تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835164345
نقش كاركردي رسانههاي جمعي در برقراري امنيت اجتماعي پيشگيري ، كارآمدتر از مقابله است
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نقش كاركردي رسانههاي جمعي در برقراري امنيت اجتماعي پيشگيري ، كارآمدتر از مقابله است
جام جم آنلاين: رسانههاي جمعي (راديو، تلويزيون، مطبوعات و...) نقش بسيار مهمي در ارائه و اجراي برنامههاي سياسي امنيتي و بسترسازي افكار عمومي و تامين امنيت عمومي ايفا ميكنند. آنچه مسلم است رسانهها با توجه به توسعه كمي و كيفي كه يافتهاند در عمل ميتوانند هم فرصت و هم تهديدي براي دوام و قوام امنيت اجتماعي باشند. رسانهها از آغاز زندگي انسان تا پايان حيات در كنار او نقش يك همزاد را بازي ميكنند و انسان را در خزانه بيپايان اطلاعات قرار ميدهند.
به تعبيري ميتوان گفت در گردونه رسانهها انسانها تولدي تازه مييابند و ارزشها، عادات و انديشههاي جديدي ميآموزند. رسانهها تاثير شگرفي بر افكار و عقايد عمومي ميگذارند، كاري كه همه قوا و همه سازمانها در عرض يك سال انجام دهند، رسانه اين زمان را به يك دهم ميرساند.
رسانهها در واقع شكلدهنده افكار عمومي و از طرفي منعكسكننده آنها هستند. رسانهها در يك كلام بر ادراك ما از جهان پيرامون تاثير ميگذارند. جهانبيني انسانها بشدت تابع عملكرد رسانههاست. در دنياي جديد هيچ تصميمي بدون مشاركت و مشاركتآفريني رسانهها به سامان نميرسد.
امروزه رسانههاي جمعي با كاركردهاي مشخص و تعيين شده خود، جايگاه ويژهاي يافتهاند. مهمترين وظايف رسانهها بخش سرگرمي، تفريحي، اطلاعرساني و همگنسازي اجتماعي آنهاست. ايفاي نقش اثرگذار رسانهها، آنها را به عنوان اثرگذارترين عامل نظم، امنيت اجتماعي، وفاق(consensus)، همبستگي و مشاركت مردمي درآورده است. رسانههاي جمعي نقش بسيار مهمي در ارائه و اجراي برنامههاي سياسي، امنيتي و همچنين تحريض و برانگيختن مشاركت مردمي در تامين امنيت اجتماعي ايفا ميكنند.
اين رسانهها در برقراري ارتباط عقلاني و گسترش فضاهاي عمومي به همراه تبيين اهميت و ضرورت يك موضوع نقش بسزايي دارند. بر همين اساس، رسانهها با پوشش خبري و اطلاعرساني وقايع امنيتي و جنايي به شيوههاي مطلوب و ارائه برنامههاي آموزشي مطلوب درخصوص ضرورت امنيت اجتماعي در جامعه و حتي آموزش چگونگي حفاظت از مال، جان و ناموس خود، زمينه مساعدي را براي اين همكاري و مشاركت مردمي به وجود ميآورند.
رسانهها به عبارتي يك ميدان عمومي جديد براي گفتگوي ميان انسانها تلقي ميشوند كه از طريق آنها همه ميتوانند با هم تماس بگيرند و ارتباط برقرار كنند. بر اثر همين ارتباط و نزديكي انسانها، تفاهم ايجاد ميشود و تقابل خصمانه و خشونت (يا همان عدم امنيت عمومي) از ميان ميرود. در واقع رسانهها جهاني نو ساختهاند كه حذف آنها از اين دنيا ميسر نيست. (ساروخاني، 1381، ص 45)
رسانهها بر حسب دگرديسي كاركردي، تعاريف جديدي يافتهاند كه با تعارف سنتي تا حد قابل توجهي متمايز است. يكي از جديدترين تعاريفي كه انديشمندان و صاحبنظران رسانههاي جمعي با تاكيد بر موضوع و هدف رسانهها مطرح كردهاند عبارت است از: . (مجله سروش، شماره 936، 1387، ص 42)
رسانهها در دنياي كنوني بسيار پيچيدهاند و در عين تنوع از پيچيدگي خاصي برخوردارند و بسان يك شمشير دو لبه هستند كه هم ميتوانند كاركرد مثبت داشته باشند و هم كاركرد منفي، بر اين اساس رسانهها در روند تثبيت يا وفاق و امنيت عمومي و مشاركت همهجانبه مردم در تامين امنيت عمومي و شركت در نظام عدالت كيفري با نقشها و كاركردهاي مختلفي، نمود مييابند؛ كاركردهايي كه برآمده از توجه يا بيتوجهي به ساختار فرهنگي جامعه و شدت و شتاب تغييرات آن است. (لرني و مصلحتي، 1385، ص 99)
به عبارت ديگر، رسانههاي جمعي در فرآيند تداخل ضروريات اجتماعي و فرهنگي كه از شتابزدگي تاريخ در عصر ما نشات ميگيرد ميتوانند نقشهاي سازنده يا ويرانگر داشته باشند. آنها ميتوانند از طريق تحكيم و تعميق پيوندهاي مذهبي، ملي، فرهنگي و تاريخي يا پيشافتادگي بخشها، در نهايت به تشديد ناموزوني توسعه بپردازند. روشن است كه در يك نظام هماهنگ رسانهاي، انسجام و پايداري توسعه و در نتيجه تقويت امنيت ملي مدنظر است؛ اما در ازهمگسيختگي رسانهها، تهديد امنيت ملي قابل پبشبيني است. (خانيكي، 1376، ص 359)
امروزه مهمترين كاركرد رسانهها را ميتوان به شرح زير مورد بررسي قرار داد:
كاركردهاي مثبت رسانهها
1- كوچك شدن جهان: امروز جهان ما، دنياي تعلق اخبار و اطلاعات نيست، بلكه دنياي تعلق جهاني اطلاعات است. به اين معنا كه به واسطه رسانهها خبر هر حادثه هر چند كوچك در تمام سطح جهان نشر مييابد و جوامع بشري را تحت تاثير قرار ميدهد. امروز حتي يك عمل خشونتآميز در يك گوشه از دنيا، دل مردم جهان را به درد ميآورد. در واقع رسانهها باعث بيداري و افشاگري وجدان جهان شدهاند.
2- توسعه آموزش: رسانهها، دنياي نوين آفريدهاند كه در آن مفهوم آموزش تعريف تازه يافته است. به اين معنا كه ديگر دانستن و داشتن علم و معرفت در انحصار هيچ كس نيست. در دنياي ارتباطي نوين، آموزش همه جايي است. بسياري از متفكران به درستي برخصلت همه جايي بودن و همسانسازي تاكيد كردهاند. رسانهها از يك سو محتواي آموزشي را به جاي جاي جامعه برده و از سوي ديگر، از فاصله موجود ميان انسانها كاستهاند.
(ساروخاني، 1381، ص 56)
3- مشاركت مردمي: با ورود رسانهها به حريم انسانها آنچه مشخص است اين كه وحدت و مشاركت مردمي نيز تعريفي جديد يافت. قبايل دورافتاده از تعلق خود به يك واحد بزرگتر آگاهي يافته، موجبات كاهش اهميت خردهفرهنگها فراهم آمد و هويت ملي تعريف تازه يافت. به اين ترتيب و در جريان تحولات شگرف رسانهها ميتوان گفت كه مشاركت مردمي و همبستگي ملي شكل و تكوين يافت.
4- تكوين فرهنگ ملي: در پرتو پيدايش رسانهها، همه افراد جامعه از زبان مشترك، هويت مشترك و آداب و عادات مشتركي برخوردار شدند. به عبارت ديگر، يك نوع فرهنگ ملي شكل و تكوين يافت.
با پيدايي دهكده جهاني، انفجار فضا و همسايگي ملل بظاهر بسيار دور دست، بالطبع موجبات پيدايي و بسط فرهنگ جهاني فراهم ميشود و جهاني شدن اخبار و اطلاعات را باعث شده و در يك كلام، تكوين جهاني نو و در پي آن تولد و تكوين انسانهايي ديگر را موجب ميشود. (ساروخاني، 1381 صص 66 65)
5- ايفاي نقش اساسي در ايجاد نظم و امنيت عمومي: چنان چه گفته شد يكي از كاركردهاي مثبت و بسيار مهم رسانهها همانا ايفاي نقش در ايجاد نظم و امنيت عمومي است. امنيت عمومي مقولهاي مبتني بر وفاق، همبستگي و مشاركت مردمي است كه بر اثر افزايش فرهنگ و قدرت مفاهمه جامعه به وجود ميآيد. از اين رو، رسانههاي جمعي ميتوانند عامل قوام و استمرار آن باشند. در حقيقت رسانهها براي سوق دادن سياستهاي امنيتي انتظامي به سمت مردم و طراحي يك نظام امنيتي مشاركتي با حضور فعال همه اقشار و گروههاي مردمي نقش اساسي دارند. (لرني و مصلحتي، 1385، ص 102)
رسانههاي دنياي امروزه داراي ويژگيها و امتيازات متعدد ديگري نيز هستند كه به اختصار برخي آثار و كاركردهاي مثبت و شايع آنها عبارت است از تسهيل همگرايي ميان ملتها، ايجاد نهادهاي محلي، منطقهاي و ملي و بينالمللي، توسعه شهرنشيني، افزايش دانش و آگاهيهاي مردم، افزايش درآمد سرانه، توسعه اقتصادي و سياسي، افزايش مناسبات فرهنگي و مبادلات اقتصادي و اجتماعي و علمي، پيشبرد سياستهاي ملي و افزايش سطح مشاركت اجتماعي، همراهي با افكار عمومي براي مشروعيت و تقسيم قدرت و دموكراتيك شدن حكومت، كمك به برقراري صلح جهاني، كاركرد اطلاعرساني، ايجاد تخصص و بالا بردن سطح دانش فني و نوآوري و كمك به توسعه سياسي و جريان آزاد اطلاعات كه به آزادي بيشتر جوامع منجر ميشود. (مجله سروش، شماره 936، 1378، ص 43)
در مقابل اين آثار مثبت رسانهها بالقوه ميتوانند منشأ كاركردهاي منفي هم در جامعه باشند كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم. (البته اين موارد در رسانههاي بيگانه مورد بهرهبرداري بالفعل قرار ميگيرد):
1- بروز و بسط خشونت و ناامني: برخي پژوهشگران بر اين عقيدهاند كه رسانهها موجبات بروز و توسعه خشونت را فراهم آورده و جهاني خشن، ناامن و پرمخاطره را تكوين بخشيدهاند. آنچه آشكار است اين كه رسانهها همان طور كه در ايجاد مشاركت و امنيت نقش ايفا ميكنند امكان دارد كه با تنزل قدرت انتخاب مخاطبان و تضعيف روند نهادي شدن ارزشهاي اجتماعي و انتقال تصورها و انگارههاي ازهمگسيخته، افراد جامعه را دچار تعارضها و چندگانگيهاي فرهنگي و اجتماعي كرده وفاق، مشاركت و همدلي را به نفاق، جدايي و خشم و خصومت تبديل كنند. در چنين شرايطي تنش، تعارض و خشونت پديدار ميشوند و هنجارها و ارزشهاي پسنديده جامعه رنگ ميبازند.
2- سلطهجويي: امروزه بسياري از قدرتهاي حاكم و استعمارگر با بهرهبرداري نادرست از رسانهها توانستهاند به اعماق جامعه راه يابند و به عبارتي سلطه جويند.
3- دگرگوني ارزشها: رسانهها بويژه رسانههاي ديداري با توليد و نشر برنامههاي جنايي در واقع موجب دگرگوني ارزشها ميشوند تا آنجا كه جرم و جنايت براي بينندگان بخصوص جوانان و نوجوانان ارزش مثبت تلقي ميشود.
4- انتقال شگردهاي جرم و جنايت: امروزه رسانهها با توليد انبوه فيلمهاي جنايي و نشر وسيع اخبار جرم و جنايت، خشونت و ناامني سبب انتقال تجارب و فنون و به عبارت بهتر شگردهاي جنايي به كل مردم ميشوند. بر اين اساس شايد بتوان گفت كه رسانهها به نوعي به طور مستقيم خودآگاه يا غيرمستقيم و غيرعمد در ايجاد خشونت، جرم و جنايت و انحرافات اجتماعي و... دخيل هستند.
5- مقاومت در برابر ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي: استفاده نابهجا از برخي رسانهها باعث ميشود بسياري از اقشار جامعه و بويژه نسل جوان در برابر ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي جامعه خود مقاومت كنند و خواهان نابودي و تخريب اين گونه ارزشها شوند.
6-ايجاد ميل به تنوعطلبي و زيادهخواهي: رسانهها از طريق تبليغات گسترده تجاري در واقع تمايل به مصرفزدگي و گرايش به زيادهخواهي را تشديد ميكنند.
7- از ميان بردن تعادل رواني: رسانهها با تحريك نياز و ميل به مصرفگرايي مردم و همچنين ايجاد نيازهاي مصنوعي، به نوعي موجب از ميان رفتن تعادل رواني افراد جامعه ميشوند.
8- فرهنگزدايي: رسانهها با استفاده از فناوريهاي پيشرفته خود قادرند در تمام عرصههاي جهاني، ملي و منطقهاي تجلي يابند.
9- تحميل و تبليغ انديشهها و كالاها: امروزه رسانهها ميتوانند زمينه را براي تحميل هر گونه نظري فراهم آورند و با ابزارهاي تبليغات، از نفوذ و قدرت مطلقي بر انسانها برخوردار شوند. بر همين اساس ميتوان گفت كه رسانهها با شيوههاي خاص از طريق تبليغات ميكوشند به تحميل كالاها، انديشهها و بسط شبكه نيازهاي انسانها ميپردازند. (لزني و مصلحتي، 1385 ص 103) از ديگر آثار منفي كاركردهاي رسانهها ميتوان به موارد ديگري اشاره كرد: ايجاد اختلاف و تجزيه، ايجاد وابستگي اطلاعاتي جريان يكسويه اطلاعات و مركزيت ابررسانهها، ايجاد گسست فرهنگي و تبليغ الگوهاي جامعه مشتري (consumer society) مبتني بر ارزشهاي جامعه مصرفي.
(مجله سروش، شماره 936، 1378، ص 43) بدون شك ارگانها و سازمانهاي امنيتي و انتظامي كشور نيازمند جلب اعتماد و مشاركت مردم در تحقق برنامهها و اهداف خود هستند كه نقش رسانهها در اين زمينه بسيار مهم و موثر است. امروز جرم، جنايت، بدحجابي و بيعفتي و انواع بزهكاري در كنار معضلات ديگر اجتماعي به يكي از منابع گسترش و توسعه احساس ناامني در جامعه تبديل شده تا جايي كه اعمال كيفري، زندان و حبسهاي طولاني و خيلي از برنامهها و سرمايهگذاريهاي سنگين در اين زمينه نتايج مطلوبي به همراه نداشته است.
همه متفكران عرصه جامعهشناسي و ارتباطات و نيز مديران امنيتي و انتظامي و سياسي كشور ميدانند يكي از ابزارهاي مهم و تاثيرگذار براي افزايش احساس امنيت استفاده از رسانهها و كارويژههاي مثبت آن است و بدون رسانه هاي مفيد و متعهد مشاركت و مساعدت كه نقش بسيار اساسي در موفقيت دولت، پليس و دستگاههاي قضايي دارد، ميسر و ممكن نميشود.
با توجه به توضيحات مطرح شده بايد گفت رسانهها عليرغم نقش تعيينكننده در جلب اعتماد و مشاركت مردمي و نيز آماده كردن افكار و اذهان عمومي ممكن است داراي موانعي نيز باشند. يكي از موانع كاركردي رسانههاي ملي براي بسترسازي امنيت اجتماعي و اخلاقي رسانههاي مخالف نظام جمهوري اسلامي هستند كه با بهرهگيري از نظرات مختلف به اصطلاح كارشناسانه درصدد شكست طرحهاي امنيتي هستند و ميكوشند مقاومت مردم را در قبال طرحهاي ملي ازجمله طرح امنيت اخلاقي و اجتماعي برانگيزند كه البته اين مانع يك مانع قابل پيشبيني و لازم است رسانههاي خودي ازجمله رسانه ملي با قدرت، استدلال و با هنرنمايي و احتجاج، اهداف مورد نظر امنيت اجتماعي اخلاقي را تبيين كنند و سپس در راستاي تحقق، گسترش و تعميق آن بكوشند.
متاسفانه در ميان رسانهها بعضي رسانههاي مكتوب هم با ساز مخالف مانع تحقق اين اهداف ارزشمند ميشوند؛ البته گستره و عمق رسانههاي مكتوب (مورد نظر) و بعضي از سايتهاي الكترونيكي خيلي قابل توجه نيست، اما ساز مخالف آنها هم قابل انتظار نيست، چراكه براي تحقق يك هدف و برنامه ملي رسانهها بايد رويكرد تكاملگرايانه و مكمل محورانه (complementary) داشته باشند.
رسانهها در صورتي ميتوانند كسب اعتماد كنند كه خودشان مكمل همديگر باشند نه اين كه حرف و برنامه همديگر را نقض كنند. متاسفانه بعضي رسانههاي مكتوب كه بيشتر تحت تاثير و القائات جناحي و سياسي و درصدد كسب نظر و اقبال مردمي هستند منافع حزبي را بر منافع ملي ترجيح ميدهند.
حفظ نظم اجتماعي
آموزه زيربنايي حفظ نظم اجتماعي (social policing) به عنوان يكي از راهكارهاي نوپديد پيشگيري از جرم، آن است كه بدون همكاري جامعه نميتوان به شكل موثر به پيشگيري از جرم پرداخت. حاكميت براي رفع و ازاله جرم تا حد امكان نيازمند كنترلهاي مختلفي است ازجمله:
- مكانيسمهاي رسمي غيررسمي
- مكانيسمهاي بيروني دروني (كنترلهاي معنوي اخلاقي و مادي)
- مكانيسمهاي ارزشي، عاطفي، اقتصادي، خشن و...
- مكانيسمهاي انتظامي، ارشادي و نهادي
- مكانيسمهاي اقناعي و الزامآور (سركوبگر)
- مكانيسمهاي كنترل از راه دور و از راه نزديك (همجوار)
براي حفظ نظم و يكي از راهبردهاي اساسي در حوزه كنترل اجتماعي پيشگيري (prevention) است. راهبردي عمدتا پيشبيني و متشكل از مجموعه راهكارهاي مستقيم و غيرمستقيم كه با هدف ايجاد امكانات و موقعيتهاي بازدارنده از وقوع جرم و كجروي طراحي و تدوين ميشود. اهميت و كارآمدي پيشگيري همواره توجه صاحبنظران نظامهاي جزايي و حوزههاي سياست جنايي را به خود جلب كرده است.
تجربههاي درازمدت نظامهاي جزايي و همچنين يافتههاي تجربي چند دهه اخير نيز نشان دادهاند كه در صورت اجراي صحيح، پيشگيري راهحلي بمراتب كارآمدتر و موثرتر از راهبردهاي پسيني مقابله است. اين يافتهها همچنين حاكي از آنند كه پيشگيري، كاهشي قابل توجه را در نيروها و هزينههاي مورد نياز در كنترل اجتماعي در پي دارد در مرحله پيش از وقوع جرم يا مرحله پيشگيري توجه عمده به فراگيري سلامت اجتماعي معطوف است و محورهاي زير خواه در شكل عنايت به تمام آحاد جامعه (پيشگيري جامعه مدار) يا آماج قرار دادن افراد در خطر يا مسئلهدار (پيشگيري رشدمدار) به عنوان پيشزمينههاي تحقق موثر آن، مورد توجه قرار ميگيرد:
1- ايجاد امنيت اجتماعي در معنايي فراگير و در سطح برخوردار ساختن آحاد جامعه از نيازهاي اساسي
2- فراهم آوردن توانمنديهاي لازم براي استمرار اين امنيت در زمان وقوع بحرانهاي اجتماعي
3- وضع قوانين مناسب تامين اجتماعي (حمايت از خانواده، كودكان، زنان و...) با هدف فراهم كردن چارچوب قانون متناسب با فعاليتهاي پيشگيرانه
4- تقويت نقش پيشگيرانه مدارس و بالا بردن كيفيت و محتوي آموزشهاي عملي و تربيتي با هدف ايجاد سپرهاي بازدارنده در برابر جرم و كجروي
5- افزايش مراكز مشاوره اجتماعي در محلات و مدارس با هدف زمينهسازي حل مشكلات خانوادگي، رفتاري و اجتماعي
6- اتخاذ سياستهاي حمايت از نهادهاي ياد شده، هماهنگ كردن فعاليتهاي آنها و ايجاد زمينه دخالت موثر در فعاليتهاي پيشگيرانه و... (سليمي و داوري، 1385 و ص 527)
با اين توضيحات روشن ميشود نقش رسانهها هم در مرحله پيشگيري، هم در مرحله ارتكاب به جرائم و بزهكاريها و هم در مراحل پس از جرم نقش تعيينكننده است. به عبارت ديگر هر چند نقش رسانه كنترل و دروني است، اما در همه مراحل و هرگاه نظام اجرايي كشور درصدد پياده كردن برنامهاي باشد، نقش تعيينكننده را به عهده دارد.
رسانهها و موفقيت نيروي انتظامي
بر همه مديران و سياستگذاران، صاحبنظران و انديشمندان و عموم و خصوص مردم آشكار است كه رسانهها در دنياي امروز نقش مهم، غيرقابل انكاري در كسب اعتماد و جلب مشاركت مردمي براي امنيت بخشي در حوزههاي مختلف بخصوص امنيت اخلاقي و اجتماعي دارند.
بيتوجهي مديران به اين نكته موجب تعارضات فرهنگي، اجتماعي و ناسازگاري و ناهمخواني بخشهاي مختلف جامعه شده و توفيق اجراي برنامههاي ملي ازجمله امنيت اجتماعي و اخلاقي كه بالطبع در ابتداي امر ممكن است با مقاومت مردمي مواجه باشد دچار ناكامي و شكست شود.
در طرحهاي ملي كه تا اين حد كيفي، ذهني و مشاركت طلب هستند دشمنان رسانهاي هم آن را بهانه خوبي براي جلب افكار عمومي به خودشان ميدانند و كنترل جرائم و بزهكاريهاي موجود قابل نشر در جامعه بستگي به آمادگي افكار عمومي و مشاركت فكري و عملي آنها دارد، بنابراين رسانهها با اتخاذ كاركردهاي مثبت و مفيد خود در جهت كنترل جرم و تامين امنيت مطلوب اجتماعي كه بسترساز ديگر ابعاد امنيتي است، فعاليت ميكنند.
رسانهها با القاي مظاهر بيامني و ناامني در جامعه و نيز برنامهسازي و اطلاعرساني و بهرهگيري از قالبهاي مختلف برنامهسازي (فيلمهاي خانوادگي، سريال، سينمايي، مستند و...) عواقب و پيامدهاي ناگوار مظاهر ناامني خانوادهها و تكتك افراد را مورد بررسي قرار ميدهند. در اين صورت است كه مخاطب اقناع ميشود.
رسانهها در عين اين كه به عنوان ابزار آموزشي قدرتمندي در تلاش براي پيشگيري از وقوع جرم همكاري با پليس داشته باشند در قالب اطلاعرساني هم ميتوانند فعاليت نيروي انتظامي را به شكل ظريف و هنرمندانه پوشش و همياري مردم را نيز به افكار عمومي القا كرده و آن را گسترش ميدهند.
در اين صورت هر يك از مردم عملكرد خود را به عنوان يك شهروند بهبود ميبخشد و ضمن همكاري با پليس و دستگاه قضايي در تامين امنيت عمومي مشاركت ميكند و مردم با كمك آموزشهاي مختلف تصميم ميگيرند بيشتر براي برقراري نظم و امنيت عمومي نقش ايفا كنند. به همين دليل است كه در بيشتر اعترافات مديران ارشد انتظامي ميبينيم كه ميگويند موفقيت اين گونه طرحها بدون مشاركت و همياري و آمايش افكار عمومي هستند. رهبر معظم انقلاب ميفرمايند نقش صداوسيما از همه دستگاهها بالاتر است.
منابع:
1- قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران 2- صديق سروستاني، رحمهالله، آسيبشناسي اجتماعي، انتشارات آن، تهران 1383 3- سليمي، علي و محمد داوري جامعهشناسي كجروي انتشار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انتشارات زيتون، قم 1385 4- خانيكي، هادي رسانههاي جمعي و امنيت ملي انتشارات وزارت كشور، چاپ اول جلد دوم تهران 1276 5- ساروخاني، باقر، نقش وسايل ارتباط جمعي در پيشگيري از وقوع بزهكاري وزارت كشور، تهران 1381 6- لرني، منوچهر، جامعهشناسي امنيت، انتشارات رامين، تهران 1384 7- لرني، منوچهر و حسين مصلحتي، كتاب فصلنامه مطالعات امنيت اجتماعي، سال دوم شماره 6 و 7 انتشارات نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران، تهران 1385 8- مجله سروش، انقلاب ارتباطات در آستانه قرن 21، سال بيستم، شماره 936، انتشارات صداوسيما، تهران 1378
جعفر عبدالملكي
پژوهشگر و دانشجوي دكتري روزنامهنگاري
دوشنبه 27 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1017]
-
گوناگون
پربازدیدترینها