واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صد و هشتاد و چهارمين سرباز انگليسي در افغانستان نيز کشته شد تا تعداد کل تلفات انساني انگليس در به اصطلاح جنگ عليه ترور درافغانستان و عراق به 363نفر برسد. همچنين بيش از هزار سرباز ديگر نيز در اين جنگ ها زخمي شده و ده ها ميليارد پوند نيز به اقتصاد آنان ضرر زده است . در حالي که از سال 2001 تاکنون جان 363 نفر انگليسي در راه جنگي که هنوز هم دلايل راه اندازي آن در هاله اي از ابهام قرار دارد از دست رفته است، مقامات انگليسي و آمريکايي هنوز بر ادامه اين جنگ بي مقصود مصر هستند. جوليان تامپسون فرمانده سابق تفنگداران دريايي انگليس روز شنبه به اينديپندنت گفت: دولت انگليس درباره دلايل و اهداف جنگ افغانستان توضيحات لازم را به افکار عمومي ارائه نکرده است زيرا جنگ عراق به حدي بحث انگيز و غير محبوب بود که پس از آن دولت تصميم گرفت به هيچ عنوان درباره جنگ افغانستان نيز سخن نگويد. تامپسون گفت: بين سال هاي 1971 تا 1974 بيش از 236 سرباز انگليسي در ايرلند شمالي جان خود را از دست دادند و مردم نيز اين تلفات را پذيرفتند اما دولت وظيفه دارد درباره دلايل جنگ و اهداف آن در افغانستان توضيحات بيشتري به مردم بدهد. ساعاتي پس از اين اظهار نظر تامپسون، ديويد ميليبند وزير خارجه انگليس در دفاع از حضور نيروهاي اين کشور در افغانستان، گفت: سربازان انگليسي به خاطر آينده کشورشان کشته مي شوند. گوردون براون نخست وزير انگليس نيز گفت: مردم بايد منتظر تعداد تلفات بيشتر در يک تابستان بسيار سخت" در افغانستان باشند. براي سومين سال پياپي، انگليس همچنان از نظر نيرو و تجهيزات در افغانستان در تنگنا قرار گرفته است، در حالي که از 9 هزار سربازي که هم اکنون در افغانستان به سر مي برند، تنها 700 نفر تازه نفس هستند و بقيه به شدت خسته شده اند و توان مقابله با طالبان را ندارند. در طول هفت سال گذشته، سربازان انگليسي فقط در استان جنوبي هلمند و آن هم در مرکز اين استان استقرار داشته اند ولي آشنايي نظامي و قوميتي بسيار کمي با اطراف اين منطقه دارند. بنابراين اخبار بالا رفتن تلفات سربازان انگليسي در روزهاي آينده همانند 10 روز اخير ادامه خواهد يافت. اين يک واقعيت است که مقامات و مردم انگليس بايد آن را بپذيرند زيرا حمله بدون برنامه به ااين کشور و ادامه هجوم به دشمنان بدون جلب همکاري همسايگان افغانستان که با ويژگي هاي فرهنگي و جغرافيايي آن کشور کوهستاني آشنايي دارند، نتيجه اي بهتر از اين براي بيگانگان نخواهد داشت. شيوه اي که انگليسي ها و آمريکايي ها براي مقابله با طالبان و ديگر شورشيان در افغانستان در پيش گرفته اند، همانند شيوه اي است که يک پزشک تازه کار و بي تجربه در برخورد با يک بيماري ناآشنا به کار مي برد. اگر پزشکي نتواند عامل بيماري را بخوبي شناسايي و آن را به موقع ريشه کن کند، عوارض بيماري نسبت به داروهاي قبلي مصونيت مي يابد و با شدت بيشتري باز مي گردد و حتي ممکن است باعث مرگ بيمار شود. اين همان شيوه اي است که انگليسي ها و آمريکايي ها در هفت سال گذشته در افغانستان به کار برده اند. در فاز اول جنگ در سال 2001 و در سايه همکاري برخي کشورهاي منطقه، نيروهاي ائتلاف توانستند پايگاه هاي اصلي القاعده و طالبان را در افغانستان نابود کنند. در فاز دوم و در سال 2003 بناگاه و در پي تصميم نامشروع و غيرقانوني آمريکا با همراهي انگليس، سربازان ائتلاف طالبان را به حال خود گذاشتند و به عراق حمله کردند. سران آمريکا و انگليس هيچ گاه فکر آن را هم نمي کردند که پس از سقوط رژيم طالبان، جنگ در افغانستان طولاني شود و طالبان بتواند دوباره جان بگيرد. و اين همان درمان ناشيانه يک بيماري خطرناک در افغانستان بود. در فاز سوم، در سال 2006 نيروهاي سازمان پيمان آتلانتيک شمالي (ناتو) وارد جنگ شدند و تعداد تلفات سربازان ائتلاف به اصطلاح بين المللي رو به افزايش نهاد تا آنجا که به فرماندهان نظامي دستور داده شد براي جلوگيري از فشار افکار عمومي و رسانه ها ريسک نکنند و جان سربازان را به خطر نيندازند. اين مسئله باعث شد سربازان ائتلاف از جنگ رو در رو با طالبان بپرهيزند و تمرکز خود را فقط بر مناطق خاصي قرار دهند تا بتوانند پايگاه هاي خود را استقرار بخشند. در عين حال فرماندهان سعي کردند حملات خود را از طريق هوايي و با استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين انجام دهند. اين هم نشانه ديگري از نسخه يک پزشک نامتخصص بود زيرا باوجود کاهش تلفات سربازان بيگانه، اين بار تلفات غيرنظاميان بالا رفت و خشم مردم و مقامات افغانستان را برانگيخت. ما هم اکنون در فاز چهارم جنگ به اصطلاح عليه ترور قرار داريم. در اين فاز، "باراک اوباما" رييس جمهوري آمريکا تصميم قاطع خود را گرفته است تا اين بار اشتباهات گذشته را تکرار نکند. اوباما اگرچه از "تغيير" در سياستش خبر مي دهد، اما در "عمل" و برخلاف فاز اول بدون استفاده از کمک کشورهاي منطقه تصميم گرفت جنگ همه جانبه خود را در افغانستان شدت بخشد. حال بايد منتظر ماند و ديد افکار عمومي آمريکا و ديگر کشورها تا چه زماني با شعارها و برنامه هاي اوباما همراهي مي کند و آيا او از اشتباهات "جورج بوش" درس مي گيرد و يا عملا در بحران هايي مثل بحران افغانستان جا پاي رييس جمهوري سابق آمريکا مي گذارد؟ /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]