حوزه خليج فارس با اتهامهاي مذكور در انحراف افكارعمومي از شكست واشنگتن در روند مذاكرات خاورميانه بكوشند. اقدام رسانه اي اخير بيانگر انگيزه اي آمريكايي است تا شوراي همكاري خليج فارس با هدفهاي تدوين شده گذشته فعال گردد. اين رفتار مي تواند مقدمه تشكيل ناتوي عربي با تركيب شوراي همكاري خليج فارس، دو كشور مصر، اردن و آمريكا 1 + 2 + 6 را فراهم نمايد. نظام سلطه، انزواي تهران را در دستور كار قرار داده است تا از اين منظر جمهوري اسلامي را از متن مناسبات با همسايگان به حاشيه ببرند و قدرت تأثيرگذاري ايران را به حداقل برسانند. تهران در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با پيشرفت در عرصه هاي گوناگون توانسته است با وجود تحديدها و تهديدها، مسير توسعه را بدون همكاري و پشتيباني دولتهاي غربي طي نمايد و اين موضوع جمهوري اسلامي را به عنوان يك الگوي موفق در جهان اسلام و صحنه روابط بين الملل معرفي كرده است. گفتني است، جبهه استكبار نمي تواند ايران مقتدر و توسعه يافته را تحمل كند، زيرا پذيرفتن جايگاه برتر ايران به منزله اعتراف به شكست از سوي آنهاست، ولي اگر برخي مواقع حقايقي را در ارتباط با رشد ايران رسانه اي مي كنند، نه به معناي اذعان به ارتقاي جايگاه جمهوري اسلامي بر اساس شاخص هاي توسعه است، بلكه با هدف ترساندن ديگران از ايران مي باشد تا ضمن تشكيل اجماع ضد ايراني، كاستيهاي اقدامهاي ناموفق خويش را جبران كنند. همان گونه كه مقام معظم رهبري، حضرت آيةا... خامنه اي فرمانده معظم كل قوا، ديروز در مراسم مشترك دانش آموختگي، تحليف و اعطاي سردوشي دانشجويان دانشگاه هاي افسري ارتش جمهوري اسلامي، تأكيد كردند: «زورگويان جهاني در اجراي پروژه ايران هراسي ناكام خواهند ماند، چرا كه اقتدار ملي جمهوري اسلامي، نه تنها تهديدي براي ملتها نيست، بلكه الگويي براي پيشرفت و عزت و افتخار ملتها به شمار مي آيد.» مانور سياسي ايران هراسي «غربي- عربي» زمينه مسابقه تسليحاتي را براي كشورهاي عربي فراهم مي كند تا از اين رهگذر مجتمعهاي تسليحاتي و نظامي آمريكا از رونق كاري برخوردار گردند و نهايت رضايتمندي جامعه، مشروعيت و محبوبيت هيأت حاكمه را تصديق خواهد نمود. موج سوم پروژه ايران هراسي سبب گرديد كشورهاي منطقه حدود 70 ميليارد دلار قرارداد نظامي با آمريكا امضا نمايند. جمهوري اسلامي ايران از بدو پيروزي با نگاهي مثبت و خواهان همكاريهاي گسترده، بويژه با همسايگان و كشورهاي اسلامي بوده است، ولي آنچه تاكنون توانسته است اين خواسته ايران را با كندي و بعضاً با موانعي روبه رو سازد، فضاسازي منفي برخي كشورهاي فرامنطقه اي مي باشد كه منافع آنها در گسست كشورهاي اسلامي قابل تعريف است. بنابر اين، مي طلبد كه دولتهاي عرب با واقع بيني و ترجيح منافع امت اسلامي بر همكاري با قدرتهاي بيگانه، بستر همگرايي اسلامي را با تمسك به آموزه هاي اسلامي مهيا نمايند تا دشمنان با طرح ادعاهاي كذب، زمينه واگرايي را در بين كشورهاي اسلامي فراهم نكنند. در شرايط كنوني در حالي كه انتظار مي رود توان جهان اسلام و عرب براي حمايت ملت مظلوم و ستمديده فلسطين بسيج گردد و اقدامهاي ضد انساني اشغالگران قدس با عنايت به تلاشهاي آنها براي تخريب بيت المقدس رسانه اي و از ظرفيتهاي جهاني براي ممانعت از اقدامهاي صهيونيستها اقدام گردد، متمركز شدن بر موضوع ايران نمي تواند در ساحت ملتهاي اسلامي قابل دفاع باشد. * گسترش صنعت روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله خود با عنوان "پيوند با بازارهاي بينالمللي " آورده است: نمايشگاه بينالمللي صنعت تهران در مراسمي با حضور وزير صنايع و معادن صبح ديروز گشايش يافت. در اين نمايشگاه 450 شركت داخلي و 273 شركت از23 كشور خارجي تازهترين دستاوردهاي صنعتي خود را در زيربخشهاي ماشين- ابزار، اتوماسيون صنعتي، ماشينآلات خط توليد و تجهيزات صنعتي عرضه كردند. 23 كشور خارجي در نمايشگاه صنعتي تهران حضور دارند كه ميتوان به مالزي، تركيه، هند، آلمان، روماني، چين، انگليس، ايتاليا، فرانسه، آلمان، بلغارستان، ژاپن، هلند، دانمارك، اتريش، امارات، پرتغال، صربستان، كرهجنوبي، سوئد، اسپانيا، لبنان و همچنين تايوان اشاره كرد. چيستي نقش دولت در شتاب بخشيدن به توسعه صنعتي و چگونگي ايفاي اين نقش در دنياي بهشدت رقابتآميز كنوني، از جمله مهمترين پرسشهايي هستند كه بهصورت بنيادين مطرح ميشوند، زيرا سرمايهگذاري صنعتي و صنعتگستر بر مبناي مزيتهاي نسبي و رقابتي، موتور محركهاي است كه چرخهاي توسعه پايدار را به حركت درميآورد. برپايي نمايشگاههاي تخصصي با جهتگيري مسلط بينالمللي يكي از اين بستهها و بنيادهاي حمايتي و پشتيباني است كه نهتنها در تقويت ارتباطات جهاني بنگاهها كه در موارد قابل اعتنايي بهعنوان محور بازاريابي و بازارسازي مورد توجه قرار گرفته است. ايران از لحاظ اتخاذ سياستها و رويكردهاي منطقي و راهبردهاي مناسب در سالهاي اخير بهتدريج خود را از جرگه كشورهاي پيشاصنعتي خارج كرده و به گروه كشورهاي پيشرفته صنعتي نزديك كرده و بسياري از مشكلات و تنگناهايي را كه مدتها با آن دست به گريبان بوده، پشت سر گذارده است. روشن است كه دستيابي به رشد پايدار صنعتي بدون نفوذ و پيوند با بازار جهاني و توليد با استانداردهاي بينالمللي به هيچ ترتيب ديگري امكانپذير نيست و تنها از طريق مشاركت با بنگاههاي رقابتپذير جهاني و جلب و جذب سرمايهگذاريها و همكاريهاي آنان ممكن است. ايجاد فضاي مساعد براي حضور بنگاههاي صنعتي در بازارهاي بينالمللي از طريق جذب سرمايهگذاريهاي خارجي تاثيري اساسي بر شرايط اقتصادي و بهبود چشماندازهاي توسعه صنعتي ايران ميگذارد. در فضاي جديد اقتصاد جهاني، گسترش بازار و ايجاد فرصتهاي جديد سرمايهگذاري با رقابتهاي بسيار فشرده و بلكه نفسگير توأم است. سند بالادستي چشمانداز در افق استراتژي صنعتي ايران كه به درستي بر مبناي طرح جامع مطالعات آمايش سرزمين و با هدف اساسي ايجاد توازن منطقهاي تهيه و تدوين شده است، كشور ما را براي استفاده صحيح و به موقع از اين فرصتها مهيا كرده است. ايران در مركز جغرافياي انرژي و تجارت منطقه وسيعي قرار گرفته كه از طريق مرزهاي آبي و خاكي با ?? كشور با جمعيتي بالغ بر نيم ميليارد نفر در ارتباط و تعامل مستقيم، موثر و سازنده است. بنابراين از ديدگاه شكلگيري يك شبكه بزرگ و متنوع توليدي و تجاري داراي استعدادها و امتيازهاي ويژه است. موقعيت جغرافيايي، منابع انرژي، ذخاير معدني و سرمايه بزرگ و تحصيلكرده، چهار مزيت اصلي ايران براي دستيابي به سهم غالب اقتصادي در منطقه و جهان است. اما تجميع اين مزيتها با نگاه يكپارچهنگر و با رويكرد برونزا، مساله اصلي است كه طرح آمايش صنعت و معدن، ابزاري پايهاي براي حل بنيادين آن بهشمار ميآيد. ايجاد توازن منطقهاي و تحقق اهداف فقرزدايي، مقصد غايي و نهايي اين طرح است كه دولت دهم و وزارت صنايع و معادن با اهتمام ويژه در راستاي آن به عنوان نقشه راه گام برميدارند. با اين نگاه و ديد توسعهاي درازمدت برگزاري نمايشگاه بينالمللي صنعت را بايد به فال نيك بگيريم كه فرصتهاي ارزندهاي براي تبادلنظرها و تجربههاي صاحبنظران و كارشناسان مسائل صنعت و توسعه پايدار ايران عزيز فراهم ميآورد. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 482]
-
گوناگون
پربازدیدترینها