واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: حميد سوريان: طلسم شكستن كه الكى نيست - همه براى كشتن مى آيند
مهدى رستم پور Mehdi Rostampourبا جديت خاصى تمريناتش را دنبال مى كند. شب و روزش شده تمرين چه به لحاظ جسمى و چه ذهنى هيچ چيز راضى اش نمى كند جز طلاى المپيك، بر اين اساس سعى مى كند به هيچ چيز جز كشتى فكر نكند.چون مى خواهد باز هم يك ركورد ديگر بزند.حميد سوريان كه ۳ سال پياپى ۳ ركورد براى كشتى فرنگى ايران زد در تلاش است تا چهارمين ركوردش را هم بزند اما اين بار مصمم تر از گذشته است چون مى داند همه نگاه ها به او است.تا چهار نشه بازى نشه (مى خندند) اما قديما مى گفتن تا سه نشه بازى نشهخب ديگه، قديما كه المپيك برگزار نمى شد!آره واقعاً. از خواب و خوراك افتاديم. المپيك همه چيزش با بقيه مسابقات متفاوته. يه مصاحبه خوندم با جان اسميت كه خود شما انجام داده بودين. گفته بود فرق المپيك با مسابقات جهانى براى من اينه كه در مسابقات جهانى، حريفا مى اومدن جلوى من يكى يكى مى افتادن، در مسابقات جهانى همه براى مردن ميومدن روى تشك اما در المپيك همه براى كشتن ميان! تعريف قشنگيهحميد ۲۲ ساله اين روزها چه برنامه اى رو براى قهرمانى در المپيك دنبال مى كنه همون برنامه اى كه در اردو داره پيگيرى مى شه و بقيه هم انجام مى دن. كار خاصى نمى كنيم! زحمت مى كشيم و عرق مى ريزيم. هرچى زمان نزديك تر مى شه، طبيعتاً فشار جسمى و روحى هم افزايش پيدا مى كنه. يادتون نره ۳۶ ساله كه كشتى فرنگى نتونسته از المپيك مدال بگيره. حميد سوريان هم كه فوق دكتراى طلسم شكنيه.خيلى ممنون. من كه از خدامه. شب و روزم شده المپيك. المپيك آتن هم حسن رنگرز بايد مدال مى گرفت. حقش بود. بالاخره كشتى همينه ديگه. ممكنه نشه. براى هيچ كس مدال كنار نگذاشتن. باز تو بايد خوشحال باشى از اين كه طلسمت ۳۶ سال بيشتر نداره، احسان حدادى رو بگو كه طلسمش تاريخيه.كار همه ما سخت و پيش بينى ناپذيره. شما ببينيد فوتبال با اين همه توجه و رسانه و سرمايه گذارى و غيره نتونست به المپيك برسه. حتى ورود به دهكده بازيها هم سال ها تلاش و مرارت مى خواد. چه برسه مدال گرفتن. اونم طلا! كه هر شب خوابشو مى بينم و كيف مى كنم. واقعاً حالا هر شب كه نه. ولى همه اش دارم تصوير سازى مى كنم. هزار بار توى ذهنم فينال المپيك رو بازسازى كردم. چند بارش توى فينال بودى هر هزار بارش خودم توى فينال بودم.همش بردى راستش نه. چند بار هم باختم و غمگين شدم!چرا خب ديگه. هيچ كشتى گيرى مطلق ابدى نيست. حساب احتمالاًت رو حتى توى تخيلات هم بايد حفظ كرد. گاهى بايد توى تصوير سازى هاى ذهنى به خودت ببازى. چون اون جا مى تونى از طريق ضمير ناخودآگاه، نقاط ضعفى كه از داشتنش در هراس هستى رو شناسايى كنى. كشتى كه همش زور زدن و هل دادن و نفس نفس زدن نيست. پس چيه مى خواين از من حرف بكشين! باشه مى گم. كشتى مجموعه اى از سرفصل هاست. چند تا شاخصه كليدى كه به تنهايى نمى تونن مؤثر باشن. مثل برانگيختگى روحى و انگيزشى كه فقط يك بخش از قضيه است. يا مسائل تكنيكى، تنوع تاكتيكى، سرعت عمل، خوندن ذهن حريف، حتى خوندن ذهن داور. بعدشم يك كاسه كردن تمام اينها هم خيلى مهمه. پس طلسم ۳۶ ساله رو بايد فرو ريخته بدونيم، تو الان براى حريفانت دست نيافتنى به نظر مى رسى.شايد اين طور باشه اما كسى براى باختن به المپيك نمى ياد. من شنيدم كه در بازيهاى المپيك، حتى دهكده بازيها هم چنان هيبتى داره كه همه تا يكى دو روز گيج هستن. طلسمى كه ۳۶ سال طول كشيده خيلى هم بى دليل نبوده. كار ما خيلى سخته براى جلوگيرى از ۴۰ ساله شدن طلسم. طلسم شكستن كه الكى نيست. منظورم اينه كه طلسم كه قولنج نيست همين جورى با خيال راحت بشكنه! البته بايد قبول كرد كه تيم بهترى نسبت به المپيك هاى قبلى در اختيار داريم و همين مسأله باعث سنگين تر شدن مسؤوليت ما مى شه. مخصوصاً مسؤوليت حميد سوريان.كم فروشى نمى كنم. خودتون مى دونين كه من هميشه بيشتر از اون چيزى كه در توانم هست مايه گذاشتم. المپيك كه جاى خود داره. سر سخت ترين حريفت در المپيك كيه فعلاً كه مصدوميت زانو از همه حريفان بيشتر داره اذيتم مى كنه. فكر و ذهنم رو حسابى به خودش مشغول كرده.بعد از زانو چى كره جنوبى تا حالا دو بار با من فينال جهانى رو برگزار كرده. پس هنوز هم مى تونه خطرناك ترين حريف باشه. فرنگى كار روسيه هم طى اين يك سال، مسابقات متعددى رفته و شركت كرده، نتايج خوبى هم گرفته. صربستان هم خطرناكه. رومانى هم سمج و مقاومه. قزاقستان هم كهنه كار و كشتى بلده. دورلاچر از امريكا يا جانشينش هركى كه باشه مى تونه خطرناك باشه. ازبكستان هم همين طور. كوبا را جا انداختى، كشورى كه هميشه در وزن اول كشتى فرنگى مدعى بوده، ويلبر سانچز كه قهرمان دنيا شد. يا همين لازارو ريواس كه در آتن باعث حذف حسن رنگرز شد. قبول دارم. كوبا هم مدعيه. اصلاً هر بيست نفرى كه وزن كشى مى كنند، همگى از فيلتر مسابقات گزينشى رد شدن و به هيچ وجه نمى شه هيچ حريفى رو دست كم گرفت. اصلاً مى دانى تا حالا چند تا مدال المپيك گرفتيم كلاً توى همه رشته ها يا فقط كشتى فرنگى نه، فقط همين كشتى فرنگى.معلومه كه مى دونم. از بچگى مى دونستم. تمام فكر و ذكرم اين بود كه مثل اونا مدال المپيك رو روى سكو ببوسم. مرحوم محمد پذيرايى در المپيك ۱۹۶۰ رم تونست براى اولين بار كشتى فرنگى ايران رو طلايى كنه. بعدش هم رحيم على آبادى در المپيك ۱۹۷۲ مونيخ. فقط همين دو تا مدال رو گرفتيم. ديگه هيچى. جالبه كه اون دو تا مدال رو هم در وزنى گرفتيم كه من كشتى مى گيرم. از سه طلاى جهانى كه تا حالا گرفتى، كدومش برات خاطره انگيز تره همين چهارميه (مى خندد)، خودتون گفتين تا چهار نشه بازى نشه آفرين به اين روحيه، مارتينتى بى دليل نگفته بود كه با وجود حميد سوريان، بقيه مسابقات ۵۵ كيلوگرم براى كسب مدال نقره است.خالى بسته آقا( همچنان مى خندد)، ولى خب خدا از دهنش بشنوه. اگه رييس فيلا اين حرف رو زده پس حتماً يه چيزى مى دونسته ديگه! روى هوا كه حرف نزده. منم با تمام قوا كشتى مى گيرم تا حرف رييس فيلا زمين نيافته. يكى از نگرانى هاى ما، روزهاى آخر اردوى تيم ملى است. روزهايى كه كوچكترين حاشيه اى كه در شرايط عادى اصلاً به چشم هم نمى آيد، مى تواند اساس كار رو به هم بريزه. حساسيت روزهاى آخر رو به شدت بايد جدى گرفت. نمى خواهم آن بحث كهنه را مجدداً باز كنم اما به هرحال حوادث اردوى نوشهر كه چند روز مانده به باكو اتفاق افتاد و كم مانده بود منجر به حذف نام حميد سوريان شود، اين نگرانى را پديد مى آورد كه نكند در گرماگرم روزهاى باقى مانده به المپيك، خداى نكرده حاشيه هاى مشابهى بروز كنند.نه ان شاء ا... كه اين طورى نيست. من هم از كسى گله ندارم و ماجراى گذشته رو فراموش كرده ام. گذشته ها گذشته. براى پكن هم اميدوارم همون طور كه گفتين، حساسيت مسابقات توسط همه به طور كامل درك بشه. اون روزهاى آخر هم كه گفتين، از همين حالا شروع شده. فرصتى نيست. خيلى بايد دقت نظر داشته باشيم. هم ما فرنگى كارها، هم كادر فنى و هم مسؤولان. برنامه خودت براى روزهاى آخر چيه روى برطرف كردن نقاط ضعف خودم خيلى كار مى كنم. نقاط ضعف حريفانم رو هم تا جايى كه شده شناسايى كردم البته اونا هم قطعاً الان دارن سعى مى كنن ضعف هاى خودشون رو از بين ببرن. جنگ واقعيه ديگه. هركس كمتر اشتباه كنه برنده است. منم با تمام وجودم مى جنگم تا دوباره قهرمان بشم. عنوان مرد سال ورزش، باعث نشده گرفتار استرس و نگرانى هاى كاذب بشى - استرس كه هميشه هست. چى بگم واله. فقط اينو مى دونم كه هيچ قهرمان و ستاره اى در دنياى ورزش نمى تونه از حالا بگه صد در صد قهرمان المپيك خواهد شد. آيا مايكل فلپس كه المپيك قبلى ۷ تا طلا گرفت، تضمينى هست كه اين جا يكى شو بگيره يا كى مى تونه بگه ۱۰۰ قهرمان صد متر خواهد شد در تمام رشته ها مى تونم مثال بزنم. از ژيمناستيك و بسكتبال بگيريد تا پينگ پنگ و وزنه بردارى. غير از خودت، فكر مى كنى توى اين كاروان چند نفر ديگه شانس كسب مدال طلا رو دارن - خوشبختانه كاروان پر اميدى داريم. وزنه بردارى كه مثل هميشه بوى طلا مى ده. تكواندو هم همين طور. در كشتى آزاد هم تيم باتجربه اى داريم و كسب طلا محال نيست. حتى در دو سه وزن به نظرم مى تونن طلا بگيرن. در كشتى فرنگى هم همين طور. در سيدنى سه طلا و در آتن هم دو طلا گرفتيم. مطمئن باشيد توى پكن، بيشتر مى شه كه كمتر نمى شه. صحبت آخر - اسم مربيانى كه در باشگاه ها و تيم ملى براى من زحمت كشيدن تا به اين جا برسم رو هم بنويس. اول حاج عبدا... زارع كه مربى اصلى من بوده. همچنين آقايان محمد بنا، حسن بابك، رضا سيم خواه، ناصر نوربخش، رسول شيرانى، محسن سوريان، احمد اوشار، عباس بشيرى، حسين نجفى، محمد بيگى، محمد ابراهيم امامى، موسى طباطبايى، كاكاحاجى، حسين ذاكانى، ايرج قلاوند و ... كه خداكنه اسم هيچ كس رو از قلم نينداخته باشم. چون همگى براى من تلاش كردن و عرق ريختن. اميدوارم با قهرمانى در المپيك، جواب زحمت همه اين مربيان رو بدم.
دوشنبه 27 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]