واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: درجست و جوي عقلانيت(يادداشت روز)
بسته پيشنهادي گروه 1+5 به ايران ديروز توسط خاوير سولانا كه به گفته خودش به عنوان نماينده 6 كشور به تهران سفر كرده بود منتشر شد. دراين بسته همچنان كه از قبل پيش بيني مي شد هيچ نكته درخور اعتنايي وجود نداشت و غربي ها حتي براي جذاب سازي ظاهري آن هم خلاقيت قابل توجهي از خود به نمايش نگذاشته بودند. بسته عمدتا شامل يك سلسله وعده است كه اولا تضميني براي تحقق آنها نيست و ثانيا حتي اگر محقق شود هيچ مشكل و مسئله مهمي در ارتباطات ايران با دنياي خارج يا شتاب بخشيدن به روند توسعه اقتصادي آن را حل نخواهد كرد. بسته پريروز 1+5 نشان داد كه غرب علاقه اي به دست كشيدن از ذهنيت كهنه و غبار گرفته خود درباره احتمال موفقيت ديپلماسي فشار و مذاكره همزمان ندارد و همچنان تصور مي كند مي تواند با پيشنهاد همكاري درباره مسائلي از قبيل بلاياي طبيعي ايران را به دست شستن از برنامه خود در زمينه غني سازي اورانيوم يا احداث راكتور آب سنگين وادار كند. بسته غرب همچنان از ايران مي خواهد در طول دوران مذاكرات برنامه غني سازي خود رابه حال تعليق درآورد. ضمنا در اين باره هم چيزي نمي گويد كه از ديد پيشنهاد دهندگان اين بسته آيا ايران مي تواند پس از پايان مذاكرات -كه بسته معلوم نمي كند تا كي طول خواهد كشيد- برنامه غني سازي خود را از سر بگيرد يا نه. همه چيز در بسته موكول به «ايجاد اطمينان از ماهيت كاملا صلح آميز برنامه هسته اي ايران» شده است كه طبعا چيزي بيش از يك شوخي نيست. چنين اطميناني به طور طبيعي بايد توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي ايجاد شود اما در اين مدت 6 سال كه از آغاز پرونده هسته اي ايران مي گذرد، غربي ها به وضوح تمام نشان داده اند هر وقت لازم باشد كاملا آماده اند كل حيثيت آژانس را با «هيچ» يكي بگيرند. هنوز مدت زيادي از آن روز نگذشته كه مقام هاي غربي در مواجهه با يكي از گزارش هاي آژانس در سال 2007 كه برخي از مهم ترين ابهامات موجود در پرونده ايران را حل شده اعلام مي كرد، آشكارا گفتند وقتي آژانس حرفي بزند كه مطابق نظر آنها نيست، ارزشي براي آن قائل نخواهند شد. با اين وضع، اگرچه ايران به همكاري فعالانه با آژانس ادامه خواهد داد اما به طور طبيعي اعمال حقوق خود را به زماني كه غربي ها اجازه گفتن حقيقت را به آژانس بدهند، موكول نخواهد كرد. مشكل ديگر تحفه جناب سولانا اين است كه توازن بين پيشنهاد ها و توقعات در آن رعايت نشده به گونه اي كه هنگام خواندن بسته ناگهان اين احساس به آدمي دست مي دهد كه غربي ها اين بسته را عمدا به گونه اي نوشته اند كه ايران بلافاصه آن را رد كند. در حالي كه ايران سعي كرده بود در بسته خود براي «مسائل واقعي»، «راه حل هاي واقعي» ارائه دهد، در بسته غربي ها -تازه اگر خيلي خوش بين باشيم- براي «مسائل واقعي» تنها «راه حل هاي تخيلي» ارائه شده است. ايران در بسته خود انبوهي از مشكلات منطقه اي و فرامنطقه اي را فهرست كرد و بعد نشانه هايي ارائه داد ازاينكه چگونه قصد دارد از امكانات و قدرت خود براي حل و فصل منصفانه آنها استفاده كند. در مقابل، بسته غربي ها هيچ علاقه اي به درگير شدن با مسائل واقعي از خود نشان نمي دهد و در مهم ترين بخش خود به جاي تلاش براي رسيدن به يك فرمول قابل قبول در مورد غني سازي ايران -كه به تعبير سولانا اصلي ترين نقطه اختلاف است- با كاهلي تمام صورت مسئله را پاك مي كند و از ايران مي خواهد در ازاي مذاكراتي با سرنوشت نامعلوم، يكي از اصلي ترين اهرم هاي قدرت خود را تعطيل كند. غربي ها دراين كار سابقه دارند: از ايران مي خواهند نقدا امتيازاتي مهم واگذار كند و در عوض «مذاكره» تحويل بگيرد.نقد درونمايه فقير سومين بسته پيشنهادي 1+5 به ايران را مي توان همچنان ادامه داد اما بهتر آن است كه به جاي نگاهي چنين جزئي نگرانه، يك رويكرد كلان اتخاذ كنيم و ببينيم آن كدام آبشخور فكري و مبناي نظري است كه منجر به تهيه چنين بسته هاي خوشمزه اي با عاقبت از پيش معلوم، مي شود. اشكال از اين بسته يا آن بسته نيست، بلكه در مباني تفكر استراتژيك غرب راجع به ايران است. استراتژي «فشار و مذاكره همزمان» يا همان «چماق و هويج» مدت هاست به آخر خط رسيده و اين را غربي ها ديگر بايد بفهمند. اين ناكارآمدي دو علت عمده دارد:1- غربي ها از ابتدا بنا را بر اين گذاشتند كه تشويق و تهديد همزمان روشي كارآمد براي مواجهه با ايران است و مشكلي هم اگر باشد فقط در اينجاست كه «اندازه» تشويق و تهديد ها به حد مناسبي افزايش پيدا كند. به همين دليل هم بيش از 3 سال است كه با ناشي گري تمام سعي مي كنند مشوق ها و تهديدهاي خود را «بهبود» ببخشند تا جايي كه بالاخره بر اراده ايران تاثير بگذارد. البته هر كسي اين اجازه را دارد كه تا هر زمان خواست با هر ميزان از توهم زندگي كند ولي عملكرد ايران به وضوح سعي در زدودن اين توهم داشته كه ايران اساسا در مقابل هيچ بسته اي از مشوق ها (و تهديدها) هرچقدر غني (و پر زور) حاضر به معامله بر سر غني سازي نخواهد بود و تنها راه پيش پاي غربي ها اين است كه راهي براي كنار آمدن با اين حقيقت بيابند. 2- دومين اشتباه محاسبه عميق غربي ها كه به ناكارآمد شدن استراتژي آنها در مقابل ايران انجاميده اين است كه خيال مي كنند تهديد پشتوانه مذاكرات است ولذا ضرورت دارد. به همين دليل مثلا قبل از ارائه اين بسته -و در موارد مكرري قبل از آن- سعي كردند پشتوانه اي از تهديد براي آن فراهم كنند. پيام روشن اين نحوه عمل براي ايران اين است كه غرب به دنبال زورگويي است نه تفاهم متقابل، والا چه ضرورتي داشت كه در همان حال كه لبخند مذاكره بر لب دارند، چماقي هم به دست بگيرند. از ديد ايران تهديد نه فقط به تقويت فرايند مذاكرات منجر نمي شود بلكه اساسا مخل است و اعتماد و روحيه همكاري متقابل را از بين مي برد. توجه دقيق به اين دو عامل روشن مي كند كه غرب نياز به يك بازنگري استراتژيك درمقابل ايران دارد و هر روز كه اين امر را به تاخير بيندازد، هزينه هاي لازم براي بازگزداندن آب رفته به جو افزايش خواهد يافت. اكنون علائمي در دست است كه ظاهرا خود غربي ها هم فهميده اند آنچه در اين بسته ها نوشته اند به هيچ دردي نمي خورد و ايران هم مثل آب خوردن آن را دور خواهد انداخت. به همين دليل آنچه در اظهار نظرهاي شفاهي مي گويند با آنچه در بسته خود نوشته اند تفاوت دارد. عموما هم اينطور است كه متن مكتوب را تيز و تند تر مي نويسند و ملاحظات اجرايي و واقعي را شفاهي بيان مي كنند. سولانا ديروز برخلاف انتظار از بسته ايران تمجيد كرد و گفت كه مشتركات اين بسته و بسته غرب -كه طبعا شامل تعليق نمي شود- مي تواند مبنايي براي يك مذاكره احتمالي در آينده باشد. سرگي كيسلياك معاون وزير خارجه روسيه هم كه جزو همراهان سولانا بود، تاكيد كرد كه هيئت غربي در مذاكرات خود تاكيدي بر تعليق نكرده است. اين سخنان اگرچه رياكارانه با متن مكتوب ارائه به ايران فاصله دارد اما نشان مي دهد كه نمايندگان غرب خودشان هم به آنچه نوشته اند چندان اعتقادي ندارند. آنها مي دانند ايران تعليق نخواهد كرد پس بايد تلاش كنند -چنانكه مي كنند- تا با اين واقعيت كنار بيايند. ايران خوب مي داند كه پذيرش تعليق علاوه بر آنكه زورگويانه و غير قانوني است مستقيما به بي معنا و خاصيت شدن مذاكرات خواهد انجاميد و لذا هرگز زير بار آن نخواهد رفت. در اين حال، طرفي كه اكنون بايد چرخشي انجام بدهد غرب است و مي توان منتظر ماند و ديد كه آيا عقلانيتي كه به اين نتيجه بينجامد در غرب وجود دارد يا خير. مهدي محمدي
دوشنبه 27 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]