واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: ابومحمد مصلح الدين سعدي شيرازي
4- سازگاري اجتماعي : سعدي سازگاري اجتماعي و همزيستي مسالمت آميز را كمال مطلوب جامعه آرماني مي داند. او مدينه فاضله اي را ترسيم مي كند كه اين دو از بنيانهاي مستحكم شخصيت هر فرد آن جامعه است. سعدي به عوامل زير به عنوان عوامل پديد آورنده سازگاري اجتماعي اشاره مي كند: الف)عدالت ملوك جهان را نصيحت رب العالمين بسنده است كه در كتاب مجيد مي فرمايد: واذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعقل . و ديگر فرمود : ان الله يامد بالعدل و الاحسان . پادشاهاني كه مشفق درويش اند نگهباني ملك و دولت خويشند , به حكم آنكه عدل و احسان و انصاف خداوندان مملكت موجب امن و استقامت رعيت است و عمارت و زراعت بيش اتفاق افتد. ب) تواضع تواضع سر رفعت افراز دت تكبر به خاك اندر اندازدت بگردن فتد سركش تند خوي بلنديت بايد بلندي مجويزمغرور دنيا ره دين مجوي خدابيني از خويشتن بين مجوي گرفتم كه خود هستي از عيب پاك تعنت مكن بر من عيب ناك ج) عزت نفس و وارستگي : موحد چه در پاي ريزي زرش چه شمشير هندي نهي بر سرش اميد و هراسش نباشد ز كس براين است بنياد توحيد و بسد) احسان و نيكو كاري داني چه بود كمال انسان با دشمن و دوست لطف و احسان غمخواري دوستان خدا را دلداري دشمنان مداراعوامل موثر بر تعليم و تربيتبي شك وراثت, خانه , مدرسه , همنشين و فرمانروايان و مديران جامعه عواملي هستند كه بر فرآيند تربيت تاثير مي گذارند و ميزان تاثير گذاري آنها نيز يكسان نيست. سعدي در سرودها و گفته هايش به بيان تاثير گذاري بسياري از اين عوامل پرداخته , و در مورد هر عامل چنان از تاثير آن سخن گفته كه گويي عامل تاثير گذار همين عامل است. از اين رو بايد سخن او در تمامي عوامل ديده شود و به طور جامع بررسي گردد. در اينجا به طور گذرا به عوامل مورد نظر او و مصداق گفته هايش مي پردازيم: 1- وراثتزوحشي نيايد كه مردم شود به سعي اندر او تربيت گم شود توان پاك كردن ز زنگ آيينه وليكن نيايد ز سنگ آيينه به كوشش نرويد گل از شاخ بيد نه زنگي به گرما بگردد سپيد2- خانه زنان باردار, اي مرد هشيار اگر وقت ولادت ما زايند از آن بهتر به نزديك خردمند كه فرزندان نا هموار زايند3 -مدرسه نداني كه سعدي مراد از چه يافت؟ نه هامون نوشت و نه دريا شكافتبه خردي بخورد از بزرگان قفا خدادادش اندر بزرگي صفا هرآنكس كه گردن به فرمان نهد بسي برنيايد كه فرمان دهد هر آن طفل كو جور اموزگار نبيند, جفا بيند از روزگار 4- همنشين گلي خوشبوي در حمام روزي رسيد از دست محبوبي به دستم بد و گفتم كه مشكي يا عبيري كه از بوي دلاويز تو مستم؟بگفتا من گلي ناچيز بودم وليكن مدتي با گل نشستم كمال همنشين در من اثر كرد وگرنه من همان خاكم كه هستم؟ 5- فرمانروايان دو تن , پرور اي شاه كشور گشاي يكي اهل بازو , دوم اهل راي زنام آوران گوي دولت برندكه دانا و شمشير زن پرورندهرآن كو قلم را نورزيد و تيغ بر او گر بميرد مگو اي دريغ قلم زن نكو دار و شمشير زن نه مطرب , كه مردي نيايد ز زننه مردي است دشمن در اسباب و جنگ تو مدهوش ساقي و آواز چنگ بسا اهل دولت به بازي نشست كه ملكت برفتش ببازي ز دستانواع تربيت در آثار سعدي جامعيت او در ساخت هاي عقل , دين ,عرفان , و اخلاق به وضوح ديده مي شود. به نظر او انواع تربيت عبارتند از : 1- تربيت عقلانيت سعدي عقل و خرد را از داده هاي بزرگ خداوند دانسته , و در عظمت و سترگي اين نعمت كه از ويژگي هاي انسان است سخن بسيار گفته و بزرگي و بزرگواري و عظمت آدمي را به عقل وخرد او دانسته و در ين باره چنين اظهار داشته است: بزرگان و حكما گفته اند تو انگري به هنرست نه به مال و بزرگي به عقل است نه به سال. سعدي , گام نخست را در تربيت عقل تهذيب نفس و رهايي از اسارت شكم و شهوت مي داند و سخن گويي صحيح را گام دوم مي داند: كسي سيرت آدمي گوش كردكه اول, سگ نفس خاموش كرد خور و خواب تنها طريق رواستبراين بودن آيين نابخردستو يا : زبان در دهان اي خردمند چيست؟كليد در گنج صاحب هنر چو در بسته باشد چه داند كسي كه جوهر فروش است يا پيله وراگر چه پيش خردمند خامشي ادب استبه وقت مصلحت آن به كه در سخن كوشي دو چيز طيره عقل است, دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي2- تربيت ديني سعدي از جاي جاي نوشته هايش مردم را به وادي دين و تربيت ديني فراخوانده است . او پايه و اساس حيات انسان را دين و دين باوري و حتي علم و معرفت را نيز براي پروردن دين دانسته است: علم از بهر دين پروردن است نه از بهر دنيا خوردن .وي در تربيت ديني بر عقل صالح تاكيد كرده و معرفت ديني را بال پرواز به سوي كعبه مقصود و عمل صالح را شيوه شيرين معرفت ديني دانسته است. او در زمينه تربيت ديني به سه نكته بنيادين تاكيد ورزيده است: الف) ياد خدا, روان گشتش از ديده بر چهره جوي كه برگرد و ناپاكي از من مجوي تو در روي سنگي شدي شرمناك مرا شرم باد از خداوند پاك چه سود از پشيماني آيد به كف چو سرمايه عمر كردي تلف ب) روحيه تضرع و ابتهالوقتي كه حادثه موجب تشويش خاطر بود طريق آن است كه شبانگاه كه خلق آرام گيرند استعانت به درگاه خداي تعالي برد و دعا و زاري كند و نصرت و ظفر طلبد پس آنگاه به خدمت زهاد و عباد قيام نمايد و همت خواهد و خاطر به خدمت ايشان مصروف دارد, پس به زيارت بقاع شريف رود و از روان ايشان مدد جويد.
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]