واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: كشف دژ هخامنشيان در مصر
طبيعتاً حضور هخامنشيان در مصر سبب تاثيرگذاري هنر، معماري و مهندسي مصري و هخامنشي بر يكديگر شده كه اكنون نشانههاي مختصري از آن به جاي مانده است.
باستانشناسان مصري به تازگي موفق به كشف دو قلعه باستاني در نقاط مختلف مصر شدند.
بنابر گزارش سايت اطلاع رساني مصر ((Egypt state Information Service زاهي هواس، مدير كل شوراي عالي آثار باستاني مصر و از باستانشناسان برجسته اين كشور، يكي از اين قلعهها را متعلق به سلسلههاي هجدهم و نوزدهم فراعنه اعلام كرده است.
اما محوطه تازه اكتشاف شده ديگر، بنابر اظهارنظر آقاي هواس، باقيماندهي قلعه يا دژي است، مربوط به دوران حضور هخامنشيان در مصر. اين قلعه در سي كيلومتري شرق كانال سوئز قرار دارد. اما هنوز اطلاعات دقيق و كاملي از ساختار و شيوه معماري آن منتشر نشده و تنها خبر كشف آن مورد تاييد باستانشناسان قرار گرفته است.
حضور هخامنشيان در مصر به دوران كمبوجيه پسر كوروش باز ميگردد. او درسال ۵۲۵ پيش از ميلاد، در لشكركشي به مصر توانست مقابل فرعون پسامتيخ سوم (Psammetichus III) از سلسله بيست و ششم فراعنه مصر پيروز شود و آن كشور را به يكي از ساتراپيها يا ايالات هخامنشي تبديل كرد.
پس از كمبوجيه داريوش اول نيز بر مصر حكومت كرد. اولين دوره تسلط هخامنشيان بر مصر حدود هفتاد و هفت سال طول كشيد.
طبيعتاً حضور هخامنشيان در مصر سبب تاثيرگذاري هنر، معماري و مهندسي مصري و هخامنشي بر يكديگر شده كه اكنون نشانههاي مختصري از آن به جاي مانده است.
از جمله كارهايي كه در مصر توسط داريوش صورت گرفت، ادامه دادن و اتمام راه يا كانال دريايي ميان رودخانه نيل و درياي سرخ است. طرح ايجاد راه آبي يا كانال سوئز كه اكنون درياي مديترانه را به درياي سرخ متصل مي كند، از دوران باستان در سر فراعنه مصري وجود داشته است.
بار اول يكي از فراعنه مصري، حدود سه هزار و هشتصد سال پيش چنين طرحي را به اجرا در آورد. اين كانال ظاهرا در دوره رامسس (۱۳۰۳ پيش از ميلاد)، فرعون مشهور مصري نيز وجود داشته است اما بعدها از ميان ميرود و پر ميشود. داريوش به منظور دسترسي آسانتر از راه دريا به مصر كه ديگر جزو قلمرو او محسوب ميشد، اين راه آبي را دوباره برقرار كرد.
او به مناسبت بازگشايي اين كانال، در چند كتيبه به توصيف كار خويش ميپردازد. از جمله معروفترين اين كتيبهها، كتيبهاي است به نام شالوف. اين كتيبه روي سنگ گرانيت صورتي حكاكي شده است. داريوش در اين كتيبه پس از معرفي خود به نام پادشاه ايران ميگويد: «من مصر را فتح كردم. من دستور دادم آبراهي از رودخانهاي كه نيل ناميده ميشود تا دريايي كه از پارس آغاز ميشود، حفر شود. بنابراين زماني كه اين آبراه همانطور كه من دستور داده بودم ساخته شد، كشتي ها از مصر به سوي پارس رفتند.»
كتيبه شالوف در سال ۱۸۶۶ در محلي در ۱۳۰ كيلومتري كانال سوئز كشف شد. گرچه داريوش تنها به بازگشايي اين كانال باستاني اقدام كرده بود، اما اين عمل او سبب آسان شدن ارتباط دريايي ميان رودخانه نيل، درياي سرخ و خليج فارس شد.
نشانه ديگري از حضور داريوش در مصر، مجسمهاي از او با خطوط و علائم هيروگليف مصري است كه اكنون در موزه ملي ايران نگهداري ميشود. در سال ۱۹۷۲ ميلادي و در جريان حفاريهاي باستانشناسي در شوش، يك مجسمه سنگي بدون سر از داريوش اول به دست آمد. روي پايه اين مجسمه علاوه بر استفاده از خط ميخي (به پارسي باستان، ايلامي و آكدي) از خط هيروگليف مصري نيز استفاده شده است.
به اعتقاد برشاني (Bresciani) اين مجسمه استفاده از متون چند زباني را به عنوان ابزاري سياسي تاييد كرده و همچنين نشان آن است كه داريوش اهميت مصر و فرهنگ آن را به خوبي ميشناخته است.
در چند جاي اين مجسمه با استفاده از علائم هيروگليف نام داريوش تكرار شده است. مجسمه كه پيكر پادشاه را در جامه پارسي، با خنجري حمايل كمر و دستي مشت شده روي سينه نشان ميدهد، از قسمت سينه به بالا شكسته است.
نوشتههاي ميخي روي مجسمه نشان ميدهد كه داريوش خود دستور ساختن مجسمه را داده است تا آيندگان بدانند كه «مرد پارسي» فاتح مصر بوده است.
تحقيقات هيات فرانسوي نيز روي جنس سنگ به كار رفته در تنديس نشان داد كه از نوعي سنگ كه در معادن سنگ وادي حمامات مصر يافت ميشود، ساخته شده است و سپس به ايران و به شوش انتقال پيدا كرده و در كنار دروازه ورودي كاخ سلطنتي نصب شده است.
با اين حال نوشتههاي روي مجسمه، نشانگر اين است كه قرار بوده مجسمه در مصر باقي بماند، اما مشخص نيست به چه دليل به ايران آورده شده است.
روي پايه مجسمه نمادهايي از ملل تحت تسلط داريوش حكاكي و نام آنها نيز با هيروگليف درج شده است. در بخش مركزي اين قسمت نماد «هاپي» خداي رودخانه نيل تصوير شده است.
برخي باستانشناسان احتمال ميدهند مجسمه از راه دريايي و از طريق همان كانالي كه داريوش دستور حفر آن را صادر كرد به ايران آورده شده باشد.
اما تاثيرات و تبادلات فرهنگي هخامنشيها و مصريها محدود به اين موارد نيست و ميتوان نشاني از آنها را در عناصر معماري مانند سرستونها و همچنين نقوش نمادين ديگري نيز نشان داد كه در آينده به آن اشاره خواهيم كرد.
سه شنبه 28 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 528]