واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
«آخرين ميخ بر تابوت جنبش بي تحرك عدم تعهد»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛در جهان معاصر هر فردي كه مختصر شناختي درباره عالم سياست داشته و يا اندكي در حوزه سياست بين الملل مطالعه كرده باشد با واژه « جنبش عدم تعهد » آشناست . اصولا « جنبش » به حركت يا رفتار گروهي نسبتا منظم و پايدار براي رسيدن به هدف هاي سياسي و اجتماعي معين و براساس نقشه مشخص كه ويژگيهاي « اصلاحي » و يا « انقلابي » دارد گفته مي شود. « عدم تعهد » نيز به راهبردي اطلاق مي شود كه در روابط بين الملل مبتني بر عدم وابستگي به قدرتهاي جهاني و دوري جستن از بند و بست هاي تعهدآور به بلوك هاي قدرت در صحنه بين المللي است . پس از جنگ بين المللي دوم كه جهان به دو بلوك و يا اردوگاه شرق و غرب تقسيم شد هر يك از كشورهاي ديگر جهان نيز ناگريز در زيرمجموعه اقماري اين دو قطب قرار گرفتند برخي رهبران كشورهاي آسيايي و افريقايي از قبيل نهرو سوكارنو عبدالناصر و تيتو كه رگه هايي از استقلال و عدم وابستگي در عملكرد آنها وجود داشت در اجلاسي در اندونزي مباحثي از قبيل ناپيوستگي به قدرتها بي طرفي و يا عدم وابستگي را مطرح و سازماني بين المللي از كشورهاي جهان سوم را در باندونگ تحت عنوان « جنبش عدم تعهد » براي ايجاد راهي سوم با ساختاري تشكيلاتي و اصول رفتاري مشخص پايه گذاري كردند. هر چند اين جنبش در آغاز كار به خاطر حضور رهبراني قدرتمند در برابر بلوك بنديهاي دو ابرقدرت شرق و غرب مقاومت كرد و در كاهش تنش هاي منطقه اي به ويژه استعمارزدايي از كشورهاي افريقايي نقش قابل توجهي بازي كرد اما متاسفانه با گذشت زمان و نفوذ قدرتهاي بين المللي در رهبران برخي كشورها راهبرد و كارآمدي جنبش زير سئوال قرار گرفت و بالطايف الحيل بر تصميم هاي آن تاثيرگذاري شد. ابرقدرتها از يكسو با حمايت از كشورها و عناصر ناهمگون با تركيب جنبش در داخل اين مجموعه تاثيرگذاري كردند و از سوي ديگر با ايجاد جناح هاي داخلي براي حمايت از سياستهاي بلوك هاي قدرت تصميم گيري و ضمانت اجرايي تصميمات اجلاس را تحت تاثير قرار دادند. متاسفانه كار به جايي رسيد كه بسياري از كشورهاي عضو اين جنبش به كشورهايي كاملا متعهد و يا نيمه متعهد نسبت به قطب هاي سياسي تبديل شده و جنبش را از كارآيي انداختند درحاليكه با توجه به كميت كيفيت و ظرفيت بالقوه و بالفعل كشورهاي عضو اين جنبش مي توانست نقش فعال و سازنده اي در عرصه بين الملل ايفا كند. با گذشت زمان كار به جائي رسيد كه واژه « جنبش غيرمتعهدها » به واژه اي بي محتوا تبديل شد و ركود و انفعال و حتي وابستگي به جاي آن نشست . نگاهي به اجلاسيه هاي اخير اين جنبش از پائين ترين سطوح كارشناسي و دبيرخانه اي تا بالاترين آن كه سطح وزراي خارجه و سران است نشان مي دهد كه اين جنبش آنچنان رنگ باخته و از خط مشي استقلال طلبانه و فعال خود دور افتاده كه از اين پس هيچ انتظاري از آن نمي توان داشت و اين توقع كه جنبش عدم تعهد نقش فعالي در ساختارهاي قدرت جهاني برعهده بگيرد عبث و بيهوده است . واقعيت اينست كه جهان در آستانه يك وضعيت استثنايي و سرنوشت ساز قرار دارد; مردم جهان از يكسو با چالش هاي بزرگ و بعضا طاقت فرسايي مواجه هستند و از سوي ديگر به دنبال رقم زدن آينده اي مستقل روشن و عاري از سلطه گري و سلطه پذيري مي باشند. در مناطقي مثل فلسطين افغانستان و عراق و كشورهايي از افريقا شعله هاي ناامني اشغالگري و استعمار بر افروخته شده و زندگي را بر ساكنان آن تلخ و دردآور ساخته است . در مناطقي از جهان ناامني ها مزمن و كهنه شده اند و جنبش عدم تعهد تاكنون راهي براي پايان آن پيدا نكرده است كه فلسطين اشغالي از جمله اين مسائل است . يك زخم 60 ساله بر پيكر فلسطين هنوز درمان نيافته و در مقابل چشمان اين سازمان پر تعداد بين المللي همه روزه شاهد نسل كشي محاصره و بستن راههاي ارتباطي و رفتارهاي غيرانساني رژيم صهيونيستي هستيم . ناامني ها و اشغالگريها در عراق و افغانستان در ابعاد يك فاجعه انساني و بيش از يك ميليون نفر را به كام خود كشيده و حكومتهاي سلطه گر به چپاول منابع ثروت اين دو كشور در مقابل چشمان بي تفاوت سران كشورهاي غيرمتعهد مشغول هستند متاسفانه گسترش رقابت هاي جنون آميز تسليحاتي توليد و انباشت سلاحهاي اتمي انتقال بحرانهاي اقتصادي به كشورهاي جهان سوم تحميل سلطه اقتصادي از طريق قوانين سازمان تجارت جهاني انحصارگرايي در علم و فناوري و جلوگيري از انتقال آن به ساير كشورها تحميل فرهنگ سلطه و انهدام فرهنگ هاي بومي و تخريب هويت ملي و پايه هاي انسجام ملتها از ابعاد مداخلات آشكار قدرتهاي سلطه گر بر نظام بين الملل و كشورهاي درحال توسعه و عقب نگهداشته شده است كه متاسفانه نهضت غيرمتعهدها نه تنها راه حلي براي آنها ارائه نكرده و بلكه بعضا در جهت خواست قدرتهاي جهاني عمل كرده و تسليم فشارهاي آنها شده است . در كنار اين همه عقب ماندگي و انفعال در مسائل بين المللي . اين روزها جنبش عدم تعهد درحال برگزاري نشست سران در شرم الشيخ مصر است شهري كه در تاريخ معاصر به برگزاري اجلاسهاي خفت بار و سازشكارانه شهرت يافته است . قرار است در اين اجلاس رياست جنبش عدم تعهد كه در يك مدت سه ساله با كوبا بود به مصر واگذار شود. اين حادثه يعني رياست رژيم مبارك بر اجلاس عدم تعهد لكه سياهي بزرگ بر پرونده سازمان فراگيري است كه روز به روز از اهداف و كاركردهاي اصلي خود دور مانده و با اين تغيير و استقرار رياست يك رژيم وابسته و كارگزاران ابرقدرتها بر آن از اين پس از مسير اصلي خود دورتر مي افتد. بنابر اين رياست رژيم كمپ ديويدي مصر كه تابحال از آن كارنامه اي جز خيانت به آرمان فلسطين و دلالي براي آمريكا و رژيم صهيونيستي وجود ندارد بر جنبشي با 48 سال سابقه و 118 عضو معناي ديگري جز كوبيدن آخرين ميخ بر تابوت اين جنبش بي تحرك و زدن چوب حراج بر اهداف آن ندارد. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]