تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827865377




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خادم القرآنی كه غير از كتاب فرزندي نداشت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

 مهدي آذر يزدي كه بيش از 50 سال براي كودكان كتاب مي‌نوشت 87 سال را در تجرد زندگي كرد و هيچ فرزندي غير از كتاب از خود به يادگار نگذاشت.   مهدي آذر يزدي سال 1301 شمسي در خرمشاه از توابع بزد در يك خانواده جديد الاسلام به دنيا آمد. خانواده او جزو خانواده‌هاي جديدالاسلام‌ها بودند. آنها قبلاً زرتشتي بودند و سه چهار نسل پيش مسلمان شدند. او مختصر خواندن و نوشتن را در خانه از پدر و قرآن را از مادربزرگ فرا گرفت و در 14 سالگي همراه با كار رعيتي و يا شاگرد بنايي مدت يك سال و نيم‌ صبح‌هاي تاريك به مدرسه خان مي‌رفت. او تا طلوع آفتاب نزد يك «آشيخ» كه او هم روزها در گيوه‌فروشي كار مي‌كرد با سه شاگرد ديگر ياد گرفتن عربي را با اصرار پدر شروع كرد. آذر يزدي در همان سن و سال بود كه «نصاب» را حفظ كرد و تا «انموزج و الفيه» خواند كه بعد آن را رها كرد. پدرش حاج علي‌اكبر رشيد در همان خرمشاه زراعت مي‌كرد و به امور ديني و مذهبي سخت متعصب بود. او از ذوق و قريحه شاعري بي‌بهره نبود و به همين خاطر ديواني از اشعار در مدايح و مراثي ائمه اطهار از خود به جا گذاشت. آذر يزدي سال‌ها پيش در گفت‌وگو با روزنامه پيمان يزد درباره پدرش گفته بود كه او «مدرسه دولتي و كار دولتي و لباس كت و شلوار را حرام مي‌دانست و به همين علت او را به مدرسه نگذاشت.» به گفته او، قرآن، مفاتيح الجنان، حليه المتقين، عين الحيات، معراج السعاده، نصاب الصبيان و جامع المقدمات تنها كتاب‌هايي بودند كه در خانه آنها ديده مي‌شدند.   اولين حسرت زندگي ------------------------ آذر يزدي در همان سن و سال بود كه اولين حسرت زندگي خود را تجربه كرد. او در گفت‌وگو با همان روزنامه گفته بود «اولين بار كه حسرت را تجربه كردم، موقعي بود كه ديدم پسرخاله پدرم كه روي پشت بام با هم بازي مي‌كرديم و هر دو هشت ساله بوديم، چند تا كتاب دارد كه من هم مي‌خواستم و نداشتم. به نظرم ظلمي از اين بزرگتر نمي‌آمد كه آن بچه كه سواد نداشت، آن كتاب‌ها را داشته باشد و من كه سواد داشتم، آن‌ها را نداشته باشم. كتاب‌ها، گلستان و بوستان سعدي و تاريخ معجم چاپ بمبئي بود كه پدرش از زرتشتي‌هاي مقيم بمبئي هديه گرفته بود. شب قضيه را به پدرم گفتم. پدرم گفت اينها به درد ما نمي‌خورد. اينها كتاب‌هاي دنيايي‌اند. ما بايد به فكر آخرتمان باشيم. شب رفتم توي زيرزمين و ساعت‌ها گريه كردم و از همان زمان عقده كتاب پيدا كردم كه هنوز هم دارم.» آذر يزدي درباره اولين تجربه و برخوردش با كتابفروشي مي‌گويد كه اين تجربه مربوط به 14 سالگي اوست؛ زماني كه در كارگاه جوراب بافي كار مي كرد. او مي‌گويد «از كار بنايي به كار در كارگاه جوراب‌بافي كشيده شدم. صاحب كارگاه با «گلباري‌ها»، صاحبان يگانه كتابفروشي شهر، خويشي داشت. صاحب كارگاه هم جداگانه يك كتابفروشي تأسيس كرد و مرا از ميان شاگردهاي جوراب بافي جدا كرد و به كتابفروشي برد. ديگر گمان مي‌كردم به بهشت رسيده‌ام. تولد دوباره و كتاب خواندن من شروع شد. در اين كتابفروشي بود كه فهميدم چقدر بي‌سوادم و بچه‌هايي كه به دبستان و دبيرستان مي‌روند ، چقدر چيزها مي‌دانند كه من نمي‌دانم. براي رسيدن به دانايي بيشتر يگانه راهي كه جلو پايم بود خواندن كتاب بود. سه چهار سال كار در اين كتابفروشي، هوس نوشتن و شعر گفتن و با بچه هاي درس خوانده همرنگ شدن را در من به وجود آورد.»   آمدن به تهران و كار در كتابفروشي‌ها ------------------------------------------ مهدي آذر يزدي دو سال بعد از رفتن رضاخان و در بحبوحه جنگ جهاني دوم به تهران آمد. او در خاطراتش  گفته است «ناگزير مي‌بايست كاري پيدا مي‌كردم تا بتوانم با آن زندگي كنم و اين كار حتماً مي بايست كاري مطبوعاتي مي بود. در تهران با چند كتابفروشي از راه مكاتبه آشنا بودم ، ولي نمي خواستم بروم و بگويم كار مي خواهم. ناشناسانه تقاضاي كار كردن را سهل تر مي يافتم. پيشتر با مقالات هاشمي حائري انسي پيدا كرده بودم. با خودم گفتم ، يك روزنامه نويس مشهور با همه ارتباط دارد. نامه اي به ايشان نوشتم و گفتم كه كار مطبوعاتي مي خواهم. آقاي هاشمي قدري توپ و تشر زد و ملامت كرد كه به تهران مي آييد چه كنيد؟! ما خودمان از اين شهر در عذابيم و از اين حرف ها. بعد كم كم آرام شد و گفت شما سه شنبه آينده بيا يك فكري برايت مي كنم. سه شنبه بعد آقاي حسين مكي را در همان اداره صدا كرد و گفت بيا، اين همشهري ات آمده. با آقاي مكي در يزد آشنا شده بودم. آقاي مكي گفت در خيابان ناصرخسرو با چاپخانه حاج محمدعلي علمي صحبت كرده ام. برو آنجا و بگو مكي مرا فرستاده. همان روز رفتم و در چاپخانه علمي مشغول به كار شدم.» مهدي آذر يزدي تا اواخر عمرش همچنان با كتابفروشي ها و ناشران كار مي كرد. او در كتابفروشي هاي خاور، ابن سينا، اميركبير، بنگاه ترجمه و نشر كتاب و روزنامه هاي آشفته و اطلاعات و چاپخانه علمي چندين سال كار كرد.   شكست‌هاي زندگي ------------------------- به گفته خودش، دو بار كتابفروشي راه انداخت كه هر دو بار ورشكست شد. پس از آن با يكي از كساني كه در چاپخانه آشنا شده بود، شريك شد و به كار عكاسي حرفه‌اي پرداخت. اما مغبون و پشيمان شد. يك بار يك عكاسخانه را خريد، ولي بعد از يك سال واگذارش كرد.   آذر يزدي براي كودكان كتاب مي‌نويسد ------------------------------------------- مهدي آذريزدي را با اين حال بيشتر به خاطر كتاب‌هايي مي‌شناسند كه براي كودكان نوشته است. به ويژه «قصه‌هاي خوب براي بچه‌هاي خوب». او درباره روزگاري كه براي اولين بار به فكر نوشتن كتاب براي بچه‌هاي افتاده بود مي گويد «اولين بار كه به فكر تدارك كتاب براي كودكان افتادم، سال 1335 يعني در سن 35 سالگي ام بود. در اين سال در عكاسي يادگار يا بنگاه ترجمه و نشر كتاب كار مي كردم و ضمناً كار غلط گيري نمونه هاي چاپي را هم از انتشارات اميركبير گرفته بودم و شب ها آن را انجام مي دادم. قصه اي از «انوار سهيلي» را در چاپخانه مي خواندم كه خيلي جالب بود. فكر كردم اگر ساده تر نوشته شود براي بچه ها خيلي مناسب است. جلد اول «قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب» خود به خود از اينجا پيدا شد. آن را شب ها در حالي مي نوشتم كه توي يك اتاق 6 متري زير شيرواني، با يك لامپ نمره ده ديواركوب زندگي مي كردم. نگران بودم كتاب خوبي نشود و مرا مسخره كنند. آن را اول بار به كتابخانه ابن سينا (سر چهار راه مخبرالدوله) دادم. آن را بعد از مدتي پس دادند و رد كردند. گريه‌كنان آن را پيش آقاي جعفري ، مدير انتشارات اميركبير بردم. ايشان حاضر شد آن را چاپ كند.»   آثار مهدي آذريزدي ---------------------- كتاب 8 جلدي «قصه‌هاي خوب براي بچه‌هاي خوب» جزو پرتيراژترين كتاب‌هاي ايران بوده است. سال گذشته مديران انتشارات اميركبير به يزد رفتند تا براي انتشار جلدهاي نهم و دهم اين مجموعه با مهدي آذر يزدي به توافق برسند. اما بيماري و مرگ برنامه ها را به هم زد. «قصه‌هاي تازه از كتاب‌هاي كهن»، «گربه ناقلا»، «گربه‌ تنبل»، «مثنوي» (براي بچه‌ها) و «مجموعه‌ قصه‌هاي ساده» از جمله كارهاي او براي كودكان بود.   آذر يزدي در تجرد مرد ------------------------- مهدي آذر يزدي 87 سال در تجرد زندگي كرد. با اين حال بچه‌ها را دوست داشت و بيش از 50 سال براي آن ها نوشت. او در زندگي هيچ چيز را به اندازه سكوت و آرامش و كتاب دوست نداشت. دوستان و آشنايانش هنگام رفتن به خانه او مي بايست رمز خانه اش را بدانند تا در براي آن ها باز شود. دوستانش مي گفتند مثلاً بايد دو بار پي در پي به در مي كوبيديم تا او بداند كه از دوستانش هستيم و در را براي ما باز كند.   جوائز و نشان‌ها -------------------- آذر يزدي سال 1343 از سازمان يونسكو جايزه اي دريافت كرد و سال 1345 نيز دو كتابش به عنوان آثار برگزيده «كتاب كودك» انتخاب شدند. پس از انقلاب هم چهره ماندگار شد و محفل‌ها و انجمن‌هاي مختلف براي او بزرگداشت هاي متعدد برپا كردند.   آذری یزدی یک خادم القرآن به معنای واقعی بود ---------------------------------------------------------   مجموعه كتاب‌های "قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب"، "قصه‌های تازه از كتاب‌های كهن"، "شعر قند و عسل"، قصه‌‌های پیامبران، "مثنوی بچه خوب"، مجموعه قصه‌های ساده و تصحیح مثنوی مولوی (برای بزرگسالان) از جمله كتاب‌های این نویسنده می‌باشد كه تاكنون بارها به چاپ رسیده و برخی از آنان به زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است.   مهدی آذریزدی هم‌چنین به دلیل بازنویسی قصه‌های قرآن برای كودكان در سال 1378 به عنوان "خادم‌القرآن" شناخته شد.     /1001/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن