واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عقده گشايي، حرکات ناشي از سوزش هاي انتخاباتي، دست و پا زدن در لجن زار بيتقوايي سياسي، ساده انديشي مزمن، اشتباه عميق سياسي، بيسوادي و خود بزرگ بيني در برابر يک عالم، بروز عصبيتهاي جاهلي از جمله اصطلاحاتي است که اگر در نوشتهاي بيايد، به نظر از وزانت يک مطلب ميکاهد.ديدار رهبري از منزل استاد مصباح تجربه دقت من در اخبار نشان داده است که در مرحله اول چندان نمي شود به نقل قول ها صد در صد اعتماد کرد. خصوصاً جاهايي که مطالب دقيق علمي گفته شده و خلاصه و خبر آن سخنراني منتشر مي شود. جملههايي که يک کلمهاش تعيين کننده است. تازه همه اينها در شرايطي است که به دليل «قلة عددنا» هر روز شاهد دروغ و تخريبي عليه عليه گوينده نباشد و اگرنه که وجه جديدي پيدا مي کند. اما اگر بنا را بر صحت بگذاريم، بدون اينکه به دليل فرمايشات رهبري که آيت الله استاد مصباح را جايگزيني شايسته براي استاد شهيد مطهري ميدانند و يا حتي محبت قلبي به اين عالم عامل اخلاقي قصاوت کنيم، اين سخن اخير ايشان که منتشر شد و به قول دوستي حقيقتي دشمن شاد کن ولي اجتناب ناپذير بود، باز هم قابل فهم و حتي براي بيسوادي مانند من توجيه پذير است. البته اين اظهار نظر اين عالم سر و صدايي هم در عالم متوهم رسانه (همانها که نويد پيروزي شکست حتمي احمدينژاد را مي دادند!) بوجود آورد. البته بعضي رسانههاي منتشر کننده اين خبر هم تيتر اين مطلب را عوض کردند، اما رسانههايي ديگر که زندگي آنها را به خاطر روزي خوردن از دروغهاي منتشر شدهشان غرق در حرام است، جنجال ديگري هم راه انداختند مبني بر حذف اين قسمت مهم مطلب که البته برخلاف ادعايشان ميتوانيد آن را بخوانيد (+)همانطور که سايت خبري – تحليلي انصار نيوز تيتر کرده است :«آيت الله مصباح فرمودهاند: وقتي رياست جمهوري، حکم ولي فقيه را دريافت کرد اطاعت از او نيز چون اطاعت از خداست.» کساني که در محيطهاي نظامي و يا حتي شبه نظامي مثل بسيج مدتي را برنامه نظامي گذرانده باشند به خوبي اين را ميفهمند که فرمان فرمانده دسته همان فرمان فرمانده گروهان و همينطور در نظر بگيريد تا بالاترين درجه است. يعني اگر بخواهيم کمي دقيق نگاه بکنيم در حقيقت اين نظم و نظام خاص است که باعث پايداري يک مجموعه ميشود و اين سلسله و نظم بايد به جايي پايبند باشد و من هرگز فراموش نميکنم سخن فرمانده پايگاه بسيجم را که در رابطه فرمان فرمانده و نائب امام زمان چه گفت. به راستي اگر بخواهيم باز هم تلخ سخن بگويئم با روحيهاي که برخي حزب اللهي ها دارند که فقط ميتوانند حرف يک فرد خيلي خيلي بالاتر از خود را که برايشان زور هم دارد قبول کنندف چارهاي جز بيان اين نکته دقيق نيست که در مقام اجرا آنچه به تو دستور داده ميشود براي قوام جامعه ي کنوني تو همانند دستور فرمانده کل قواست. حال با در نظر گفتن فاکتورها و شرايط ويژه جامعه اسلامي بخصوص ولي و سرپرست آن که امروز به عنوان ولي فقيه شناخته مي شود و انتصاب غير مستقيم آن به حضرت ولي عصر (عجل الله فرجه) ميشود اين کلام را بهتر متوجه شد که در مقام اجرايي حرف خيلي دقيقتر از آن چيزي است که ما ذهن تنبلمان نميخواهد به آن برسد و شايد هم دليلش چيزي باشد که تا کنون قبول نداشتهايم و برايم قبول داشتنش زور ميآيد. پينوشت همانطور که ميدانيد امور داراي مراتب هستند. ولايت پذيري هم درجه دارد. هرکسي بالاخره در يک جاي کار ميلنگد. نمونه ولايت پذيري کامل فقط خود ائمه اطهار بودند. حالا ن هم به نوبه خودم خيلي و برخي ديگر کم و بيش در اين ولايت پذيري مشکل داريم. اما الحمدلله همه اين اتفاقات و وقايع تلخ و شيرين سرانجامي جز تثبيت پايههاي ولايت پذيري نداشته و ندارد و اين خود نويد ظهور است. به نظر مي رسد اين کلام بدور از انتقادات مضحک سياسي چون دکانهايي مثل سايت الفِ توکلي که بيشتر ناظر است به عدم پذيرش آنچه که از کلام ولايت نميپسندند را نميبينند و آنچه که ميپسندند ميبينند؛ بايد گفت کلام حقي است. کلامي که در مقام اجرائيات واقعا همينطور است. اگر قرار باشد دستورات اجرايي يک رئيس جمهور حالا درست يا غلط (البته در حدي که مخالف صريح اسلامي نداشته باشد که آن هم تشخيصش گويا با ولي جامعه و اشاراتش باشد!) پشتوانه الهي نداشته باشد تفاوت اجرائيات دولت اسلامي با بقيه دول چيست؟ البته بديهي است همانطور که رئيس جمهور به عنوان شخصيت دوم نظام اسلامي در واقع حيثيت اجرايي دارد اين کلام نيز در حيثيت اجرايي و مربوط به محدوده وظايف اوست و نه بيشتر. شايد صراحت اين مطلب آن را از تاکيد و اشاره بينياز کرده است. و اين انتقاد هم پاسخ داده ميشود که هيچ رئيس جمهوري در اين ميان استثنا نيست. گويا طبق روال بقيه نوشتههايم بايد بگويم که سخن بسيار است و فرصت و جا اندک ولي باز هم در اين نکته که مشکل «من قال» است تا «ما قال» و باز هم فرد مربوط به ما قال بايد بيشتر تأمل کرد. مشکل اين جريان ابتدا استاد مصباح است که مشکلشان ابتدا با ولايت بود بعد که نتوانستند و جامعه به يمن مديريت نائب امام زمان ولايتيتر شد نتوانستند مستقيما در برابر تعريف او براي استاد مصباح بياستند، به سراغ آيت الله مصباح رفتند و اين جريان ادامه پيدا کرد و اين به فرموده رهبري جنگ احزاب با پيدا شدن فردي به نام احمدينژاد که به حق گوي ولايتمداري را از همه اين آقايان ربوده است، ادامه و شدت پيدا کرد. اينها مشکلشان احمدينژاد است! هرچند برخي ميخواهند از احمدينژاد نقبي به ولي جامعه بزنند! تنفيذ را به معناي نفوذ کلمه و دستور پيدا کردن رئيس جمهور، در امور جامعه اسلامي ميگيريم به سبب انتقال اختياري که ولي جامعه اسلامي به او ميدهد. يعني ولي جامعه اسلامي اختيارات خود را به رئيس جمهور منتقل ميکند. يعني اين همان اختيارات و دستورات رهبري در فضاي اجرايي است که عملي ميشود.رهبر معظم انقلاب در بياناتي فرمودهاند: «تنفيذ شارع به اين است که آن کسى که ولايت را به او مىدهيم – در هر مرتبهاى از ولايت – بايد اهليّت و صلاحيت يعنى عدالت و تقوا داشته باشد و مردم هم او را بخواهند.» اين ولايت اصلي پذيرفته در جامعه اسلامي است. ميتوانيد به «هر مرتبهاي از ولايت» هم دقت کنيد. همانطور که قضا و تصويب قانون نيز از وظايف و اختيارات ولي جامعه است که طبق قانون اساسي به قوه قضائيه و مجلس شوراي اسلامي تفويض شده است. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]