واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به طور عام، سالها قبل اما به طور خاص، پاییز ۱۳۸۶ بود که با نام "مهدی هاشمی رفسنجانی" آشنا شدم. در برهه ای که چند تن از دوستان در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران پس از پیگیری های فراوان یک پرونده نفتی، به اسناد و مدارکی مهم، دال بر دریافت رشوه مهدی رفسنجانی از مسئولین ارشد یک شرکت نفتی نروژی به نام "استات اویل" در پی عقد قراردادی نفتی دست یافته بودند. این یکی از ده ها نمونه پرونده دانه درشت هایی است که رییس جمهور نیز در مناظره با موسوی، اشاره ای کوتاه بدان داشت: "پسرهای آقای هاشمی چکار می کنند در کشور؟! ... استات اویل بی قانونی است، که طرف می آید اینجا محاکمه می شود، محکوم می شود (بعد) از زندان فراری داده می شود و می رود خارج و انتهایش پسر آقای هاشمی است " و دقیقا ۱۸ آذر ماه ۱۳۸۶ بود که پس از تحصن چندین ساعته صدها نفره دانشجویان در برابر دادگستری تهران در میدان ارک در اعتراض به روند عملکرد قوه قضاییه در تساهل در برخورد با مفسدان اقتصادی دانه درشت، ساعت ۹ شب سعید مرتضوی دادستان تهران برای خاتمه دادن به تحصن، در جمع دانشجویان حاضر شد و وعده هایی داد که هنوز پس از گذشت ۲۰ ماه از آن روز هیچ کدام عملی نشده است. هنوز خوب به یاد دارم پس از وعده های او که در حین سخنرانی وی نیز به علت "عدم ضمانت اجرا" مورد اعتراض دانشجویان قرار گرفت، به نشانه اعتراض با چند نفر از دیگر دانشجویان به دنبال وی حرکت نمودیم و مرتضوی در نهایت مجبور شد تا دستور دهد به دفترش برویم و صحبت های ما را بشنود. پس از حضور در دفتر وی در همان آغاز که اعتراض دانشجویان به عملکرد دستگاه قضا از جمله شخص خودش را به روند رسیدگی به پرونده های فساد اقتصادی بیان نمودیم، همان هنگام از ما خواستار مصداق مشخصی در این زمینه شد. بی درنگ پرونده "استات اویل" را مثال زدم اما آقای دادستان در پاسخ از بی اطلاعی! خویش نسبت بدین پرونده سخن گفت و ... ناخودآگاه بود که جمله تاریخی آقا در پیام ۸ ماده ای اش خطاب به مسئولین قوا در اعتراض به روند رسیدگی به پرونده های دانه درشت های اقتصادی در ذهنم مرور شد: "با دستمال کثیف، نمی توان شیشه را پاک کرد ... " مهدی هاشمی رفسنجانی اما نشانه های عملکرد مهدی هاشمی رفسنجانی تنها در این پرونده نفتی دیده نمی شود. اعترافات تکان دهنده برخی از عناصر درجه دوم و سوم کودتای مخملی نیز مستندات قابل توجهی از نقش فعال فرزند هاشمی رفسنجانی در فتنه های اخیر ارائه می دهد. حمزه کرمی رییس سیاسی دفتر رییس جمهور در دو دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی در قسمتی از اعترافات خود در چهارمین دادگاه رسدگی به اتهامات سران کودتا می گوید: "از سال 82 من به سازمان بهينه سازي مصرف سوخت رفتم ... مديرعامل سازمان مذكور آقاي مهدي هاشمي رفسنجاني بود و من در خلال كار متوجه شدم كه پدر وي قصد كانديداتوري در انتخابات 84 را دارد و اصلاً فلسفه دعوت به آن سازمان، موضوع انتخابات بود. به هر حال آقاي مهدي هاشمي رفسنجاني اعتقاد داشت انتخابات در ايران با پول بيتالمال انجام مي شود و اعتقاد به مصرف از هزينه شخصي و پول شخصي براي انتخابات نداشت ... با اين ديدگاه كه مهدي هاشمي داشت، سازوكاري را متأسفانه براي سندسازي و جعل در آن سازمان فراهم كرده بود ... در آنجا شركتهاي تبليغاتي زيادي طرف قرارداد مي شوند كه اين شركت ها از دوستان آقاي مهدي هاشمي بودند و آماده شده بودند در جهت سندسازي در انتخابات فعاليت كنند كه از بيتالمال و سازمان بهينه سازي پول با سندسازي بگيرند و به مصرف تبليغات انتخاباتي برسانند ... به عنوان مثال، شركت نشر ذره 500 ميليون تومان پوستر مربوط به آقاي هاشمي را چاپ كرد اما پولش را از سازمان بهينه سازي گرفت، به اين صورت كه آقاي مهدي هاشمي با توافق نشر ذره فاكتوري صوري مبني بر چاپ 200 هزار نسخه از كتاب 5 جلدي كودك يعني يك ميليون جلد كتاب صادر کرد و اين فاكتور صوري بهعنوان سند اصلي تلقي شد و پولش را از سازمان بهينه سازي پرداخت نمودم و در اختيار نشر ذره قرار گرفت در حالي كه فقط تعداد 25 هزار نسخه از اين كتاب چاپ شد. برخي از شركتهاي ديگر بودند كه تحت عنوان آنها پول پرداخت شده بود اما اين شركتها اصلاً ثبت نشده بودند و وجود خارجي نداشتند. آقاي مهدي هاشمي معتقد به پولشويي بود، يعني اعتقاد داشت به اينكه پولهايي كه از اين شركتها اخذ مي شود، بايد به صرافي برود و در آنجا تبديل به دلار و سپس تبديل به ريال شود. يا يك سري وقتها خودش براي كارهاي تبليغاتي دلار مي داد و ميگفت ببريد به ريال تبديل كنيد و سپس تبديل به دلار و دوباره تبديل به ريال كنيد. وقتي حكمت اين كار را از او مي پرسيديم، مي گفت با اين كار دستگاههاي مذكور نمي توانند به سادگي به منشأ پولها دست پيدا كنند. ... وي 320 ميليون تومان هم براي كساني كه اين كار را مي كردند، حق الزحمه در نظر گرفته بود" کرمی پس از افشای قسمتهایی از مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی رفسنجانی پیرامون نحوه فعالیت های وی در انتخابات نهم، گوشه هایی از فعالیت های فرزند رفسنجانی برای انتخابات دهم را نیز این چنین تعریف می کند: "ابتدا آقاي مهدي هاشمي با من صحبت كرد تا يك كار رسانه اي قوي را براي انتخابات راه اندازي كنيم ... به دستور آقاي مهدي هاشمي مجبور شديم سايت جمهوريت را ابتدا در مكان دانشگاه (آزاد) واقع در خيابان بنيهاشم، سپس در روزنامه فرهيختگان مربوط به دانشگاه آزاد و با پول، هزينه و پرسنل دانشگاه اداره كنيم ... سايت جمهوريت به نقل اخبار غيرواقعي از ستاد ميرحسين موسوي مبني بر وجود تقلب در انتخابات و تشويش افكار عمومي ميپرداخت. همين طور سايت جمهوريت خدمات دولت در آستانه انتخابات را پولپاشي و حركتي تبليغاتي معرفي مي كرد و نسبت به آن منفي بافي داشت ... آقاي مهدي هاشمي در حالي كه مي دانست هر گونه استفاده از بيتالمال حرام و جرم است و ما اين را بارها تذكر داده بوديم، متأسفانه به آن توجه نكرد و اين اتفاق افتاد. " و افشاگری های یکی از مسئولین تحت نظر مهدی هاشمی طی سالهای اخیر تنها بخشی از اتهاماتی است که منجر شده افکار عمومی بی صبرانه برای نظاره وی در دادگاه لحظه شماری کند، چرا که پیش تر از این نیز محمد علی ابطحی در نخستین دادگاه رسیدگی به اتهامات سران کودتای مخملی در قسمتی از اعترافات خود از نقش مهدی هاشمی در سازماندهی اغتشاشات خیابانی که منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر از مردم بی گناه و مسئولین تامین امنیت شده بود، این چنین پرده بر می دارد: "به خيابان آوردن جمعيت قبل از انتخابات مقدمهاي بود براي به خيابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادي مانند فاتح، تاج زاده، خاتمي و ستادش، مهدي هاشمي و آدمهايش براي اينکه جمعيت را در خيابانهاي شهر نگه دارند خيلي فعال بودند و همه اينها در پيش بيني و طراحي برنامه براي شب شبنه نقش داشتند" و کیست که نداند مدیریت و سازماندهی ساختمانی که در محله قیطریه تهران از مراکز اصلی گردهم آمدن سران کودتا بود برعهده مهدی هاشمی رفسنجانی بود؟ و اینها تنها نمونه هایی از اتهاماتی است که متوجه وی است ... من اسم این دوران را بنا بر قاعده "ان مع العسر یسرا"، دوره "عسرت عدالتخواهان" می گذارم، چون معتقدم در پس این همه بی عدالتی و سختی هایی که حتی خبر آنها نیز مصیبت آور است، سرانجام متهمان اصلی تر نیز به پای میز عدالت، داخل یا خارج از کشور محاکمه خواهند شد. انتظاری از هاشمی رفسنجانی ندارم تا همچون آیت ا... گیلانی اگر روزی به انحراف فررندانش پی برد، از اجرای عدالت بر آنها حتی اگر "اعدام" باشد، دریغ نکند، حتی انتظار ندارم همچون آیت ا... خزعلی نیز عمل کند و حداقل با نگاشتن یک برائت نامه حساب خود را از فرزندانش جدا نماید اما می دانم پوزخندهای مهدی هاشمی، "تاریخ انقضا" دارد ... /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]